بزرگنمايي:
بازار آریا - عکس: اکوایران/ دانیال شایگان
به گزارش اقتصادنیوز، از دهه 60 تا کنون اقتصاد کشور دچار تلاطمهای بسیاری بوده است. از مهمترین آنها میتوان به جنگ ایران و عراق، افزایش قیمت جهانی نفت، تحریمهای بینالمللی، توافق برجام، خروج آمریکا از برجام و همهگیری کرونا اشاره کرد. در بررسی روند تاریخی متوسط هزینه سالانه حقیقی خانوارهای شهری، مهمترین شوکهایی وارده، جنگ تحمیلی و افزایش قیمت جهانی نفت بوده است.
در این رویدادها سطح متوسط هزینه سالانه خانوارها افزایش یافته، ولی افزایش آن نمیتواند لزوما به معنای افزایش سطح رفاه باشد و باید به سهم هزینه گروههای خوراکی و غیر خوراکی نیز توجه شود. در این گزارش متوسط هزینه سالانه خانوارهای شهری به قیمتهای سال 1402 حقیقی و روند آن از سال 61 تا 1402 بررسی شده است. همچنین، در این گزارش به سهم متوسط هزینه گروه خوراکی از متوسط هزینه سالانه خانوارهای شهری نیز پرداخته شده است.
حقیقیسازی شاخصهای اقتصادی به عقیده اقتصاددانان، متوسط هزینه سالانه خانوارها یکی از مهمترین شاخصها برای ارزیابی سطح رفاه افراد جامعه است. این شاخص نشاندهنده میزان پولی است که یک خانوار در یک سال برای خرید کالا و خدمات هزینه میکند. گفته میشود متوسط هزینه نسبت به متوسط درآمد شاخص مطمئنتری برای سنجش سطح رفاه خانوارها است. زیرا افراد ممکن است در مورد درآمدهای خود شفاف و روراست نباشند. با این حال، زمانی که از هزینه اسمی صحبت میکنیم، به مقدار پولی اشاره داریم که خانوارها بدون در نظر گرفتن تورم و تغییرات در قیمتها خرج میکنند. در واقع، هزینه اسمی نمیتواند قدرت خرید واقعی خانوارها را بهخوبی منعکس کند.
برای ارزیابی دقیقتر از سطح رفاه و قدرت خرید، باید اثر تورم را از متوسط هزینه سالانه حذف کنیم. در این راستا، با استفاده از شاخص قیمت مصرفکننده سال پایه، هزینه اسمی خانوارهای شهری را به هزینه حقیقی تبدیل میکنیم. این فرآیند که به آن حقیقیسازی شاخصهای اقتصادی میگویند، به ما کمک میکند تا تغییرات واقعی در قدرت خرید و رفاه اقتصادی خانوارها را در طول زمان مورد بررسی قرار دهیم. در این گزارش درآمد سالانه خانوارهای مناطق شهری به قیمتهای سال پایه 1402 تعدیل شدهاند. به زبان ساده، متوسط هزینه سالانه خانوارهای شهری در 40 سال گذشته به قیمتهای سال 1402 چقدر بوده است.
دهه سوخته 60 به گزارش اکوایران، در اوایل دهه 60، متوسط هزینه کل سالانه خانوارهای شهری حدودا 40 هزار تومان بوده است. اگر این مقدار به قیمتهای سال 1402 حقیقی شود، بیش از 230 میلیون تومان خواهد بود. یکی از بیشترین مقادیر متوسط هزینه حقیقی در این سالها ثبت شده است. به طوریکه، متوسط هزینه خانوارهای شهری در سال 62 به
قیمت پایه سال 1402، 246 میلیون تومان بوده است.
به سبب جنگ تحمیلی در دهه 60، کمبود شدید کالاهای اساسی به دلیل کاهش تولید داخلی و تحریمهای
اقتصادی باعث شد که
قیمت کالاها افزایش یابد. در این دوره، دولت سیاستهای جیرهبندی و کوپن کالاهای اساسی را اجرا کرد، اما همچنان هزینههای خانوار افزایش یافته است. همچنین،
تورم در سالهای پایانی جنگ بسیار بالا بوده است.
یکی دیگر از دلایل افزایش متوسط هزینه خانوارهای شهری، افزایش نرخ
ارز بوده است. به دلیل شرایط جنگی و تحریمهای بینالمللی، درآمدهای نفتی کاهش یافته و فشار زیادی به نرخ
ارز وارد شده است.
ایران در این دوره برای تامین نیازهای داخلی به واردات متکی بوده است. افزایش نرخ
ارز و هزینه واردات،
قیمت کالاها و خدمات در بازار داخلی را بالا برده و به افزایش هزینه خانوارها منجر شده است.
