بزرگنمايي:
بازار آریا - در سال 2024، بازار ارزهای دیجیتال شاهد رویدادهای مهمی بود که تاثیرات قابلتوجهی بر این صنعت داشت. در ژانویه، تایید ETFهای بیتکوین توسط شرکتهایی مانند بلکراک و فیدلیتی، نقطه عطفی در پذیرش نهادی این ارز دیجیتال بود.
در آوریل، هاوینگ چهارم بیتکوین رخ داد که پاداش استخراج را کاهش داد و بهطور تاریخی به افزایش قیمت این ارز منجر شد. در دسامبر، بیتکوین با عبور از مرز 100هزار دلار، رکورد تاریخی جدیدی ثبت کرد. همچنین، در سال 2024، قانون بازارهای داراییهای رمزارزی (MiCA) اتحادیه اروپا اجرایی شد که چارچوب نظارتی جدیدی برای حمایت از سرمایهگذاران و ثبات مالی فراهم کرد. در سپتامبر، تبدیل توکن MATIC به توکن جدید POL در شبکه پالیگان انجام شد که یکی از بزرگترین تحولات در این اکوسیستم بود. علاوه بر این، ایردراپهای تلگرامی و میمکوینهای مرتبط با آنها در بازار حضور گستردهای داشتند و با لیست شدن این میمکوینها، کاربران بسیاری را به خود جذب کردند. در حالی وارد سال 2025 میشویم که بازار کریپتو مطابق رویدادهایی که بیان شد، در سال 2024 رشد و تکامل مستمر داشته است. «باشگاه اقتصاددانان» در این پرونده نیمنگاهی به تحولات بازار کریپتو در سال 2024 و چشمانداز سال 2025 داشته است.
صبح جدید دنیای دیفای
محمد سهراب ثامنی / کارآفرین و توسعهدهنده بلاکچین: در گذشته دور، کنترل دولت روی مفهوم، سازوکار و تبادل
پول بسیار کمرنگ بود. حتی شکلهای اولیه اعتبار غیردولتی بودند و همه مردم نسبت به جهان امروز به سیستمهای خلق اعتبار دسترسی آزادتری داشتند. با شکلگیری استاندارد
طلا و بعدتر شوک نیکسون، دولتها و بهخصوص دولت آمریکا، مدیریت خلق، گردش و حتی ارزش اعتبار را در دست گرفتند. کنترل روزافزون دولتها بر دارایی مردم، زمینهساز و انگیزه اصلی شکلگیری تلاشهایی برای بازسازی نهادهای مالی آزاد شد.
زیستبوم امور مالی غیرمتمرکز (Decentralized Finance یا بهاختصار دیفای - DeFi) به نهادهایی اطلاق میشود که دادههای حساس مالی و همچنین قراردادهای تعاملات و تغییر این دادهها را بر بستر بلاکچین ذخیره و پردازش میکنند. قدرتی که بلاکچین (ورای مفهوم رمزارز یا
پول غیرقابل سانسور) به دیفای داده، این است که یک قرارداد مالی (تبادل، توثیق، وام، سپرده، کسب سود، تسویه، سرمایهگذاری یا بسیاری اشکال دیگری از قرارداد) بر بستر بلاکچین، به شکلی غیرقابلنقض، مستقر و اجرا خواهد شد. در واقع، هیچکسی نمیتواند جلوی اجرای مفاد این قراردادها را بگیرد یا داده تراکنشهای صورتگرفته را سانسور کند.
زمین بازی جدید آماده است!
شکلگیری دیفای، یک زمینبازی جدید تعریف میکند که در آن همه مردم دسترسی یکسانی به بالاترین نرخ سپردهگذاری در پلتفرمهای تامین مالی دارند؛ در حالی که در بازارهای مالی رایج، فقط نهادهای بزرگ میتوانند با نرخی رقابتی دارایی خود را در برابر استهلاک سرمایه، hedge کنند یا از منابع بزرگ، تامین مالی انجام دهند. با شکلگیری این زمین بازی جدید در سال 2021، حجم بزرگی از دارایی (بیش از 100میلیارد دلار) ظرف کمتر از یکسال به این اکوسیستم تزریق شد. مهمترین دلایل رشد سریع نقدینگی پلتفرمهای دیفای به ترتیب این موارد بوده است: 1.عدمنیاز به اعتماد؛ 2.ارائه سرویسهای رقابتی و مشوقهای نسبتا پرسود در مقابل ساختارهای رایج امور مالی؛ 3.امنیت فوقالعاده بالای دارایی و 4.عدمنیاز به مجوز یا احراز توسط دولتها یا نهادهای ثالث. پس از رشد اولیه پلتفرمهای امور مالی غیرمتمرکز در سال 2021 و با افت ارزش کل بازار رمزارزها در زمستان کریپتو، حجم نقدینگی این حوزه
رکود موقتی داشت و تا امروز هم نتوانسته است از مرز 200میلیارد
دلار فراتر برود. از مهمترین دلایل این رکود، میتوان به موانع قانونی نهادهای مالی بزرگ برای انتقال
سرمایه به حوزه دیفای اشاره کرد. بهرغم این ناکامی در تکرار رشد، پیشبینی میشود در سالهای 2025 و 2026 شاهد رشد پرشتاب دیگری در این حوزه باشیم؛ چرا که موانع حقوقی با تغییر رویکرد بسیاری از کشورها، تا حد خوبی برطرف خواهد شد.
آنچه در سال جدید میلادی در انتظار ماست
بررسی تحولات اخیر
آمریکا نشان میدهد که دولت جدید ایالاتمتحده درصدد تسهیل انتقال دارایی از نهادهای مالی این کشور به حوزه امور مالی غیرمتمرکز خواهد بود. هماکنون و حتی پیش از استقرار دولت منتخب، پیشنهاد شده وضع مقررات و تعیینتکلیف مسائل مرتبط با رمزارز و بلاکچین از حوزه اختیارات کمیسیون
بورس و اوراق بهادار
آمریکا (SEC) خارج و به نهاد مستقلی محول شود. همچنین پیشنویسهایی برای تصویب توسط کنگره و امضا توسط ترامپ، در حال تدوین است. این قوانین و دستورات در صورت تصویب، میتوانند محدودیتهای نهادهای مالی برای استفاده از سرویسهای دیفای را برطرف کنند.
