به تغییر ریلگذاری نیاز داریم
اقتصاد ایران
بزرگنمايي:
بازار آریا - گروه گفتوگو- مرد صنعت اصفهان از آن دست آدمهایی است که صابون کار در بخش خصوصی در زمان تحریم به تنش خورده و اکنون با کوله باری از تجربهی حوزه صنعت در قامت یک فعال اقتصادی ریاست کمیسیون صنعت اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی اصفهان را برعهده دارد. بنابراین به شایستگی از چموخم اقتصاد باخبر است. او خواهان آزادی عمل تصمیم گیران و راهبران منطقهای است؛ از آن دستآزادیهایی که استاندار بتواند حرفش را بزند، در مواقع لزوم تصمیم مناسب را هم سریع بگیرد و مطمئن باشد که توبیخ و محاکمه نمیشود.
با محمدرضا برکتین از چشمانداز اقتصادی سال پیش رو صحبت کردیم؛ سالی که به اعتقاد او شاید روی پاشنه قبل بچرخد چرا که هرچند دولت تغییر کرده ولی " آن انتظار تحول و اصلاح و تغییر مسیری که داشتیم، سمتوسو و جهتش عوض نشد!"کارآفرین باسابقه اصفهانی، از آن دست تولیدکنندگانی است که با اصول و الفبای اقتصادی جلو میرود و تاکید میکند که اول اقتصاد باید قوی شود و بعد سیاست طبق اقتصاد تنظیم شود تا چرخ مملکت بچرخد؛ الفبایی که گویا از همان اول به آن بیتوجهی شده است.
در سال 1403 در فضای سیاسی کشور تغییراتی رخ داد. این تغییرات تا چه حد توانست مشکلات اقتصادی ایران را کمرنگ کند؟
در زمان رییس جمهور فقید علیرغم تلاشهای ایشان و هیات دولت، چالشهایی مثل نقدینگی، ناترازی انرژی و ناترازی مدیریت مضاعف شد ولی در سال 1403 که آقای دکتر پزشکیان آمدند هم روندها کماکان ادامه پیداکرده. بعضیها میگویند اگر امروز روند قبلی ادامه مییافت، مشکلات مضاعف بود و الان کنترلشده، ولی واقعیت این است که آن انتظار تحول و اصلاح و تغییر مسیری که داشتیم سمتوسو و جهتش عوض نشد.
چرا این تحولی که منتظر بودیم اتفاق نیفتاد؟
ببینید ما انتظار تغییر یکشبه نداریم اما روند موجود یکجا باید متوقف شود و آثاری از تغییر جهت دیده شود که دیده نشد. یک دلیلش ساختار و پیچیدگی قوانین در دستگاههای نظارتی است و از طرفی شرایط بینالمللی تغییر کرده و گرانی، رکود و ناترازیها هم که طی سالها انباشته گردیده، به چالشها اضافهشده است بنابراین برای تغییر به فکر و برنامهریزی نیاز داریم.
اگر قواعد ثابت مانده و سیستمهای نظارتی همان است چه نیازی به تغییر و تحول بود؟
در شرایط اقتصادی فعلی نمیتوان بستر تغییر و تحول را آزاد کرد از آنطرف قضیه هم مسایل مختلفی باعث شد که مجلس شورای اسلامی، دستگاههای نظارتی و ... متناسب با شرایط بهفوریت شیوهها را تغییر ندهند تا اتفاقات جدید بیفتد. سخن از تغییر گفتن آسان است اما اجرایی کردنش سخت است؛ مثلا اجازه دهند قوانین کلی منطقهای زیر نظر استانداری و مدیران کل در چهارچوب وظایفشان تنظیم شود و دست تصمیمگیرندگان را باز بگذراند و اگر استانداری در استان خود تصمیمهایی گرفت، نگویند چرا و محاکمهاش کنند. ضرورت منطقهای را هم باید در نظر گرفت. مجلس این اختیار را به دولت و دولت هم به مدیران کل بدهد. از سوی دیگر حذف موانع و کاهش آنها راه را هموار میکند. امروز ما برای کوچکترین مسایل باید به تهران پاسخگو باشیم. این روند باعث شده مسایل روی زمین بماند.
