در گزارش «بلومبرگ»، آینده رابطه تجاری اتحادیه اروپا با آمریکا بررسی شد ترامپ چه برنامهای برای اروپاییها دارد؟
بزرگنمايي:
بازار آریا - دنیای اقتصاد : دونالد ترامپ روز یکشنبه اعلام کرد؛ ایالاتمتحده قطعا بر کالاهای اتحادیه اروپا تعرفههایی را اعمال خواهد کرد تا به آنچه او «بیعدالتی فاجعهبار در تراز تجاری آمریکا با این اتحادیه» خواند، رسیدگی کند. در عین حال، رئیسجمهور آمریکا به داشتن سابقه در عدماجرای تهدیدات شهرت دارد. بهعنوان مثال، ترامپ روز دوشنبه اعلام کرد؛ اعمال تعرفه 25درصدی بر کالاهای تولید مکزیک و کانادا، متوقف خواهدشد تا از این طریق فرصتی برای دستیابی به یک توافق درباره کنترل مهاجران فراهم شود.
در واقع، این سیاستمدار که خود را «مرد تعرفهها» مینامد، رابطهای پرتنش با حقیقت دارد. او در جریان نخستین کارزار انتخاباتیاش ادعا کرد؛ کاملا مطمئن است مکزیک هزینه ساخت دیوار مرزی با ایالاتمتحده را پرداخت خواهد کرد؛ امری که هرگز محقق نشد. در مورد رابطه با اتحادیه اروپا نیز همین شرایط حاکم است، درحالیکه ترامپ ادعا میکند کسری تجاری آمریکا با اتحادیه اروپا، رقمی معادل 300میلیارد دلار است، آخرین آمارهای طرف اروپایی حاکی از آن است که کسری تجاری آمریکا و 27 کشور اروپایی رقمی معادل 52میلیارد یورو است.
با همه اینها، تجربه جنگ تعرفهای اول میان آمریکا و چین ثابت میکند که تهدید ترامپ باید از سوی مقامات اتحادیه اروپا جدی گرفته شود.
![بازار آریا](https://cdn.donya-e-eqtesad.com/servev2/hRZGuSVLCSey/aztreVakjSU,/3+copy.jpg)
آمارهای
تجارت اروپا و آمریکا
آیا وضعیت
تجارت اتحادیه
اروپا و آمریکا، تا این حد فاجعهبار است که
ترامپ ادعا میکند؟ پاسخ به این سوال میتواند تصویر روشنی از روابط تجاری دو طرف ارائه دهد. ادعای
ترامپ در مورد اینکه در حالحاضر اتحادیه
اروپا در بخش کالاها، مازاد تجاری قابلتوجهی با ایالاتمتحده دارد حقیقت دارد، اما رقم واقعی این مازاد تجاری از ارقامی که
ترامپ ادعا میکند بسیار کمتر است.
ترامپ روز یکشنبه اعلام کرد؛ کسری تجاری ایالاتمتحده در
تجارت با اتحادیه
اروپا 300میلیارد
دلار است، اما تنها چند دقیقه بعد این رقم را به 350میلیارد
دلار افزایش داد، با اینحال بر اساس آمار کمیسیون اروپا، کسری تجاری ایالاتمتحده در بخش کالاها در سال2023(آخرینسالی که دادههای آن موجود است) در حدود 156میلیارد
یورو بودهاست. در این سال،
آمریکا 502میلیارد
یورو کالا از اتحادیه
اروپا واردکرده و 346میلیارد
یورو به کشورهای عضو این اتحادیه، صادر کردهاست.
با این وجود،
آمریکا در بخش خدمات، مازاد تجاری 104میلیارد یورویی را در
تجارت با اتحادیه
اروپا ثبت کردهاست. بر اساس آمارها، در سالمذکور صادرات خدمات
آمریکا به اتحادیه
اروپا معادل 396.4میلیارد
یورو و واردات این کشور از کشورهای عضو اتحادیه به 292.4میلیارد
یورو رسیدهاست.
این بدان معناست که کسری تجاری کلی ایالاتمتحده دربرابر اتحادیه
اروپا رقمی معادل 51.8میلیارد
یورو است،عددی که کمتر از 20درصد آمار ادعایی
ترامپ است. البته، 51.8میلیارد
یورو همچنان عدد بزرگی محسوب میشود، اما حتی اگر فرض کنیم که مازادهای تجاری ناعادلانه هستند(فرضی که بسیاری از اقتصاددانان بهشدت با آن مخالفت هستند)، این رقم در مقایسه با مازادهای تجاری سایر کشورها با
آمریکا ناچیز است.