دولت جدید
آمریکا به این فهم رسیده که محدودیتهای قانونی موجود، نوعی خودتحریمی بوده که تنها انتفاع شرکتهای آمریکایی از سرویسهای دیفای را دشوار کرده است؛ بنابراین، خیلی جدی به دنبال رفع این محدودیتها هستند. لذا با توجه به تسهیل امکان انتقال دارایی نهادهای مالی آمریکایی به پلتفرمهای دیفای، رسانهها از اتفاقات مذکور بهعنوان «سال رنسانس» در دیفای یاد میکنند. بهکارگیری عبارت «رنسانس» خود نشانگر پیشبینی انقلاب بزرگی در حوزه امور مالی غیرمتمرکز است؛ چرا که با سرریزشدن داراییهای بزرگ نهادهای مالی
آمریکا به پلتفرمهای دیفای، حجم نقدینگی این حوزه از 500میلیارد
دلار هم فراتر خواهد رفت. این همان صبح جدیدی است که قریببهیقین پس از غروب طولانی در دنیای دیفای شاهد آن خواهیم بود.
آیا اقبال به ملکه رمزارزها رو میکند؟
سینا شمسآور / تحلیلگر فنی و بنیادی بازارهای مالی : انتخابات ایالاتمتحده، نقطه عطف بیتکوین بود. روز 5نوامبر، رأیگیریهای ایالاتمتحده آغاز شد و بیتکوین هم کمکم رشد دوباره خود را آغاز کرد. در روز 6نوامبر، پیش از مشخصشدن نتیجه انتخابات و با جلو افتادن
ترامپ در رأیهای الکترال، بیتکوین به شکل افسارگسیختهای رشد کرد. از آن زمان تا امروز، پادشاه رمزارزها از پای ننشسته و در حال فتح قلههای قیمتی تازه است.
نیمنگاهی به موقعیت تکنیکالی بیتکوین
اخیرا
قیمت بیتکوین به فراتر از 108هزار
دلار رسید. البته پس از آن، برای مدتی شاهد اصلاح این رمزارز و برگشت بازار به کانال 92هزار دلاری بودیم. همزمان با این اتفاق، آلتکوینها نیز ریزشهای شدیدی را تجربه کردند که دلیل آن، انتشار نرخ بهره
آمریکا بود. طبق خروجی نشست فدرالرزرو و سخنرانی پاول، احتمال کندشدن کاهشهای بعدی وجود دارد، به همین دلیل سرمایهگذاران از سر ترس و عدماطمینان به آینده بازار، فروشهای سنگینی را رقم زدند که بر
قیمت بیتکوین اثر گذاشت. محدوده 100هزار
دلار از چند منظر برای بیتکوین حائز اهمیت است. از طرفی یک مقاومت روانی محسوب میشود و از سمت دیگر، سقف مقاومت داینامیک بیتکوین در تایمفریم ماهانه است. علاوهبرآن، سطح 127درصد آخرین موج نزولی بیتکوین در این تایمفریم نیز همین عدد را نشان میدهد. با همه اینها، اگر پادشاه رمزارزها، در تایمفریمهای بزرگ، بالای عدد 104هزار
دلار تثبیت شود، میتوانیم بگوییم شکست این سد قیمتی تایید شده و بازار برای هدفهای بالاتر آماده خواهد شد. در این مدت، آلتکوینها نیز معطل نکردند و پابهپای بیتکوین، سودهای بسیار خوبی را به سرمایهگذاران خود پس دادند. بااینحال، اتریوم یکی از جاماندگان اصلی این بازی تا به امروز است.
چه بر سر اتریوم آمده؟
قیمت اتریوم در هفته اول دیماه، به محدوده 3400هزار
دلار برگشت و از سقف تاریخی خود بیش از 40درصد فاصله گرفت. این در حالی است که بسیاری از آلتکوینهای کمحجمتر و کمکاربردتر، سقفهای تازهای ثبت کردهاند؛ اما چه چیز اتریوم را به جامانده اصلی بازار تبدیل کرده است؟
نکتهای که ابتدا باید به آن اشاره کنیم این است که هرچند اتریوم از همان نوامبر، مانند سایر ارزها رشد کرد و حتی برای مدتی به 4100دلار هم رسید؛ اما از نظر بازدهی از سایر ارزها بهخصوص بیتکوین جا ماند. شاید بتوان یکی از دلایل این اتفاق را در حمایت همهجانبه
ترامپ از بیتکوین جستوجو کرد. رئیسجمهور منتخب آمریکا، تصمیم گرفته است بخشی از ذخایر دولت آینده را به خرید بیتکوین اختصاص دهد و به همین خاطر عملکرد بیتکوین در این مدت از سایر ارزهای بازار بهتر بوده است. از طرف دیگر، بیتکوین شبکهای بیهمتاست که کمتر بلاکچینی تا به امروز جرات کرده خود را بهعنوان رقیب آن بشناساند. درصورتیکه برای اتریوم اوضاع هیچوقت به این شکل نبوده و هرازگاهی یک بلاکچین تازهتاسیس، سعی میکند با ادعای رقابت با اتریوم، نامی در میان دنیای وسیع بلاکچین برای خود دستوپا کند! تعدادی از رقبای اتریوم حقیقتا برای این ادعا زیادی کوچک هستند؛ اما واقعیت این است که در این چند سال، شبکههای بلاکچینی مختلف بسترهای قدرتمندی را توسعه دادهاند. مثال بارز این ادعا، سولاناست که هرچند تا به حال چند بار از دسترس خارج شده، اما در سال 2024 توانست به محبوبترین بلاکچین برای جذب توسعهدهندگان جدید کریپتویی بدل شود.
جالب است بدانید که در سال 2024، سولانا 481توسعهدهنده جدید را به شبکه خود جذب کرده، در حالی که این عدد برای اتریوم حدود 473نفر بود. البته اتریوم همچنان از نظر تعداد توسعهدهندگان فعال، با اختلاف در صدر جدول است. رقیبان اتریوم مانند سولانا از یک منظر دیگر نیز از این شبکه جلو زدهاند و آن تبدیلشدن به بستری برای توسعه میمکوینهاست. در حقیقت امسال شاهد رشد خیرهکننده میمکوینهای مستقر بر بستر سولانا و البته سایر شبکهها مانند سویی و بِیس بودیم.
