بزرگنمايي:

بازار آریا - منصور بیطرف * دونالد ترامپ امروز - 20 ژانویه 2025 - با مراسم سوگند وارد کاخ سفید می‌شود و دور دوم ریاست‌جمهوری خود را آغاز می‌کند. فی الواقع کسی فکر نمی‌کرد ترامپ که در انتخابات 2020 از جو بایدن شکست خورد – هر چند که خودش اعتقاد به شکست نداشت و ندارد – دوباره وارد عرصه انتخابات شود زیرا سابقه تاریخی قوی در این زمینه وجود نداشت که رئیس‌جمهور شکست‌خورده دوباره وارد مبارزه انتخاباتی شود و کسی هم فکر نمی‌کرد با اتهاماتی که دونالد ترامپ با آنها مواجه است – از قبیل سوءرفتارهای جنسی، فرار از مالیات، دادن رشوه و نیز بانی حمله به کنگره در 6 ژانویه 2020 – بخواهد دوباره وارد عرصه انتخابات شود.
اما او وارد شد و توانست پیروزی درخشانی را نصیب خودش و جمهوری‌خواهان آمریکا بکند. ورود ترامپ به کاخ سفید، بحران‌هایی را در سطح جهان به وجود آورده است. اتحادیه اروپا در حال برنامه‌ریزی سیاست جدید خود است، روسیه در نبرد با اوکراین، راضی از پیروزی ترامپ است و چین در حال حاضر منتظر آن است که ببیند ترامپ با موضوع تعرفه‌ها و تایوان چه برخوردی می‌کند و ایران هم پیشنهاد مذاکره شرافتمندانه را داده است. اما همه این اتفاقات به کنار، حال سوال این است که ترامپ چگونه پیش می‌رود؟ آیا او شخصیت تاجرمسلکی است که نفع و ضرر را بررسی می‌کند و سپس اقدام می‌کند؟ بررسی شخصیت ترامپ نشان می‌دهد که او چنین نیست. او نشان داده چیزی را که بخواهد بگیرد می‌گیرد و از پیش برنامه‌هایش را هم می‌ریزد.
این موضوعی است که ترامپ در کتاب «هنر معامله» خود که در سال 1987 منتشر کرد بیان کرده است. در واقع ترامپ در این کتاب شخصیت خود را نشان داده است. این کتاب که حدود 100صفحه دارد و در 7 فصل نوشته شده به تاریخچه زندگی خود می‌پردازد. اما مهم‌ترین فصل از نظر من فصل دوم کتاب است که در آن ترامپ ویژگی‌های شخصیتی خودش را در تجارت نشان داده است؛ ویژگی‌هایی که در سیاست هم بروز پیدا کرد زیرا ترامپ معتقد است که سیاست هم نوعی تجارت است. حال با این برداشت می‌توانیم بررسی کنیم که ترامپ چه کسی است و چطور پیش خواهد رفت؟
سبک ترامپ در معامله کاملا ساده و مستقیم است. او می‌نویسد که من هدفم را خیلی بالا می‌گیرم و سپس آنقدر فشار وارد می‌کنم تا به آنچه دنبالش هستم برسم. گاهی اوقات من به کمتر از آنچه دنبالش هستم قانع می‌شوم اما در اکثر موارد به آنچه هدف‌گذاری کرده‌ام خواهم رسید.
توصیه‌های ترامپ در فصل دوم کتاب شامل موارد زیر است:
بزرگ فکر کنید: او می‌نویسد که من بزرگ فکر کردن را دوست دارم. برای من بزرگ فکر کردن خیلی ساده است. اگر شما به هر صورت فکر کنید ممکن است بزرگ هم فکر کنید. اکثر مردم کوچک فکر می‌کنند. چون از موفقیت، تصمیم‌سازی و بردن می‌ترسند. و همین امر به افرادی مانند من یک مزیت بزرگی می‌دهد – چون رقبای کمتری پیدا می‌شوند. یکی از کلیدهای بزرگ فکر کردن، تمرکز کامل و کنترل اعصاب است.
