عوارض سیاستهای دستوری تجاری بر وضعیت متغیرهای اقتصادی بررسی شد
بزرگنمايي:
بازار آریا - دنیای اقتصاد : دونالد ترامپ در سخنرانیهای خود بارها اعلام کرده است که مالیات بر درآمد فدرال را با تعرفههای بالا بر واردات جایگزین میکند تا از این راه آمریکاییها به درآمد بالاتری برسند؛ اما بررسیهای اندیشکده پیترسون نشان میدهد که تعرفههای حداکثری، پیامدهای منفی گستردهای از جمله افزایش بیکاری، تورم، کسری بودجه و رکود اقتصادی برای اقتصاد آمریکا دارد. همچنین، این سیاست بار مالیاتی را از ثروتمندان به فقرا منتقل میکند. بررسیهای کارشناسان نشان میدهد جایگزینی مالیات بر درآمد با تعرفهها از نظر عملی غیرممکن است. به گفته تحلیلگران، افزایش تعرفهها باعث تغییر ساختار تولید به سمت کالاهایی میشود که آمریکا در آن مزیت رقابتی ندارد، فشار بیشتری بر اقشار کمدرآمد وارد میکند و موجب جنگهای تجاری جهانی میشود. در مجموع، این سیاست نهتنها جایگزین مالیات بر درآمد نیست، بلکه رشد اقتصادی را کاهش میدهد و نابرابری را تشدید میکند.
علیرضا کتانی: در فهرست ایدههای سیاستی آزموننشده دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، حذف مالیات بر درآمد فدرال و جایگزینی آن با درآمدهای حاصل از تعرفههای بسیار بالا بر واردات، یکی از مخربترین موارد است. اندیشکده اقتصاد بین الملل پیترسون در خصوص تعرفههای ترامپ آثار سوء زیادی را فهرست میکند: برای شروع، این طرح موجب از دست رفتن مشاغل، تشدید تورم، افزایش کسری بودجه فدرال و رکود اقتصادی خواهد شد. همچنین بار مالیاتی را از دوش ثروتمندان برمیدارد و بهطور چشمگیری بر دوش قشر فقیر و متوسط جامعه میگذارد. سیاست تعرفهای ترامپ در صورت اجرا، موجب خصومت متحدان و شرکای آمریکا شده، جنگهای تجاری جهانی را دامن میزند، رفاه اقتصادی جهانی را تضعیف کرده و امنیت ملی را به خطر میاندازد. همچنین احتمالا ثبات نظام مالی جهانی را بر هم خواهد زد.
آیا تعرفهها میتوانند جایگزین مالیات بر درآمد شوند؟
پاسخ کوتاه به این سوال این است: خیر. تعرفهها بر کالاهای وارداتی اعمال میشوند که در سال 2023 بالغ بر 3.1تریلیون دلار بود. در مقابل، آمریکاییها در سال 2023 در مجموع بیش از 20تریلیون دلار درآمد کسب کردهاند. در حال حاضر، دولت آمریکا حدود 2تریلیون دلار از طریق مالیات بر درآمد افراد و شرکتها درآمد دارد. جایگزینی کامل مالیات بر درآمد با تعرفهها بهلحاظ ریاضی غیرممکن است. نرخ تعرفهها باید بهطور غیرمنطقی بالا باشد تا از پایه کوچک واردات، درآمدی معادل مالیات بر درآمد حاصل شود. اما با افزایش نرخها، پایه تعرفهها (واردات) خود بهخاطر کاهش حجم واردات کوچکتر شده و هدف 2تریلیون دلاری ترامپ را دستنیافتنی میکند.
بر اساس محاسبات یک گزارش اخیر از اندیشکده پیترسون، درآمدهای حاصل از پیشنهادهای تعرفهای 10درصدی و 60درصدی ترامپ سالانه حدود 225میلیارد دلار (به قیمتهای فعلی) خواهد بود. این رقم قطعا بیشازحد برآورد شده، چراکه اثرات منفی کاهش رشد اقتصادی ناشی از تلافی شرکای تجاری علیه صادرکنندگان آمریکایی و زیانهای بخش تولیدی وابسته به واردات را در نظر نمیگیرد.
