چگونه کارفرمایان میتوانند اثرگذاری خود را بر مشتریان، جامعه و سرمایه تقویت کنند؟
بزرگنمايي:
بازار آریا - مترجم: مهدی نیکوئی کسب و کارهای کوچک، به عنوان ستون فقرات اقتصاد جهانی، چالشهای خاص خود را در افزایش اثرگذاری فعالیتها با منابع محدود دارند. در سال 2025، توانایی آنها برای دستیابی به چابکی کسب و کار، اقتباس تکنولوژیهای نوآورانه و استفاده از اقتصاد گیگ (مبتنی بر تکنولوژی دیجیتال) تعیینکننده میزان موفقیت آنها خواهد بود. این مقاله، به بررسی این موضوع میپردازد که کسب و کارهای کوچک چگونه میتوانند از روش سهگانه فرآیندها، ابزارها و افراد برای ساختن مدل کسب و کاری پایدار و مقیاسپذیر استفاده کنند که اثرگذاری آنها بر مشتریان، جامعه و سرمایه را حداکثر کند. در بیشتر کشورها، کسب و کارهای کوچک 99.9 درصد از تمام کسب و کارها را تشکیل میدهند. به عنوان مثال، در ایالاتمتحده حدود 29 میلیون کسب و کار تکنفره و 6 میلیون کسب و کار با پرسنل کمتر از 10 نفر وجود دارد که بنابر آمار رسمی 43.5 درصد از تولید ناخالص داخلی این کشور را به دوش میکشند.
هر کسب و کار یک هدف دارد: اثرگذاری بر مشتریان، جامعه و سرمایه خود از طریق ارائه محصولات یا خدمات به بازار. کلید موفقیت کسب و کار کوچک شما، درک شیوه مناسب افزایش مقیاس و حداکثرسازی اثرگذاری بر تمام این سه حوزه است.
افزایش اثرگذاری
کلید افزایش اثرگذاری، ساختن یک مدل پرسنلی پویاست که منجر به افزایش توانمندی کارکنان شود. آنها باید زمان و انرژی خود را بیش از هر چیز، صرف محوریترین هسته کسب و کار کنند که منجر به ارزشآفرینی مستقیم و بالاتری میشود. در نهایت ترکیبی از استعدادهای متعهد و قراردادی برای کسب نتیجه در فعالیتهای اصلی و فرعی کسب و کار لازم است.
چابکی، انعطافپذیری و بهرهوری کسب و کارها، لازمه بقای آنهاست؛ بهویژه در شرایط مبهم اقتصادی، هنگامه تحولات تکنولوژی و تغییر رفتارهای مشتریان که هر کدام از آنها شیوه فعالیت مورد نیاز کسب و کارها را تغییر میدهند. این انطباقپذیری و پویایی بهویژه از آن جهت برای کسب و کارهای کوچک چالشبرانگیز است که به اندازه شرکتهای بزرگ دسترسی به منابع گسترده ندارند. با این حال، روشهای موثری برای استفاده اثربخش از منابع موجود و حتی افزایش آنها وجود دارد.
طی سالهای اخیر، اقتصاد گیگ از طریق تکنولوژیهای دیجیتالی مختلفی که ارتباط با ذینفعان (بهویژه کارکنان و مشتریان) را تسهیل کرد، روشی کمهزینه و اثربخش در اختیار کسب و کارها قرار داد. آنها برخلاف جهان سنتی اقتصاد، دسترسی گستردهای به متقاضیان آزادکار (freelance) و پارهوقت پیدا کردند. این گروه از استعدادهای بازار، گاه بسیار ماهر و متخصص در حوزههای خود هستند و بر اساس پروژههای موجود امکان افزایش یا کاهش همکاری با آنها وجود دارد. از طرف دیگر، تمایل آنها به دورکاری یا محدودیتهای جغرافیایی و زمانی باعث میشود که در مدل جدید همکاریها، بدون صرف هزینههای سرسامآور، امکان استفاده از مهارتهای برجسته آنها برای طیف گستردهتری از کسب و کارها فراهم شود. اما این سوال وجود دارد که آیا کسب و کارها به طور کامل از منابع دورکاری برای حداکثرسازی اثرگذاری خود بهره بردهاند یا هنوز جای کار بیشتری وجود دارد؟
کلید افزایش اثرگذاری، ایجاد یک مدل پرسنلی پویاست که امکان اختصاص زمان و انرژی کارکنان روی پروژههای محوری و ارزشآفرین را فراهم آورد. پس از آن نیز باید با ترکیبی از استعدادهای درونسازمانی و دورکاری نتایج موردنظر در فعالیتهای اصلی و فرعی کسب و کار را بهدست آورد.
