تنشهای تجاری کاهش همکاریهای بینالمللی در زمینه مسائل زیستمحیطی را بهدنبال دارد
محیطزیست قربانی جنگ تعرفه
اقتصاد ایران
بزرگنمايي:
بازار آریا - دنیای اقتصاد - حمید ملازاده : جنگ تجاری دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا، بهویژه دربرابر چین، تنها یک رویارویی اقتصادی نبوده، بلکه تبعات زیستمحیطی گستردهای نیز بههمراه خواهدداشت. افزایش تعرفهها تغییر مسیر زنجیرههای تامین را بهدنبال خواهدداشت و صنایع آلاینده را به کشورهایی با استانداردهای زیستمحیطی پایینتر مانند ویتنام و هند منتقل میکند، جاییکه استفاده از سوختهای فسیلی و مدیریت نادرست پسماندها بحرانهای زیستمحیطی را دوچندان خواهد کرد. افزایش هزینههای حملونقل ناشی از این تغییرات نیز به انتشار بیشتر گازهای گلخانهای میانجامد، چراکه تولید کالاهایی که پیشتر در چین انجام میشد، به نقاط دوردستتری منتقل خواهدشد. از سوی دیگر، تشویق به تولید داخلی در آمریکا، بهویژه در صنایعی مانند فولاد و آلومینیوم، به بهرهبرداری بیشتر از منابع طبیعی، تخریب زیستگاهها و افزایش انتشار کربن میانجامد.
در حوزه انرژیهای تجدیدپذیر اعمال تعرفه بر واردات پنلهای خورشیدی و توربینهای بادی هزینه توسعه انرژی پاک را افزایش و رقابتپذیری آن را دربرابر سوختهای فسیلی کاهش میدهد، روندی که میتواند حرکت جهان بهسوی انرژی پایدار را آهستهتر از قبل کند. این جنگ تعرفهای کاهش همکاریهای بینالمللی در زمینه محیطزیست را بهدنبال دارد، چراکه کشورها بهجای تلاش برای مقابله با تغییرات اقلیمی، بر منافع اقتصادی کوتاهمدت خود متمرکز میشوند. این تجربه نشان میدهد؛ سیاستهای تجاری نباید تنها با نگاه اقتصادی طراحی شوند، بلکه باید اثرات زیستمحیطی آنها نیز موردتوجه قرار گیرند. پیشبینی میشود سیاستهای تجاری ایالاتمتحده تحترهبری ترامپ، بهویژه جنگ تعرفهای اخیر با کشورهایی مانند چین، تاثیرات قابلتوجهی بر جنبههای مختلف اقتصادی و زیستمحیطی داشتهباشد. این نوشته به بررسی تاثیرات این جنگ بر محیطزیست میپردازد.
تغییر در الگوهای تولید و مصرف
اعمال تعرفههای سنگین بر واردات کالاها بهویژه از چین، تاثیرات گستردهای بر زنجیرههای تامین جهانی میگذارد. بسیاری از شرکتهای چندملیتی که پیشتر مواد اولیه و محصولات خود را از چین تامین میکردند، به دلیل افزایش هزینههای واردات، بهدنبال جایگزینهایی در کشورهای دیگر هستند. این تغییر در تامین مواد اولیه و تولید کالاها میتواند تاثیرات عمدهای بر محیطزیست داشتهباشد، بهویژه در کشورهایی که استانداردهای زیستمحیطی پایینتری دارند. در چین، طی دهههای گذشته، دولت تلاشکرده تا برخی از صنایع آلاینده را محدود کند و استانداردهای زیستمحیطی را بهبود ببخشد، با اینحال بسیاری از کشورهایی که اکنون بهعنوان جایگزینهای تولیدی مطرح شدهاند، مانند ویتنام، بنگلادش، هند و برخی کشورهای آفریقایی، هنوز در مراحل ابتدایی سیاستگذاری زیستمحیطی قرار دارند.
در این کشورها، تولید صنعتی ممکن است با استفاده از سوختهای فسیلی پرکربن، دفع نامناسب زبالههای صنعتی و بهرهبرداری بیشازحد از منابع طبیعی انجام شود که همگی باعث افزایش آلودگی هوا، آب و خاک خواهند شد. افزون بر این، تغییر در الگوهای تامین مواد اولیه میتواند منجر به افزایش مصرف سوختهای فسیلی شود. انتقال مواد اولیه و محصولات از کشورهایی که زیرساختهای حملونقل ناکارآمدتری دارند، اغلب به حملونقل دریایی و جادهای وابسته است که میزان انتشار گازهای گلخانهای را افزایش میدهد. بهعنوان مثال، اگر تولید برخی قطعات الکترونیکی که قبلا در چین انجام میشد، به کشورهای دوردستی مانند برزیل یا هند منتقل شود، حملونقل آنها به بازارهای مصرف در اروپا و آمریکا نیازمند مسافتهای طولانیتری خواهد بود که منجر به افزایش مصرف سوخت و آلودگیهای ناشی از حملونقل میشود، همچنین تغییر در زنجیره تامین میتواند بر الگوهای مصرف تاثیر بگذارد. افزایش تعرفهها ممکن است قیمت کالاهای وارداتی را بالا برده و مصرفکنندگان را به استفاده از جایگزینهای داخلی سوق دهد. در برخی موارد، این جایگزینها ممکن است کیفیت پایینتری داشته باشند یا تولید آنها نیازمند استفاده بیشتر از منابع طبیعی باشد.