با همه اینها، یک نکته مهم وجود دارد که نباید از آن بگذریم: اتریوم بالغترین و قابلاتکاترین بلاکچین در جایگاه خود است که هیچ شبکهای نمیتواند توان عملیاتی و محاسباتی آن را زیر سوال ببرد. فورکها و آپدیتهایی که تا به امروز روی این بلاکچین انجام شده و میزان فعالیت توسعهدهندگان آن، در کنار قدرتگرفتن لایه دوهای اتریوم و رولآپهای این شبکه، قدرتی غیرقابلانکار به اتریوم میبخشد. در همین چند ماه گذشته، ETFهای اتریوم نیز شروع به کار کردند و در مدتزمان کوتاهی توانستند حتی رکورد میزان
سرمایه ورودی (Net Inflow) صندوقهای ایتیافی بیتکوین را پشت سر بگذارند. از طرف دیگر، دولت جدید ایالاتمتحده و روسای جدید کمیسیون
بورس و اوراق بهادار، احتمالا روی خوشی به این پروژه و بهطورکلی توسعهدهندگان Defi نشان دهند که خود این میتواند اهرمی برای اتریوم به شمار برود. حال که از نظر بنیادی شبکه اتریوم را بررسی کردیم، زمان تحلیل تکنیکال این رمزارز فرارسیده است.
آینده تکنیکال اتریوم
بهطورکلی دو دیدگاه میانمدت و بلندمدت برای اتریوم قابلتصور است. در دیدگاه اول، اتریوم در تایمفریم هفتگی سقف الگوی کنج را به سمت بالا شکسته و پولبک خود را نیز به این سطح تکمیل کرده است؛ در نتیجه میتوانیم انتظار رشد بازار را، حداقل به اندازه طول الگو، داشته باشیم. در این صورت، هدف قیمتی اتریوم در میانمدت محدوده 5566دلار خواهد بود. در دیدگاه بلندمدت، از آنجا که ممکن است در تایمفریمهای پایینتر نوسانات زیادی را تجربه کنیم و بازار در بین سطوح برای مدتی درجا بزند، تحقق تحلیل میتواند طولانیتر باشد. به هر حساب، برای بررسی اتریوم در بلندمدت، سراغ نمودار سهماهه این رمزارز رفتهایم. بازار لگ صعودی اول را تشکیل داده و چیزی حدود 12ماه در فاز اصلاح قرار داشته است. از آنجا که بازار نهایتا رشد خود را برای تکمیل لگ دوم آغاز کرده، میتوانیم با ترسیم یک الگوی AB=CD، تارگت نهایی
قیمت را در حوالی محدوده 50هزار
دلار تشخیص دهیم. البته در نظر داشته باشید که این یک تحلیل بلندمدت است که تحقق آن میتواند یک تا دوسال زمان ببرد. بهخاطر داشته باشید که سطوح قیمتی بسیار مهمی از جمله سقف تاریخی اتریوم، سطوح روانی مانند عدد 10هزار
دلار و بسیاری فاکتورهای بنیادی مثل وضعیت شبکه اتریوم و تغییرات در شاخصهای کلان اقتصادی، هرکدام میتوانند بهنوبه خود این تحلیل را دستخوش تغییر کنند. فارغ از همهچیز، آنچه میتوان به آن اتکا کرد، قدرت اثباتشده اتریوم در تاریخ بازار رمزارزها و اهمیت این شبکه پرچمدار برای ادامه حیات و پیشرفت کریپتوکارنسیهاست.
نقش اینفلوئنسرهای مالی در شکلدهی به روندهای بازار کریپتو
توحید جاوید/کارشناس توسعه بازار فناوریهای مالی - آتوسا آهنگ /کارشناس شبکههای اجتماعی: انقلاب دیجیتال، تولد ارزهای
دیجیتال و ظهور
اینترنت نسل سوم (وب3)، معادلات سنتی بازارهای مالی را دستخوش تغییرات اساسی کرده است. همگرایی بازار 24ساعته ارزهای
دیجیتال با اکوسیستم همیشه در دسترس شبکههای اجتماعی، پارادایم جدیدی در حوزه سرمایهگذاری و تحلیل بازار شکل داده است. در دنیای مجازی شبکههای اجتماعی، سه پلتفرم ایکس، ردیت و تلگرام، بهعنوان کانالهای اصلی تبادل اخبار، اطلاعات و تحلیلهای بازار کریپتو شناخته میشوند. بررسیها نشان میدهد که بخش قابلتوجهی از معاملهگران فعال در بازار ارزهای دیجیتال، حداقل از یکی از این سهپلتفرم بهعنوان منبع اصلی یا جانبی کسب اطلاعات استفاده میکنند. این پلتفرمها با قابلیت انتشار لحظهای اخبار و تحلیلها، همگام با ماهیت 7.24 بازار کریپتو، گزینههای مناسبی برای دسترسی لحظهای به تحولات، در مقابل رسانههای دیگر همچون رسانههای چاپی و وبسایتها هستند. آمارهای جهانی تا آوریل 2024 نشان میدهد که ضریب نفوذ شبکههای اجتماعی در مناطق پیشرو همچون شمال
اروپا به 80درصد و در شرق
آسیا به 76درصد رسیده است. این رقم در
ایران نیز قابلتوجه و چیزی در حدود 75درصد برآورد میشود که بالاتر از میانگین جهانی 62درصد قرار میگیرد. بد نیست در همینجا اشارهای به یکی دیگر از مضرات و محدودیتهای فیلترینگ کنیم؛ چرا که بهخوبی میدانیم در بازار جهانی رمزارزها، «سرعت مخابره اطلاعات» حرف اول را میزند و یک سرمایهگذار یا معاملهگر رمزارزی در صورت عدمدسترسی راحت به اطلاعات دچار زیان میشود. با همه این تفاسیر آنچه مشهود است، تغییر ذائقه مخاطب در انتخاب کانالهای دریافت اخبار و اطلاعات است.
دوران افول تکصدایی
شباهت و فضای روبهرشد «بازار رمزارز» و «شبکههای اجتماعی» در چند سال اخیر، بازیگران تاثیرگذار جدیدی به دنیای معاملهگری معرفی کرده است. در حال حاضر، «اینفلوئنسرهای مالی» حوزه کریپتو با میلیونها دنبالکننده، نقش مهمی در شکلدهی به روندهای بازار ایفا میکنند. مشاهدات نشان میدهد که دیدگاهها و تحلیلهای این افراد تاثیر قابلتوجهی بر نوسانات قیمتی، بهویژه در بازار آلتکوینها یا ترند شدن یک فناوری جدید مانند متاورس دارد. تحلیل آمار پستهای منتشرشده از سوی این افراد در شبکه ایکس حاکی از آن است که اینفلوئنسرها و چهرههای شناختهشده (همچون موسسان و توسعهدهندگان، تحلیلگران و نویسندگان)، به طور میانگین تا 15درصد توانایی ایجاد نوسان در تایمفریمهای کوتاهمدت دارند. بنابراین، در این بازار مدرن با رسانههایی همیشه بیدار، یک اینفلوئنسر مشهور میتواند بهاندازه یک رئیس
بانک مرکزی و حتی بیشتر تاثیرگذار باشد! در نتیجه بدیهی است برای حضور موفق در این بازار، باید نسبت به گذشته کمی انعطاف داشته باشیم و همگام با ترجیحات رسانهای نسل جدید پیش برویم؛ خواه در نقش یک معاملهگر، صاحب کسبوکار یا حتی رسانه!