بهرهگیری از اقتصاد گیگ برای اثرگذاری
در حال حاضر، بحثی راجع به لزوم استفاده از اقتصاد گیگ باقی نمانده است و سوال اصلی این است که چگونه باید از آن برای حداکثرسازی اثرگذاری کسب و کار استفاده کرد. همزمان که مهارتها و تخصصهای افراد مایل به دورکاری افزایش مییابد، مالکان کسب و کارها قادر به استفاده از مدلهای منعطفتر چه در ترکیب نیروی کار و چه در ساعات کار خواهند بود تا تخصصهای موردنیاز خود را با استعدادهای باکیفیت و حرفهای تامین کنند. کسب و کارها هر نیازی که داشته باشند، آزادکاری متخصص برای ارائه آن وجود دارد که اغلب تمایل به همکاری پیمانی دارد.
برای بهرهگیری موثر از استعدادهای دورکار و پیمانکاری، نخست باید مشخص کرد که چه وظایفی ارزشافزودهای مستقیم برای کسب و کار دارند و چه نقشهایی به عنوان پشتیبان فعالیتهای اصلی به شمار میروند. پس از مشخص شدن این دستهبندی، کارکنان داخلی کسب و کار باید برای اجرای فعالیتهای ارزشآفرین و استراتژیک (که منجر به درآمدزایی میشوند) منصوب شوند. اما فعالیتهای پشتیبانی که اهمیت استراتژیک کمتر و ارزشآفرینی غیرمستقیم دارند، قابل واگذاری به متخصصان دورکار و پیمانکاران قابل اعتماد هستند. چنین رویکردی تضمین میکند که منابع انسانی محدود شرکت، صرف مهمترین و محوریترین فعالیتهای کسب و کار شوند و ارزشآفرینی لازم برای مشتریان به دست آید.
به عنوان مثال، در حالی که فعالیت در رسانههای اجتماعی نقش محوری برای بیشتر کسب و کارها را ندارد، برای تبلیغات و ترویج ارزش محوری هر کسب و کاری موثر است. در این شرایط، یافتن یک پیمانکار متخصص رسانههای اجتماعی که همراستا با استراتژی کسب و کار باشد، منافع بسیاری خواهد داشت.
شما میتوانید میزان همکاری و بودجه اختصاصی به پروژه او را بر اساس نتایج کارش تغییر دهید (میتوانید رویکردهای مختلفی را برای یافتن بهترین شیوه همکاری مانند میزان جذب مشتریان، میزان تعامل با مخاطبان یا صرفا تعیین مبلغی به ازای هر آگهی تبلیغاتی امتحان کنید). همچنین ممکن است شاهد افزایش چشمگیر میزان فروش و تعداد مشتریان جدید باشید که در این صورت، شاید حتی راهاندازی یک مرکز پشتیبانی تلفنی مشتریان به صورت پیمانکاری، توجیه پیدا کند.
در هر صورت، تصمیمگیری نهایی بستگی به این دارد که چه فعالیتهایی را استراتژیک و محور کسب و کار خود تشخیص میدهید و چه فعالیتهایی به دلیل اهمیت کمتر و ارزشآفرینی غیرمستقیم، قابل انجام توسط متخصصان دورکار و پیمانکاری هستند.
