اقتصاددانان و صاحبنظران سیاستخارجی در همایش گروه رسانهای «دنیایاقتصاد» راه خروج از «انفعال» را ترسیم کردند
بزرگنمايي:
بازار آریا - دنیای اقتصاد : روز گذشته دکتر محمود سریعالقلم، در همایش «چشمانداز اقتصاد ایران 1404» با موضوع «روندهای اقتصاد سیاسی بینالمللی در سال 2025» سخنرانی کرد. بر اساس سخنان او درحالحاضر رویکرد دولت ترامپ در مواجهه با ایران آن است که از طریق صفر کردن درآمدهای نفتی و سرمایهگذاری خارجی، ایران را ورشکسته کند. بااینحال در جهان امروزی مذاکرات سیاسی بهتنهایی به جایی نخواهد رسید و جهان امروز قفل کردن اقتصادها در یکدیگر است. برای مثال قفل کردن اقتصادها در زمینه محل مناقشه ایران و آمریکا میتواند سرمایهگذاری آمریکا از طریق یک کنسرسیوم در فعالیتهای انرژی اقتصاد ایران باشد. او درباره پیشنیازهای رشد و توسعه اقتصادی کشورها نیز گفت :«پیشرفت، رشد و توسعه هیچ کشوری امکانپذیر نخواهد بود، مگر اینکه با کشورهای آمریکا، چین و روسیه روابط نرمال و دیپلماتیک داشته باشد. بدون ایجاد این بنیاد و روابط خارجی، بقیه مباحث در راستای توسعه اقتصادی در ایران موضوعات فرعی خواهد بود.»
روز اول همایش «چشمانداز اقتصاد ایران 1404» در هتل المپیک تهران؛ این همایش امروز هم ادامه دارد. / عکس: علی محمدی - دنیای اقتصاد
بر اساس سخنان او، مطابق تغییرات جهان و شرایطی که کشور ما در مواجهه با سایر قدرتهای اقتصادی دارد، ایران باید 3 مساله مهم، یعنی «تغییر در ماهیت تصمیمگیریها»، «فهم قدرت شرکتها به جای حکومتها» و «تمرکز بر فناوریها به صورت همکاری با شرکتهای غربی و آسیای شرقی» را در دستور کار خود قرار دهد.
5 ویژگی دولت ترامپ
سریعالقلم در ابتدای سخنان خود در این همایش به بررسی ویژگیهای ترامپ و دولت او پرداخت. او درباره شخصیت ترامپ گفت: «ترامپ کتاب نمیخواند، مقاله نمیخواند و بیشتر یک شخص شفاهی است. یکی از مقامات منطقه عربی خلیج فارس به من میگفت که «ما از طریق افراد داریم سعی میکنیم که نکات خودمان را به گوش آقای ترامپ برسانیم»؛ ترامپ اهل مطالعه نیست بلکه اهل ارتباطات است.»
او در ادامه 5 ویژگی دولت ترامپ را برشمرد و درباره آن توضیح داد: «اگر بخواهیم 5 ویژگی دولت ترامپ را بررسی کنیم، میتوانیم بگوییم که ترامپ به فکر Trans Actional است؛ یعنی مسائل را به صورت فردی پیش میبرد. دوم اینکه کارها را خیلی سریع انجام میدهد. وزیر خارجه آمریکا در این باره گفته است که اگر دولت آمریکا به صورت روتین بود اخراج تعدادی از افراد کلمبیایی غیرقانونی شاید شش ماه طول میکشید، اما ترامپ در عرض شش ساعت تعداد وسیعی از افراد غیرقانونی کلمبیایی را از آمریکا اخراج کرد. مورد بعدی آنکه ترامپ شخصی است که بر اساس ارتباطات فردی با شرکتها و سیاستمداران اطراف دنیا کارها را پیش میبرد. مساله بعدی آنکه ترامپ RECIPROCAL است. یعنی میگوید من اگر کاری برای شما انجام میدهم، انتظار دارم شما هم آن را جبران کرده و کاری را انجام دهید. مساله آخر اینکه ترامپ بهشدت در دسترس است. سیاستمداران در داخل آمریکا و شرکتهای بزرگ در دنیا مطرح میکنند که او همیشه قابلدسترس است و میتوان مسائل را با او پیش برد.»
