اهمیت بُعد دیده شدن، شنیده شدن و شناخته شدن در زندگی کاری
بهترین زمان برای بازسازی روابط
اقتصاد ایران
بزرگنمايي:
بازار آریا - نویسنده: Marlo Lyons مترجم: مریم مرادخانی این روزها در بسیاری از نقاط جهان، تعطیلات سال نومیلادی است. فصل تعطیلات، زمان جشن و مهمانی است و البته، فرصتی عالی برای آنکه روابط حرفهایتان را پرورش دهید. در این ماه از سال، افراد معمولا پذیراتر و صادقترند، بیشتر فکر میکنند و ذهنیت مثبتتری دارند. استفاده از این فضا برای برقراری مجدد روابط و احیای ارتباطات میتواند زمینه را برای روابط پایدار فراهم کند؛ روابطی که هر دو طرف از آن متقابلا بهره ببرند.
شما چه به دنبال پیشرفت شغلی باشید، یا گسترش کسب و کارتان یا ایجاد ارتباطات معنادارتر با دیگران برای بهبود سلامت روان و احساسی خود، تقویت ارتباطاتتان میتواند راهی قدرتمند برای دستیابی به این اهداف باشد. معمولا به واسطه شبکه ارتباطیمان است که پیشنهادهای شغلی غیرمنتظره دریافت میکنیم. از طریق ارتباطاتمان، مشارکت یا همکاریهایی که فکرش را نمیکردیم برایمان پیش میآیند. بنابراین، سرمایهگذاری در ارتباطات، هم مهم است و هم ارزشش را دارد.
تعطیلات شما هر زمانی که هست، آن را غنیمت بشمارید و از آن زمان برای تقویت ارتباطات عمیقتر استفاده کنید.
به این منظور، سه گام آسان وجود دارد که با هم آنها را بررسی میکنیم:
1- روابطتان را مرور کنید
بررسی ارتباطات حرفهای به شما کمک میکند تعیین کنید که با چه کسانی میخواهید دوباره ارتباط بگیرید یا ارتباطتان را تقویت کنید و کدام روابط دیگر به کارتان نمیآیند.
ابتدا لیستی از همکارها، ارتباطات و آشناهای کاری خود تهیه کنید. برای تهیه این لیست میتوانید به کانتکتهای گوشیتان، لینکدین و سایر شبکههای اجتماعی رجوع کنید. سپس یک جدول با سه ستون ترسیم کنید با این عناوین: رابطه فعال، رابطه هر از گاهی، رابطه از دست رفته (یا عدمرابطه). مخاطبهای خود را بررسی کنید و ببینید هر یک به کدام ستون تعلق دارد.
درست مثل چراغ راهنمایی که در آن، قرمز یعنی بایستید، سبز یعنی حرکت کنید و زرد یعنی احتیاط کنید، هر ستون را با رنگ مخصوص خودش هایلایت کنید. روابطی را که میخواهید حفظ یا تقویت کنید با سبز علامت بزنید، و آنهایی را که دیگر علاقهای به ادامهشان ندارید، قرمز کنید. قرمز به این معنی نیست که باید روابط را فورا قطع کنید بلکه یعنی دیگر برای آن تلاشی نخواهید کرد یا انرژیای نخواهید گذاشت. و در آخر، روابطی را که در موردشان مطمئن نیستید با رنگ زرد مشخص کنید.
