بزرگنمايي:
بازار آریا - ترجمه: سینا ولیمیرزا دنیای اقتصاد : هرگونه صحبت از اقتصاد آلمان لاجرم بحث را به صنعت، برندهای خودرویی، تولیدات لوازمخانگی، ماشینآلات صنعتی و داروسازان و صنایع شیمیایی مشهور این کشور میکشاند. اما مدتهاست دیگر آلمان آن آلمان سابق نیست. قدرتگرفتن چین و شدتگرفتن جنگهای تجاری موجب شده است تا رهبر اقتصاد اروپا در موضع ضعف قرار گیرد. ضمن اینکه ضربه جنگ اوکراین از مسیر بحران انرژی، به گسست سازوبرگ صنعتی این کشور منجر شده است. کاهش ظرفیت صنعتی این کشور به حدود 65درصد در صنعت خودرو در کنار افت چشمگیر سرمایهگذاری صنعتی، صادرات و... نشانههایی از وجود بیماری جدی در اقتصاد آلمان است. بخش پژوهشی گروه آلیانز به همین بهانه گزارشی مفصل پیرامون وضعیت صنعتی ژرمنها و امکان خروج آلمان از افول صنعتی ارائه کرده است.
این گزارش که با عنوان «آلمان، کجا میروی؟» تهیه شده، به بررسی تحولات کلیدی از جمله تغییرات جمعیتی، پیشرفتهای فناوری و چالشهای محیطزیستی پرداخته و بر لزوم اصلاحات استراتژیک در سیاستهای اقتصادی و اجتماعی این کشور تاکید میکند. این گزارش، اولویتهای اصلی برای راهاندازی مجدد موتور رشد آلمان را مشخص کرده است. این اولویتها از اصلاحات مالی، تغییر در سیاستهای انرژی، تقویت زیرساختها و نیروی کار شروع شده و تا بهبود روابط تجاری و تقویت جایگاه صنعتی آلمان در اروپا و جهان ادامه پیدا میکند.
گزارش اساسا شرایط آلمان کنونی را نوعی بیماری تلقی میکند، اما جنس این بیماری را با «آلمان، مرد بیمار اروپا» متفاوت از سال 1999 میلادی میداند. در حالی که مدل اقتصادی قبلی آلمان به مدت طولانی موفقیتآمیز بود، اکنون هر بخش از آن با چالشهای عدمقطعیت روبهرو شده است. مهمترین دلایل این عدمقطعیت به جریان جهانی حمایتگرایی، تغییرات جدی در فناوری و فشارهای صنعتی از سوی کشورهای رقیب و اقتصادهای نوظهور برمیگردد؛ مواردی که نیازمند بازنگری و اصلاحات اساسی است. یک نکته جالب گزارش، دست گذاشتن روی ضعف آلمان است؛ اینکه توانایی مهندسی در مقابل اهمیت داده و نرمافزار در شکلدهی زندگی روزمره، روبهزوال است. رهبری آلمان در حوزه تکنولوژی تحلیل رفته و رقیبانی مانند چین با پیشرفتهای هوش مصنوعی در حال پیشی گرفتن از آلمان هستند. قدرت صنعتی تحت فشار گذار بسیار پرهزینه انرژی است.
در حالی که مهاجرت، بهعنوان راهحلی بالقوه برای شکاف جمعیتی، در حال دامن زدن به پوپولیسم سیاسی است، صنعت خودروسازی آلمان، همراه با بخشهای صنعتی دیگر به دلیل فشار تعرفهها، تغییرات در تقاضای جهانی و هزینههای بالای تولید، با کاهش سطح رقابتپذیری مواجه شده و کاهش سرمایهگذاری و اخراجهای گسترده در صنایع آلمان را کلید زده است.
از تحلیل وضع موجود تا اصلاحات پیشنهادی
1.آلمان بهرغم کسری بودجه 12میلیارد یورویی در 2025 و شکاف واقعی 28میلیارد یورویی نیازمند سرمایهگذاریهای عمومی گستردهای است. تخمین زده میشود این
سرمایه بین 9 تا 18درصد تولید ناخالص داخلی
آلمان را طی 5 تا 10سال آینده صرف کند. اصلاحات پیشنهادی شامل اعطای مجوز برای افزایش کسری ساختاری به 0.5 تا یکدرصد تولید ناخالص داخلی است.