استاد دانشگاه شهید بهشتی همچنین درباره موسسات پشتیبان سیاستگذاری دولت ترامپ گفت: «اگر در دوره بایدن موسسات Carnegie و Blinken فکر و سیاستگذاری دولت را شکل میدادند، اکنون دولت ترامپ با 3 مجموعه فکری کار میکند: اول Project 2025، دوم Vandenberg Coalition و سوم Center for Renewing America است که موسسهای برای احیای آمریکاست. من معتقدم موسسه دوم از همه کلیدیتر است. علاوه بر اینها یک موسسه نیز هست که بیشتر کار نیروی انسانی را برای دولت ترامپ انجام میدهد؛ آن Hoover Institution در دانشگاه استنفورد آمریکاست که در طول 4 سال گذشته 54هزار نفر در آمریکا را کاندیدا کرده است تا سمتهای مهم دولتی در فدرال آمریکا را به عهده بگیرند.»
محمود سریعالقلم پس از اشاره به این موارد به سراغ اولویتهای دولت دونالد ترامپ رفت. او 5 اولویت اصلی دولت ترامپ را برشمرد و توضیح داد: «اولین اولویت آن است که همهچیز باید برای آمریکا باشد؛ اگر قرارداد یا ارتباطی برای آمریکا فایده ندارد، آمریکا باید از آن خارج شود. یکی از نکات مهم درباره ترامپ آن است که او مانند بایدن و اوباما به دنبال کارهای چندجانبه نیست؛ دولت ترامپ به دنبال روابط دوجانبهای مانند آمریکا و کانادا، آمریکا و مکزیک، آمریکا و چین است. او چندجانبه فکر نمیکند زیرا معتقد است که مذاکرات دوجانبه به نفع منافع ملی و ثروت آمریکا خواهد بود. دومین اولویت آن است که هر کاری که آمریکا انجام میدهد باید برای تولید ثروت باشد. سومین اولویت تعیین دستور کار جهانی است. یعنی آمریکا به واسطه آن توانمندیهایی که دارد باید دستورکار جهان را در حوزههای اقتصادی و ژئوپلیتیک تنظیم کند. چهارمین اولویت آن است که در چهار سال آینده، «هایتک» آمریکا نهتنها در حوزه فناوری بلکه در حوزه سیاست جهانی نقش بسیار کلیدی بازی کند. آخرین اولویت نیز اهمیت قدرت سخت آمریکا برای تعیین دستور کار و پیشبرد اهداف تولید ثروت در این کشور است.»
پس از این، سریعالقلم به 5 حوزه فکری، تئوریک و پارادایمیک اطراف ترامپ اشاره کرد و گفت: «در اطراف آقای ترامپ پنج حوزه فکری، تئوریک و پارادایمیک یعنی تندروهای جهانمحور، آسیامحوران، آمریکامحوران، ناسیونالیستهای اقتصادی و «اول آمریکا»ییها وجود دارد. حدس میزنم که در طول یک سال آینده جدال و چالشهایی بین این پنج گروه به وجود بیاید. اما به نظر میرسد نهایتا آنهایی که حرف اول را خواهند زد، گروه آخر یا به عبارتی کسانیاند که به «اول آمریکا» معتقدند.»
