بررسی اثرات ماندگار تیولداری بلژیکیها در کنگو
بزرگنمايي:
بازار آریا - دنیای اقتصاد -امیررضا انگجی : تمام قدرتهای استعماری برای استخراج منابع طبیعی در دوران استعمار به شرکتهای خصوصی امتیاز دادند. در آفریقا، این امتیازات با حکومت غیرمستقیم و خشونت همراه بود. با استفاده از مرزهای خودسرانه تعریفشده برای امتیازات اعطایی استخراج کائوچو در شمال دولت آزاد کنگو امکان بررسی تاثیرات علّی این شکل از سازمان اقتصادی بر توسعه ایجاد میشود. با بررسی یافتههای تجربی یک مطالعه جالب ما متوجه شدیم که قرار گرفتن در معرضِ تاریخی این امتیازات استعماری منجر به نتایج بدتری در شاخصهای تحصیل، ثروت و سلامتی در میان جمعیت امروزی شده است. برای بررسی مکانیسمها، دادههای نظرسنجی و تجربی از افراد نزدیک به مرز منطقه امتیازات استعماری قبلی جمعآوری شده است. با بررسی آن متوجه شدیم که رؤسا و خانهای روستاها در داخل منطقه استعماری قبلی، کالاهای عمومی کمتری ارائه میکنند، احتمال انتخاب شدن کمتری دارند و احتمال ارثی بودن قدرت آنها بیشتر است.
دولت آزاد کنگو (CFS)، آنچه امروز جمهوری دموکراتیک کنگو (DRC) نامیده میشود، مستعمره شخصی پادشاه لئوپولد دوم بلژیک بین سالهای 1885 تا 1908 بود. لئوپولد بخشهای بزرگی از CFS را بهعنوان امتیاز به شرکتهای خصوصی اعطا کرد. این شرکتهای خصوصی منابع طبیعی را با استفاده از خشونت شدید و با مشارکت رهبران محلی استخراج کردند. مورخان اشاره کردهاند که امتیازات استخراج کائوچوی اعطاشده توسط لئوپولد دوم عواقب فاجعهباری برای مردم محلی داشته است. تخمین زده میشود که حدود 10میلیون نفر، تقریبا نیمی از جمعیت کنگو، بین سالهای 1880 و 1920 جان خود را از دست دادند.
دولت آزاد کنگو و تخریب توسعه
درحالیکه امتیازات اعطاشده بر اساس CFS و سوءاستفادههای بعدی که اتفاق افتاد بسیار بدنام هستند، همه قدرتهای بزرگ استعماری برای استخراج به شرکتهای خصوصی امتیاز دادند. در آفریقا امتیازاتی در مستعمرات فرانسه، بریتانیا، بلژیک، آلمان و پرتغال وجود داشت (مانند آنگولا، بوتسوانا، جمهوری آفریقای مرکزی، کامرون، چاد، جمهوری دموکراتیک کنگو، گابن، مالاوی، موزامبیک، نامیبیا، نیجریه، جمهوری کنگو، تانزانیا، زامبیا، زیمبابوه). اگرچه شکل امتیازات در هر زمینه بسیار متفاوت بود، یک عنصر مشترک این است که هدف اصلی این شرکتها استخراج منابع طبیعی بود. به این شرکتها اختیاراتی داده شد که معمولا با اختیارات دولت مرتبط است مانند انحصار بر خشونت و توانایی مالیاتگیری. در جنوب صحرای آفریقا، امتیازات به شرکتهای خصوصی با حاکمیت غیرمستقیم مشخص میشد که در آن دامنه و قدرت رهبران محلی تغییر میکرد و در کنار استفاده از خشونت برای دستیابی به اهداف استخراجی از آنها استفاده میشد.
درحالیکه امتیاز دادن به شرکتهای خصوصی در سراسر آفریقای مستعمره بهعنوان شکلی از سازماندهی تولید اقتصادی رایج بود؛ اما بهدست آوردن شواهد علّی درباره تاثیرات آنها دشوار است. فقدان شواهد تا حدی بهدلیل فراگیر بودن این امتیازات است. برخی از مستعمرات بهطور کامل بهعنوان منطقه استعماری اداره میشدند. علاوه بر این، مرزهای امتیازات به ندرت بهطور تصادفی تخصیص دادهشده و امتیازات اغلب در مناطق غنی از منابع اعطا شده بود. همه اینها مانع از این بود که بتوان یک مطالعه تجربی انجام داد و اثر علّی استعمار را برآورد کرد. کم بودن تعداد چنین مطالعاتی بهدلیل مشکلات مذکور است.