همچنین، تقویت ارزش دلار بر اثر تعرفهها، صادرات را تحتتاثیر قرار میدهد. بررسیها نشان میدهد نرخ بهینه تعرفه برای حداکثر درآمد تعرفهای 50درصد است و درآمدهای تعرفهای در حدود 780میلیارد دلار به اوج میرسند. اگر نرخ تعرفه از این نقطه فراتر رود، درآمدهای تعرفهای کاهش مییابد؛ چراکه اثر منفی کاهش حجم واردات بر افزایش نرخ تعرفه غلبه میکند.
در نرخ بهینه 50درصدی، درآمدهای تعرفهای به حدود 40درصد درآمدهای مالیات بر درآمد میرسد. این تحلیل نیز اثرات منفی بر رشد اقتصادی را نادیده گرفته، درحالیکه تعرفه 50درصدی سراسری اثرات شدیدی بر رشد داشته و درآمدها را بهطور قابلتوجهی کاهش میدهد.
اگر تعرفهها به حداکثر برسند چه میشود؟
بهعنوان یک آزمایش فکری، فرض کنید اثرات رشد اقتصادی را نادیده بگیریم و درآمد سالانه 780میلیارد دلاری از تعرفهها بتواند کاهش چشمگیر مالیات بر درآمد را جبران کند. پیامدهای چنین تغییری چیست؟ اولا، هرچند میتوان در مورد مزایای انتقال از مالیات بر درآمد به پایه مالیات بر مصرف بحث کرد، اما تعرفهها بهویژه برای مصرف، مخربتر از مالیات هستند. از آنجا که تنها واردات را مشمول مالیات میکنند، تولیدات اقتصادی آمریکا را از حوزههای دارای مزیت نسبی (مانند هواپیما و کامیونهای سبک) به سمت کالاهایی سوق میدهند که آمریکا در آنها مزیتی ندارد.
ثانیا، حتی یک مالیات بر مصرف ساده نیز اثرات توزیعی مهمی دارد، خانوارهای فقیر پسانداز کمی داشته و سهم بیشتری از درآمد خود را به کالاهای تجاری اختصاص میدهند، درحالیکه ثروتمندان پسانداز بیشتر و مصرف کمتری از کالاهای تجاری دارند. بررسیها نشان میدهد بار بازتوزیعی تعرفهها بهشدت بازگشتی (ریگرسیو) است و خانوارهای فقیرتر را بیشتر متضرر میکند.
فرض کنید ترامپ تعرفه خود را به حداکثر برساند و با کسب 780میلیارد دلار درآمد تعرفهای، مالیات بر درآمد را به نسبت بار مالیاتی فعلی افراد و شرکتها کاهش دهد. این آزمایش سیاستی در ظاهر ازنظر درآمدی خنثی است، اما در واقع به دلیل پیامدهای انقباضی تعرفههای بالا، کاهش درآمدها را موجب خواهد شد. نتایج این تغییر چشمگیر است: 20درصد پایینی جامعه 8.5درصد از درآمد خود را بدون جبران کاهش مالیات از دست میدهند. 20درصد میانی حدود 5درصد ضرر خالص دارند و کاهش اندک مالیات بر درآمد نمیتواند جبران افزایش تعرفهها برای آنان باشد. 20درصد بالایی 4درصد از درآمد خود را بهخاطر تعرفهها از دست میدهند، اما با کاهش 6درصدی مالیات، 2درصد سود میکنند. یک درصد بالایی جامعه اما برخلاف همه طبقات، 11.6درصد افزایش درآمد را تجربه میکنند.
برخی استدلال میکنند که افزایش بار مالیات بر مصرف ممکن است برای کارگرانی که از رنسانس صنعتی ناشی از تعرفههای بالا بهره میبرند، ارزش داشته باشد. اما نه تئوری اقتصادی و نه تجربه تاریخی از این دیدگاه حمایت نمیکند. اقتصاد آمریکا هماکنون در اشتغال کامل است، بنابراین گسترش تولید در بخشهای مشمول تعرفه ناگزیر منابع را از بخشهای دیگر اقتصاد منتقل میکند. این فرآیند بازدهی اقتصاد آمریکا را کاهش میدهد، چراکه فعالیتها به سمت بخشهایی میرود که بهطور معمول بهرهوری و دستمزدها پایینتر است. همزمان، تلافی شرکای تجاری آمریکا و اختلال گسترده در زنجیرههای تامین ناشی از تعرفههای 50درصدی شوکهای جدیدی ایجاد میکند. مطالعات متعدد نشان میدهد که نخستین دور تعرفههای ترامپ هم به رشد شغلها و هم به رقابتپذیری صنعتی آسیب زده است.
