بزرگنمايي:
بازار آریا - دکتر سروش کیانی قلعهسرد * پایداری دارای معانی و مفاهیم مختلفی است که توسط اقتصاددانان و بومشناسان ارائه شده است. راجر پرمن، یوما و مک گیلری در کتاب «اقتصاد منابع طبیعی و محیطزیست» مفهوم پایداری را به دو دلیل حائز اهمیت میدانند. نخست به دلیل بار معنایی بسیار قوی اخلاقی و دوم به دلیل ارتباط پایداری با توانایی یک نظام در بازتولید خود طی دورههای زمانی طولانی. بومشناسان نیز مانند اقتصاددانان در ابعاد دیگری به موضوع توسعه پایدار پرداختهاند. دالی، بولدینگ، آیراس و نیز، اولین استفاده از اصل تعادل مواد را در اقتصاد انجام دادند.
در نتیجه این کوششها طی دهه 1970 توجه به مساله پایداری در قالب برنامههای سیاسی در سطح ملی و بینالمللی بهویژه برپایی سلسله همایشهای بینالمللی آشکار شد و اولین تلاش در گسترش برنامهای برای پایداری، استراتژی حفاظت جهانی سازمان ملل متحد برای حفظ طبیعت در سال 1980 بود. از آن پس پایداری و مفاهیم مرتبط با آن مورد توجه ویژه قرار گرفته و در مقام کاربرد دارای مفاهیم و تعاریف مختلفی است.
پنجتعریف اصلی توسعه پایدار عبارتند از: عدمکاهش مطلوبیت و عدمکاهش مصرف در طول زمان، حفظ فرصت برای آیندگان، عدمکاهش ذخایر سرمایههای طبیعی در طول زمان، حفظ درآمد پایدار از بهکارگیری منابع طبیعی در طول زمان و ثبات اکوسیستم و مقابله با شوکها. این تعاریف که تا حد زیادی با یکدیگر سازگار هستند، در مفاهیم نگهداشت و زمان با یکدیگر مشترکند. منابع طبیعی بهعنوان یکی از بخشهای مرتبط با مفاهیم پنجگانه فوق، نقشآفرینی قابلتوجهی در دستیابی یا عدمدستیابی به توسعه پایدار دارد. در تعریف نخست یعنی عدمکاهش مطلوبیت و عدمکاهش مصرف در طول زمان، رابرت سولو مفهوم عدالت بیننسلی را مطرح میکند. سولو معتقد بود مطلوبیت تنزیلنشده مصرف سرانه باید در طول زمان نامحدود ثابت باشد.
بعدها جان هارتویک با قاعدهای که به عنوان قانون هارتویک معروف شد، بیان کرد چنانچه سود حاصل از استخراج منابع طبیعی تجدیدناپذیر پسانداز شود و سپس تمامی پساندازها در بخش سرمایههای فیزیکی قابل تولید مجددا سرمایهگذاری شود، آنگاه در چنین شرایطی سطح تولید و مصرف در طول زمان ثابت باقی میماند.در تعریف دوم یعنی حفظ فرصت برای آیندگان، به این معناست که منابع طبیعی باید به نحوی مورد بهرهبرداری قرار گیرد که فرصتهای تولید برای نسلهای آینده نیز حفظ شود. در واقع نظام استخراج و بهرهبرداری منابع طبیعی به گونهای تنظیم شود که حق آیندگان را از استفاده از منابع طبیعی ضایع نسازد. در تعریف سوم، پایداری به وضعیتی اطلاق میشود که موجودی سرمایههای طبیعی در طول زمان غیرکاهنده باشد. این نظریه شرط ضروری برای پایداری ظرفیت بالقوه مولد اقتصاد را نشان میدهد؛ به نحوی که سرمایه طبیعی برای تولید ضروری باشد و سایر منابع طبیعی مولد را نتوان جانشین این سرمایه کرد. در تجزیه و تحلیل نهایی به این نتیجه میتوان دست یافت که این مساله که کدامیک از سرمایههای طبیعی قابلیت جانشینی با سایر نهادههای مولد را دارند یک موضوع تجربی است و فرد نمیتواند در بررسیهای نظری به آن بپردازد.