2.ضعف
اقتصادی آلمان پیش از بحرانهای اخیر ژئوپلیتیک و
اقتصادی وجود داشته و در مشکلات ساختاری دیرینه ریشه دارد. بهرغم اینکه تحقیقات نشان میدهد هر دلاری که در تحقیق و توسعه هزینه میشود، پنجبرابر آن تولید
اقتصادی ایجاد میکند، سالهاست که شرکتهای آلمانی در تحقیق و توسعه سرمایهگذاری کافی نکردهاند. در سال 2022، سرمایهگذاری
آلمان در تحقیق و توسعه معادل 3.1درصد تولید ناخالص داخلی بود که کمتر از ایالاتمتحده با 3.6درصد و کرهجنوبی با 5.2درصد است. جهتگیری جدید
آلمان باید سرمایهگذاری در تحقیق و توسعه را به 6درصد تولید ناخالص داخلی خود افزایش دهد تا بتواند بهطور کامل از پتانسیل نوآوری خود بهرهبرداری کند که نیازمند اقدامات موثر از جمله تخفیفهای مالیاتی برای فعالیتهای تحقیق و توسعه است.
آلمان باید دو تا چهار
صنعت آینده مهم را در حوزههایی مانند هوش مصنوعی، روباتیک، فناوری کوانتومی و فناوریهای سبز توسعه دهد. امروزه نقاط قوت ریشه در تخصصهای سنتی آلمانی دارند، اما برای تقویت توانمندیها در حوزه تحرک الکتریکی، تحقیق و توسعه نوآورانه ضروری است. این کشور با چالشهای قابلتوجهی در فناوری اطلاعات روبهروست که برای دیجیتالسازی ضروری است. در سال گذشته، استارتآپهای هوشمصنوعی در
آلمان با افزایش 35درصد مواجه شدند که این رشد به دلیل علاقه جهانی، بودجه عمومی و سرمایهگذاریهای خطرپذیر بوده است
3.آلمان در بخش
انرژی با کوتهبینی عمل کرده و اصلاحات ساختاری ضروری را مختل ساخته است. وابستگی به
گاز طبیعی باعث شده است تا
آلمان در مقایسه با سایر کشورهای اروپایی، بیشتر در معرض شوکهای قیمتی
انرژی و هزینههای بالای واردات LNG قرار گیرد. علاوه بر این، ناهماهنگی میان گسترش سریع ظرفیت انرژیهای تجدیدپذیر و توسعه زیرساختهای شبکه و ذخیرهسازی به این مشکلات افزوده است. بهرغم نرخ رشد سالانه 12.4درصد در ظرفیت تجدیدپذیر طی 23سال گذشته، توسعه زیرساختها هفتسال عقبتر مانده و به عدمتوازن عرضه و تقاضا منجر شده که سطح فزایندهای از نوسانات
قیمت را کلید زده است؛ روندی نامناسب که هم بر بخش تولیدات صنعتی و هم بر مصرفکنندگان تاثیرات سوئی داشته است.
4.سرمایهگذاری بخش عمومی در
آلمان از سال 2004 بهطور پیوسته کاهش یافته است. این کاهش به همراه عدمقطعیتهای
اقتصادی باعث کاهش مشارکت بخش خصوصی در
اقتصاد شده است. سرمایهگذاری خالص سالانه عمومی از یکدرصد تولید ناخالص داخلی در اوایل دهه 1990 به صفر رسیده و موجودی
سرمایه آلمان طی دهه گذشته 10درصد کاهش یافته است. کاهش سرمایهگذاری بهویژه در زیرساختهای عمومی باعث تشدید فرسودگی شده و آنقدر نگهداری
اقتصادی کارآمد را به تعویق انداخته که تنها مسیر پیشروی
آلمان جایگزینی کامل زیرساختهاست. برای جبران سالها کاهش سرمایهگذاری و احیای رشد اقتصادی،
آلمان طی دهه آینده به 600میلیارد
یورو سرمایهگذاری عمومی اضافی نیاز دارد که معادل 1.2درصد از تولید ناخالص داخلی سالانه
آلمان است. این رقم بسیار فراتر از برنامههای فعلی است که شامل سرمایهگذاری عمومی 53میلیارد یورویی در سال 2024 و تخصیص اولیه 57میلیارد یورویی برای سال 2025 است. سرمایهگذاریها شامل 208میلیارد
یورو برای ارتقای زیرساختها نظیر حملونقل و
انرژی سبز، 41میلیارد
یورو برای مدرنسازی آموزش و ارتقای رقابتپذیری نیروی کار، 37میلیارد
یورو برای رفع کمبود
مسکن و بهبود مقرونبهصرفه بودن، 99میلیارد
یورو برای ارتقای زیرساختهای فرامنطقهای و 213میلیارد
یورو برای مقابله با تغییرات اقلیمی و افزایش تطبیقپذیری است.