خطر سودای سوداگران
با وجود مزایای یادشده در پارادایم جدید، رشد قارچگونه اینفلوئنسرهای کریپتویی که بدون دانش، خصوصا در زمان رشد قیمتها، به سمت اظهارنظرهای تخصصی و حتی «سیگنالدهی» میروند چالش جدی این حوزه است. گزارشهای متعدد از خسارات قابلتوجه کلاهبرداریهای مرتبط با پامپ و دامپ در فضای کریپتو حکایت دارد. گزارش فوریه 2024 موسسه chainalysis نشان میدهد:
بین ژانویه تا دسامبر 2023، بیش از 370هزار توکن جدید در شبکه اتریوم راهاندازی شده که حدود 168,600مورد از آنها در حداقل یک صرافی غیرمتمرکز(DEX) قابلمعامله بودهاند. طبق دادههایی که بهکمک الگوریتمهای یادگیری
ماشین به دست آمده، 54درصد از این توکنها، الگوهای مشکوک به پامپ و دامپ داشتهاند. البته خوشبختانه این موارد تنها 1.3درصد از حجم معاملات کل DEXها در این سال را تشکیل داده که خود معرف رشد آگاهی جمعی نسبت به توصیههای بیپایهواساس برخی از مبلغان مجازی است. از طرفی، بررسیها نشان میدهد که در بسیاری از موارد، توصیههای سرمایهگذاری اینفلوئنسرها، بدون افشای مناسب و با تضاد منافع با مخاطب منتشر میشود.
«همه» در این شرایط چه کنیم؟
اگر سرمایهگذار یا تریدر هستید، برای مدیریت این چالشها، رویکردی چندوجهی داشته باشید. دریافت سریع اخبار و اطلاعات از شبکههای اجتماعی، تنها زمانی به سودآوری شما کمک میکند که در کنار آنها از ابزارهای تحلیل احساسات بازار، شاخصهای درون زنجیرهای مانند MVRV و NVT و تحلیل تکنیکال پیشرفته، استفاده کنید.
اگر صاحب یک کسبوکار رمزارزی یا رسانه
اقتصاد دیجیتال هستید، باید بپذیرید که رأیهای
ترامپ از شبکههای اجتماعی (کانالهای جدید و پرنفوذ توزیع اطلاعات) درآمد، دوجکوین و شیبا با یک توییت از چند ده تا چند صددرصد رشد کردهاند و پروژههای جدید از طریق فرومهای آنلاین به جذب سرمایهگذاران خرد میپردازند. وقایع سالهای اخیر ما را مجاب میکند که هرجا هستیم یکقدم جلوتر بیاییم و شبکههای اجتماعی و بازیگردانهای آن یعنی اینفلوئنسرها را جدیتر بگیریم.
برگ برنده
ترامپ سهراب صیدگر/ مدیر
تبلیغات دیجیتال در حوزه رمزارز : در روزهای پایانی سال 2024 هستیم؛ سالی که اتفاقات غیرمنتظره و مسیر پرفراز و نشیب آن تا مدتها در خاطرهها باقی میماند. اما جدا از بسیاری رویدادهای گاهی عجیب و حتی دهشتبار، یکی از پررنگترین جریانهای امسال، قدرتگرفتن
ترامپ و داستان پیروزی وی در انتخابات ایالاتمتحده بود؛ پیروزیای که شاید حتی تا آخرین روز رأیگیری نیز ممکن به نظر نمیرسید. شاید در وهله اول دور از ذهن باشد، اما یکی از دلایل اصلی که این پیروزی را ممکن کرد، نه ایدههای نژادپرستانه و جنجالی
ترامپ درباره موضوعات بحثبرانگیز جامعه آمریکا، بلکه هدف قراردادن قشری با سلایق و ایدههای کاملا متفاوت از نسلهای قبل، یعنی نسل زد (Z Generation) و فعالان بازار
ارز دیجیتال بود. نقشه شروع ترامپ، یک شعار تبلیغاتی بود که مستقیما جامعه رمزارزها را هدف قرار میداد: «آمریکا باید به پایتخت ارزهای
دیجیتال تبدیل شود.» این شعار یکی از پیامهای کلیدی کمپین دونالد
ترامپ در انتخابات 2024 بود. او در این کمپین، از تکنیک میکروتارگتینگ (Microtargeting) استفاده کرد؛ روشی که با تحلیل دقیق دادهها، پیامهای انتخاباتی متناسب با علایق گروههای خاص را طراحی میکرد. برای نمونه، یکی از پیامکهای تبلیغاتی او در ایالت جورجیا چنین بود: «به این جنبش بپیوندید! کاهش مقررات رمزارزی و فرصتهای نوآوری اینجاست. بیایید
آمریکا را به پایتخت جهانی ارزهای
دیجیتال تبدیل کنیم.» این پیام، علاوه بر جذب کاربران رمزارزی، نوید آیندهای روشن برای کارآفرینان حوزه فناوری را نیز میداد. البته این مورد، صرفا یکی از
تبلیغات هوشمندانه
ترامپ برای جذب این افراد بود.
بودجه کمپین و استراتژی رسانه
ترامپ و هریس هر دو، حدود 2.6میلیارد
دلار برای کمپینهای تبلیغاتی هزینه کردند، اما نحوه تخصیص این بودجه تفاوتهای بزرگی داشت. در اوت 2024، هریس 174میلیون
دلار هزینه کرد؛ یعنی سهبرابر بیشتر از هزینه 61میلیوندلاری ترامپ. با وجود این، کمپین
ترامپ بازدهی بیشتری داشت.