از سوی دیگر بخشهای زیادی از مشکلات ما چالش ناترازی مدیریت است. امروز گویا مبنای انتخاب افراد، تخصص، تعهد، تجربه و سوابق کاری نیست. انگار به دنبال فرد سالم، وطنپرست و باتجربه نیستیم؛ یعنی مبنای انتخابها متاسفانه بیشتر از شایستگیها، داشتن ارتباطات است و کسی که عملکرد خوب دارد باید تغییر کند. چرا باید کسی که عملکردش خوب است در کشوری که نیروی متخصص ندارد، جابجا شود. برای انتخاب فرد شایسته باید تفکر، تحصیلات، سابقه و سلسهمراتب طی شده مهم باشد ولی الان افراد در جای خودشان نیستند. انسانها همه شریف و قابلاحترام، اما آیا در جایگاه درستی هستند که یک سیستم را جلو ببرند؟
به نظر شما این روند مدیریتی از کجا سرچشمه گرفته؟
نکتهای که باید به آن اشارهکنم این است که همواره نگاه کلی ما به دنیا بسته بود. ما باید استقلال و آزادی و عدالت را چه در داخل چه در خارج رعایت کنیم اما به دلیل نوع تفکری که داشتیم رفتارمان با بقیه جوامع و برخی کشورها منصفانه نبود. نقد زیادی به روابط و رفتار سایر کشورها داشتیم اما بهجای تقویت نقاط مثبت و کاهش نقاط منفی، سیستم حذفی و انتقامجویی را پیش گرفتیم اما این رویکرد جایی باید اصلاح شود. کشورها هرکدام بر اساس منافع ملی خود تصمیم میگیرند. چین علیرغم مشاجرهها و مسائلی که با آمریکا دارد، ما را به امریکا ترجیح نمیدهد. به این کشور صادرات دارد، دانش آمریکا را وارد میکند و رابطه را بهصورت یک مسابقه اقتصادی در قاعده بازی شطرنج تنظیم کرده است. امروز به نقطهای رسیدیم که کشور علیرغم داشتن منابع و سرمایههای عظیم، بخش عمده ملت در محدوده خط فقر قرار دارند و نمیتوانند حداقلهای زندگی را تامین کنند. حال باید پرسید انسانی که معاش ندارد، معاد و آینده معنوی چه جایگاهی برایش دارد؟ فردی که سر حداقلهای زندگی مشکل دارد، چطور به اعتقاداتش برسد؟
برای برونرفت از وضعیت موجود راهکار خاصی را پیشنهاد میکنید؟
تسهیل قوانین و تغییر نگاه مدیران از الزاماتی است که باعث تغییر ریل توسعه کشور میشود. ما در چارچوبهای اصلی کشور مثل سیاست خارجی، اقتصاد و غیره هنوز به گفتمان توسعه مشخصی نرسیدهایم تا این چارچوب فکری مشخص نشود هیچ کابینهای توان بهبود شرایط را ندارد.
در شرایط فعلی و با تورم بالا چگونه میتوان به رشد اقتصادی برسیم؟
در حال حاضر و با حضور ترامپ، در سیاست خارجی به نقطهای رسیدیم که نه میتوانیم کوتاه بیاییم نه حرکت دیگری بکنیم. استراتژی ما در دولت فعلی همتغییری نکرده است. البته در موقعیتهایی که در فشار بودیم بهعنوان تاکتیک تغییر مسیری دادیم تا آن فشار کاهش یابد ولی دوباره به مسیر اصلی برگشتیم. من نمیگویم مسیر استقلال، آزادی و ... را تغییر دهیم اما بر نقاط قوت هم تمرکز کنیم. هزاران اشکالداریم جای خود! اما دونقطه قوت هم داریم آنها هم باید جای خودش باشد. سر این دونقطهای که نقطه قوت ماست میتوانیم متمرکز شویم؟ الان حاضر نیستیم حتی از نقاط قوتمان استفاده کنیم. اصلا ما از ابتدا بر اساس اقتصاد و مزیتهای اقتصادی حرکت نکردیم.
بعد از برجام با شرکتهای خارجی متحد شدیم. یک شرکت فرانسوی بود که با ما کار میکرد بعد از بر هم خوردن برجام، دولت ما نگفت اگر فرانسه از برجام خارج شود برای شرکت شما چه اتفاقی میافتد اما دولت فرانسه هوای شرکتهایش را داشت. اول از صنعتگرش پرسید شرایطت چیست اما ما چنین عمل نکردیم.
ما اول باید ظرفیت اقتصادیمان را بالا ببریم و بعد سیاستها برمبنای اقتصاد تنظیم شود. بعضی مسوولان، اقتصاد را بهعنوان رویکرد اساسی نمیشناسند، فقط میگویند ما که نفت داریم و در حال فروش آن هستیم، همان کافی است. درست است که ما کشوری توانمند با انسانهای فرهیخته و بافرهنگ داریم اما نفت ما که رو به اتمام است و مقام معظم رهبری (مدظلهالعالی) هم درباره آن هشدار دادهاند که به نفت اعتیاد نداشته باشید.
ما جایی که باید درآمد را ذخیره میکردیم، برای ایجاد زیرساخت برنامه نداشتیم و پول نفت را هدر دادیم. به کشورهای دیگر با پول نفت کمک کردیم با این تفکر که متخلفان دنیا را در جای خود بنشانیم ولی از زیرساختهای خودمان غافل شدیم.
