دولت به مثابه مجمع استعدادهای درخشان
اقتصاد جهان
بزرگنمايي:
بازار آریا - امیر شاملویی/ پژوهشگر اقتصادی و فارغالتحصیل موسسه نیاوران انتخاب ایلان ماسک بهعنوان وزیر کارآمدی در آمریکا بحث درباره تصدی پستهای مهم دولتی از سوی افراد موفق بخش خصوصی را داغ کرده است. این بحث، موافقان و مخالفان زیادی دارد. کسانی که با بهکارگیری مدیران بخش خصوصی در مشاغل دولتی موافقند معتقدند، مدیرانی که سابقه درخشانی در بخش خصوصی دارند، کارآیی بالاتری دارند و میتوانند اصلاحاتی را در بخشهای ناکارآمد دولت ایجاد کنند. دیدگاه مخالفان بهکارگیری مدیران موفق بخش خصوصی در بدنه دولت به تعارض منافع یا ارزشها و تفاوتهایی که بخش عمومی با بخش خصوصی دارد، اشاره میکند. اما در عمل کدام استدلال درست است؟
تجربه مدیران خصوصی در بخش دولتی: موفق یا شکستخورده؟
شاید بتوان یکی از اولین موارد مدرن استفاده از افراد موفق بخش خصوصی در بخش دولتی را در دوره توماس وودرو ویلسون، بیستوهشتمین رئیسجمهور ایالاتمتحده پیدا کرد. او پس از شروع جنگ جهانی اول چند مقام اجرایی را از فعالان کسبوکارها انتخاب کرد که به وی کمک کردند تا اقتصاد این کشور با شرایط جنگی آغازشده تطابق پیدا کند. ویلسون افرادی مانند هربرت هوور را که یک مهندس معدن ثروتمند بود و همچنین برنارد باروخ را که در والاستریت نامی بسیار آشنا داشت برای کمک به شرایط آن زمان به کار گرفت. این افراد نیز به نوبه خود مشاوران فعال در حوزه کسبوکار را انتخاب کردند و در انجام وظایفشان موفق بودند. هربرت هوور سالها بعد به ریاستجمهوری ایالاتمتحده نیز رسید.یکی دیگر از کسانی که در هزاره جدید در مورد استفاده از افراد مستعد غیرسیاسی اقدام کرد، گوردون براون نخستوزیر بریتانیا طی سالهای 2007 تا 2010 بود.
او در ابتدای کارش اعلام کرد که کابینه وی «دولتی مرکب از تمام استعدادها» (Government Of All Talents) خواهد بود و از افراد حرفهای غیرسیاسی در مشاغل ارشد مدیریتی استفاده خواهد کرد. این اصطلاح که با نام کنایی GOAT هم معروف شد، عملکرد مبهمی داشت و برخی از افراد بخش خصوصی زود آن را ترک کردند. در بریتانیا پیش از گوردون براون نیز افرادی اقدام به استفاده از مدیران بخش خصوصی در دولت کرده بودند، اما علت موفق نشدن مدیران براون مهم است. اضافه شدن مدیران بخش خصوصی به بخش دولتی معمولا کمی دشوار است و به مواردی مانند سازش کردن، سازگار شدن با شرایط و موضوعات دیگری از جمله حقوق و دستمزد نیاز دارد. یک علت شکست براون، استفاده ویترینی از این شعار بود. در واقع، گوردون براون تلاش میکرد نشان دهد از دولت قبل متفاوت است و به همین دلیل نیز از چنین افراد متخصصی استفاده میکند. وقتی شرایط کلی دولت خوب بود، افراد انگیزه پیوستن به براون را داشتند، اما وقتی اوضاع کلی دولت نامناسب شد، آنها نیز این بخش را ترک کردند.