بهعنوان مثال، اگر تولید فولاد در چین کاهش یابد و تولید آن به کشورهای دیگر منتقل شود، ممکن است فرآیندهای استخراج و ذوب سنگآهن در کشورهایی با فناوریهای کمتر کارآمد، منجر به افزایش انتشار گازهای گلخانهای و تخریب محیطزیست شود. بهعبارت ساده، سیاستهای تعرفهای و تغییرات در زنجیرههای تامین میتوانند الگوهای تولید و مصرف را بهگونهای تغییر دهند که فشار بیشتری بر محیطزیست جهانی وارد کند.
کشورهایی که بهتازگی به قطبهای صنعتی جدید تبدیل شدهاند، ممکن است فاقد زیرساختهای نظارتی مناسب برای کنترل آلودگی باشند و این مساله میتواند منجر به افزایش آلودگیهای زیستمحیطی در سطحی گستردهتر شود، بنابراین برای کاهش این پیامدهای منفی، لازم است سیاستگذاران نهتنها تاثیرات اقتصادی این تغییرات را درنظر بگیرند، بلکه از ابزارهای زیستمحیطی مانند مالیات بر کربن، استانداردهای سختگیرانهتر تولید و همکاریهای بینالمللی برای حفظ تعادل بین رشد اقتصادی و حفظ محیطزیست استفاده کنند. جنگ تعرفهای و تنشهای تجاری میتواند به کاهش همکاریهای بینالمللی در زمینه مسائل زیستمحیطی منجر شود. کشورها ممکن است بهجای همکاری برای مقابله با تغییرات اقلیمی و حفاظت از محیطزیست، بر منافع اقتصادی کوتاهمدت خود تمرکز کنند و از تعهدات زیستمحیطی خود کاسته یا آنها را نادیده بگیرند.
قیمت انرژیهای تجدیدپذیر
تعرفههای تجاری میتوانند بهطور مستقیم و غیرمستقیم بر هزینههای تولید و توسعه انرژیهای تجدیدپذیر تاثیر بگذارند. اعمال تعرفههای وارداتی بر تجهیزات کلیدی مانند پنلهای خورشیدی، توربینهای بادی و باتریهای ذخیرهسازی انرژی باعث افزایش قیمت این فناوریها میشود. این افزایش هزینه میتواند سرمایهگذاری در پروژههای انرژی پاک را کاهش دهد، زیرا توسعهدهندگان برای تامین مالی پروژههای خود به هزینههای پایینتر و بازدهی اقتصادی بالاتر نیاز دارند.
از سوی دیگر، افزایش هزینههای تجهیزات انرژیهای تجدیدپذیر ممکن است باعث کاهش رقابتپذیری این منابع در مقایسه با سوختهای فسیلی شود. در شرایطی که قیمت نفت و گاز طبیعی در بازارهای جهانی نسبتا پایین بماند، انرژیهای تجدیدپذیر در صورت افزایش هزینههای اولیه، ممکن است برای سرمایهگذاران جذابیت کمتری داشته باشد. این امر میتواند روند انتقال به انرژیهای پاک را کندکرده و میزان وابستگی به سوختهای فسیلی را افزایش دهد که نتیجه آن، تداوم انتشار گازهای گلخانهای و تشدید بحرانهای زیستمحیطی خواهد بود. علاوهبر این، کشورهای درحالتوسعه که به فناوریهای وارداتی برای توسعه زیرساختهای انرژی تجدیدپذیر وابسته هستند، ممکن است بیشترین آسیب را از این سیاستها ببینند. افزایش هزینه تجهیزات میتواند برنامههای این کشورها برای گذار به انرژیهای پایدار را مختلکرده و رشد اقتصادی پایدار را تحتتاثیر قرار دهد، در نتیجه سیاستگذاران باید هنگام وضع تعرفهها، تاثیرات بلندمدت آنها بر زنجیره تامین، توسعه فناوریهای پاک و تغییرات اقلیمی را بهدقت ارزیابی کنند. در مجموع، جنگ تعرفهای ترامپ تاثیرات متعددی بر محیطزیست دارد که بسیاری از آنها منفی هستند. تغییر در الگوهای تولید و مصرف، افزایش تولید داخلی با پیامدهای زیستمحیطی، کاهش همکاریهای بینالمللی و تاثیر بر توسعه انرژیهای تجدیدپذیر از جمله این تاثیرات هستند.
برای کاهش این پیامدها، لازم است سیاستگذاران تاثیرات زیستمحیطی تصمیمات تجاری خود را مدنظر قرارداده و بهدنبال راهکارهایی برای توازن بین منافع اقتصادی و حفاظت از محیطزیست باشند. این امر میتواند از طریق وضع قوانین سختگیرانهتر زیستمحیطی برای صنایع، تشویق سرمایهگذاری در فناوریهای پاک و ارائه مشوقهای مالی برای کسبوکارهایی که از روشهای پایدار استفاده میکنند، محقق شود، همچنین همکاریهای بینالمللی و دیپلماسی زیستمحیطی میتواند نقش کلیدی در کاهش آسیبهای ناشی از سیاستهای تعرفهای ایفا کند. توسعه و اجرای سیاستهایی نظیر مالیات برکربن، تسهیل واردات فناوریهای سبز وتقویت زیرساختهای حملونقل کمکربن، میتواند از تاثیرات منفی این سیاستها کاسته و به حرکت بهسوی یک اقتصاد پایدار کمک کند. در نهایت، تصمیمگیریهای تجاری نباید صرفا بر اساس منافع کوتاهمدت اقتصادی باشد، بلکه باید با درنظرگرفتن اثرات بلندمدت زیستمحیطی، بهگونهای اتخاذ شود که توسعه اقتصادی و حفظ منابع طبیعی در تعادل باقیبمانند.
-
پنجشنبه ۱۸ بهمن ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۷:۵۴
-
۸ بازديد
-
روزنامه دنیای اقتصاد
-
بازار آریا
لینک کوتاه:
https://www.bazarearya.ir/Fa/News/1262262/