پادزهری قدرتمند در برابر فشارهای روزمره
اقتصاد ایران
بزرگنمايي:
بازار آریا - مترجم: منا اختیاری در قسمت قبل، اولین مرحله از مراحل چهارگانه دستیابی تندرستی به واسطه روابط را بررسی کردیم و به لزوم در اولویت قرار دادن سلامت جسمی پرداختیم. اکنون سراغ مراحل دیگر میرویم.
مرحله دوم: تعهد خود را با دیگران به اشتراگ بگذارید
ممکن است وسوسه شویم اهداف جدیدمان را از دیگران مخفی کنیم، چون میترسیم مبادا موفق نشویم و دیگران شاهد شکستمان باشند. این میل را در خود سرکوب کنید. اطرافیان وقتی متوجه هدف ما میشوند، کنارمان میایستند و از آن حمایت میکنند. در این حالت احتمال اینکه انتخابهای سالمتری داشته باشیم بسیار بیشتر میشود، اما چیزی که از این اشتراکگذاری هم قویتر است، داشتن هدف مشترک با دیگران است که نه تنها حمایت عاطفی ایجاد میکند، بلکه حمایت عملی هم به همراه دارد. برای بسیاری از 10 درصدیها همین روابط و تعاملات بودند که باعث شدند در مسیر باقی بمانند و به عقب باز نگردند. علنی کردن تعهدمان نسبت به سلامتی سه فایده مهم دارد: 1. حمایت عاطفی و تشویق دیگران نصیبمان میشود. 2- برای پایبندی به تعهداتمان احساس مسوولیت بیشتری میکنیم. 3- اغلب متوجه میشویم اطرافمان افرادی هستند که میخواهند سالمتر باشند.
نکات 10 درصدیها:
درباره اهداف و چالشهایتان صادق و شفاف باشید. ترس از شکست میتواند مانع به اشتراکگذاری اهدافمان با دیگران شود، اما برای اینکه بتوانیم جامعه حمایتی خود را بسازیم باید آن را به روشنی مطرح کنیم. لازم نیست یک اعلام رسمی باشد، کافی است در گفتوگویی معمولی اشاره کنید که هدفتان سخت است و نیاز به پشتیبانی دارید. یکی از مصاحبهشوندههای ما اهداف خود را خیلی نامحسوس با تقویمی که روی دیوار اتاق کارش نصب کرده بود، به دیگران اعلام کرد.
از اعضای خانواده کمک بخواهید. خانوادهها با عشق و محبتشان انگیزهای بسیار قوی ایجاد میکنند. همچنین میتوانند به کمکتان بیایند، مثلا صبح زود از بچهها مراقبت کنند تا به باشگاه بروید.
تلاشهای گروهی راه بیندازید. تعهداتی که در یک گروه به اشتراک گذاشته میشوند، تاثیر قویتری دارند. تعهد گروهی، به سرعت یک شبکه حمایتی و مسوولیتپذیری ایجاد میکند.
مرحله سوم: به واسطه روابطتان در کار و خانه دلبستگیهایی ایجاد کنید که شما را پایبند نگه دارد.
ایجاد تغییرات مثبت برای سلامتی سخت است، اما پایبندی به آن حتی از این هم سختتر است. پاسخ این مشکل داشتن یک اراده فولادین نیست، بلکه به شبکه روابط اطرافمان برمیگردد؛ به همتیمیهایی که ما را مسوولیتپذیر نگه میدارند، اعضای خانوادهای که حواسشان به ورزشمان است و دوستانی واقعی که حاضرند برای حمایت از تغییرات ما عادات خود را تغییر دهند.
این افراد یک شبکه حمایتی تشکیل میدهند که مانع عقبگرد ما میشود و انگیزه و تعهد ما را حفظ میکند. پایبندی به اهداف سلامتی سه مزیت عمده دارد:
1. تصمیمات کوچک روزمره دیگر صرفا تصمیمات فردی ما نیستند، چون حالا دیگر تصمیمات ما روی دیگران هم تاثیرگذار است و نمیخواهیم آنها را ناامید کنیم.
2. اطرافیانمان به ما یادآوری میکنند که برخورداری از یک بدن سالم چه حس خوبی دارد. 3. پایبندی به اهداف، حس مسوولیتپذیری نسبت به دیگران را در ما ایجاد میکند و ما کارهایی را که شاید حاضر نباشیم برای خودمان انجام دهیم، معمولا برای دیگران انجام میدهیم. این مساله باعث میشود حتی زمانی که ادامه دادن سخت است، دست نکشیم و تلاش کنیم.
نکات 10 درصدیها:
زمانی را تعیین کنید که غیرقابل مذاکره باشد. فعالیتها و اولویتهای خود را به گونهای تنظیم کنید که حتی در مواجهه با فشارهای کاری یا خانوادگی همچنان بتوانید به تعهدات خود عمل کنید.
به واسطه ارتباطتان با دیگران، خود را با دید تازهای ببینید. تفاوت کوچکی که باعث میشود بعضی افراد به تعهدات سلامتی خود پایبند بمانند این است که آنها فقط روی مشکلاتی که سعی در حل آنها دارند تمرکز نمیکنند، بلکه به تغییرات مثبت و حس جدیدی که نسبت به خود پیدا میکنند هم توجه میکنند. اطرافیان فقط به کاهش وزن یا تغییر یک عادت بد کمک نمیکنند، بلکه باعث میشوند فرد حس کند در حال ساخت نسخه قویتر و بهتری از خود است.