به همین دلیل مردم از این شرایط نتیجه عکس میگیرند و میگویند هر کار دولت گفت باید برعکس عمل کنیم. دولت باید لوکوموتیوران باشد اما میدانیم نهفقط وزیر که رییس جمهور نیز گاهی تصمیم گیر نیستند. گروههای فشار، بعضی از اشخاص یا دستگاههایی که توان اعمال فشار دارند، اعمالنفوذ میکنند. عملا اگر هم وزیر صاحب صلاحیت باشد، محدودش میکنند تا در شرایط باریک و تنگ و سختی تصمیم بگیرد.
پیشنهاد شما برای بهبود شرایط چیست؟
پیشنهاد من این است که استانداران و مدیران کل استانها، توان اصلاح قوانین و مقررات در سطح استان را با مشارکت بخش خصوصی داشته باشد. بنشینند و تصمیم بگیرند نه اینکه برای کوچکترین تصمیم بگویند، تهران. گاهی به طنز میگویند آبدارچی فلان وزارتخانه قدرتش بیشتر از فلان استاندار است! فضای اعتماد باید برگردد تا اگر پول داشتی، دلار نخری و تولید را تقویت کنی. شما در کوچه و خیابان میبینید نوشته این رستوران با مدیریت جدید کار میکند، چرا؟ چون قبلی درست کارنکرده و این تغییر مدیریت باعث میشود شمای نوعی بروی دوباره امتحان کنی ولی اگر مجدد با همان شرایط و کیفیت قبل روبرو شدی دیگر به آنجا مراجعه نمیکنی بنابراین تغییر صرفا به حرف نیست و باید در عمل مشاهده شود.
با ادامه روند موجود چه اتفاقی برای تولید و اهالی صنعت میافتد؟
صنعتگران آدمهایی هستند که با کمبود و محدودیت منابع و تحریم کارکردهاند و نگاه خطی یکبعدی ندارند. یک روز اگر چالش نداشته باشند، احساس میکنند اتفاقی در چرخه افتاده؛ عکسالعمل صنعتگران ماندن و تلاش برای بهبود است ولی در صورت افزایش فشار اقتصادی که بهطور مستقیم به جامعه صنعت از طرف بانکها، دارایی، تامین اجتماعی و ... حاکم است، درآمد و سود بنگاههای کوچک و متوسط را متزلزل میکنند و این امر باعث تعطیلی و یا ورشکستگی بنگاهها در میانمدت میگردد. خطر اصلی که صنعت و جامعه در کوتاهمدت با آن روبروست این است که با تهدید فشار اقتصادی جامعه کارگری که در خط مقدم جنگ اقتصادی ایستادهاند کمر خم کرده و دیگر توانی برای کار کردن ندارند.
من دیگر در مقابل کارگرم جرات دفاع از وضعیت موجود را ندارم. او وقتی به مغازه میرود و توان خرید ندارد، کاری از من صنعتگر ساخته نیست، چطور خجالت نکشم. او دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد، امروز اگر اتفاقی بیافتد سرمایه ملی در اختیار صنعتگر است اما نمیتواند کار کند چون برق و گاز و کار ندارد؛ یا تعطیل است یا برق نیست. موتوربرق دارد اما گازوییل و آب ندارد، چهکار کند؟ شروع به تعدیل نیرو میکند. در این شرایط امکان توسعه نداریم. صنعت کلید برق نیست که با دستور ما روشن خاموش شود، این ناترازیها صنعت را ضعیف میکند. من بهعنوان یک صنعتگر یک کالای سرمایهای تولید میکنم اما امروز فقط نگرانم آیا میتوانم حقوق کارگرم را بدهم؟ عیدیاش را بدهم؟ و الله که هیچ امیدی ندارم. بزرگترین دغدغهام این است چطور از زیر این بار بیرون بیایم، میبینم که برای بسیاری، تعدیل نیرو تنها راهحل موجود است که دعا میکنم برای کسی رخ ندهد، تولیدکنندهای که افتخارش تولید در ایران و این شرایط است و میگوید من عاشق ایرانم و میخواهم اینجا هم بمیرم اما همین تولیدکننده دارد ناامید میشود.
امیدوارم بزرگان کشور بتوانند در شرایط حساس کنونی و با توجه به فشار روی مردم، تصمیمی خردمندانه و شجاعانه همانطور که تا امروز بوده، بگیرند، البته این را هم بگویم ما ملتی هستیم که ذلت را نمیپذیریم اما امیدواریم شرایط هم به نفع مردم پیش برود.
-
شنبه ۲۵ اسفند ۱۴۰۳ - ۰۰:۲۸:۵۰
-
۳ بازديد
-
روزنامه دنیای اقتصاد
-
بازار آریا
لینک کوتاه:
https://www.bazarearya.ir/Fa/News/1279348/