اطرافتان را به طور کامل مراقبت کنید: مردم فکر می‌کنند که من یک قمارباز هستم. من در طول زندگی‌ام هرگز قمار نکرده‌ام. قمارباز کسی است که با ماشین‌ها قماربازی می‌کند. من ترجیح می‌دهم خود ماشین قمار را داشته باشم تا اینکه با ماشین قمار کسی بازی کنم. او می‌نویسد که گفته می‌شود که من به «قدرت مثبت فکر کردن» اعتقاد دارم. در واقع من به «قدرت منفی فکر کردن» اعتقاد دارم. اتفاق افتاده که من در تجارت خیلی محافظه‌کار باشم. من همیشه وقتی وارد معامله می‌شوم بدترین حالت را برآورد می‌کنم. اگر شما برای بدترین حالت برنامه بریزید و با بدترین حالت زندگی کنید، اراده نیک همیشه از خودش مراقبت خواهد کرد.
گزینه‌هایتان را حداکثری کنید: من همیشه با انعطاف‌پذیری از خودم محافظت می‌کنم. من هرگز خودم را به یک معامله سرگرم نمی‌کنم و برای شروع همیشه چند تا توپ در هوا نگه می‌‌دارم چون اکثر معاملات سوخت می‌شوند و هیچ مهم هم نیست که چقدر به شما وعده داده باشند.
بازارتان را بشناسید: برخی مردم یک حس ششمی از شناخت بازار دارند و برخی ندارند. استیون اسپیلبرگ این حس را دارد که سیلوستر استالونه این حس را دارد. برخی مردم استالونه را دوست ندارند و به او نقد می‌کنند اما این مردم به او اعتبار داده‌اند و دو فیلم ساخته و دو شخصیت مهم را وارد مردم کرده است: «راکی» و «رامبو». او مردم و بازار را می‌شناسد.
از اهرم‌هایتان استفاده کنید: بدترین چیزی که احتمالا شما می‌توانید در یک معامله انجام دهید آن چیزی است که در حالت ناامیدی به آن رسیده باشید. بهترین چیزی که شما می‌توانید انجام دهید، معامله از موضع قدرت است و اهرم، قوی‌ترین چیزی است که می‌توانید آن را داشته باشید. به بیان دیگر شما باید دیگران را قانع کنید که به نفعشان است که یک معامله را انجام دهند. ترامپ سپس در این حالت مثال می‌زند. در سال 1974 می‌خواست هتل کمودور را در شهری بخرد. متوجه شد که صاحبان هتل می‌خواهند در بین مردم بروند و این حقیقت که آنها در نظر دارند تا هتل را ببندند به مردم بگویند. بعد از اینکه بیانیه آنها خوانده شد، ترامپ خجالت نکشید که بگوید یک هتل تخته‌شده چقدر برای کل شهر بد است و از این طریق شورای شهر معامله را تایید کرد. توصیه مهم او این است که در یک معامله بدون داشتن اهرم وارد نشوید.
سخن‌پراکنی کنید و بگذارید درباره شما بنویسند: شما می‌توانید بهترین محصول را در دنیا داشته باشید اما اگر مردم درباره آن ندانند پشیزی هم ارزش ندارد. شما نیاز به آن دارید که بهره ایجاد کنید، منفعت ایجاد کنید و هیجان خلق کنید. کاری کنید که درباره شما بنویسند و حرف بزنند. نکته طنز ماجرا این است که حتی یک مطلب نقادانه که می‌تواند به شخصیتتان هم آسیب بزند، طرف دیگر آن این است که می‌تواند برای تجارت‌تان ارزشمند باشد. من با توهم مردم بازی می‌کنم، مردم شاید همیشه بزرگ فکر نکنند اما کسانی که آنها را به هیجان می‌آورند هیجان‌زده می‌شوند.
مقابله به مثل بکنید: دعوا را به سمت خودشان برگردانید. در واقع او می‌گوید هیچ‌وقت زمین بازی را ترک نکنید.
* روزنامه‌نگار