5.روند کاهش جمعیت
آلمان در کنار کاهش جریان ورودی مهاجران در سالهای آینده، فعالسازی ذخایر نیروی کار دستنخورده را ضروری ساخته که نیازمند افزایش نرخ فعالیت در میان زنان، کارگران مسن و بیکاران است. این افزایش از طریق کاهش کار پارهوقت (در حال حاضر 47درصد از زنان بهصورت پارهوقت مشغول به کار هستند)، تشویق به بازنشستگی دیرتر و افزایش ساعات کاری متوسط صورت میگیرد. سیستم آموزشی موثر، ستون فقرات یک بازار کار انعطافپذیر است.
آلمان برای کاستن از اثرات کاهش جمعیت بر بازار کار، به سیاستی فعالتر نیاز دارد که با افزایش مشارکت زنان، کارگران مسن و مهاجران همراه باشد. این سیاست باید شامل حذف موانع موجود برای مشارکت بیشتر، مانند اصلاح مالیاتها، رفع تبعیض سنی و تغییر قوانین بازنشستگی زودهنگام و ایجاد انگیزههای مثبت، مانند کاهش مالیاتها برای درآمدهای پایینتر و معرفی معافیت مالیاتی برای کار، پس از بازنشستگی باشد. همچنین، سرمایهگذاری در مراکز مراقبت و اصلاح سیستم آموزشی برای کاهش تعداد فارغالتحصیلان بدون مدرک رسمی ضروری است. الگوبرداری از سوئد که نرخ مشارکت نیروی کار زنان، مهاجران و کارگران مسن در آن بالاتر است، میتواند راهگشا باشد.
6.نسبت وابستگی افراد مسن در
آلمان از 34درصد در حال حاضر به 51درصد تا سال 2050 افزایش خواهد یافت. اگر سهم جمعیت در سن کار که در تامین اجتماعی مشارکت میکنند ثابت بماند، نسبت دریافتکنندگان مستمری به مشارکتکنندگان به 70درصد افزایش خواهد یافت و چالشهایی را برای این بخش ایجاد خواهد کرد.
7.آلمان یکی از پایینترین نرخهای مالیات بر ثروت و یکی از بالاترین نرخهای مالیات بر درآمد نیروی کار را در میان اقتصادهای پیشرفته دارد. درآمد مالیاتی مرتبط با ثروت به مبلغ 40میلیارد
یورو رسیده که کمتر از یکدرصد تولید ناخالص داخلی و معادل 0.4درصد بار مالیاتی بر کل ثروت خصوصی است.
آلمان اگر مالیات بر ثروت خود را با دیگر کشورهای توسعهیافته همراستا کند، میتواند سالانه 80 تا 120میلیارد
یورو درآمد اضافی تولید کند. در مقابل، نرخ موثر مالیات بر درآمد شخصی در
آلمان در سال 2023 معادل 29درصد بود که بهطور قابلتوجهی بالاتر از ایتالیا با 19درصد و
فرانسه با 15درصد است. سیستم مالیات بر درآمد تصاعدی از 14درصد تا 45درصد متغیر است و نرخ 42درصد برای درآمدهای بالای 66,761یورو اعمال میشود. این سیستم انگیزه کمی برای افزایش درآمد ناخالص به افراد با درآمد پایین و متوسط میدهد. بهعنوان مثال، اگر یک زوج متاهل با دو فرزند سالانه 3 تا 5هزار
یورو اضافهتر کسب کنند، حدودا 100یورو به درآمد قابلاستفاده آنها اضافه خواهد شد. نرخ مالیات بر شرکتها در
آلمان نیز نسبتا بالا و معادل 29.94درصد است که از سال 2008 اصلاحات عمدهای در آن صورت نگرفته است. برای جبران این تغییرات، نرخهای کلی مالیات باید کاهش یابند تا انگیزههای کاری افزایش یافته و مشارکت در نیروی کار تشویق شود. کاهش نرخ مالیات شرکتها و تسهیل محدودیتهای جبران ضررها برای افزایش تابآوری کسبوکارها در دورههای
رکود و استانداردسازی مالیات ارزشافزوده برای افزایش کارآیی و کاهش بوروکراسی ضروری است.
8.هزینههای مستقیم بوروکراسی در
آلمان سالانه 65میلیارد
یورو برآورد میشود که فشار بالایی به شرکتها وارد میکند.
