در سال جدید اهدافی دستیافتنی تعیین کنید و رویکرد «امکانپذیری رادیکال» را در پیش بگیرید
«سال نو، خودِ نو» کارساز نیست
اقتصاد جهان
بزرگنمايي:
بازار آریا - نویسنده: Oliver Burkeman مترجم: منا اختیاری شعار قدیمی «سال نو، خودِ نو» هم نوید تغییر میدهد و هم بیانگر یأس ناشی از تلاشهای نافرجام ما برای دگرگونی شخصی است. از یکسو، آغاز بهار فرصت فوقالعادهای برای یک شروع تازه و کنار گذاشتن همه تلاشهای نافرجام و اشتباهات گذشته به نظر میرسد.
از سوی دیگر، اگر چنین تغییری واقعا شدنی بود، نباید همان سال گذشته که دقیقا همین برنامه را داشتیم اتفاق میافتاد؟
بسیاری از ما این تجربه را داریم که آخرین روزهای سال تصمیم میگیریم در سال جدید تناسب اندام خود را بهبود ببخشیم، فهرست کارهایمان را درست مدیریت کنیم و به همه کارهایمان برسیم، پول پسانداز کنیم و در برخورد با فرزندانمان صبورتر باشیم و هزاران مورد مشابه دیگر. اما آنچه ما را از دستیابی به این اهداف بازمیدارد، معمولا بیانضباطی یا نداشتن یک سیستم کارآمد برای ایجاد عادتهای سالمتر نیست. بلکه مشکل، تلاش برای ایجاد تغییرات اساسی و یکباره است - همان عبارت «چنان تغییر کنم که کسی نتواند تشخیصم دهد» که امروزه در ادبیات رایج شده- که مانع از داشتن زندگی متفاوت و شادتر و معنادارتری میشود.
روالش اغلب به این شکل است: شما خواهان مزایایی هستید که تصور میکنید با یک تغییر خاص، مثلا دویدن منظم، به دست میآید. پس تصمیم میگیرید دونده شوید. کفش مناسبش را میخرید، اپلیکیشن ثبت سرعت و مسافت و پیگیری پیشرفت خود را هم دانلود میکنید و حتی چند ویدئوی آموزشی در یوتیوب میبینید. شاید حتی چند باری هم برای دویدن بروید، اما بعد یک جای کار خراب میشود. شاید این تصور که قرار است تا آخر عمر یک کار سالم مشخص را انجام دهید، ناگهان به نظرتان یکنواخت و طاقتفرسا بیاید، یا شاید تصور کنید هر روز دویدن آنقدر وقتگیر است که بهتر است چند هفته صبر کنید تا بقیه تعهداتتان به پایان برسد و بتوانید توجه لازم را به آن اختصاص دهید.شاید هم هدفی که ادعا میکنید میخواهید به آن برسید - مثلا راهاندازی کسبوکار خودتان- در واقع شما را میترساند.
پس آن را تبدیل به یک «پروژه بلندمدت» میکنید و زمان زیادی را به تحقیقات اولیه اختصاص میدهید تا هم احساس گناه نکنید که دست روی دست گذاشتهاید و هم از واقعا شروع کردن طفره بروید. مهم نیست تصمیم سال نوی شما چه باشد، همین اصرار به ایجاد یک تغییر اساسی و دگرگونکننده در زندگی، خود یک مانع است. بهجای تلاش برای تبدیل شدن به یک آدم دیگر، راحتتر بود که فقط یکبار برای دویدن بروید یا یک وبسایت تکصفحهای ساده برای معرفی خدمات خود راهاندازی کنید. ظواقعیت این است که جذابیت «خودِ نو» الزاما ربطی به ورزش بیشتر، کسب درآمد بالاتر یا دستیابی به تغییرات مشخصی ندارد، بلکه ناشی از نیاز به حس امنیت و کنترل بر زندگی است. نزدیک سال نو که میشود، به تکاپو میافتیم که بالاخره یک کاری بکنیم که حس کنیم سکاندار تمام جنبههای زندگیمان – سلامتی، مالی، شخصیتی و سایر جنبهها- هستیم. میخواهیم از آن احساسی رهایی پیدا کنیم که آرنولد بنت، رماننویس انگلیسی، به زیبایی توصیف کرده است: «سالها یکی پس از دیگری سپری میشوند و هنوز زندگی خود را به درستی سر و سامان ندادهایم.»
خرید تجهیزات و وسایل و تماشای آموزشها و اینکه به ضعف شخصی خود اعتراف کنیم و در مدل به مدل دفاتر برنامهریزی جذاب برنامهریزیهای زیبا کنیم، همگی این حس را تقویت میکنند که کنترل زندگی دقیقا در چند قدمی ماست. در صورتی که لازمه ایجاد یک تغییر واقعی در زندگی- همین حالا و در همین لحظه - کنار گذاشتن توهم کنترل است. کنار گذاشتن توهم کنترل یعنی چه؟ یعنی امروز، همین امروز، حتی اگر کفش مخصوص دویدن ندارید و نمیدانید از این تجربه لذت خواهید برد و آن را به یک عادت بلندمدت تبدیل خواهید کرد یا نه، 20 دقیقه ورزش کنید. شاید هرگز دوباره تکرارش نکنید. چه کسی میتواند از قبل بداند؟
از آن گذشته، لازمه تغییر این است که بدون اطمینان از اینکه دارید چه میکنید، قدم در مسیرهای تازهای بگذارید. اغلب ما وقتی به تغییری در زندگی خود فکر میکنیم، دوست داریم خودمان را کاپیتان آن کشتی لوکسی تصور کنیم که مقصد را سر صبر و با آرامش در سیستم ناوبری کشتی وارد میکند و با اطمینان به تماشای تحقق برنامههایش مینشیند، در صورتی که زندگی یک انسان فانی بیشتر شبیه هدایت قایق کوچک تکنفرهای در رودخانهای غیرقابل پیشبینی است و هرگز نمیدانیم در ادامه مسیر چه پیش خواهد آمد، کجا دوران آرامش است و کجا دوران تلاطم و وحشت. همهچیز به توانایی ما در هدایت لحظه به لحظه زندگی بستگی دارد؛ به اینکه در هر مقطع بهترین تصمیم ممکن را بگیریم و اگر مسیر سفرمان دقیقا مطابق نقشههایی که در ذهن داشتیم پیش نرفت، دلسرد نشویم. در چنین شرایطی، تنها اقدامی که واقعا اهمیت دارد، همان کاری است که همین حالا انجام میدهیم.