ترامپ بخش عمدهای از بودجه خود را صرف
تبلیغات دیجیتال و همکاری با اینفلوئنسرهای کلیدی کرد. برای مثال، ایلان ماسک، مالک پلتفرم ایکس (X)، محتوای تبلیغاتی
ترامپ را بازنشر کرد و این محتوا به بیش از 160میلیون دنبالکننده رسید. این اقدام، نهتنها هزینه
تبلیغات را کاهش داد، بلکه دسترسی ارگانیک بالایی نیز برای پیام
ترامپ ایجاد کرد. اما در سوی مقابل، کامالا هریس، بخش عمدهای از بودجه خود را صرف
تبلیغات تلویزیونی گرانقیمت کرد. این نوع
تبلیغات با اینکه از مارکت ریسرچهای مختلف نتیجهگیری شده بود، اما به دلیل تغییر الگوی مصرف رسانهای در میان جوانان و کاربران فناوری، اثربخشی کمتری نسبت به
تبلیغات دیجیتال داشت.
نقش رمزارزها
رمزارزها در این انتخابات، بهویژه در ایالتهای رقابتی مانند جورجیا، نوادا و آریزونا، به یکی از موضوعات کلیدی تبدیل شدند. بهطور مثال، اختلاف در ایالت نوادا فقط 35هزار رأی بود، در حالی که این ایالت 385هزار نفر فعال کریپتو دارد؛ برای همین هر دو نامزد برنامه ویژهای در این ایالتها برای کریپتو داشتند.
ترامپ وعده داد قوانین سختگیرانه در این حوزه را کاهش دهد و
آمریکا را به «مرکز جهانی رمزارزها» تبدیل کند. هریس، اما رویکرد محتاطانهتری را در پیش گرفت. او گفت قصد دارد مقررات بیشتری برای حفاظت از سرمایهگذاران خرد و جلوگیری از سوءاستفادههای مالی وضع کند. یکی از پیامهای تبلیغاتی کمپین هریس چنین بود: «مقررات قویتر به معنای سرمایهگذاریهای امنتر است. با هم میتوانیم از آینده مالی شما محافظت کنیم.» هرچند این پیام به رأیدهندگانی که نگران ریسکهای بازار رمزارزها بودند جذاب به نظر میرسید، اما در ایالتهایی مانند جورجیا، جایی که بیش از 15درصد رأیدهندگان از فعالان کریپتویی بودند، اثرگذاری کمتری داشت.
ترامپ با وعدههایی جذابتر و درعینحال سادهتر، توانست حمایت این گروهها را به خود جلب کند.
جمعبندی
موفقیت کمپین انتخاباتی
ترامپ در سال 2024 نمونه درخشانی از استراتژی بازاریابی هدفمند و شناخت دقیق مخاطب است. با تمرکز بر میکروتارگتینگ و استفاده هوشمندانه از بودجه تبلیغاتی در فضای دیجیتال، این کمپین توانست بهجای صرف هزینههای گزاف در رسانههای سنتی، ارتباط موثرتری با مخاطبان هدف خود در رسانههای جدید برقرار کند. شعارهای هدفمند مرتبط با ارزهای دیجیتال، استفاده از رسانههایی همچون ایکس، فیسبوک و اینستاگرام، تمرکز بر نیازها و خواستههای نسل جدید و فعالان حوزه کریپتو، درک عمیق او از تغییرات الگوی مصرف رسانهای و اولویتهای نسل جدید را نشان داد. از همه مهمتر، آنچه در ایالاتمتحده اتفاق افتاد، یک پیروزی بزرگ برای
صنعت کریپتو بود.
از گور برخاسته: نگاهی به رمزارزها در دوران پسابایدن
آتنا جعفری/ مدیر کمپینهای تبلیغاتی در حوزه
اقتصاد دیجیتال : نزدیک به دوماه از پایان انتخابات 2024
آمریکا گذشته، 10بار مقاومت 100هزار دلاری بیتکوین شکسته شده و تا چند هفته دیگر، دونالد
ترامپ به دفتر کار خود در کاخسفید برمیگردد. با حضور دونالد
ترامپ در کاخسفید قطعا تحولات زیادی در پیش است که با نگاهی به تحلیل مصاف نفسگیر دموکراتها و جمهوریخواهان و بررسی شرایط فعلی، برای آنها آمادهتر میشویم. شاید وجه تشابه جالب «ترامپ» و «رمزارزها» در سال 2024، برخاستن این دو از قعر ناامیدی و رسیدن دوباره به اوج باشد.
کمپین تبلیغاتی
ترامپ جای درستی را نشانه گرفت
خلاصه جدال انتخاباتی
آمریکا این بود:
ترامپ روی رمزارزها تمرکز کرد و هریس روی ترامپ! دونالد
ترامپ وعده میداد که با حمایت از بیتکوین و امور مالی غیرمتمرکز، به بازگشت «آزادیهای مالی» کمک میکند و هریس میگفت پیروزی
ترامپ یعنی سقوط دموکراسی! شاید هریس تا آن زمان نمیدانست که در تله روانشناسی «اثر بومرنگ» افتاده است. درواقع، پیامهای تبلیغاتی او در نفی
ترامپ میتوانست صرف توضیح خودش شود تا هم اتمسفر پیرامونی کارزار تبلیغاتی او شفافتر میشد و هم تمرکز مخاطبانش به رقیب جلب نمیشد؛ اما چرا موضوع رمزارزها در مرکز توجه
ترامپ قرار گرفت و هریس دیر متوجه اهمیت آن شد؟
علل اهمیت رمزارزها در ساختار سیاسی-اقتصادی
آمریکا نخستین علت اهمیت رمزارزها در ساختار سیاسی-اقتصادی آمریکا، چشمانداز نگرانکننده
اقتصاد کلان
آمریکا و سیاستهایی است که به «افزایش کسری بودجه»، «رشد بدهی» و درنهایت اختلال در بازارهای مالی
آمریکا منجر میشود. این را هم در نظر بگیریم که مدتی است بیتکوین بهعنوان یک سپر
تورمی در سطح نهادهای سیاسی
آمریکا مطرح شده و مردم از مواهب سیستمهای مالی غیرمتمرکز (رمزارزها و بهخصوص بیتکوین) آگاهتر شدهاند.
دومین علت، استیبلکوینها هستند. اگرچه عمر استیبلکوینها تنها 10سال است؛ اما اکنون جلوتر از کشورهایی مانند آلمان، یکی از 20دارنده برتر اوراق خزانهداری
آمریکا هستند. این یعنی استیبلکوینها با جذب مقادیر زیادی از اوراق خزانهداری، به بخش جداییناپذیر سیستم مالی ایالاتمتحده تبدیل شدهاند.