اثر تقویت نرخ دلار
پیامد کمترشناختهشده اما مهم این تعرفهها، اثر آن بر نرخ دلار است. ترامپ ادعا میکند که تعرفهها کسری تجاری آمریکا را کاهش میدهند، اما دلار قویتر با گرانتر کردن صادرات آمریکا در خارج و ارزانتر کردن تولیدات خارجی، کسری تجاری را افزایش میدهد. با تعرفه 50درصدی، افزایش ارزش دلار میتواند بسیار چشمگیر باشد.
تقویت دلار پس از افزایش عمومی تعرفههای آمریکا برای حفظ تعادل در بازارهای جهانی کالا ضروری است. بدون این تقویت، مازاد عرضه کالاهای خارجی (و مازاد تقاضا برای کالاهای آمریکایی) به وجود میآید، چراکه تعرفههای آمریکا تقاضای شهروندان آمریکا را از واردات به کالاهای داخلی منتقل میکند. بااینحال، دلار قویتر قیمت نسبی کالاهای آمریکایی در سطح بینالمللی را افزایش داده و مصرفکنندگان و شرکتها را به سمت محصولات داخلی خود سوق میدهد. این تغییر به بازسازی تعادل بین عرضه و تقاضای جهانی کمک میکند.
اما ماجرا به همینجا ختم نمیشود. در واکنش به تعرفههای ترامپ، بانکهای مرکزی خارجی برای جبران کاهش صادرات به آمریکا نرخهای بهره خود را کاهش میدهند که این نیز به تقویت دلار میانجامد. با پیشبینی این روند، سرمایهگذاران جهانی بلافاصله ارزش دلار را بالا میبرند تا داراییهای دلاری را به سبد خود اضافه کنند. این اقدامات به نوبه خود صادرات آمریکا را گرانتر کرده و تقاضای جهانی برای آنها را کاهش میدهد.
این چرخه مخرب، افزایش تقاضای کل در آمریکا ناشی از انتقال مصرف از واردات به جایگزینهای داخلی (گرانتر) را بیشتر تضعیف میکند. مصرفکنندگان و کسبوکارهای آمریکایی با وجود دلار قویتر، با قیمتهای بالاتری نسبت به قبل از تعرفهها مواجه شده و این امر مصرف و سرمایهگذاری را محدودتر میکند. البته دولت فدرال میتواند با کاهش مالیات بر افراد و شرکتها سعی در جبران اثرات منفی تقاضا داشته باشد، اما این تسکین تنها جزئی خواهد بود، چراکه اثرات توزیعی موردبحث به نفع خانوارهای ثروتمند با پسانداز بالا عمل میکند.
تفکرات اخیر ترامپ ممکن است صرفا در حد اظهارنظر باشند، اما سخنان او نشان میدهد که قصد جدی دارد تا پایههای درآمدی را از مالیات بر درآمد به مالیات بر واردات تغییر دهد. او در این مسیر، بر سابقه قبلی خود در اعمال تعرفههای بهمراتب بالاتر و کاهشهای گسترده مالیات تکیه میکند. حتی اگر رویای جایگزینی مالیات بر درآمد را کنار بگذاریم، پیشنهادهای مشخص او درباره تعرفهها که تاکنون اعلام شدهاند، بر بیش از 3تریلیون دلار از مبادلات تجاری تاثیر خواهند گذاشت؛ رقمی که تقریبا 10برابر میزان تجارتی است که جنگ تجاری او با چین هدف قرار داده بود.
-
پنجشنبه ۲۳ اسفند ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۵:۱۴
-
۵ بازديد
-
روزنامه دنیای اقتصاد
-
بازار آریا
لینک کوتاه:
https://www.bazarearya.ir/Fa/News/1278497/