با توجه به سخنان سریعالقلم ترامپ به دنبال آن است که تنها آمریکا حرف اول را بزند و در قرن 21 اول بماند. برای این کار نیز به دنبال محافظت از ثروت و قدرت آمریکا در سطح جهانی است. او در این زمینه توضیح داد: «اولین اولویت دولت ترامپ در حوزه انرژی است. حتی ترامپ به پوتین گفته است که «ما حاضر هستیم مساله اوکراین را هرچه سریعتر حل کنیم و بعد وارد سرمایهگذاری در معدن و انرژی روسیه شویم.» و این مساله تنشی بین اروپا و آمریکا ایجاد کرده است. یکی دیگر از اولویتهای دولت او کاهش بدهی است. دو میلیون نفر در دولت فدرال آمریکا مشغول به کار هستند. ترامپ به آنها گفته است که حقوق سال 2025 خود را دریافت کنید و بازخرید شوید. تاکنون 75هزار نفر برای این طرح ثبتنام کردهاند. بدهی دولت، خانوار و بخش خصوصی در آمریکا 255درصد از جیدیپی آمریکاست؛ حدود 65تریلیون دلار؛ و مجموعه کارهایی که اینها انجام میدهند از یک منظر علمی نیز درست است که در هوش مصنوعی نیاز به دو میلیون نفر کارمند دولت نیست و در یک پروسه 4ساله باید حداقل 25درصد آن کاهش یابد.»
سریعالقلم در ادامه گفت: مساله بعدی در این رابطه این است که 60 درصد ذخایر بانکهای مرکزی دنیا به دلار است. ترامپ میخواهد نه تنها این رقم حفظ شود بلکه افزایش یابد. 90درصد تراکنشهای جهانی به دلار است و دولت قصد دارد این محوریت را حفظ کند. درحالحاضر شرکتهای هایتک آمریکا 50درصد سود دنیا را در این زمینه دارند و چینیها 6درصد. یکی دیگر از اولویتهای دولت کاهش کسری تجاری آمریکاست؛ بهطوریکه اخیرا ترامپ رسما به ژاپن اعلام کرد که شما 60 میلیارد دلار با ما کسری تجاری دارید و به جای آنکه از خاورمیانه نفت بخرید، از آمریکا بخرید تا این مساله حل شود.
سریع القلم ادامه داد: علاوه بر این، اگر ما به روندهای 4 سال آینده نگاه کنیم، هدف کلیدی دولت ترامپ کاهش نرخ رشد اقتصادی چین است. اگر در هر حوزهای به آمریکا و چین نگاه کنیم، متوجه خواهیم شد آنچه دولت بایدن شروع کرد باعث شد نزدیک به 14هزار میلیونر در عرض سه سال گذشته چین را ترک کنند و بسیاری از شرکتهای آمریکایی به اندونزی، مالزی، فیلیپین و ویتنام رفتند. این رقم تشدید خواهد شد. استراتژی آمریکا این است که بتواند نرخ رشد اقتصادی چین را به زیر 4درصد در چهار سال آینده برساند. درحالحاضر تقاضا برای دلار بهشدت در دنیا افزایش پیدا کرده است. در دوره بایدن آمریکا توانست سهم چین را در بازار آمریکا از 21درصد به 15درصد کاهش دهد. دولت ترامپ معتقد است ریسکپذیری ضعیف اروپاییها از مزیتهایی است که میتواند از آن نهایت بهرهبرداری را کند. 50درصد سرمایهگذاری با ریسک بالا در دنیا در آمریکاست و دولت ترامپ معتقد است میتواند آن را افزایش دهد. یکسوم کل قطعات پروسه تولید در آمریکا از مکزیک وارد میشود. به همین دلیل آمریکاییها معتقدند باید بیش از این به مکزیک فشار وارد کنند تا اینکه مزیتهای آمریکاییها نسبت به مکزیک نیز افزایش پیدا کند. مساله بعدی هم حلوفصل سریع موضوع اوکراین است. در رابطه با جنگ اوکراین، آمریکا پیشنهاد کرده در ازای دادن امنیت ملی به اوکراین، آمریکا بتواند در اورانیوم، لیتیوم و گرافیت اوکراین هم سرمایهگذاری کرده و در این زمینه تسلط داشته باشد. ما میدانیم که فقط در پنج شش کشور دنیا، یعنی استرالیا، چین، روسیه، قزاقستان، اوکراین و خود آمریکا، اورانیوم وجود دارد و تقاضای صنعت کوچک هستهای آمریکا برای ارائه انرژی به دیتاسنترهایی که قرار است تاسیس شود، افزایش پیدا خواهد کرد.»