سومین علت، افزایش علاقه مردم به رمزارزهاست. نظرسنجی سراسری Grayscale همزمان با انتخابات نشان داد که بیش از نیمی از رأیدهندگان، به نامزدی که رمزارزها را بهتر میشناسد، تمایل دارند. همچنین، از زمان انتخابات 2020، دو ایالت کلیدی پنسیلوانیا و ویسکانسین که انتظار میرفت رقابت شدیدی در آنها صورت گیرد، به رتبههای چهارم و پنجم جستوجوی
گوگل با کلیدواژههای رمزارزی در بین تمام ایالتها صعود کردند.
درواقع با وجود هزینههای تبلیغاتی یکسان هر دو نامزد، نادیدهگرفتن اهمیت این سه عامل، بهخصوص تغییر نسل و رویکرد عمومی نسبت به رمزارزها، موجب انتخاب کانالهای تبلیغی اشتباه از سوی هریس شد. برخلاف
ترامپ که در کنفرانس بیتکوین 2024 نشویل حضور یافت، هریس تنها به انتشار یک بیانیه رسمی در ماه سپتامبر برای حمایت از این
صنعت بسنده کرد و در عوض کمپین او عمدتا بر گزاره «ترامپ تهدیدی برای دموکراسی آمریکاست» متمرکز بود.
آغاز خانهتکانی
ترامپ پیش از تحلیف
تغییر نسل و رویکرد مردم
آمریکا از این هم عمیقتر است! براساس گزارش گروه رسانهای Stand With Crypto، حدود 270نامزد «حامی رمزارز» در
مجلس نمایندگان و سنا صاحب کرسی شدهاند. این مساله دست
ترامپ را برای خانهتکانی وسیع باز میگذارد. مثلا
ترامپ قول داده بود «گری گنسلر» را در اولین روز کاری خودش از دفتر ریاست کمیسیون
بورس و اوراق بهادار به بیرون پرت کند که البته گنسلر زودتر استعفا داد یا «اسکات بسنت» را برای تصدی وزارت خزانهداری معرفی کرده است؛ او که خودش روی رمزارزها و پروژههای بلاکچینی سرمایهگذاری کرده و بلاکچین را عاملی برای مدرنسازی سیستمهای مالی میداند، قطعا با جانت یلن که رمزارزها را تهدیدی برای ثبات مالی
آمریکا میدانست، بسیار متفاوت خواهد بود.
ترامپ در آخرین جابهجایی مهم، در پلتفرم Truth Social، بو هاینز را بهعنوان مدیر اجرایی شورای مشاوران ریاستجمهوری در زمینه داراییهای دیجیتال(Crypto Council) منصوب کرد. هاینز 29ساله، قرار است با دیوید ساکس که مسوولیت امور ارزهای
دیجیتال و هوش مصنوعی را بر عهده دارد، همکاری کند که این موضوع باز هم نشاندهنده توجه ویژه دولت آینده
ترامپ به سیاستگذاری در حوزه ارزهای
دیجیتال است. خوشبختانه روی خوش
ترامپ به جروم پاول، رئیس فدرالرزرو، گویای ماندگاری او در این سمت و بیانگر تغییرات منطقی
ترامپ است.
نگاهی به وعدههای
ترامپ همانطور که اشاره کردیم، بخش مهمی از کمپین انتخاباتی ترامپ، حول محور رمزارزها میچرخید. از سخنرانی در کنفرانس بیتکوین 2024 در نشویل
آمریکا تا صحبت از حذف مالیات رمزارزها،
ترامپ وعدههای بسیاری درباره ارزهای
دیجیتال داده است. او متعهد شده تمام بیتکوینهای دولتی (معادل 14.95میلیارد دلار) را حفظ کند.
ترامپ برای تقویت جایگاه
آمریکا بهعنوان «پایتخت رمزارز جهان»، قصد دارد یک شورای مشورتی ویژه تشکیل دهد که وظیفه آن در 100روز اول، تنظیم قوانین نظارتی شفاف و در راستای منفعت کل این
صنعت خواهد بود. او همچنین وعده داده استخراج بیتکوین را بهطور کامل به خاک
آمریکا منتقل کند، مالیات بر عایدی
سرمایه رمزارزها را حذف کند و مهمتر از همه، مانع ایجاد ارزهای
دیجیتال بانکمرکزی(CBDCs) شود.
بررسی سایر روندهای مهم در دیگر نقاط جهان
تنها
آمریکا نیست که به رمزارزها روی خوش نشان داده است؛ خیلی از کشورها چند وقتی است آغوش خود را به روی این بازار باز کردهاند.
امارات متحده عربی قوانین کریپتویی خود را تسهیل کرده و با 40میلیارد
دلار بیتکوین، در حال بدلشدن به یکی از قطبهای کریپتو در جهان است. پوتین، رئیسجمهور روسیه، اخیرا درباره اهمیت ارزهای
دیجیتال و آینده آنها صحبت کرده و مقاومت در برابر این بازار را بیفایده دانسته است. همچنین طبق آخرین اخبار، یکی از نمایندگان
مجلس روسیه پیشنهاد استفاده از بیتکوین بهعنوان ذخیره ملی را مطرح کرده است. هنگکنگ ماههاست در حال قانونگذاری رمزارزها و توسعه صندوقهای ETF بیتکوین و سایر کریپتوهاست. حتی
چین که فعالیتهای مرتبط با رمزارز را محدود نگه داشته، ارزهای
دیجیتال را بهعنوان یک دارایی به رسمیت شناخته است. در ایران، چندهفتهای میشود که سیاستهای جدید
بانک مرکزی در خصوص ارزهای
دیجیتال تنظیم شده و
مجلس هم بهتازگی نظامنامه رمزارزی را تایید کرده است. تمام این رویدادها نشان میدهد که ارزهای
دیجیتال به یکی از جریانهای اصلی
اقتصاد امروز جهان تبدیل شدهاند. هرچند بعد از سال 2021 و با روی کار آمدن بایدن شاهد ریزش شدید در این بازار بودیم؛ اما به نظر میرسد دوران پسابایدن و ریاستجمهوری
ترامپ بتواند بیشازپیش رونق را به این بازار پرهیجان برگرداند.