استفاده از سهگانه فرآیندها، ابزارها و افراد
بهینهسازی خروجی منابع با ساختن شالودهای مستحکم از فرآیندهای تکرارپذیر آغاز میشود. سپس باید آن فرآیندها را با ابزارهای درست تقویت کرد و در نهایت پتانسیلهای کامل افراد (و کارکنان) را شکوفا کرد. این توالی اطمینان میدهد که کسب و کار شما به شکلی پایدار رشدکند و ارزشی قابل اتکا و در مقیاس بالا ارائه دهد.
فرآیندهایی قوی بسازید: فرآیندهای کسب و کار شما تعیین میکنند که چگونه ارزشآفرینی میکنید. آنها همچنین یکی از مهمترین داراییهای کسب و کارتان هستند. اطمینان یابید که سیستمهای قابل اتکا و تکرارپذیر در هر دو بخش عملیاتی و شناسایی تکنولوژیها و افراد دارای پتانسیل ارزشآفرینی دارید.
از تکنولوژیهای پیشرفته استفاده کنید: بهرهگیری از نرمافزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی مانند سیستمهای ارتباط با مشتری میتواند به روانتر شدن فرآیندهای عملیاتی کمک کند و راههای جدیدی برای نوآوری و رقابتپذیر بودن ارائه دهد. این ابزارها به خودکارسازی وظایف روزمره، بهینهسازی جریانهای کاری، کاهش خطاهای دستی و جمعآوری و تحلیل دادهها کمک میکنند. با استفاده از این ابزارها، زمان و انرژی کسب و کارهای تکنفره یا چندنفره آزاد میشود تا بر فعالیتهای استراتژیک، اثرگذار و پربازده مانند گسترش کسب و کار، رابطهسازی با مشتریان، حل مساله خلاق و نوآوری در محصولات/خدمات تمرکز کنند.
استعدادهای دورکار را مشارکت دهید: پس از آنکه به فرآیندها و ابزارها رسیدگی کردید، زمان آن است که افراد و استعدادهای انسانی بیشتری را درگیر کنید. رسیدگی اولیه به فرآیندها و ابزارها مشخص میکند که جای چه مهارتها و تخصصهای انسانی در کسب و کار شما خالی است و بهویژه کدام یک از آنها میتوانند برایتان ارزشآفرینی کنند.
بسترهای دیجیتال فراوانی در سالهای اخیر گسترش یافتهاند که به مالکان کسب و کارها امکانِ یافتن و ارتباط با متخصصان ماهر و علاقهمند به دورکاری و همکاری پیمانی را میدهند. این افراد در حوزههای مختلفی مانند پشتیبانی عملیات، بازاریابی و مدیریت پروژه تخصص دارند و همکاری پیمانی با آنها به معنای آن است که درگیر تعهد بلندمدت یا هزینههای سربار مرتبط با استخدامهای سنتی نخواهید شد. برای کسب و کارهای کوچک با بودجه محدود، چنین رویکرد چابکی منابع و تخصص مورد نیاز آنها را برای افزایش قابلیتها و بهبود مقرونبهصرفه عملیات فراهم میسازد.
افزایش گستره فعالیت و اثرگذاری کسب و کار، نیازمند ترکیبی درست از فرآیندها، ابزارهای تکنولوژی و افراد است. از طریق چنین ترکیبی میتوان یک مدل کسب و کار ایجاد کرد که ارزشآفرینی مستمر و رشد پایدار داشته باشد. در نهایت به یاد داشته باشید که زمان یکی از ارزشمندترین داراییهای کسب و کار شماست و در پیادهسازی این مدل کسب و کار و یافتن استعدادهای مناسب آن نیازمند ضربالاجلی برای به نتیجه رساندن آن هستید.
منبع: European Business Review
-
چهارشنبه ۸ اسفند ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۹:۲۸
-
۷ بازديد
-
روزنامه دنیای اقتصاد
-
بازار آریا
لینک کوتاه:
https://www.bazarearya.ir/Fa/News/1272669/