نبرد حماسی ایران برای حاکمیت بر نفت
اقتصاد ایران
بزرگنمايي:
بازار آریا -
نفت ایران برای دههها، نمادی از رونق و استثمار بوده است. ذخایر عظیم هیدروکربنی ایران، آتش رقابتهای ژئوپلیتیک، بهرهکشی استعماری و تلاشهای سوزان برای رهایی را شعلهور کرد. ملی شدن صنعت نفت ایران در سال 1329 (1951 میلادی) به رهبری محمد مصدق، نقطه عطفی در این ماجراجویی تاریخی بود؛ ایستادگی جسورانهای برای حاکمیت ملی که سیاست انرژی جهان را دگرگون کرد.
ریشههای بهرهکشی: از دارسی تا شرکت نفت انگلیس و ایران
صنعت نفت ایران با «قرارداد دارسی» در سال 1280 (1901 میلادی) آغاز شد که حقوق انحصاری اکتشاف، استخراج و صادرات نفت ایران را به ویلیام ناکس دارسی، سرمایهدار بریتانیایی، اعطا کرد. کشف نفت در مسجدسلیمان در سال 1287 (1908 میلادی) به تأسیس شرکت نفت انگلیس و ایران (AIOC) انجامید که دولت بریتانیا در سال 1293 (1914 میلادی) 51 درصد سهام آن را خریداری کرد. این آغاز یک پروژه استعماری در پوشش تجارت بود.
شرایط امتیاز دارسی بهشدت ناعادلانه بود. ایران تنها 16 درصد از «سود خالص» شرکت را دریافت میکرد؛ رقمی که با حسابداریهای غیرشفاف دستکاری میشد. شرکت نفت انگلیس زیرساختها را انحصاری کرد، مالیات ناچیزی پرداخت و ایرانیان را از نقشهای مدیریتی محروم ساخت. سال 1310 (1930 میلادی)، خشم کارگران ایرانی نفت از این اقدامهای انگلیس شعلهور و منجر به ابطال قرارداد دارسی از سوی رضا شاه شد. رضا شاه پس از ابطال این قرارداد در فاصله اندکی قرارداد 1933 (1312) را به مدت 60 سال با شرکت نفت انگلیس امضا کرد، اما این قرارداد نیز، قرارداد مناسبی نبود و حق ایران به درستی ادا نشده بود. حق امتیازها بر اساس تُناژ، نه ارزش بازار، محاسبه میشد و سود شرکت نفت انگلیس اوج گرفت، در حالی که سهم ایران راکد ماند.
جرقههای ملیسازی
پس از جنگ جهانی دوم، صحنه سیاسی ایران دگرگون شد. قانون مصوب 1323 (1944 میلادی) مجلس شورای ملی، اعطای امتیازهای جدید را ممنوع کرد، اما فشارهای شوروی و بریتانیا ادامه یافت. در سال 1326 (1947 میلادی)، ایران پیشنهاد مشارکت با شوروی را رد کرد و خواهان بازپسگیری حقوق نفت جنوب شد. تا سال 1328 (1949 میلادی)، سوءاستفادههای شرکت نفت انگلیس، ازجمله بهرهکشی از کارگران، اتلاف منابع (سوزاندن سالانه 3.5 میلیون تُن گاز) و حق امتیازهای ناچیز خشم عمومی را برانگیخت.
مصدق، ملیگرایی سرسخت، به رهبری این جنبش تبدیل شد. «دکترین موازنه منفی» او در 1323 (1944 میلادی)، سلطه خارجی را رد میکرد. سال 1326 (1947 میلادی)، مجلس «قانون تکمادهای» را تصویب کرد که بازگرداندن حقوق نفت را الزامی میکرد. وقتی شرکت نفت انگلیس سال 1328 (1949 میلادی) «قرارداد الحاقی» پیشنهاد داد که حق امتیازها را ناچیز افزایش میداد، اما حسابرسی سود را منع میکرد، مجلس با الهام از جبهه ملی مصدق آن را رد کرد.
فرمان ملی شدن
در 29 اسفند 1329 (20 مارس 1951)، مجلس شورای ملی قانون ملی شدن صنعت نفت را تصویب و اعلام کرد «صنعت نفت ایران در سراسر کشور ملی است». این قانون شرکت ملی نفت ایران (NIOC) را برای مدیریت عملیات تأسیس و دریافت غرامت از داراییهای شرکت نفت انگلیس را الزامی کرد. مصدق که اردیبهشت 1330 به نخستوزیری رسید، سوگند خورد «غارت استعماری» را پایان دهد.
