روزهای تلخ استقلال تمام نمیشوند
بزرگنمايي:
بازار آریا - دنیای اقتصاد : پرواضح است که در رقم زدن چنین فصل سیاهی، بازیکنان هم نقش پررنگی دارند. نفراتی که برخی از آنها جزو بهترینهای ایران در پست خودشان بودهاند، اما این روزها تفاوت چندانی با بازیکنان محلات ندارند! مشکل اینجاست علاوه بر اینکه در ترکیب استقلال بازیکنان متوسط و بعضا بیکیفیت به وفور یافت میشوند، ستارههای با سابقه هم در بدترین فرم خود به سر میبرند و تقریبا هیچکس نمایش مطلوبی ندارد.
پرداختن به ناکامیهای استقلال آنقدر گسترده بوده که دیگر زاویه جدیدی برای تحلیل آن وجود ندارد! دوران افت و گذار برای هر تیم بزرگی در هر جای دنیا رخ میدهد، اما المانهایی که آبیها را به سراشیبی کشاندهاند آنقدر وسیع هستند که میتوان یک هشدار جدی از آن استنتاج کرد؛ نکند این سقوط ادامهدار باشد؟ با شرایط فعلی و هماهنگی همه عناصر، اصلا بعید نیست.
مدیریت
پیش از این درباره تغییرات گسترده مدیریتی باشگاه استقلال در فصول اخیر نوشته بودیم و در روزهایی که رضا درویش به سومین سال مدیریتش در پرسپولیس رسید، آبیها ششمین مدیرعامل را هم در این بازه زمانی منصوب کردند! نکته جالب اینکه بین تمامی این نفرات، فقط دو شخص بودند که پیش از این سابقه مدیریت در باشگاهها را داشتند و باقی نفرات نخستین تجربهشان در این سمت را در باشگاهی مثل استقلال تجربه کردند؛ درست مثل مدیرعامل فعلی یعنی علی نظریجویباری که سالها سرپرست تیم بود و بالاترین ردهاش همین پست بوده است. حالا که پیتسو موسیمانه کار را رها کرده و شاید یک غرامت بزرگ به تیم تحمیل کند، هنوز با هیچ مربی برای جانشینی وی مذاکره نشده و بحث شکایت باشگاه الشرطه از استقلال بابت بازی دادن به آرمین سهرابیان مطرح شده، چگونه میتوان نقش مدیریت را در ناکامیهای این فصل کمرنگ دانست؟ مدیرانی که میآیند و میروند؛ بیآنکه به کسی جواب پس بدهند. مگر مشخص شد دلیل عقد قرارداد نفرات قبلی با دو بازیکن بوسنیایی چه بوده؟
کادرفنی
چند ثانیهای که با آن میتوان کل فصل استقلال را توصیف کرد، تصویری است از دقیقه 79 بازی برابر الشرطه. جایی که سهراب بختیاریزاده به عنوان سرمربی موقت، لب خط از محمد نوازی سوالی میپرسد و لبخوانیها نشان میدهد دستیار وی با «نمیدانم» پاسخ میدهد! به راستی چرا کار استقلال به اینجا کشیده شد که افرادی بیرزومه و بدون اینکه حتی در رویاهایشان نیمکت این تیم را ببینند، تجربه هدایت آبیها را به دست آوردند؟ ندانستن اصلا عیب نیست؛ ولی اینکه در حساسترین زمان در جدال مرگ و زندگی هم چیزی برای عرضه کردن به بازیکنان وجود نداشته باشد، دیگر چه امیدی میتوان به این کادرفنی داشت؟ سرمربی که پس از بازی برای تعویض مهاجم جوان و جدید تیمش وی را متهم به کم تحرکی میکند، چگونه میتواند انتظار داشته باشد این بازیکن برایش در زمین بجنگد؟
بازیکن
میتوان سطرها در خصوص تابستان پرطمطراق و تو خالی جواد نکونام نوشت و او را نقد کرد، اما قرار نیست تا ابد برای پاکسازی این تیم صبر کنیم. استقلال تبدیل به جولانگاه متوسطها شده و وقتی به کسی مثل میلاد زکیپور نقد وارد میشود، قهر میکند و به تیم قبلیاش برمیگردد! درست است که تغییر مدیرعامل و سرمربی معمولا آسانترین راه برای عبور از بحران است، اما استقلالیها الان آرزو میکنند ای کاش میشد 22 بازیکن را عوض کرد!
هوادار
قبل از هرچیز باید گفت حق با هوادار است؛ کسی که روز وسط هفته از کار و زندگیاش میزند و در این گرانی کمرشکن، احتمالا درآمد یک روزش را هزینه میکند تا به استادیوم برود و از تیم محبوبش که در این فصل افتضاح کار کرده، حمایت کند. استقلال و پرسپولیس و همه تیمهای پرطرفدار، تمام هویتشان را مدیون همین مردم گمنامی هستند که در دنیای حقیقی و مجازی به این رنگها اعتبار میدهند و باید هم برای رسیدن به روزهای خوش متوقع باشند. با این حال در یک کلام ساده میتوان گفت که سطح مطالبهگری این میلیونها نفر باید بالاتر از اینها باشد. چیزی که سبب نشود یک بار دیگر و تحت فشارها، کسی مثل موسیمانه بیاید و برود. شاید اگر حال استقلال خوب بود، هواداران تیم را بابت تساوی ناامیدکننده برابر الشرطه میبخشیدند. در شبی که تیم دو گل به ثمر رساند و آفسایدهای میلیمتری مانع پیروزی شد، میشود از کمبود شانس هم صحبت کرد؛ پس گاهی اوقات خویشتنداری هم کار بدی نیست.
-
چهارشنبه ۱۷ بهمن ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۸:۴۷
-
۷ بازديد
-
روزنامه دنیای اقتصاد
-
بازار آریا
لینک کوتاه:
https://www.bazarearya.ir/Fa/News/1261449/