با این حال، امتیازات اعطاشده به دو شرکت برای استخراج کائوچو در شمال کنگو - ابیر و آنورسویز - فرصتی را برای آزمایش چگونگی تحت تاثیر قرار گرفتن در معرض شرکتهای امتیاز خصوصی بر توسعه ارائه میدهد.
دلیل خوب بودن آزمایش تجربی این دو شرکت این است که تعریف مرزهای منطقه جغرافیایی برای آنها زمانی صورت گرفت که اطلاعات نسبتا کمی از داخل کشور کنگو وجود داشت. بهعلاوه، مرزهای آنها با هیچیک از مرزهای سیاسی کنونی، مرزهای گروههای قومی یا هیچ منبع طبیعی خاصی همسو نمیشود. این امتیازات نیز فقط برای 14سال وجود داشت که مدت زمان نسبتا کوتاهی بود.
در نهایت، این امتیازات اعطایی به جای سرمایهگذاری در زیرساختها یا سرمایه انسانی، منحصرا بر استخراج متمرکز بود.
این ویژگیها اجازه میدهد تا اثرات قرار گرفتن در معرض امتیازات استعماری مبتنی بر استخراج را بر نتایج مورد علاقه جدا کنیم. در این مطالعه، اثرات امتیازات اعطاشده در CFS بر شاخصهای توسعه، عملکرد و پاسخگویی رهبران محلی و هنجارها و رفتار اجتماعی را بررسی میشود.
مشخصه اصلی قرار گرفتن در معرض امتیازات استعماری در CFS خشونت و استفاده از روسای دهکدهها برای اعمال سهمیههای جمعآوری و استخراج کائوچو بود. به شرکتهای امتیازی حق انحصار استخراج منابع طبیعی در محدوده امتیاز داده شد. عوامل اروپایی انگیزههای پولی مرتبط با استخراج کائوچو داشتند و از سوی نیروهای مسلح CFS، شبهنظامیان خود و یک دستور دولتی برای استفاده از ابزارهای اجباری برای رسیدن به اهدافشان حمایت میشدند. گزارشهای تاریخی از دوره امتیاز کائوچو نشان میدهد که چگونه شرکتهای استعماری، روسای روستاها را مجبور به حمایت از رژیم استخراج کائوچو کردند. کسانی که از این رژیم حمایت نمیکردند کشته شدند و با افراد خارجی حاضر به اجرای سهمیه استخراج کائوچو جایگزین شدند. این ترکیب از اختیار و اجبار، بستهای بسیار مرتبط برای زمینه استعماری است و احتمالا برای درک اهمیت استخراج استعماری منابع مرتبطتر است.
ما برمبنای این مطالعه پیامدهای امتیازات اعطایی را برای نتایج امروزی توسعه با استفاده از طراحی ناپیوستگی رگرسیون جغرافیایی (RD) بررسی میکنیم. مطابق با روش خاص تعیین مرزهای تاریخی، نشان داده شده مناطقی که بهعنوان منطقه امتیاز تعیین شدهاند، از نظر جغرافیایی و فرهنگی مشابه مناطقی هستند که خارج از منطقه امتیازات اعطایی هستند. سپس از دادههای بررسی جمعیتشناسی و سلامت (DHS) در سالهای 2007 و 2014 برای تخمین اثرات امتیازات تاریخی و قرارگیری در معرض آن بر نتایج آموزش، ثروت و سلامت امروزی استفاده شده است. ما متوجه شدیم که افراد با اجدادی از مناطق استعماری نتایج بسیار بدتری از نظر شاخصهای توسعه دارند.
نتایج برای انواع تحلیلها، از جمله RD جایگزین، پهنای باند و هستهها قوی هستند. چندین نگرانی احتمالی در اینگونه از مطالعات تجربی وجود دارد ازجمله استفاده از حوضههای رودخانه برای تعیین مرزها، مهاجرت انتخابی و سرمایهگذاری استعماری یا تبلیغی بعدی اما نویسندگان هیچ مدرکی پیدا نکردند که این عوامل نتایج مشاهدهشده را توضیح دهند. پس تخمینها تا حد خوبی معتبرند.
نویسندگان دادههای نظرسنجی و تجربی را از 520نفر در جمنا شهری در مرز منطقه امتیازی در گذشته یعنی آنورسویز (Anversoise) جمعآوری کردند.