بهطور خاص، کسری تجاری ایالاتمتحده با اتحادیه
اروپا تقریبا یک هفتم کسری تجاری
آمریکا با
چین و کمتر از نصف کسری تجاری
آمریکا با مکزیک است. کسری تجاری ایالاتمتحده با اتحادیه
اروپا تقریبابرابر با کسری تجاری این کشور با کانادا(53.5میلیارد دلار، معادل 52میلیارد یورو) است، اما نباید فراموش کرد که تولید ناخالص داخلی اتحادیه
اروپا تقریبا هشتبرابر کانادا است. بنابراین بهعنواندرصدی از تولید ناخالص داخلی، مازاد تجاری اتحادیه
اروپا با ایالاتمتحده تنها 0.3درصد از تولید ناخالص داخلی سالانه این اتحادیه را تشکیل میدهد؛ درحالیکه این نسبت برای کانادا 2.5درصد است. به بیان ساده، اگر رابطه تجاری اتحادیه
اروپا با ایالاتمتحده واقعا یک «فاجعه» باشد، پیداکردن کلماتی برای توصیف روابط تجاری
آمریکا با سایر کشورها دشوار خواهد بود. شاید بتوان آن را یک «فاجعه عظیم» نامید.
دست خوب یا بلوف؟
دونالد
ترامپ مطمئن نیست که اسپانیا جزو بازارهای نوظهور است یا نه؛ او اخیرا از همکاران خود سوال کردهبود که آیا اسپانیا جزو «کشورهای بریکس» محسوب میشود. با وجود این سطح از اطلاعات،
ترامپ اطمینان داده که تعرفهها بر اتحادیه
اروپا بهزودی اعمال خواهند شد؛ مسالهای که حالا با توجه به اینکه او نخستین حمله خود را علیه کانادا و مکزیک انجام داده، تهدید جدیتری محسوب میشود. این تعرفهها میتوانند از نظر
اقتصادی دردناک، تفرقهافکن و بهطور بالقوه یک تهدید حیاتی برای موجودیت اتحادیه
اروپا محسوب شوند زیرا این امکان وجود دارد که کشورهای اروپایی را به دو گروه دوست و دشمن
آمریکا تبدیل کند. حال سوال اساسی آن است که در چنین شرایطی، کشورهای اروپایی باید چه سیاستی را در مقابل ایالاتمتحده اتخاذ کنند؟
اولین کاری که اروپاییها باید انجام دهند این است که
ترامپ را جدی بگیرند. حمله
ترامپ به همسایگان ایالاتمتحده باید اروپاییها را از این فکر که
ترامپ فقط بلوف میزند یا اینکه بادادن امتیازهای زودهنگام میتوان نظر او را تغییر داد، بیرون بیاورد.
ریاستجمهوری
ترامپ بر پایه این باور استوار است که رونق ایالاتمتحده با گسستن زنجیرهایی که آن را از نظر مالی، نظامی و تجاری به سیستم جهانی متصل کرده، ممکن میشود. اعمال تعرفهها جزئی جداییناپذیر از پیادهسازی این دیدگاه هستند و حمله به شرکای نزدیک
آمریکا بهعنوان بهترین گزینه برای کسب پیروزیهای سریع تلقی میشوند(همانطور که در مورد مکزیک و کانادا مشاهده شد)؛ در واقع
آمریکا تلاش دارد تا با حمله به نزدیکترین شرکای تجاری، برای سایر کشورها(از جمله کشورهای اروپایی) خط و نشان بکشد. این وضعیت اتحادیه
اروپا را با توجه به مازاد تجاری آن با ایالاتمتحده به یک شکار جذاب تبدیل کردهاست. اروپاییها در
تجارت اختلال ایجاد میکنند، تنظیمگری در
اقتصاد را پیگیری میکنند و در عرصه نظامی همواره بهدنبال
سواری رایگان هستند. تاکید بر اینکه ایالاتمتحده با اعمال
تعرفه به رابطه 1.3تریلیون دلاری خود با اتحادیه
اروپا آسیب میزند، هرچند میتواند درست باشد، اما بر تصمیم
ترامپ تاثیرگذار نخواهد بود.