در تعریف چهارم، پایداری به وضعیتی اطلاق میشود که در آن منابع طبیعی موجود به نحوی مورد استفاده قرار گیرند که محصول حاصل از خدمات منابع طبیعی در یک سطح معین حفظ شوند. در واقع همواره سطح مشخص و معینی از منابع طبیعی وجود داشته باشد و موجودی ذخایر کاهنده نباشد. مفهوم محصول پایدار را گاهی در الگوهای بیولوژیکی مربوط به ذخایر منابع طبیعی تجدیدپذیر نظیر الگوهای مربوط به شیلات و جنگل میتوان مورد استفاده قرار داد. در تعریف پنجم، منظور از پایداری وضعیتی است که در آن شرایط حداقلی برای ثبات اکوسیستم و توانایی بازگشت آن به وضعیت قبل از بروز بحران وجود داشته باشد. اکولوژیستها به پایداری از این جنبه نگاه میکنند که انسانها فقط بخشی از یک سیستم اکولوژیکی هستند. پایداری بر این اساس این است که تا چه حد میتوان ساختار و ویژگیهای اکوسیستم موجود را حفظ کرد.
در مجموع در تمامی این تعاریف، منابع طبیعی نقش محوری دارد و باید نسبت به نقشآفرینی آن توجه ویژهای داشت؛ چرا که در اکثر تحلیلهای اقتصادی فرض میشود که تصمیمگیریهای مربوط به استفاده از منابع طبیعی برگشتناپذیر است. اگر این نظریه در مورد تمامی منابع مورد استفاده درست باشد، آنگاه زمینه دفاع و حمایت از نظریههای مربوط به قابلیت پایداری منابع از بین میرود. برگشتناپذیری ممکن است در جای خود تمایل به توسعه یا بهعنوان پیشفرضی علیه توسعه تلقی نشود. چنانچه مطمئن باشیم چه نوع داراییهایی در آینده در اختیار ما خواهد بود یا از میزان ترجیحات مردم در آینده آگاه باشیم، آنگاه میتوانیم قضاوت کنیم که آیا یک انتخاب برگشتناپذیر خاص انتخاب درستی بوده است یا خیر. بهطور کلی حرکت به سمت پایداری نیازمند بازنگری اساسی در نوع مدیریت تمامی مولفههای تابع تولید است؛ امری که خود را بهخوبی در آلودگی ناشی از تولید نشان خواهد داد. اگر جریان آلودگی کاهش یابد، بازیافت ضایعات تشویق شود و توجه بیشتری به مقررات، مدیریت و دفع مواد زائد و ضایعات شود، چشمانداز توسعه پایدار در آینده قطعا امیدوارکننده خواهد بود.
در واقع هر اقدامی از این دست باعث حرکت به سمت پایداری میشود. دستیابی به این امر از چند بعد قابل بررسی است. یک جریان فکری معتقد است که اطلاعات در این مسیر حرف اول را میزند و سنگبنای چنین حرکتی است. بهنظر میرسد چنانچه بنگاههای اقتصادی با منابع طبیعی و محیطزیست رفتار دوستانه داشته باشند، افزایش سودآوری آنان قطعی است. در برخی موارد نیز مصرفکنندگان با رفتار خود اعتبار زیستمحیطی خوبی به تولیدکنندگان و فروشندگان اعطا میکنند. طرفداران این نظریه معتقدند که تاثیر عامل موفق بر میزان اطلاعات مصرفکنندگان و تولیدکنندگان کم یا زیاد میشود. مشکلات و مسائل زیستمحیطی ناشی از عدمآگاهی انسان است و اگر بتوان با ارتقای کیفیت جریان اطلاعات بر چنین غفلت و عدمآگاهی غلبه کرد، آنگاه پیشرفت زیادی در مسیر رفتار اقتصادی پایدار وجود خواهد داشت.
* پژوهشگر اقتصاد منابع طبیعی و محیطزیست
-
پنجشنبه ۴ بهمن ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۹:۳۱
-
۵ بازديد
-
روزنامه دنیای اقتصاد
-
بازار آریا
لینک کوتاه:
https://www.bazarearya.ir/Fa/News/1253193/