اهمیت دنیای دیجیتال
دومین بخش سخنرانی این استاد دانشگاه درباره اهمیت دنیای
دیجیتال و هوش مصنوعی در جهان فعلی بود. سریعالقلم در این باره گفت: «دنیایی که ما در حال ورود به آن هستیم دنیای
دیجیتال است. در این دنیا آنهایی که در هوش مصنوعی توانمندی داشته و در آن سرمایهگذاری میکنند و آنهایی که مصرفکننده هوش مصنوعی هستند حضور خواهند داشت. روزی گفته میشد کشوری که بیشترین سرزمین را در اختیار دارد، قدرتمند است، اکنون به یک جهانی وارد شدهایم که انحصار قدرت در حوزه هوش مصنوعی است. یعنی آنهایی که ساختار عمرانی هوش مصنوعی را بسازند، آنهایی که توانمندی سرمایهگذاری دارند، آنهایی که میتواند برای نرمافزارها و مدلسازی هوش مصنوعی نیرو تربیت کنند. پرسشی که وجود دارد این است که چگونه کشورها در این دنیای جدید میتوانند قدرت خود را افزایش دهند؟ اگر ما به 10 شرکت بزرگ هایتک دنیا نگاه کنیم، آنها آمریکایی هستند؛ شرکت یازدهم اسرائیلی است؛ اگر به درآمد شرکتهای مهم دنیا نگاه کنیم نیز میبینیم که اکثر شرکتها هایتک هستند. مبلغی که درحالحاضر در هوش مصنوعی جریان دارد حدود 464میلیارد
دلار است. تولید مدلهای بنیادی هوش مصنوعی بسیار گران است؛ کشورهای زیادی قادر نخواهند بود وارد آن شوند. تا سال 2026 یا تا پایان سال آینده پیشبینی میشود که همه دیتای کتب و مقالات در دنیا در دیتابیسهایی که از طریق مدلهای هوش مصنوعی طراحی خواهند شد، ظهور پیدا کنند. البته این حوزه جایگزین مهارتهای فکری، انتقادی و خلاقیت نخواهد شد. مطالعات نشان میدهد هوش مصنوعی حدود 37درصد از وقت را در پروسه کارها صرفهجویی میکند.
مهمترین ورودیهای هوش مصنوعی در حوزه سیاست خارجی و امنیت ملی خواهد بود. از میان 1016 شغلی که قابل تصور هستند، تنها 36 شغل وجود دارند که با هوش مصنوعی سروکار ندارند. اگر ما روندهای 20سال گذشته را بررسی کنیم، اکثر کسانی که در هوش مصنوعی فعالیت داشتند نهایتا وارد
صنعت شدند و دانشگاهها در جذب آنهایی که در این زمینه تخصص دارند، بسیار مشکل پیدا کردند؛ به صورتی که در دانشگاههای آمریکا، اکثر فعالان این حوزه حدود 50درصد چینی یا هندی هستند و شاید به میزان 10 تا 15درصد ایرانی باشند. 45درصد از بنیانگذاران تمامی شرکتهایی که در حوزه هوشمصنوعی فعالیت کردهاند، مهاجر و غیرآمریکایی هستند. 40درصد آمریکاییهایی که از سال 2000 جایزه نوبل دریافت کردهاند، شامل مهاجرانی هستند که در
آمریکا حضور دارند.»