نگاهی به آمار و ارقام
هماهنگی برای انسجام در بخش عمومی آینده یکی از پروژههایی است که بهمنظور اصلاح بخش عمومی
اروپا انجام شده و هدف از آن ارزیابی اصلاحات مدیریتی جدید در بخش عمومی کشورهای مختلف این منطقه است. این پیمایش در فاصله سهساله 2012 تا 2015 پاسخهای بیش از 9هزار مدیر بخش دولتی را در کشورهای اروپایی پیرامون ارزشهای مدیریتی و عمومی بررسی کرده است. در نمودار تجربه مدیران بخش عمومی از کار در بخش خصوصی براساس همین پیمایش درج شده است. همانطور که مشاهده میشود، این موضوع در بین کشورها دامنه متنوعی دارد. بهعنوان مثال، این نسبت در
فرانسه کمتر و در ایسلند بیشتر است. با این حال، در مجموع پیمایش، سهم مدیرانی که تجربه بیش از یکسال کار در بخش خصوصی را دارند به کمی بیش از نیمی از آنان میرسد.
در مجموع بیش از 4درصد مدیران ارشد دولتی بیش از 20سال سابقه کار در بخش خصوصی را داشتهاند و کمی کمتر از نیمی از این مدیران فاقد تجربه بخش خصوصی یا کمتر از یکسال کار در آن هستند. علاوه بر این، نگاهی به آمارهای بهدستآمده در این پیمایش نشان میدهد داشتن تجربه بخش خصوصی از سوی مدیران دولتی، نگرش نسبت به ارزشهایی مانند افزایش کارآیی و بهبود فناوری را بهبود میدهد، اما تاثیر سوئی بر نگرشها نسبت به مسائل عمومی ندارد. معنای این حرف این است که استفاده از متخصصان موفق بخش خصوصی در بدنه دولت میتواند محیطی را فراهم کند که علاوه بر پتانسیل بهبود کارآیی، تاثیر نامناسبی بر ارزشهای مورد حمایت بخش عمومی نداشته باشد.
جمعبندی
به نظر میرسد در کشورهای اروپایی که از بسیاری از مدیران بخش خصوصی برای تصدی مشاغل بخش خصوصی استفاده کردهاند، ارزشهای مدیریتی بهبود پیدا میکند. از سوی دیگر، به نظر میرسد برخلاف استدلال مخالفان، این مدیران ارزشها و مسائلی را هم که باید در بخش عمومی مورد توجه قرار بگیرند مورد توجه قرار میدهند. این موضوع میتواند برای کشورهای در حال توسعه، بهخصوص هنگامی که با ناکارآمدی یا ناترازی در بخشهایی روبهرو هستند، درسهای مهمی داشته باشد. با این حال، یک نکته هم در این انتخاب باید مورد توجه قرار گیرد و آن دامنه اختیارات مدیر و شرایط کاری وی است.
کارآمدی و حل مسائل مدیریتی در شرایطی میتواند رخ دهد و کارساز باشد که اختیارات مدیران برای اصلاح ناکارآمدیها محدود نباشد. هرچند از سوی دیگر باید قوانینی نیز برای پرهیز از شکلگیری تعارض منافع وجود داشته باشد. در نهایت، اگر استفاده از این مدیران تنها به صورت لفظی نباشد و استراتژی پشت آن وجود داشته باشد، میتواند به بهبود ناکارآمدیها منجر شود؛ در غیراینصورت ممکن است پس از مدتی شاهد خروج مدیران کارآمد از بخش دولتی باشیم. اینها درسهایی هستند که تجربه سالها استفاده از مدیران بخش خصوصی در بدنه دولت به ما میدهد.
--> اخبار مرتبط
ارز به جای سرکوب، مدیریت شود بخش خصوصی سعی دارد، مانع از فروپاشی
اقتصاد کشور شود مانع پیشبینیپذیری
اقتصاد سازمان هوش مصنوعی؛ عامل یا مانع توسعه؟ ضرورت احصاء قوانین مخل کسب و کار در حوزه استانداردسازی
-
سه شنبه ۶ آذر ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۹:۴۲
-
۵ بازديد
-
روزنامه دنیای اقتصاد
-
بازار آریا
لینک کوتاه:
https://www.bazarearya.ir/Fa/News/1217444/