بازی برد-برد ETFهای رمزارزی برای
بورس و رمزارز
مهیار محمدی/ مدیر ارشد بازاریابی و مشاور پروژههای رمزارزی : سال 2024 برای رمزارزها سال مهمی بود. رشد تاریخی
قیمت بیتکوین تا سقف 108هزار
دلار و افزایش خوشبینیها با روی کار آمدن دونالد
ترامپ و ایلان ماسک، جان تازهای به بازار رمزارزها داد. اما اتفاق مهم دیگری که امسال برای رمزارزها به همان اندازه اهمیت داشت، تایید اولین صندوق قابلمعامله در
بورس بیتکوین در ژانویه 2024 توسط کمیسیون
بورس و اوراق بهادار
آمریکا بود. کمی به عقب برمیگردیم. عمر صندوقهای رمزارزی به سال 2016 بازمیگردد؛ زمانی که کمپانی گریاسکیل اولین صندوق خصوصی بیتکوین را تاسیس کرد. هرچند قوانین مربوط به رمزارزها تا ابتدای 2024 در هالهای از ابهام قرار گرفته بود و انتخاب سرمایهگذاران به شرکتهایی مانند مایکرواستراتژی (دارای 150هزار بیتکوین از محل فروش اوراق) که در بازههای مختلف به خرید رمزارز میپرداختند محدود میشد؛ اما ورود ETFهای بیتکوین به
بورس آمریکا، آن هم با نام بزرگترین شرکت مدیریت
سرمایه جهان یعنی بلکراک، پنجرهای جدید به روی سرمایهگذاران گشود. بهراستی تاثیر این تحولات بر بازار ارزهای
دیجیتال چیست؟ بیایید نوسان
قیمت دو رمزارز اصلی بازار را با زمان تایید صندوقهای ETFآنها مقایسه کنیم.
قیمت بیتکوین در سال 2024 اولین رالی خود را از محدوده 40هزار
دلار در روزهای آغازین ماه فوریه (یکماه بعد از تایید اولینETF) شروع کرد و در نیمه ماه مارس به بیش از 70هزار
دلار رسید؛ جهش چشمگیری که پیش از هاوینگ بیتکوین در ماه مه 2024 رخ داد. برای اتریوم نیز در اواسط ماه مه و پس از پذیرش اولین ETF اتریومی در بورس، اتفاق مشابهی افتاد. این رویداد،
قیمت اتریوم را از زیر 3هزار
دلار به نزدیکی به 4هزار
دلار رساند. در فاصله کمتر از 10ماه، ارزش کل صندوقهای کریپتویی نزدیک به 125میلیارد
دلار شده است که اگرچه در مقابل رقم 3.5تریلیون دلاری ارزش کل بازار رمزارز رقم بزرگی نیست؛ ولی از علاقه سرمایهگذاران بورسی به بازار رمزارزها حکایت دارد. آنچه جرقه ورود سرمایههای بزرگ به بازار رمزارزها را فراهم کرد، ETFهای نقدی در
بورس آمریکا بودند. این صندوقها توانستند با انعطاف در برابر شرایط قانونی ابلاغی، سد چندساله SEC را بشکنند و جذابیت لازم برای حضور سرمایهگذاران نهادی و بورسی در این بازار را فراهم کنند.
سازوکار صندوقهای ETF رمزارزی
ETFهای رمزارزی مانند هر صندوق قابلمعامله دیگر در بورس، شرایطی را از جانب شرکتهای مالی ایجاد میکنند تا فرد بتواند بهراحتی صندوق موردنظر خود را در
بورس معامله کند. این ابزار مالی به سرمایهگذار امکان میدهد تا بدون سرمایهگذاری مستقیم، رمزارز موردنظر خود را خریداری کنند و در کنار آن از حمایت قانون نیز بهرهمند باشند.
صندوقهای قابلمعامله، فارغ از آنکه در بیتکوین یا اتریوم سرمایهگذاری کرده باشند، به دو دسته لحظهای یا نقدی (Spot) و آتی (Futures) تقسیم میشوند. در صندوق نقدی، مدیر صندوق
سرمایه را عینا به رمزارز تبدیل کرده و نگهداری میکند. برای مثال صندوق iShares Bitcoin Trust با نماد IBIT که متعلق به شرکت بلکراک است، با سرمایههای جذبشده بیتکوین خریداری میکند و آنها را به کیفپول سختافزاری سرد انتقال میدهد. البته قسمتی از
سرمایه را نیز برای حفظ نقدینگی بازار در یک والت سختافزاری گرم نگهداری میکند. در مقابل، صندوقهای آتی مانند هر معامله آتی دیگر، روی بالا یا پایینرفتن
قیمت در آینده قرارداد میبندند. این نوع معاملات بین سرمایهگذار و مدیر صندوق به صورتی اعمال میشود که بعضی قراردادها میتوانند هنگام افزایش
قیمت آن رمزارز و برخی دیگر هنگام کاهش
قیمت آن، ارزشمندتر شوند. اما این نوع سرمایهگذاری نقصهای خود را هم دارد. برای مثال، با خرید ETF بیتکوین هرگز مالکیت آن را به دست نمیآورید و در نهایت،
سرمایه شما توسط مدیریت صندوق کنترل میشود. علاوهبرآن، شرکت سرمایهپذیر برای نگهداری از
سرمایه شما مبلغی را بهصورت ماهانه بهعنوان هزینه دریافت میکند که از مبالغ کمی مانند 0.12درصد در صندوق iShares شرکت بلکراک تا 1.5درصد در صندوق بیتکوین شرکت گریاسکیل متغیر است. همچنین مانند بازار
سهام و برخلاف بازار ارزهای دیجیتال، این صندوقها نیز تنها در ساعات کاری بازار قابلمعامله هستند. این نکته را هم باید در نظر گرفت که سرمایهگذاری در ETFها برخلاف آرمان پدیدآورندگان رمزارزهاست؛ آرمانی که همانا
استقلال از نهادهای مالی شخص ثالث، مالکیت فردی و آزادی عمل افراد را در اولویت قرار میدهد.
آیا در
بورس ایران هم میتوانیم؟
هرچند این مسیر در ابتدای راه خودش است و پاسخ به این سوال پیوستهای فنی و قانونی زیادی دارد؛ اما به نظر میرسد این ابزار مالی برای کشور ما نیز مفید باشد؛ چرا که در حال حاضر با توجه به محدودیتهای اعمالشده بر میزان واریز و برداشت از صرافیهای رمزارزی و نیز عدمشفافیت سرمایهگذاران حقوقی ایرانی در این بازار، وجود صندوق قابلمعامله در
بورس با پشتوانه بیتکوین با استقبال زیادی روبهرو شده، حجم نقدینگی بزرگی را به سمت
بورس روانه میکند و باعث اعتماد سرمایهگذاران جدید، هم به
بورس و هم به رمزارزها خواهد شد. علاوهبرآن، با توجه به آنکه مدیریت کیف پولهای رمزارزی برای بسیاری از افراد دشوار است، شرکتهای بورسی امکان مدیریت سهم بزرگتری از رمزارزهای استخراجشده یا خریداریشده در کشور را خواهند داشت.