در واقع، اگر ایده «سال نو، خودِ نو» را با دقت بررسی کنید، میبینید اصلا با عقل جور درنمیآید. از نظر منطقی، تنها کسی که میتواند این «خودِ جدید» را خلق کند، همان «خودِ قدیمی» است، با تمام ویژگیها و مشکلات آشنای خود که ما سعی در تغییرشان داریم. ما با تلاش برای پاک کردن گذشتهمان و خلق فردی نو شبیه شخصیت «بارون مونشهاوزن» در داستانهای قدیمی آلمانی میشویم که سعی داشت با کشیدن موهایش خودش را از باتلاق بیرون بکشد.
آزادی واقعی نه در این مبارزه بیهوده برای تبدیل شدن به یک آدم دیگر، که در پذیرش آگاهانه فردی که واقعا هستیم و آغاز کردن از همانجاست. همانطور که «بروس تیفت» رواندرمانگر هم متذکر شده، شاید هرگز نتوانید تمام و کمال از قید و بند میل به تعلل یا حواسپرتی، یا تندخویی و علاقه به غذاهای مضر رها شوید.
سال نو بهجای تلاش برای «غیرقابل تشخیص شدن»، وقت تعهد به چیزی است که من آن را «امکانپذیری رادیکال» مینامم. یعنی جسارتش را داشته باشید که عادتهای جدید را به صورت تقریبا روزانه در خود ایجاد کنید و آنقدر درگیر تداوم بینقصی نشوید که چند جلسه جا مانده یا از دست رفته کاملا شما را از مسیر خارج کند. معنای دیگرش لذت بردن از اهدافی است که به سادگی دستیافتنی هستند. به عنوان نمونه، اگر میخواهید هر روز صبح ساعت 5 بیدار شوید، اما دل کندن از تخت برایتان سخت است، هدف اولیه خود را 7 صبح بگذارید و از هر روزی که به آن میرسید یا حتی زودتر از آن بیدار میشوید، لذت ببرید.
یکی دیگر از ویژگیهای امکانپذیری رادیکال این است که هر بار روی تعداد اهداف محدودی تمرکز کنید. اگر سال جدید را سال تناسب اندام خود در نظر گرفتهاید، بهتر است همزمان سراغ بازسازی خانه یا یادگیری یک زبان جدید نروید. همچنین این فکر را کنار بگذارید که حتما باید تغییری ایجاد کنید و جرأت کنید از خود بپرسید واقعا از تغییر چه چیزی در زندگی لذت میبرید.
مهمتر از همه، تغییر موثر مستلزم درک این واقعیت است که امنیت و کنترل واقعی - آن حس تسلط کامل بر تمام جنبههای زندگی- هرگز وجود ندارد و اصلا قرار هم نبوده وجود داشته باشد. همیشه کلی کار تازه برای انجام دادن خواهیم داشت، چون زندگی همیشه چند چیز بیشتر برایمان در آستین دارد. درباره سلامتی یا هر چیز دیگری هم هرگز اطمینان کامل را نخواهیم داشت، چون آینده همیشه مبهم است.
و این خبر فوقالعادهای است، چون وقتی منتظر نسخه بینقص خود در آینده هستید، زمان حال را تبدیل به جلسه تمرین اتفاق مهمتری در آینده میکنید و همانطور که ماری لوئیز فون فرانتس، پیشگام رواندرمانی گفته است: «این نگرش و احساس عجیب وجود دارد که انگار هنوز زندگی واقعیمان شروع نشده است.» اما همین که متوجه شوید چنین تصوری از آینده چیزی جز سراب نیست، دیگر معنای واقعی زندگی را به آینده نامعلوم موکول نمیکنید و همین حالا در آن غوطهور میشوید. از دیدگاه «امکانپذیری رادیکال»، هیجانانگیزترین برنامههایی که میتوانید تصور کنید، در برابر قدرت خارقالعاده اقدام کردن- حتی اگر ناقص- کوچکترین ارزشی ندارند.
پس اجازه دهید این سال جدید همان سالی باشد که بالاخره دست از تلاش برای تبدیل شدن به یک آدم دیگر برمیدارید و در عوض، فقط چند کار را کمی متفاوت انجام دهید. مثلا به دوستی پیامی بدهید، یک بار مدیتیشن انجام دهید، امروز ورزش کنید. بعدا را کنار بگذارید، همین حالا، در تنها عمری که نصیبتان شده دست به کار شوید.
منبع: The Wall Street Journal
-
يکشنبه ۱۹ اسفند ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۳:۴۰
-
۸ بازديد
-
روزنامه دنیای اقتصاد
-
بازار آریا
لینک کوتاه:
https://www.bazarearya.ir/Fa/News/1276714/