سریعالقلم توضیح داد که به واسطه هوش مصنوعی در رابطه با چالشهای اقلیمی، کارهای بزرگی در چهار سال آینده انجام خواهد شد. بسیاری از کشورهای غربی و آسیای شرقی تا 40درصد مصرف آب خود را صرفهجویی خواهند کرد. هوش مصنوعی در حوزه تصویرها گسترش یافته است.
قفل شدن اقتصادها در یکدیگر
محمود سریعالقلم در آخرین قسمت از سخنرانی خود به سراغ تبعات روابط
ایران و
آمریکا با توجه به تحولات جهانی و دولت
ترامپ پرداخت. او با اشاره به شعارهای کلی دولت
ترامپ در مواجهه با
ایران گفت: «وزیر خزانهداری
آمریکا اخیرا اعلام کرده است که شعار ما در وزارت خزانهداری این است که کاری کنیم که
ایران ورشکسته شود. این سیاست از طریق صفر شدن درآمدهای نفتی ایران، تحریم علیه منابع
انرژی و سرمایهگذاری خارجی و جدی شدن حمله نظامی به تاسیسات هستهای
ایران میسر میشود. به گفته خود آمریکاییها، این عملیات باید از ژوئن و ژوئیه سال جاری میلادی یعنی تقریبا از خرداد و تیرماه شروع شود. در چنین شرایطی تمامی تحریمهای
آمریکا و
اروپا به جای خود بازخواهند گشت.»
یکی از نکات قابلتوجهی که در زمینه مذاکرات
ایران با
آمریکا وجود دارد شناخت دوستان و دشمنان
ایران در زمینه مذاکرات
ایران با آمریکاست. این استاد دانشگاه در این باره توضیح داد: «هدف اسرائیل این است که یا جلوی مذاکرات
ایران و
آمریکا را بگیرد، یا اگر مذاکرات شروع شد، آن را تخریب بکند. من معتقدم
ایران به جای کشورهای عربی باید از هند استفاده کند. هندیها نیز به
ایران بهعنوان یک تمدن علاقهمندند و منافع مالی و
اقتصادی با
ایران دارند. علاوه بر این، اگر هندیها برای
ایران لابی کنند در دنیا تنها پیغامرسان نخواهند بود، بلکه نماینده منافع
اقتصادی ایران خواهند بود.»
علاوه بر این مساله شراکت
اقتصادی در مذاکرات کشورها از اهمیت زیادی برخوردار است. اگر کشورها منافع
اقتصادی در یکدیگر داشته باشند، همین منافع به بازدارندهای برای مناقشههای سیاسی تبدیل میشود. سریعالقلم در سخنان خود به این موضوع اشاره کرد و گفت: «درصورتیکه
ایران بتواند مذاکرات هستهای را به سرمایهگذاری
آمریکا در
انرژی ایران قفل کند، این مساله میتواند بهجای خود یک کارت برنده برای
ایران باشد.
ایران میتواند برای 30سال آینده مذاکرات سیاسی با
آمریکا بکند اما مذاکره سیاسی به جایی نمیرسد. جهان امروز قفل کردن اقتصادها در یکدیگر است. مثلا قفل کردن مذاکرات هستهای به اینکه
آمریکا بیاید و در
صنعت انرژی ایران به صورت یک کنسرسیوم سرمایهگذاری کند. تا جایی که من اطلاع دارم با این مساله در کشور مخالفت زیادی وجود ندارد و فقط پروسه اقناعسازی در داخل مهم است.»
مساله بقا و توسعه
در ادامه همایش استاد دانشگاه شهید بهشتی به موضوع اهمیت درآمدهای نفتی و مساله توسعه اشاره کرد. او در این باره توضیح داد: «اگر هدف
ایران آن باشد که 2 میلیون بشکه
نفت تولید بکند، این درآمد تنها در حد بقا خواهد بود.»