بلاکچین موتور صنایع پیشرو
بهمن حبیبی/ کارشناس رسانه و فعال حوزه بلاکچین : بلاکچین یکی از فناوریهای پیشرفته عصر
دیجیتال است که توانسته بسیاری از صنایع را متحول کند. این فناوری با فراهمکردن بستری غیرمتمرکز، شفاف و امن چالشهای سنتی را در صنایع مختلف از میان برمیدارد و فرصتهای بینظیری برای بهبود فرآیندها و کاهش هزینهها ایجاد میکند. بااینحال، هنوز کسبوکارها و صنایع زیادی به سمت این فناوری نرفتهاند و به نظر میرسد چالشهای زیادی برای استفاده از تمام ظرفیتهای بلاکچین وجود دارد. در این مقاله، به بررسی 10صنعتی که بلاکچین تاثیر چشمگیری بر آنها گذاشته است میپردازیم و رمزارزهایی را که در هریک از این حوزهها نقش کلیدی دارند معرفی میکنیم.
صنعت مالی؛ پیشتاز در پذیرش بلاکچین
بلاکچین با سادهسازی فرآیندهایی مانند پرداختهای بینالمللی و ایجاد قراردادهای هوشمند،
صنعت مالی را متحول کرده است. بانکهایی مانند جیپیمورگان از این فناوری برای سامانههای تسویهحساب بهره میبرند. بیتکوین و ریپل نمونه معروف ارزهایی هستند که در این دستهبندی جا میگیرند.
صنعت بیمه یکی از بخشهای مهم برای استفاده از ظرفیتهای بلاکچین است. بهطور مثال، بلاکچین با قراردادهای هوشمند، پردازش خسارتها را خودکار کرده و تقلب را کاهش میدهد. از اینشورِنسلِدجر و نکسو میتوان بهعنوان شبکههای محبوب این حوزه یاد کرد.
تحول در خدمات انسانی؛ از سلامت تا آموزش
در حوزه سلامت، بلاکچین امنیت دادههای بیمار را تضمین کرده و اشتراکگذاری اطلاعات بین بیمارستانها را آسان میکند. همچنین از آن برای ردیابی زنجیره تامین دارو استفاده میشود. شبکه مدیکالچین با استفاده از راهکارهای بلاکچینی تحول در این
صنعت را آغاز کرده است. مدارک و گواهینامههای
دیجیتال مبتنی بر بلاکچین غیرقابل دستکاری هستند و بهراحتی تایید میشوند. این فناوری از یادگیری مادامالعمر نیز پشتیبانی میکند. سینِتریا و دیگر رقیبان این شبکه، تجربههای جدیدی برای افراد فعال در حوزه آموزش خلق کردهاند.
زنجیره تامین و خردهفروشی
دیجیتال شفافیت و قابلیت ردیابی بلاکچین، به شرکتها کمک میکند تا اصالت محصولات را تضمین کنند. برای مثال، والمارت از این فناوری برای ردیابی محصولات استفاده میکند. بلاکچین ویچین، یکی از شبکههای محبوب برای بهبود این
صنعت به شمار میرود. بلاکچین با تایید اصالت محصولات و شفافسازی سوابق تراکنشها، اعتماد مشتریان را افزایش میدهد. همچنین در برنامههای وفاداری مشتریان کاربرد دارد. فچ.ایآی گزینه محبوب کسبوکارهای این
صنعت برای استفاده از بلاکچین است.
مدیریت هوشمند منابع
بلاکچین فرآیند خریدوفروش املاک را با حذف واسطهها و استفاده از قراردادهای هوشمند سادهتر میکند. این فناوری در تایید مالکیت و کاهش کلاهبرداری نیز موثر است. شبکه دکرید توانسته است تا حد خوبی این مشکل را حل کند. صاحبان پنلهای خورشیدی میتوانند از بلاکچین برای فروش مستقیم
برق اضافی به همسایگان استفاده کنند. همچنین این فناوری شفافیت معاملات کربن را بهبود میبخشد. انرژیوب یکی از محصولات پرطرفدار در این
صنعت است که ظرفیتهای این تکنولوژی را به بازیگران
صنعت انرژی نشان داده است.
شفافیت در حکمرانی، خلاقیت در سرگرمی
بلاکچین در ایجاد سیستمهای رأیگیری امن و شفاف، مدیریت سوابق عمومی و کاهش فساد نقش مهمی دارد. یکی از شبکههای کاربردی قدیمی این
صنعت ایاواس است که راهحل ویژهای برای امور دولتی و مشکلات مختلف آن ارائه میدهد. در حوزه رسانه، این فناوری از مالکیت فکری خالقان محتوا حفاظت و پرداخت منصفانه به هنرمندان را تضمین میکند. پلتفرمهای انافتی پس از پشت سر گذاشتن حباب اولیه در سالهای اخیر، توانستهاند جای خود را بین هنرمندان و
صنعت سرگرمی و رسانه پیدا کنند.
مسیر پیشرو؛ از چالش تا فرصت
با وجود مزایای چشمگیر بلاکچین، این فناوری با چالشهای متعددی روبهروست. مقیاسپذیری محدود و سرعت پایین تراکنشها در بیشتر شبکههای بلاکچینی یکی از موانع مهم پذیرش گسترده آن است. از طرفی، مقاومت نهادهای سنتی و عدمتمایل به پذیرش تغییرات تکنولوژیک، روند توسعه را کند کرده است. هزینههای بالای پیادهسازی، نیاز به زیرساختهای گسترده، کمبود نیروی متخصص، به همراه پیچیدگی یکپارچهسازی با سیستمهای موجود در صنایع مختلف، مسیر پیادهسازی این فناوری را دشوارتر میکند.
با تمام اینها، بسیاری از محصولات بلاکچینی در کشور خودمان نیز توسعه یافتهاند و قابلیت استفاده از این ظرفیت برای صنایع وجود دارد. فناوری بلاکچین نهتنها چالشهای سنتی را حل میکند، بلکه مسیرهای جدیدی برای نوآوری و پیشرفت در صنایع مختلف از مالی تا آموزش، باز میکند و بهمرور، صنایع بیشتری از مزایای آن بهرهمند شوند. باید بدانیم که آینده بلاکچین درخشان است؛ چرا که آینده «غیرمتمرکز» است.