جمنا پس از پایان دوره استعمار و امتیاز اعطایی ایجاد شد. کسانی که در آنجا زندگی میکنند خود مهاجر یا از نوادگان مهاجران هستند.
این تجزیه و تحلیل از رویکرد اپیدمیولوژیک پیروی میکند؛ به این صورت که آنها دادههای نظرسنجی افراد در جمنا را با اجدادی از داخل مناطق استعماری در گذشته با افرادی که دارای اجدادی خارج از این مناطق هستند، مقایسه میکنند. با استفاده از دادههای مربوط به روستاهای مبدأ پاسخدهندگان، مکانیسم انتخاب رؤسا و میزان تامین کالاهای عمومی مختلف توسط آنها برای روستاها بررسی میشود.
بهطور کلی، رؤسای روستاها یا از طریق انتخابات انتخاب میشوند که در آن اعضای روستا یا نمایندگان روستاییان میتوانند از بین چندین نامزد به یکی رای دهند یا ارثی هستند که از یک دودمان خاص در داخل روستا آمدهاند. ما متوجه شدیم که رؤسای روستاهای موجود در داخل مناطق استعماری در گذشته، 35درصد کمتر احتمال دارد که به سمت خود انتخاب شوند و به احتمال زیاد ارثی هستند. این با این فرضیه مطابق است که حکومت استعماری با حاکمیت غیرمستقیم به رؤسای مستبد و موروثی منتهی میشود که به جای تامین کالای عمومی برای مردم، اوامر استعمارگران را برآورده میکنند. در همین راستا وظایف دهیار بررسی میشود. رئیس روستا نقش مهمی را در این زمینه ایفا میکند؛ زیرا دولت ملی ضعیف است و بهطور کلی قادر به تامین کالاهای عمومی اولیه نیست.
متوجه شدیم که رؤسای روستاهای داخل مناطق استعماری در گذشته کمتر احتمال دارد که کالاهای عمومی مانند تعمیر و نگهداری جاده، داوری در درگیری و محافظت از مدارس را فراهم کنند. در نتیجه، این روستاها دارای کالاهای عمومی کمتری نیز هستند.
با تکیه بر کار دیگری که اثرات استخراج استعماری را بررسی میکند و عمدتا بر کانالهای نهادی و سرمایهگذاری متمرکز است، آزمایش میشود که آیا سیستم اعطای مناطق به مثابه امتیاز پیامدهایی برای چندین ویژگی فرهنگی مختلف از جمله اعتماد، انسجام اجتماعی، نوع دوستی و حمایت از اشتراک درآمد داشته است یا خیر؟ با توجه به شواهد فزایندهای از بازخورد بین نهادها و ویژگیهای فرهنگی، این مهم است.
با استفاده از پرسشهای نظرسنجی درباره اعتماد به افراد یا گروههای مختلف، متوجه میشویم که افراد مناطقی که در معرض امتیازات اعطایی هستند، نسبت به افرادی که خارج از امتیازات هستند، به دیگران اعتماد بیشتری دارند. همچنین معیارهای انسجام اجتماعی و حمایت از تقسیم درآمد نیز بررسی میشود.
ما متوجه شدیم که افراد از مناطق استعماری احساس نزدیکی به افراد مختلف دارند و به احتمال زیاد با اظهاراتی موافق هستند که پول باید با دیگران تقسیم شود.
براساس روایت تاریخی و چارچوب مفهومی این مطالعه، پیشنهاد شده است که این تغییرات ممکن است بهدلیل نیاز به جبران نهادهای رسمی با کیفیت پایینتر ناشی از دوره استعمار باشد. علاوه بر این، این تغییرات ممکن است یکدیگر را تقویت کنند.
رؤسا کمتر پاسخگو هستند و اجازه داده میشود در قدرت بمانند، در نتیجه افراد کمتر به نهادهای رسمی خود متکی هستند و در عوض بیشتر بر هنجارهای اشتراکی غیررسمی برای حمایت از خود تکیه میکنند.
هیچ مدرکی درباره اثرات مثبت سیستم استعماری امتیازدهی مناطق به شرکتها وجود ندارد. بهرغم این واقعیت که این یک شکل بسیار رایج از سازمان اقتصادی برای استخراج منابع طبیعی از مستعمرات بود این شرکتها، سرمایهگذاری مولد در زمینههای آموزش یا زیرساخت انجام ندادند.