با توجه به روند متوسط هزینه خوراکی حقیقی شده، بیشترین متوسط هزینه خوراکی در اوایل دهه 60 ثبت شده است. به
قیمت پایه سال 1402، بیشترین متوسط هزینه خوراکیها در سال 62 برابر با 96 میلیون تومان بوده است. برای آن که بفهمیم این کاهش هزینهها بیانگر افزایش یا کاهش رفاه بوده، باید سهم گروههای خوراکی و غیر خوراکی را از هزینه کل بررسی کنیم. در این دوران، سهم خوراکی از هزینه کل به حدود 40 درصد رسیده است. دادههای تاریخی نشان میدهند، در دورانی که سهم گروه غیر خوراکی از هزینه کل افزایش و سهم گروه خوراکی کاهش مییابد، رفاه خانوارها افزایش یافته است و بالعکس. در نتیجه، در دوران جنگ تحمیلی رفاه خانوارهای شهری کاهش یافته است.
اقتصاد جنگ زده از سال 67 با اتمام جنگ، دولت هاشمی رفسنجانی سیاستهای
اقتصادی جدیدی را برای بازسازی کشور به کار گرفته است. این دوره به عنوان دوران سازندگی شناخته میشود که در آن تلاش شد تا زیرساختهای ویرانشده کشور ترمیم و
اقتصاد به سمت ثبات هدایت شود. اما این اقدامات با هزینههای سنگین همراه بوده و بخش بزرگی از بودجه کشور صرف این بازسازیها شده است.
روند متوسط هزینه کل خانوارهای شهری در این دوران نشانگر کاهش و ثبات هزینهها است. از طرفی، سهم گروه خوراکیها از هزینه کل در این دوران به بیش از 40 درصد افزایش یافته است. به طوریکه، بیشترین سهم خوراکی از کل هزینه در سال 67 با 44.6 درصد ثبت شده است. در نتیجه، سطح رفاه در این دوران کمترین حدود خود را تجربه کرده است.
اثرات تعدیل
اقتصادی بر جیب خانوار یکی از برجستهترین ویژگیهای
اقتصادی دهه 70، اجرای سیاستهای موسوم به تعدیل
اقتصادی بوده است. این سیاستها بهدنبال آزادسازی قیمتها، کاهش نقش دولت در
اقتصاد و حرکت بهسوی
اقتصاد بازارمحور بودهاند. از پیامدهای مهم اجرای این سیاستها، افزایش شدید
تورم بوده است. نرخ
تورم در سال 1374 به بالاتر از 49 درصد افزایش یافته است.
از دلایل اصلی آن میتوان به حذف یارانهها و آزادسازی قیمتها اشاره کرد که باعث افزایش
قیمت کالاهای اساسی و خدمات عمومی شده است. همچنین، سیاستهای توسعهای دولت، از جمله افزایش وامهای داخلی و خارجی برای بازسازی زیرساختها و پروژههای عمرانی، باعث افزایش نقدینگی در جامعه شد که در نتیجه
تورم را افزایش داده است. نوسانات نرخ
ارز نیز در افزایش
تورم تاثیرگذار بوده است.
در سال 74، متوسط هزینه سالانه خانوارهای شهری از 174 به 165 میلیون تومان کاهش یافته است. در این سال، میانگین هزینه خوراکی نیز ثابت مانده و سهم آن از هزینه کل از 32.7 به 34.4 درصد افزایش یافته است. این افزایش سهم نشاندهنده کاهش سطح رفاه مردم در این سال است. زیرا مشخص است که مردم از هزینههای غیر خوراکی خود صرف نظر کرده و فقط نیازهای ضروری خود که عمدتا خوراکی هستند را تهیه کردهاند.
رنگ و روی رونق بر چهره
اقتصاد از اواسط دهه 70 تا اواسط دهه 80، متوسط هزینه حقیقی خانوارهای شهری روندی افزایشی داشته و میانگین هزینه خوراکی نیز حدود 57 میلیون تومان بوده است. در این دوران سهم گروه خوراکی از هزینه کل سیری نزولی را طی کرده است. این موضوع بیانگر بهبود رفاه خانوارهای شهری کشور در این دوران است.
از اصلیترین دلایل آن میتوان به افزایش
قیمت جهانی
نفت در اواسط دهه 80 اشاره کرد. با افزایش درآمد نفتی،
اقتصاد کشور دوره رونقی را تجربه کرده است. بهطوریکه، متوسط هزینه حقیقی خانوارهای شهری در سال 86 بیشترین مقدار خود را با 266 میلیون تومان تجربه کرده است. در این سال، سهم گروه خوراکی از هزینه کل نیز به کمترین مقدار خود در 22.4 درصد رسیده است. به عبارت دیگر، سهم گروه غیر خوراکی از هزینه کل در این سال به حداکثر خود در دوره مورد بررسی رسیده و خانوارهای شهری بیشترین سطح رفاه را در این سال تجربه کردهاند.
به دلیل افزایش درآمد نفتی در اواسط دهه 80، از این سالها به عنوان دوره رونق
اقتصاد ایران یاد میشود. همچنان که کیک
اقتصاد ایران بیشترین مقادیر خود را تجربه کرده، مردم نیز در این دوره از سطح رفاه بالایی برخوردار بودهاند.
