حکایتی در مدح «بهطور متوسط خوب بودن»
بزرگنمايي:
بازار آریا - محمدرضا برهانی* هر صبح که در مسیر خانه تا محل کار لحظاتی برای سکوت و تفکر پیدا میکنم، به احتمالات پیرامونم فکر میکنم. احتمالاتی که هر لحظه میتواند سرنوشت روز و ساعت و حتی عمرم را به طور کامل تغییر دهد. جهان اطراف ما پر از متغیرهای تصادفی است. متغیرهایی بعضا قابل تخمین که وقوع احتمال موفقیت یا شکست آنها قابل پیشبینی نیست. جهان محمل متغیرهای تصادفی است و راهحل موفقیت تنها تکرار بیامان و خستگیناپذیر آزمایشهاست. آزمایشهایی که یک سوی آنها پیروزی و سوی دیگر آنها شکست است. اما پیدا کردن و تکرار آزمایشهایی که احتمال موفقیتشان بیشتر است، خود هنری بزرگ و مستقیما موثر در بروز احتمال موفقیت خواهد بود.
ادیسون باشیم یا تسلا؟!
همگی توماس ادیسون را میشناسیم و بسیاری از ما نام نیکولا تسلا را شنیدهایم. توماس ادیسون با تولید انبوه لامپ رشتهای تحولی عمیق در اشاعه نور در سراسر جهان ایجاد کرد و سیستم برق مستقیم DC را بنیان نهاد. نیکولا تسلا برای ادیسون کار میکرد اما با وجود تاکید ادیسون بر توسعه برق DC راهحلی نوآورانه برای استفاده از سیستم برق متناوب AC ارائه کرد که مورد پسند ادیسون واقع نشد و راه این دو مخترع از هم جدا شد. بعدها تسلا به کمک ایدههای خلاقانهاش گوی رقابت را در توسعه سیستم برق متناوب به جای برق مستقیم از ادیسون ربود و به موفقیت چشمگیری دست یافت. اما ادامه مسیر تسلا طور دیگری رقم خورد. او برای توسعه ایدههای فراتر از مقتضیات زمان، اعم از توسعه برق بدون سیم در جهان، سیستم پرتوی مرگ و امثالهم تمام ثروت بهدستآمده از ثبت اختراعاتش را صرف کرد و سرانجام در 86سالگی در انزوا از دنیا رفت. اما ادیسون تمام سالهای بعد از «جنگ جریانها» که در آن رقابت را به رقیبش واگذار کرده بود، صرف ثبت اختراعات جدید، تجاریسازی آنها و توسعه تیمهای فعال کرد و سرانجام در 84سالگی در اوج ثروت و محبوبیت از دنیا رفت. بسیاری معتقدند نبوغ و توانمندی تسلا به مراتب بیش از ادیسون بود و ادیسون در اواخر عمرش به اشتباهش در عدم پذیرش جریان برق متناوب اعتراف کرد.
علت تفاوت سرنوشت این دو را باید در یک کلیدواژه خاص جستوجو کرد؛ کلیدواژهای که در بخش بعدی به آن میپردازم.
نوسان موفقیت
بشریت مدیون کسانی است که بلندپرواز بودند؛ فراتر از ظرفیت جهان اطرافشان فکر میکردند و به قالبهای عادی تعریفشده پایبند نبودند. اما در مقام اجرا، موفقیت آنجایی حاصل شده که این بلندپروازیها در مقام ایدهپردازی، به نتایج عادی، تدریجی و مبتنی بر بهبود مستمر در مقام اجرا تبدیل شدند. نوسان غیرقابلکنترل در هر فرآیند اقتصادی و اجتماعی نتایج خروجی همان فرآیند را در درازمدت با افت مواجه میکند. ممکن است یک فرآیند پرنوسان، قلههای بلندتری را نسبت به یک فرآیند متوسط ایجاد کند، اما زنجیرهای از فرآیندهای مرتبط به فرآیند اصلی را با چالش و بعضا ناکامی مواجه میکند. سرمایهگذاری و تولید، عمیقا در برابر نوسانات اقتصاد آسیبپذیر است و شوکهای برونزا میتواند هزینههای سنگینی را برای تولید ناخالص داخلی پدیدار کند. این بدیهیات اقتصادی پاشنه آشیل اقتصادی کشور را طی دهههای اخیر خصوصا دهه اخیر رقم زده است.
مسیر نامتوازن سیاستگذاری پولی
نرخ رشد نقدینگی طی سالهای 90 تا 1403 نوسانات چشمگیری داشته است. طی این دوره شاخص مذکور، ابتدا از کانال 20درصد به کانال 30درصد منتقل شده، به کانال 20درصد برگشته، طی دو سال وارد کانال 40درصد شده، سپس مجدد به کانال 30درصد برگشته و سال گذشته وارد کانال 20درصد شده است. این حجم از نوسان، در شرایطی که حتی یک درصد نوسان میتواند تبعات مستقیم چشمگیری در سرمایهگذاری و تولید به همراه داشته باشد، نقطهای است که باید بدان پرداخت. دلیل این حجم از نوسان را باید در پایبند نبودن به یک سیاست ثابت و تصمیمگیریهای صلاحدیدی در برابر تصمیمات قاعدهمند ارجاع داد. تغییرات سیاسی و فقدان استقلال مقام پولی در برابر قدرت مقام مالی طی دورههای کوتاهمدت سیاستها را تغییر داده و فضای نااطمینانی را در بخش واقعی اقتصاد اشاعه داده است. اتفاقی که ترجیح دلالی و نوسانگیری را به جای تمرکز بر تولید اشاعه داده و این روزها حتی بسیاری از تولیدکنندهها هم برای پوشش ریسکهای ناشی از نوسان، بخشی از بودجه خود را برای راهاندازی لاین بازرگانی داخلی و وارداتی و استفاده از نوسانات کنار میگذارند.
بلندپروازی اجرایی منشأ ناترازیها
به اتاقهای تصمیمات که نگاه میکنیم منشأ این نوسانات شناسایی میشوند. در یک اتاق در بسته تصمیم میگیریم که یک میلیون مسکن جدید بسازیم بی آنکه برای بودجه و آثار نقدینگی آن تدبیر عمیقی داشته باشیم. بودجه سالانه را به نحوی تنظیم میکنیم که حتی خوشبینترین کارشناسان هم هیچ شانسی برای عدم تحقق کسری بودجه در ماههای پایانی سال قائل نباشند. تسهیلات تکلیفی را افزایش میدهیم بیآنکه تبعات مستقیم این تصمیم در رشد نقدینگی را محاسبه کنیم. و اینچنین نوسانات به دنیا میآیند، رشد میکنند و هر بار رکورد جدیدی را میشکنند.
راهحل
در بسیاری از مدلهای ریاضی حل مساله برنامهریزی، بر خلاف دیدگاههای سنتی، یافتن «راهحل رضایتبخش» جای حداکثرسازی تابع مطلوبیت را گرفته است. این منطق ریاضی از پایگاه یک دیدگاه فلسفی تغذیه شده است. دیدگاهی که اعتقاد دارد: «در جهانی که تمامی رویدادهای آن مبتنی بر متغیرهای تصادفی است، تنها راه حصول موفقیت، بهطور متوسط خوب بودن است.»
* پژوهشگر اقتصادی
-
پنجشنبه ۴ بهمن ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۱:۳۰
-
۴ بازديد
-
روزنامه دنیای اقتصاد
-
بازار آریا
لینک کوتاه:
https://www.bazarearya.ir/Fa/News/1253213/