وقتی به دنبال برقراری مجدد یا تعمیق یک رابطه هستید، باید بدانید که همه چیز به نیازها و خواستههای شما مربوط نیست. رابطه یک سرمایهگذاری متقابل در زندگی هر دو طرف است: سرمایهگذاری در موفقیتها و شکستها. بنابراین مهم است که علاوه بر در نظر گرفتن آنچه رابطه برای شما به ارمغان میآورد، به آنچه خودتان به رابطه اضافه میکنید نیز فکر کنید. در مورد افرادی که مطمئن نیستید در کدام گروه قرار دهید (چراغ زردها)، این سه سوال را از خود بپرسید:
آیا این رابطه کمک میکند گامی در راستای دستیابی به اهداف فردی و حرفهایام بردارم یا فقط به طرف مقابل کمک میکند به اهدافش برسد؟
آیا وقتی به رابطه خودم و این فرد فکر میکنم حس مثبتی دارم؟
آیا در جوار این فرد میتوانم خود واقعیام باشم؟ آیا او من را درک میکند و من نیز او را درک میکنم؟
اگر جوابتان به یکی از این سوالات منفی بود، به این فکر کنید که دقیقا چه چیزی باعث شده میلی به حفظ یا تقویت این رابطه نداشته باشید. مثلا فرض کنید به دو سوال آخر، جواب مثبت دادهاید اما پس از بررسی و تحلیل رابطه به این نتیجه رسیدهاید که در رابطه با آن فرد، فقط شما برای رابطه تلاش میکنید. بنابراین حس میکنید رابطه دوطرفه نیست. این عدمتوازن باعث میشود حس کنید شاید روی اعصاب آن فرد هستید یا حس کنید او ارزشی در این رابطه نمیبیند.
رها کردن بعضی روابط حتی اگر برای شما معنادار و ارزشمند به نظر میرسد، فضا را برای روابط جدید و معنادارتر باز میکند. هدف این است که انرژی خود را روی ارتباطاتی متمرکز کنید که مهم هستند؛ از این نظر که سطح سلامتتان را ارتقا میدهند، حس رضایت در شما ایجاد میکنند و به رشدتان کمک میکنند.
2- ارتباطات از دسترفته را بازیابید
ممکن است در تعطیلات یا مهمانی با یک نفر که رابطهتان با او قطع شده بوده تصادفا برخورد کنید. اما بدانید که این برای برقراری مجدد چنین رابطهای کافی نیست و باید تلاش کنید. تلاش برای ارتباط مجدد، حتی اگر الان زمان مناسبی برای طرف مقابل نباشد به او نشان میدهد که شما آماده ایجاد رابطه در آینده هستید.
یک پیام ساده و خطاب به شخص او میتواند یخ میانتان را آب کند تا فرصتی برای ارتباط دوباره فراهم شود. به این اشاره کنید که از آخرین باری که صحبت کردهاید چقدر گذشته. سپس بگویید که عمیقا و واقعا به زندگی و حرفه او علاقهمندید و به یک تجربه مشترک ارجاعش دهید. مثلا بگویید:
«سلام استیو!
از آخرین باری که در ارتباط بودیم خیلی سال گذشته. پستت را دیدم و فهمیدم که به تازگی کسبوکار خودت را راه انداختهای. تبریک میگویم. دوست دارم بیشتر دربارهاش بشنوم و ببینم آیا توصیه یا راهنماییای هست که از دست من بربیاید. از آخرین دفعه که با هم به بازی بیسبال رفتیم خیلی چیزها در زندگی من هم تغییر کرده. یادت هست که توپ هوم ران حریف را گرفتی؟ خیلی دوست دارم برایت تعریف کنم که چه اتفاقاتی برای من افتاده. دوست داری در هفتههای آینده با هم صحبت کنیم؟»
یک راه دیگر برای نزدیک شدن به رابطه سابق این است که نام یک دوست یا آشنای مشترک را ذکر کنید. مثلا بگویید «متوجه شدم که زیر پست جنیس در لینکدین کامنت گذاشتهای. من وقتی در شرکت ایکس بودم با او آشنا شدم. دنیا چقدر کوچک است!»
بازسازی روابط ممکن است این حس را در شما ایجاد کند که انگار دارید چیزی را از صفر میسازید حتی اگر یک پیشینه قابلتوجه با هم داشته باشید. اما میتوانید با ابراز کنجکاوی نسبت به زندگی او، هرگونه حس معذب بودن را از بین ببرید و یک گفتوگوی دوطرفه با او برقرار کنید تا کمک کند پیوندتان دوباره شکل بگیرد.
پرسیدن سوالهای سنجیده و پایان باز و ابراز علاقه واقعی نسبت به آنچه او پشت سر گذاشته کمک میکند رابطه واقعی دوباره احیا شود. وقتی نوبت شما شد که برایش تعریف کنید، از چالشها، نقاط عطف و رشدی که طی این سالها به دست آوردید بگویید.
