ابهامهای شفافیت کسب و کار
گزارش ویژه
بزرگنمايي:
بازار آریا - اگر فعالان کسب و کار، قانونگذاران، سرمایهگذاران و فعالان اجتماعی امروزی فقط روی یک موضوع اتفاق نظر داشته باشند، آن موضوع قدرت شفافیت و نقش آن در افزایش مسوولیتپذیری است. اما حتی در این زمینه هم نمیتوان به سادگی چنین حکمی صادر کرد.
شواهد فراوانی نشان میدهد که شفافیت کسب و کارها، ابزاری قدرتمند است و شیوه عمل آنها را متحول میکند. به عنوان مثال، سبک مالکیت مبهم کسب و کارها و فقدان شفافیت در قراردادهای مزایده و مناقصه احتمال وقوع فساد را افزایش میدهد؛ قراردادهای عدم افشای اطلاعات محرمانه نیز سابقهای طولانی در مصون ماندن متخلفان و مجرمان اداری داشته است. با این حال، در فضای کسب و کار کنونی، هیچ شرکتی نمیتواند اطمینان داشته باشد که اسرار و اطلاعات خود را محرمانه نگه می دارد (بخشی از دلیل این موضوع را باید در گسترش رسانههای اجتماعی جست). این موضوع، همزمان دلیل و پیامد شفافیت است.
شفافیت شرکتها و کسب و کارها همزمان به عنوان یک ابزار و یک هدف تلقی میشود. این اصطلاح در سالهای اخیر برای هر نوع افشای اطلاعات استفاده شده است. با این حال، تعهد ما به شفافیت به عنوان یک راهکار، ماهیتی اعتقادی یافته است. اگر ادعا کنید که نسبت به پاسداشت شفافیت متعهد هستید، احتمال دارد که موضوع وحشتناکی برای مخفی کردن داشته باشید.
زمانی که ما سوالات دشواری میپرسیم، بحث به انطباق و پایبندی به قوانین هم کشیده میشود. شفافیت از آنجا به عنوان راهکاری برای ترویج اعتماد به کسب و کارها تلقی میشود که مشتریان و سرمایهگذاران با منابع مالی خود حق «رای» به دست میآورند و از حمایت مالی و اجتماعی از کسب و کارهای «بد» دست خواهند کشید. به عبارت دیگر، اگر شفافیت اجباری و اجرا شود، شرکتهای «خوب» ترسی نخواهند داشت. شفافیت تضمینکننده افزایش اعتبار آنهاست و مانند یک استراتژی برد-برد عمل میکند.
اما واقعیت آن است که هیچکدام از استدلالهای بالا، توجه کافی به «دریافتکننده اطلاعات» ندارند. آنها فقط به کسب و کارها به عنوان ارائهکننده و افشاکننده اطلاعات توجه میکنند. برای آنکه شفافیت به طور قطع منجر به مسوولیتپذیری و بهبود وجهه اجتماعی کسب و کارها شود، ابتدا باید روی برخی اصول اولیه توافق کنیم. به عنوان مثال، باید در این مورد همنظر باشیم که عملکرد خوب چگونه است و مسوولیتپذیری شرکتی چیست؟ ما باید ابتدا توان دسترسی به اطلاعات لازم را داشته باشیم. سپس باید تخصص و ظرفیت تفسیر این اطلاعات و قدرتی برای واکنش به آن را داشته باشیم.
چنین پیشنیازهایی در دنیای واقعی وجود ندارند. انسان حتی هنگام دریافت سادهترین اطلاعات نیز واکنش یکسان و قابل اتکایی به آن ندارد. هر یک از ما، واکنشی مطابق با باورها، دانش پیشین، انتظارات و پیشداوریهای خود خواهیم داشت. افشای اطلاعات کسب و کارها و تعهد به شفافیت مطلق، نه اکنون و نه هیچوقت کار سادهای نخواهد بود؛ حتی زمانی که شرکتها تلاشی برای مخفی کردن موضوع خاصی نداشته باشند. حتی در بحث عملکرد مالی صرف نیز افشای کامل اطلاعات به نتایج مثبت مورد انتظار نمیانجامد.
در مباحث مسوولیت اجتماعی و زیستمحیطی این موضوع به شدت پیچیدهتر میشود. کن پاکر، مدیر ارشد عملیات پیشین شرکت تیمبرلند، در سال 2021 یکی از پیچیدگیها را اینگونه توضیح داد: «میزان آب مورد استفاده برای یک بطری یک لیتری کوکاکولا را در نظر بگیرید. بر اساس برآوردهای خود شرکت کوکاکولا، این میزان از کمتر از 2 لیتر تا 70 لیتر متغیر است. تفاوت در ارقام بستگی به روش و سبک برآورد دارد.» تصور کنید که یک شرکت، خودش هم نمیتواند اطلاعاتی واضح و غیر قابل نقد ارائه دهد. حال اگر به این مساله، ارقام تولیدی پژوهشگران بیرونی و تفسیرهای نهایی مخاطبان از گزارش را اضافه کنیم، به پیچیدگیهایی غیرقابل تصوری میرسیم.
از آنجا که هیچ معیار عینی از «خوب» بودن وجود ندارد و اجماع بر سر هدف نهایی اِعمال شفافیت نیز دستیافتنی نیست، شرکتها انگیزه کافی برای برملا کردن اطلاعات خود و اطمینان به منافع آن ندارند. در حقیقت، پژوهشهای دانشگاهی روی کنشگری اجتماعی نشان میدهد که هر دو دسته شرکتهای پیشگام و شرکتهای عقبمانده هدف انتقادات شدید هستند: هر قدر که شفافتر باشید و ادعای مسوولیتپذیری بیشتری داشته باشید، انتقادات و موشکافیهای بیشتری را برمیانگیزید. فقط شاید کسب و کارهایی از چشم منتقدان در امان بمانند که سر خود را پایین بیندازند و کارشان را بکنند.
با این شرایط، رهبران سازمانی در بحث شفافیت نگرانیهای زیادی دارند و همواره دست به عصا راه میروند؛ با آنکه خودشان به این موضوع اعتراف نمیکنند. بسیاری از آنها تجربه کردهاند که حتی با اقدامات حسابشده زیستمحیطی و اجتماعی و افشای کنترلشده اطلاعات مرتبط با آن، به جای کسب وجهه اجتماعی متهم به «سبزشویی» یا اتهامات مشابه دیگر شدهاند.
شاید کسب و کارها فقط در یک حالت از منافع شفافیت بهره ببرند و از ریسکهای آن در امان بمانند: زمانی که نه چیزی برای از دست دادن داشته باشند و نه اصرار و تلاشی برای تحمیل دیدگاههای خود و دفاع از عملکردشان؛ آنجاست که فقط به فعالیت مطابق با اصول و موازین خود میپردازند، چیزی برای مخفی کردن نخواهند داشت و به دنبال نتیجهای از افشای اطلاعات نیز نمیگردند. در حقیقت، فقط در چنین حالتی است که شاید شفافیت واقعی را تجربه کنیم.
برگرفته از کتاب: زمین مرتفع / نوشته آلیسون تیلور
-
دوشنبه ۶ اسفند ۱۴۰۳ - ۰۰:۲۴:۵۳
-
۹ بازديد
-
روزنامه دنیای اقتصاد
-
بازار آریا
لینک کوتاه:
https://www.bazarearya.ir/Fa/News/1271822/