کائوچو برای جمعآوری نیاز به سرمایه کمی دارد و نیازی به آموزش نیروی کار ندارد. ورودی اولیه نیروی کار است و مناطق مورد بررسی به شبکههای رودخانهای متصل بودند و نیازی به سرمایهگذاری در زیرساختهای جادهای نبود. بنابراین، تمرکز اصلی شرکتها استخراج بود.
کارهای تجربی دیگر نشان داده است که اشکال حکومت غیرمستقیم با نتایج بدتر توسعه همراه است.
دوران اعطای امتیازات به شرکتها به گسترش حکومت غیرمستقیم کمک کرد. ما شواهدی را یافتیم که با این فرضیه مطابقت دارد که حکومت غیرمستقیم رهبران کمتر پاسخگو و بدتری ایجاد کرده است. با دستکاری در نهادهای محلی، جایگزینی رهبران غیرهمکار با رهبران سازگار و ایجاد دودمان موروثی حاکم، امتیازات کائوچو مجموعهای از الیتها و نخبگان محلی را ایجاد کرد که امروزه همچنان بر سیاست روستاها تسلط دارند.
شواهد نظری فزایندهای وجود دارد که فرهنگ به نهادها پاسخ میدهد و درک این فرآیند برای درک تداوم مهم است.
با ترکیب پیمایش و کار میدانی با تحلیل تاریخی، میتوان نقش نهادها و فرهنگ را بهصورت تجربی بررسی کرد. نویسندگان نشان میدهند که نتایج توسعه برای مهاجران نسل دوم یکبار در جمنا همگرا میشود، حتی اگر آنها هنجارهای فرهنگی متفاوتی را داشته باشند.
این مطالعه اولین شواهد کمّی را درباره تاثیرات یک رویداد تاریخی با اندازه قابل توجه ارائه میدهد. این خود سهم مهمی در ادبیات این حوزه است. پس از تجارت برده، امتیازاتی که در زمان پادشاه لئوپولد اعطا شد، یکی از مهمترین رویدادهای تاریخ مدرن آفریقا است.
جوزف کنراد، نویسنده کتاب قلب تاریکی، این دوران را بهعنوان بدترین تقلا برای غارت توصیف میکند که تاریخ وجدان و کاوشهای جغرافیایی بشر را مخدوش کرده است. ما متوجه شدیم که امتیازات اعطاشده توسط لئوپولد دوم اثرات منفی بزرگ و قابل توجهی بر توسعه اقتصادی دارد. این یافته برای بسیاری از بخشهای جنوب صحرای آفریقا، آمریکای جنوبی و آسیا که در دوران استعمار به عنوان امتیازاتی به شرکتهای خصوصی اعطا شد، صادق است.
تاریخچه امتیازات کائوچو
در اواسط دهه1870، قدرتهای اروپایی ادعاهایی را درباره اکثر مناطق آفریقا مطرح کرده بودند. با این حال، مرکز آفریقا تا حد زیادی ناشناخته باقی ماند. در تلاش برای تبدیل بلژیک به یک قدرت استعماری، پادشاه لئوپولد دوم، دیگر قدرتهای استعماری اروپایی را درباره اهداف بشردوستانه خود در کنگو، از جمله ماموریت خود برای پایان دادن به تجارت برده، متقاعد کرد. دولتهای بریتانیا، فرانسه و آلمان با منافع لئوپولد در کنگو موافقت کردند تا از درگیری با یکدیگر بر سر آرمانهای استعماری خود اجتناب کنند. بنابراین، CFS در سال1885 بهعنوان مستعمره شخصی لئوپولد ایجاد شد. طبق کنفرانس برلین که در آن مرزهای CFS مشخص شد، کنگو باید یک منطقه آزاد تجاری برای افراد از همه ملیتها باقی میماند.
لئوپولد باید برای حفظ حقوق خود در کنگو حضور مستمر دولتی در کنگو را تحکیم میکرد. این یک تلاش پرهزینه بود. وی در سالهای 1891 و 1892 در تلاش برای افزایش درآمدها و برخلاف روح قرارداد برلین، تمام زمینها و مواد خام یافتشده در این زمینها را متعلق به CFS اعلام کرد. این فرمان کنگو را به سه منطقه تقسیم کرد.