وضعیت مخارج خانوارها در دهه 90 پس از دوران رونق، سیر متوسط هزینه حقیقی خانوارهای شهری نزولی بوده است. با آغاز تحریمهای بینالمللی در اوایل دهه 90، سطح عمومی قیمتها به تدریج افزایش یافته است. در سال 91، شاهد افزایش سهم خوراکی از هزینه کل هستیم. بهطوریکه، سهم آن به 27.1 درصد رسیده است. مقدار متوسط هزینه حقیقی نیز تا سال 93 کاهشی بوده است.
با امضای توافق برجام در سال 94، دوره رونق جدیدی در کشور آغاز شده است. این توافق که تا اوایل سال 97 به طول انجامید، اثر مثبت آن در این دوره کوتاه بر سطح رفاه خانوارهای شهری نمایان است. متوسط هزینه سالانه حقیقی خانوارهای شهری تا سال 96 افزایشی و سهم گروه خوراکی از هزینه کل نیز کاهشی بوده است.
بهطوریکه، متوسط هزینه سالانه حقیقی در سال 96 به 218 میلیون تومان رسیده که بیشترین مقدار ثبت شده در چند سال اخیر است. سهم گروه خوراکی از هزینه کل نیز به 23.3 درصد کاهش یافته است. این اتفاق نشان میدهد خانوارهای شهری در این دوره بیشتر برای کالاهای غیر خوراکی و خدمات هزینه کردهاند که سطح رفاه آنها را افزایش داده است.
اثرات کرونا و
ترامپ بر
اقتصاد با خروج
آمریکا از برجام در سال 97، تحریمها با شدت بیشتری اعمال شدند که اثرات منفی قابل توجهی بر
اقتصاد کشور گذاشتند. در بحث هزینه خانوارها، متوسط هزینه سالانه حقیقی خانوارهای شهری روندی نزولی را آغاز کرده است. این سیر نزولی تا سال 99 و آغاز کرونا ادامه داشته و کمترین مقدار خود را از دهه 70 تا کنون در 177 میلیون تومان تجربه کرده است.
در سالهای 98 و 99، کمترین متوسط هزینه حقیقی گروه خوراکی در 46 میلیون تومان ثبت شده است. با شروع قرنطینه کرونا، منطقی است که سطح هزینهها کاهش یافته و سهم گروه خوراکی از هزینه کل افزایش یابد. زیرا در این دوران، خانوارها بیشتر دغدغه تامین نیازهای اساسی خود را داشتند. به همین دلیل، سطح رفاه در این دوران پایین بوده است.
آخرین وضعیت مخارج خانوارهای شهری از سال 99 تا کنون، متوسط هزینه سالانه حقیقی خانوارهای شهری در حال افزایش بوده است. با حذف
ارز ترجیحی در سال 1401، سهم گروه خوراکی از هزینه کل به بیشترین مقدار خود از دهه 70 تا کنون رسیده است. از آنجایی که
ارز 4200 به کالاهای اساسی که عمدتا خوراکی بودهاند، تعلق گرفته بود، باعث افزایش متوسط هزینه گروه خوراکی برای خانوارهای شهری شده است. بهطوریکه، سهم گروه خوراکی از هزینه کل به 27.5 درصد رسیده است.
بر اساس جدیدترین گزارش بودجه خانوار مرکز آمار ایران، متوسط هزینه سالانه خانوارهای شهری در سال 1402 برابر با 206 میلیون و 525 هزار تومان بوده است. از این مقدار، خانوارهای شهری به طور میانگین 51 میلیون و 476 هزار تومان برای کالاهای خوراکی هزینه میکنند که حدودا یک چهارم هزینههای آنها را شامل میشود.
کلام آخر همانطور که گفته شد، افزایش متوسط هزینه سالانه حقیقی نمیتواند لزوما به معنای افزایش رفاه باشد و باید به سهم هزینه گروههای خوراکی و غیر خوراکی نیز توجه شود. زمانی که سطح رفاه خانوارها بالا باشد، آنها تمایل دارند تا هزینه بیشتری برای
کالا و خدمات غیر خوراکی بپردازند. از طرفی، اگر سطح رفاه پایین باشد، خانوارها تلاش میکنند تا تنها نیازهای ضروری و پایهای خود را تامین کنند.
در دوره مورد بررسی، دو افزایش قابل توجه در روند متوسط هزینه حقیقی خانوارهای شهری مشاهده میشود. اولی، در دوران جنگ تحمیلی رخ داده است. در این دوران، بهدلیل کمیابی و افزایش
قیمت کالا و خدمات، متوسط هزینه حقیقی و هزینه گروه خوراکی حقیقی به طور قابل توجهی افزایش یافته است. این امر منجر به افزایش سهم گروه خوراکی از هزینه کل شده که نشان میدهد سطح رفاه خانوارها در این دوران کاهش یافته است.
از طرفی، در اواسط دهه 80 با افزایش درآمد نفتی، متوسط هزینه سالانه حقیقی خانوارهای شهری به بیشترین مقادیر خود رسیده است. همچنین، سهم گروه خوراکی از هزینه کل به کمترین سطح خود رسیده و این بیانگر افزایش سهم گروه غیر خوراکی از هزینه کل است. در نتیجه، خانوارهای شهری کشور در این دوران بیشترین سطوح رفاه را تجربه کردهاند.