آلمان باید با اتخاذ راهکارهای جدید، در چهارسال کاهش 25درصدی هزینههای بوروکراسی را هدف بگیرد. در این مسیر دیجیتالسازی فرآیندهای قانونی برای تسهیل اجرا و بهبود شفافیت، در کنار جلب مشارکت ذینفعان برای تقویت همکاریها و کاهش بار سیستم اداری میتواند سبب افزایش کارآیی دولت شود.
9.دولت
آلمان باید با صدای واحد در مذاکرات اروپایی شرکت کند و هزینههای احتمالی را از ابتدا در نظر بگیرد. این اقدامات به کاهش بوروکراسی، بهبود کارآیی و تسهیل فرآیندهای اداری کمک کرده و میتواند رقابتپذیری
آلمان را در سطح جهانی تقویت کند. همکاری قوی فرانسه-آلمان برای عملکرد بهتر اتحادیه
اروپا ضروری است. در این راستا،
آلمان باید بر احیای بازارهای
سهام اتحادیه اروپا، بهویژه سرمایهگذاری مخاطرهآمیز و خصوصی تمرکز کند تا با ایالاتمتحده همگام شود.
آلمان باید مشوقهایی مانند معافیتهای مالیاتی را برای تشویق پساندازکنندگان خصوصی به سرمایهگذاری در بازارهای
سهام ایجاد و فرهنگ سرمایهگذاری در بازارهای
سهام را تقویت کند. همچنین، بهبود سیستمهای بازنشستگی مبتنی بر سرمایهگذاری و تقویت تامین مالی VC ضروری است. لازم به یادآوری است که در پایان ژوئن 2024، خانوارهای آلمانی 8.8تریلیون
یورو دارایی مالی داشتهاند که از این مبلغ 3.3تریلیون
یورو در سپردههای بانکی نگهداری میشود، سهم سپردهها از داراییهای مالی
آلمان در پایان سال 2023 به 41درصد میرسد که نشاندهنده یکی از بالاترین سهمهای سپرده در اروپاست و کشورهای دیگری مانند
فرانسه (30 درصد) و ایتالیا (28 درصد) را بهطور قابلتوجهی پشت سر گذاشته است؛ موردی که اگر سهم آن کاهش یابد، میتواند به دستکم 100میلیارد
یورو سرمایهگذاری جدید برای بخش سبز منجر شود.
10.مدل رشد
آلمان مبتنی بر صادرات در شرایطی که جهانیشدن کاهش یافته، رهبر
اقتصاد اروپا را در معرض آسیب قرار داده است. 43درصد از تولید ناخالص داخلی
آلمان از صادرات تامین میشود و این کشور با فشار فزایندهای بر مدل صادراتمحور خود روبهروست. در 15سال گذشته، صادرات خارج از اتحادیه
اروپا از 17درصد به 22درصد افزایش یافته است. وابستگی به
چین از سال 2022 کاهش یافته و صادرات به
چین اکنون تنها 6درصد از مجموع صادرات
آلمان را تشکیل میدهد. بازار داخلی
چین قادر به جذب تولید مازاد کارخانههای دولتی که از یارانههای دولتی بهره میبرند، نیست که موجب افزایش مازاد تجاری
چین شده و فشار بیشتری به شرکتهای آلمانی، هم در داخل و هم در خارج از کشور وارد میکند. در حالی که صادرات به ایالاتمتحده بخشی از کاهش صادرات به
چین را جبران کرده است، تعرفهها و محدودیتهای قریبالوقوع ترامپ، تهدیدی جدی برای تولیدکنندگان آلمانی است که به میزان تلاش
چین برای ورود به بازار
اروپا وابسته است. رقابت زمانی تشدید میشود که صادرکنندگان چینی به دنبال بازارهای جایگزین، از جمله اروپا، قصد تسخیر این بازار را داشته باشند.
11.با توجه به تکامل جهانیشدن،
آلمان باید وابستگیهای خود را کاهش داده و زنجیرههای ارزش خود را به سمت
اروپا بازسازی کند. اتحادیه
اروپا باید از صنایع صادراتی خود حمایت کند و از طریق توافقنامههای
تجارت آزاد با کشورهای غنی از منابع و مناطق با رشد بالا مانند اتحادیه کشورهای جنوبشرقی
آسیا (ASEAN) به مقابله با روند محافظهکارانه جهانیشدن بپردازد. همچنین، ترویج شکوفایی در داخل
اروپا نیازمند سادهسازی مقررات، استانداردسازی سیاستها، ادغام بازارهای
سرمایه و سرمایهگذاری در بخشهای آیندهنگر است. برای آلمان، این گذار به معنای تغییر به مدلی است که بر همکاریهای منطقهای و خودکفایی تمرکز دارد.