نزدیکانتان را در فعالیتهای سالم درگیر کنید. خیلیوقتها افراد ورزش کردن و وقت گذراندن با خانواده و دوستان را دو چیز متضاد میبینند، انگار با انتخاب یکی از دیگری میمانیم، اما میتوانیم این دو را با هم ترکیب کنیم.
مرحله چهارم: برای تعهدی طولانیمدت، هویت خود را تقویت کنید و مزایای اجتماعی به دست آورید.
هویت فردی جایی است که رفتارهای سالم در آن ریشه میدوانند. علت اینکه 10 درصدیها در پایبندی به رفتارهای مثبت حافظ سلامتی بسیار موفقند این است که با گذر زمان، ارتباطات و اهداف مشترکشان هویتشان را تغییر میدهد. رفتاری – مثل دویدن، دوچرخهسواری، یوگا و...- که بخشی از هویت ما شده و آن را در روابط اصیلمان با دیگران ادغام کردهایم، برای حفظ سلامتی دیگر کار شاقی به حساب نمیآید. در حقیقت برخی به گونهای هویت خود را با تمریناتی مثل مدیتیشن یا یوگا گره میزنند که اگر از آن گروهها دور شوند، تعادل خود را از دست میدهند. این حس هویت در کاهش اثر خرده استرسهای روزمره هم نقش مستقیمی دارد؛ چون نمیگذارید کار تمام هویت ما را تشکیل دهد و چیزهایی فراتر از کار و استرسهای روزمره داریم. این رازی است که باعث میشود خرده استرسهای روزانه تاثیر زیادی روی 10 درصدیها نداشته باشند. این وضوح در هویت به آنها جسارت میدهد که در برابر فشارهای کاری مقاومت کنند و برای فعالیتهایی که سلامتیشان را تقویت میکند، زمان مشخصی را حفظ کنند. جادو در ایجاد این کشش مثبت و اشتیاق برای سالم بودن نهفته است، نه فقط فشارهای اجتماعی برای حذف یک عادت بد مثل سیگار یا اضافه وزن.
علاوه بر این، روابط حمایتی طولانیمدت مزایای بیولوژیک دارند. نتایج مطالعهای نشان میدهد که تعاملات مثبت با دیگران، سیستم ایمنی، غدد درونریز و عملکرد قلبیعروقی ما را تقویت میکند؛ در حالی که روابط بیکیفیت باعث التهاب و تضعیف واکنش ایمنی بدن میشوند. همچنین باعث میشوند با افرادی متفاوت از خود ارتباط برقرار کنیم. ما ذاتا به افرادی مشابه خود گرایش داریم و این باعث میشود اهدافمان را به چالش نکشیم و دیدگاهمان را نسبت به مسائل تغییر ندهیم یا حتی نسبت به داشتههایمان قدردان نباشیم. اما وقتی با افراد متفاوتی ارتباط برقرار میکنیم که علاقه مشترکی با آنها داریم، دنیا را از دریچه تازهای میبینیم.
نکات 10 درصدیها:
همکیش خود را بیابید. از اهداف سلامتی برای برقراری ارتباط با افرادی استفاده کنید که به همان چیزها علاقه دارند، اما معمولا تعاملی با هم ندارید.
در روابطتان آسیبپذیر باشید. خیلی از مصاحبهشوندهها از روابط تازه و دوستیهای عمیقی گفتند که به واسطه آسیبپذیری متقابل در فعالیتهایی از قبیل تمرین برای مسابقهای سخت یا شرکت در جلسات کاهش وزن شکل گرفته بود.
برای روابط فضا ایجاد کنید. صرفا به یک فعالیت فیزیکی نپردازید و با بقیه ارتباط عمیقتری برقرار کنید. خیلیها فرصتهای طلایی دوستی را از دست میدهند، چون قبل و بعد از جلسات تمرینی درنگ نکردهاند تا با کسی حرف بزنند. پس دقیقهای مکث کنید و از دو راه گفتوگویی را شروع کنید یا درباره بخشهایی از فعالیت که لذت میبرید یا برایتان چالشبرانگیزند صحبت کنید یا درباره چیزهای دیگری که در زندگیتان جریان دارند. این سبک گفتوگو اولین گامی است که خیلیها برای ایجاد دوستیهای عمیق از آن استفاده میکنند.
اکثر افراد حاضر در تحقیقات ما اعتراف کردند که هرچه سنشان بالاتر رفته، سلامت جسمیشان را کمتر در اولویت قرار دادهاند. علت؟ وقت کافی نداشتند، اما 10درصدیها چنین طرز فکری ندارند. برای آنها تعهد به سلامت به واسطه روابطشان با دیگران بخشی از هویتشان است. هیچکس یکشبه از سلامت خود غافل نمیشود، این اتفاق ذره ذره زیر فشار خرده استرسهای روزمره رخ میدهد و اولویتها به مرور تغییر میکنند، اما اولویت دادن به سلامتی به واسطه ارتباط با دیگران، پادزهر قدرتمندی در برابر این فشارهای خرد و مستمر است و کیفیت زندگی ما را بهبود میدهد.
البته مزایای برخورداری از یک شبکه حمایتی قوی، فراتر از سلامت جسمی ماست. در قسمت بعد میبینیم که روابطی که در زندگی داریم، میتوانند چیزی حتی عمیقتر و ارزشمندتر برای ما به ارمغان بیاورند. ما در این ارتباطات هدف واقعی خود را پیدا میکنیم.
منبع: کتاب The Microstress Effect
-
شنبه ۱۱ اسفند ۱۴۰۳ - ۰۰:۲۱:۴۴
-
۱۰ بازديد
-
روزنامه دنیای اقتصاد
-
بازار آریا
لینک کوتاه:
https://www.bazarearya.ir/Fa/News/1273655/