3- برای تاثیرگذاری ماندگار، روابط را پرورش دهید
گرچه ارتباط مجدد با او یک گام مهم است اما حفظ و تقویت رابطه نیازمند پیگیریهای منظم و سنجیده است. به جای تماسهای پراکنده، به طور منظم حال او را بپرسید. این برای پرورش ارتباط با او مهم است و نشان میدهد که این ارتباط برایتان واقعا اهمیت دارد. در غیراین صورت، تلاشی که برای بازسازی رابطه انجام دادید به راحتی هدر میرود.
مثلا یادم هست زمانی که وکیل بودم همکاری داشتم که نامش استیسی بود. یک زمانی با او خیلی صمیمی بودم. وقتی به شهر ما نقل مکان کرد، فکر کردم به راحتی میتوانم دوباره با او ارتباط بگیرم اما هر دو ما خیلی مشغله داشتیم. بچههای قد و نیمقد، مشغلههای کاری و سایر تعهداتی که داشتیم اجازه نمیداد وقت خالی پیدا کنیم. ما واقعا به همدیگر علاقهمند بودیم و کلی وجه اشتراک داشتیم اما سالها گذشت بدون اینکه تعامل معناداری میانمان برقرار شود. من بالاخره متوجه شدم که چقدر دلم برای حضورش در زندگیام تنگ شده و تصمیم گرفتم بیشتر تلاش کنم. او را به ناهار دعوت کردم و سه ساعت با هم حرف زدیم. از هر دری صحبت کردیم. درباره خانواده و کار. آن ناهار تبدیل شد به ناهار سه ماه یکبار. این تنها زمانی بود که با وجود مشغله میتوانستیم همدیگر را ببینیم. روزهایی که من و او همدیگر را میبینیم و حرف میزنیم، واقعا از کارهای روزمره فاصله میگیریم و به معنای واقعی استراحت میکنیم. با گذشت زمان، آن پیوند قدیمی که زمانی داشتیم بازسازی شد. اخیرا او سراغم آمد تا برای شرکتش، کارگروه و کوچینگ مدیریتی برگزار کنم. این به هر دوی ما یادآوری کرد که وقتی یک رابطه پرورش مییابد و تقویت میشود، زندگی شخصی و حرفهای به روشهای قدرتمندی در هم تنیده میشوند.
سخن پایانی
انجام کار، فقط بخشی از شغل ماست. بقیه ماجرا به این بستگی دارد که دیده، شنیده و شناخته شویم. و هیچکدام از اینها بدون روابط مستحکم ممکن نیست. این روزها به دلیل گسترش دورکاری و پراکندگی نیروهای کار، ایجاد ارتباط از هر زمانی سختتر شده. بسیاری از ما در گذشته ارتباطات بیشتری داشتیم که امروز از آنها خبر نداریم. ممکن است بهانه بیاوریم که مثل گذشته وقت نداریم. اما فراموش نکنید که ارتباطات، اهرمهای مهمی برای تحقق اهداف هستند. فرقی نمیکند که به دنبال چه هدفی هستید؛ پیشرفت حرفهای یا گسترش کسب و کار یا ایجاد ارتباطات معنادارتر برای ارتقای سلامت روانی و احساسی خود. در هر حال، تقویت روابط یک راه قدرتمند برای دستیابی به این اهداف است. معمولا از طریق ارتباطاتتان است که فرصتهای غیرمنتظره برایتان پیش میآید. پس ارزشش را دارد که برای بازسازی روابط از دست رفته تلاش کنید و چه زمانی بهتر از دوران تعطیلات سال نو! از این فرصت و حال و هوا استفاده کنید و چند رابطه خاکخورده را احیا کنید.
منبع: HBR
-
دوشنبه ۲۶ آذر ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۹:۴۲
-
۴ بازديد
-
روزنامه دنیای اقتصاد
-
بازار آریا
لینک کوتاه:
https://www.bazarearya.ir/Fa/News/1228931/