اولین منطقه domaine priv´e بود که دارایی دولت بود. مالکیت این نواحی به امتیازاتی تقسیم شد که به شرکتهای خصوصی داده شد. دو مورد، بزرگترین امتیاز اعطاشده به شرکت خصوصی انگلیسی - بلژیکی هند یعنی آبیر و آنورسویز بودند. بخش دیگری از domaine priv´e بهعنوان زمین خصوصی برای خود پادشاه به نام domaine de la couronne اختصاص داده شد. بقیه کشور در درجه اول یک «منطقه آزاد تجاری» بود که افراد از هر ملیتی میتوانستند در آن تجارت کنند. منطقه کاسای در جنوب و جنوب شرقی تا سال1902، زمانی که تراست کاسای تاسیس شد، برای تجارت آزاد باز ماند. مدیریت مناطق مختلف CFS بسته به اینکه آیا آنها بخشی از یک منطقه استعماری به شکل امتیاز هستند، زمان و مدت امتیاز و منابع طبیعی موجود در منطقه متفاوت است. امتیازات آبیر و آنورسویز بزرگترین امتیازهایی بود که بر جمعآوری کائوچو متمرکز شد و به مدت 14سال، از 1892 تا 1906 وجود داشت. این امتیازات با سایر امتیازات تفاوت داشتند؛ زیرا مرزهای آنها بر اساس وسعت حوضه رودخانهها تعریف شده بود.
آبیر و آنورسویز اندکی پس از اختراع تایر پنوماتیک در سال1890 در حوضه بالایی کنگو ایجاد شدند که منجر به افزایش چشمگیر تقاضا برای لاستیک طبیعی شد. حوزه فوقانی کنگو دارای منابع عظیم لاستیک طبیعی بود و لئوپولد در نهایت فرصتی برای کسب سود دید. دولت نیروی کار و ظرفیت محدودی داشت. بنابراین لئوپولد امتیازاتی را برای اعطای اختیارات به شرکتهای خصوصی برای بهرهبرداری از کائوچو تعیین کرد.
ازآنجاکه بیشتر قسمتهای داخلی کنگو در آن زمان ناشناخته بود، مرزهای امتیاز با استفاده از ویژگیهای جغرافیایی برجسته، یعنی رودخانههای اصلی و حوضههای آنها تعریف شد. قراردادهای ایجاد توافقات بین CFS و آبیر و آنورسویز تایید میکند که ویژگیهای جغرافیایی برجسته مرزهای امتیاز را تعیین کرد.
آبیر در سال1892 تاسیس شد. این منطقه استعماری توسط دو رودخانه و شاخههای آنها تعریف شده است. رودخانه مارینگا و رودخانه لوپوری، به علاوه یک منطقه حائل 25کیلومتری در اطراف آنها.
در همان سال آنورسویز نیز ایجاد شد و حقوق استخراج در حوضه رودخانه مونگالا که توسط این رودخانه و شاخههای آن تعریف شده بود، به آنها داده شد.

خلاصه کلام
برمبنای این مطالعه ما بررسی کردیم که چگونه قرار گرفتن در معرض سیستم استعماری امتیاز که با خشونت و حکومت غیرمستقیم مشخص میشود، توسعه مناطق کنگو را شکل داده است.
دوره امتیاز کائوچو با خشونت شدید آن و استفاده از رهبران محلی برای دستیابی به سهمیه تولید لاستیک طبیعی مشخص شد. شواهدی در سطح خرد ارائه شد که چگونه این «رفتارهای» استعماری - امتیازات، خشونت، و حکومت غیرمستقیم - برای درک توسعه نسبی آفریقای جنوب صحرا اهمیت دارد. این مطالعه مستند میکند که مناطق دارای امتیاز استعماری لاستیک سابق نسبت به مناطق خارج از امتیازات دارای سطوح تحصیلی، ثروت و سلامت پایینتری هستند.
یک مکانیسم محتمل این است که در داخل امتیازات قبلی، رؤسای روستاها کمتر انتخاب میشوند، احتمال بیشتری وجود دارد که دارای قدرت موروثی باشند و کالاهای عمومی کمتری ارائه کنند. بهرغم تاثیرات منفی بر توسعه و نهادهای محلی، همچنین شواهدی پیدا شد که نشان میدهد افرادی که در منطقه استعماری قرار دارند، اجتماعیتر هستند.
منبع:
CONCESSIONS, VIOLENCE, AND INDIRECT RULE: EVIDENCE FROM THE CONGO FREE STATE, SARA LOWES AND EDUARDO MONTERO, 2021, QJE
-
چهارشنبه ۸ اسفند ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۳:۲۵
-
۷ بازديد
-
روزنامه دنیای اقتصاد
-
بازار آریا
لینک کوتاه:
https://www.bazarearya.ir/Fa/News/1272632/