با توجه به تحولات جهان و ثروتمند شدن سایر کشورها میتوان گفت
ایران برای توسعه به درآمدها نیاز دارد. سریعالقلم در این باره گفت: «با توجه به اینکه در واقعیت صادرات کشور ما، اغلب
نفت و
گاز و پتروشیمی است، افق پیشرفت
ایران با صادرات 4 الی 5میلیون بشکه
نفت قابل تحمل خواهد بود و این نشان میدهد که ما باید مذاکرات جدیتری با نگاه به افقهای بالاتر و اهداف بیشتر با غرب و خصوصا
آمریکا انجام دهیم. نکته بعدی این است که بهعنوان یک اصل، علم و تجربه و نه به عنوان یک امر سیاسی باید گفت که پیشرفت، رشد و توسعه هیچ کشوری امکانپذیر نخواهد بود مگر اینکه با 3 کشور در دنیا یعنی آمریکا،
روسیه و چین، روابط نرمال دیپلماتیک داشته باشد. بدون ایجاد این بنیاد و روابط خارجی، بقیه مباحث در راستای توسعه
اقتصادی در
ایران موضوع فردی خواهد بود. حفظ ساختار عمرانی، درمان، حملونقل، آموزش، نیروی انسانی و چهره جهانی
ایران و حتی هویت ایرانی در 5 تا 10 سال آینده به این مساله بازمیگردد که ما در این مورد چقدر جدی هستیم. اگر درآمد نباشد هیچیک از این اصول قابل تحقق نخواهد بود. اگر در یک دهه آینده
ایران نتواند به درآمدهای جدی بالای 5میلیون بشکه
نفت صادرات برسد به نظر میآید که ما به جای تبدیل شدن به کشورهای ثروتمند جنوبمان و حتی
عراق و ترکیه ثروتمند، به پاکستانی که تنها که یک مقدار وضعش بهتر از پاکستان فعلی است تبدیل خواهیم شد.»
بر اساس سخنان سریعالقلم، در شرایط فعلی درصورتی که ما به دو اصل یعنی «وابستگی متقابل اقتصادی» و «پارادایم شیفت در سیاست خارجی» باور نداشته باشیم، استراتژی ملی ما تنها در سطح بقا باقی خواهد ماند. او همچنین توضیح داد که برای اجتناب از این شرایط با توجه به تحولات جهانی و به قدرت رسیدن ترامپ،
ایران باید 3 کار مهم انجام دهد.
سریعالقلم توضیح داد: «ابتدا باید در ماهیت تصمیمسازی و تصمیمگیری تغییر انجام شود. یعنی مثلا میخواهیم در یک ظرف جهانی به عنوان یک مظروف عمل کنیم یا خیر. علاوه بر این پیشرفت کشور تابع ارتباطات بینالمللی است و ما باید از این پارادایم دهه 60 میلادی که دنیا، جهان حکومتها بود خارج شویم؛ زیرا اکنون جهان، جهان شرکتهاست. برای مثال
آمریکا یعنی سیلیکون ولی نه ترامپ،
ژاپن یعنی شرکتهای ژاپنی و منظور از
چین شرکتهای چینی است. در صورت آنکه ما جهان را تنها به صورت سیاسی ببینیم، هایتک و
اقتصاد را در نظر نگیریم، شکست خواهیم خورد. بنابراین تمرکز بر فناوریها به صورت همکاری با شرکت های غربی و آسیای شرقی مهم است. نکته آخر آن است که اگر تنها 20درصد از حرفهایی که
ترامپ میزند تحقق یابد، 4سال آینده ما با آمریکایی به مراتب قدرتمندتر و ثروتمندتر و موثرتر و همچنین جهانی که بیشتر با دستور کار
آمریکا پیش خواهد رفت روبهرو خواهیم شد.»
پیشنیاز اصلاحات
اقتصادی اقتصاد جهان از لنز امنیت
سال خطیر 1404
ضعف خلاقیت در
اقتصاد بسته
ریلگذاری جدید برای تعمیق
بورس اثر نرخ بهره دستوری بر بازارها