تابآوری حداکثری
رهبران اروپایی همچون امانوئل مکرون و اولاف شولتس حالا متوجه شدند که باید
ترامپ را جدی بگیرند. آنها تا جاییکه ممکن بوده تلاش کردند تا از تحریک
ترامپ خودداری کنند، با اینحال اروپاییها باید اتحاد خود را حفظکرده و یک استراتژی مدون برای مقابله با
ترامپ اتخاذ کنند. اروپاییها تلاش میکنند که مساله را با مذاکره فیصله دهند و در همین راستا احتمالا پیشنهادهایی در رابطه با خرید بیشتر
کالا از
آمریکا ارائه خواهند کرد. در نهایت اگر این اقدامات برای
ترامپ کافی نباشد،
اروپا باید گزینه «پاسخ تلافیجویانه» را مورداستفاده قرار دهد. پاسخهای تلافیجویانه همیشه دردناک هستند و بهعنوان راهحلهای «باخت-باخت» شناخته میشوند.
اتحادیه
اروپا باید با احتیاط عمل کند زیرا در حالحاضر اقتصادهای بزرگ این اتحادیه وضعیت مناسبی ندارند و یک تنش اضافه ممکن است باعث ایجاد پیچیدگیهای بیشتر در
اقتصاد این کشورها شود. انتظار میرود که
اروپا برخی سیاستها را برای واکنش به
آمریکا درنظر داشتهباشد. از جمله این سیاستها میتوان به بازگرداندن تعرفهها بر فولاد و آلومینیوم از ماه مارس و اضافهکردن کالاهای بیشتر به لیست مشمول تعرفهها اشارهکرد.
اجراییشدن موارد فوق به این معنی است که اوضاع وخیم خواهدشد. شرط اجراییشدن سناریوی تقابلی، متحدشدن 27کشور عضو اتحادیه
اروپا است. تعرفههای
آمریکا ممکن است برای
اقتصاد برخی از کشورهای اروپایی چالشبرانگیزتر باشد؛ بهعنوان مثال،
آلمان بیشتر از
فرانسه به تعرفههای
خودرو حساس است.
اتحادیه
اروپا نیز در حالحاضر ضعیفتر از دوره اول ریاستجمهوری
ترامپ است. شرکت نومورا(Nomura Holdings Inc) پیشبینی میکند با فرض اعمال
تعرفه 10درصدی از سوی ایالاتمتحده، رشد تولید ناخالص داخلی
اروپا در دو سالآینده 0.3درصد کاهش یابد.
اگر حمایت رایدهندگان اروپایی از احزاب پوپولیستی که رویکرد مشابه
ترامپ را دنبال میکنند افزایش یابد، ممکن است شاهد ناآرامیهای اجتماعی بیشتری در اتحادیه
اروپا باشیم.
ترامپ ممکن است بخواهد از این وضعیت استفاده کند و بادادن امتیازاتی به برخی شرکتها و کشورهای خاص، آنها را بهسوی خود جذب کند؛ او حتی ممکن است تعرفهها را بر کشورهای عضو ناتو اعمالکرده و به آنها وعده معافیت در قبال تعهدات دفاعی بدهد. در چنین شرایطی، هرکدام از 27 کشور اتحادیه
اروپا ممکن است در نقطهای پرچم سفید را بالا ببرند.
به همیندلیل، پیشبینی و برنامهریزی استراتژیک(که نبودش نقطه ضعف بزرگی برای اتحادیه
اروپا است) باید آخرین قطعه از پازل باشد. در یادداشتی که به قلم اورسولا فون درلاین، رئیس کمیسیون
اروپا و کریستین لاگارد، رئیس بانکمرکزی اتحادیه
اروپا در نشریه فایننشالتایمز به چاپ رسیدهاست، این مقامات وعده دادند که اصلاحاتی را در سیستم سیاسی-اقتصادی
اروپا انجام دهند.
از جمله این اصلاحات میتوان به کاهش مقررات زائد، رشد تکنولوژی و سیاستهای پولی کارآتر اشاره کرد. در کنار اینها مقامات اتحادیه
اروپا باید به این نکته واقف باشد که قدرت ژئوپلیتیک آنها در گرو مستحکمکردن پیوندهای سیاسی کشورهای عضو اتحادیه است.
اگر هدف واقعی
ترامپ از این تهدیدها، تقسیم بار هزینههای دفاعی باشد، اتحادیه
اروپا باید این درخواست را بهطور کامل اجرایی کند. بهترین راه برای پاسخ بلندمدت اتحادیه
اروپا به تهدیدات تجاری ترامپ، سرمایهگذاری در قدرت سخت خود است، حتی در عرصه
تجارت نیز بهترین دفاع همان قدرت نظامی واقعی است.