اسناد اولیه، توجیه حقوقی ایران را آشکار میکنند. گزارش 1951 میلادی به آوریل هاریمن، فرستاده ویژه آمریکا از «حقهبازیهای نابخردانه» شرکت نفت انگلیس پرده برداشت: عدم پرداخت حق امتیاز، فرار مالیاتی و تبعیض نژادی علیه کارگران. سود 85 میلیون پوندی شرکت در سال 1329 (1950 میلادی) که تنها 16 میلیون پوند به ایران رسید، در حالی که خزانه بریتانیا 50 میلیون پوند تصاحب کرد. مصدق استدلال کرد ملی شدن، حق حاکمیتی ایران است که در منشور سازمان ملل متحد تضمین شده است.
واکنش غربی و کودتا
بریتانیا با خشم پاسخ داد. شرکت نفت انگلیس تکنیسینها را خارج کرد، صادرات نفت ایران را محاصره کرد و خریداران جهانی را تحت تعقیب قضایی قرار داد. بریتانیا پرونده را به دیوان بینالمللی دادگستری و شورای امنیت سازمان ملل برد، اما هر دو به نفع ایران رأی دادند. پشت پرده، اما MI6 و CIA طرح کودتای 28 مرداد (عملیات آژاکس) را ریختند.
نامهها و خاطرات منتشرشده، سرسختی بریتانیا را نشان میدهند. آنتونی ایدن، وزیر خارجه بریتانیا، مصدق را «متعصب» خواند، در حالی که سر ویلیام فریزر، رئیس شرکت نفت انگلیس، تکنیسینهای ایرانی را «ناتوان» توصیف کرد. آمریکا که ابتدا همدل بود، از نفوذ کمونیسم هراسید. در مرداد 1332 (اوت 1953)، CIA کودتایی ترتیب داد، مصدق را برکنار کرد و محمدرضا پهلوی را بازگرداند. داراییهای شرکت نفت انگلیس به کنسرسیومی غربی منتقل و کنترل خارجی احیا شد.
بازنگری اخلاقی و اقتصادی
پژوهشگرانی مانند ادوارد هنیکر - میجر استدلال میکنند «کوتهنظری امپریالیستی» بریتانیا بحران را دامن زد. امتناع شرکت نفت انگلیس از الگوی تقسیم 50-50 سود (مانند ونزوئلا) و سیاستهای نژادپرستانه کارگری، اسکان کارمندان بریتانیایی در ویلاها و نگه داشتن کارگران ایرانی در حلبیآبادها، هرگونه مصالحه را ناممکن ساخت. قانون ملی شدن 1329، مصادره اموال نبود، بلکه خواستهای برای کرامت بود.
اقتصاد ایران بهای سنگینی پرداخت. صادرات نفت از 664 هزار بشکه در روز در 1329 (1950 میلادی) به 20 هزار بشکه در 1331 (1952 میلادی) سقوط کرد. با این حال پیروزی اخلاقی این جنبش در جهان طنینانداز شد. اوپک که در سال 1339 (1960 میلادی) تأسیس شد، از ایستادگی ایران الهام گرفت و ژئوپلیتیک انرژی را دگرگون کرد.
میراث: از انقلاب تا تحریمها
انقلاب اسلامی 1357 (1979 میلادی) مأموریت ناتمام مصدق را تکمیل و شرکتهای خارجی را اخراج کرد، اما تحریمهای آمریکا از 1374 (1995 میلادی) صنعت ایران را نشانه رفت، نشانهای از خطرات همیشگی حاکمیت بر منابع.
امروز تاریخ نفت ایران روایتی هشداردهنده است. ملی شدن 1329 اگرچه ناتمام ماند، اما ثابت کرد حاکمیت بر منابع غیرقابل مذاکره است.
ملی شدن نفت ایران فراتر از یک سیاست اقتصادی بود؛ شورشی علیه دههها تحقیر. ایستادگی مصدق، اگرچه با دخالت خارجی سرکوب شد، جرقه بازنگری جهانی در استثمار استعماری را زد. امروز که ایران تحریمهای مدرن را لمس میکند، طنین 1329 یادآوری میکند که کنترل بر «طلای سیاه» همچنان «خط قرمز» ملتهای خواهان استقلال است.
رضا آبش احمدلو
پژوهشگر مواد و انرژی
-
سه شنبه ۲۸ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۶:۴۳:۰۴
-
۱۰ بازديد
-

-
بازار آریا
لینک کوتاه:
https://www.bazarearya.ir/Fa/News/1281470/