تکیه افراطی بر نفت، نشانه عقبماندگی است؛
میراث شوم سیاستهای واپسگرای ترامپ
اقتصاد ایران
بزرگنمايي:
بازار آریا - دنیای اقتصاد - حمید ملازاده : دونالد ترامپ از همان نخستین روزهای حضورش در کاخسفید، بیهیچ پردهپوشی نشانداد که در میدان رقابت میان انرژیهای پاک و سوختهای آلاینده، تمامقد در جبهه نفت، گاز و زغالسنگ ایستاده است.
او نهتنها انرژیهای تجدیدپذیر را به سخره گرفته، بلکه با صدور یکسری دستورات اجرایی جنجالبرانگیز، روند رشد فناوریهای خورشیدی و بادی را عملا متوقف کردهاست. محدودسازی واردات پنلهای خورشیدی، حذف وامهای کمبهره برای نیروگاههای بادی و ایجاد موانع حقوقی برای توسعه پروژههای سبز، بخشی از سیاستهایی هستند که بهوضوح نشان میدهند رئیسجمهوری آمریکا، در دورانی که جهان با بحران اقلیمی دستوپنجه نرم میکند، خودخواسته در صف مخالفان نجات زمین ایستاده است.
تصمیمات ضد تجدید پذیر دونالدترامپ در نهایت به تعطیلی ناگهانی پروژه کاملا مجوزگرفته و میلیارد دلاری «امپایر ویند 1» در سواحل نیویورک منتهی شد؛ پروژهای که نماد امید به اشتغال سبز و آیندهای پایدار بود، اما قربانی نگاه واپسگرای رئیسجمهوری شد که سوختهای فسیلی را نه یک تهدید زیستمحیطی، بلکه ابزار قدرت سیاسی میداند. ترامپ بیوقفه علیه توسعه انرژیهای تجدیدپذیر اقدام کردهاست. او بارها در سخنرانیهای عمومی، انرژی خورشیدی و بادی را «گران»، «غیرقابلاتکا» و «تهدیدی برای مشاغل آمریکایی» خوانده؛ توصیفهایی که برخلاف گزارشهای متعدد نهادهای علمی و اقتصادی، تنها ریشه در منافع کمپانیهای سوختهای فسیلی دارد که در تامین مالی کمپین انتخاباتی او نقش داشتند. وی در یکی از اولین اقدامات اجراییاش، دستور توقف برنامه وامهای کمبهره برای توسعه زیرساختهای بادی و خورشیدی را صادر کرد؛ حمایتی که در دولت اوباما موجب شکوفایی بسیاری از پروژههای انرژی پاکشده بود.
در همان حال، سازمان حفاظت محیطزیست را تضعیف و استانداردهای آلایندگی را برای صنایع نفتی سهلگیرانهتر کرد. عملا ترامپ با سیاستهای خود، مسیر توسعه انرژی پاک را در ایالاتمتحده مسدود و آن را از ریل پیشرفت جهانی خارج کردهاست. اوج دشمنی ترامپ با انرژیهای تجدیدپذیر در پروژه «امپایر ویند1» تجلی یافت. این مزرعه بادی دریایی در سواحل نیویورک که با سرمایهگذاری یکمیلیارد و 600میلیون دلاری شرکت نروژی Equinor در حال اجرا بود و قرار بود بیش از 3500شغل ایجاد کند، ناگهان با دستور داگ بورگوم، وزیر کشور دولت ترامپ، متوقف شد. این پروژه نهتنها تمام مجوزهای زیستمحیطی فدرال را کسب کرده، بلکه تامین مالی آن نیز انجامشده و وارد فازساختوساز شده بود. با اینحال، دولت ترامپ بهبهانهای سست مبنیبر «نیاز به بازنگری زیستمحیطی»، دستور توقف پروژه را صادر کرد. اقدامی که خشم سرمایهگذاران، فعالان محیطزیست و بسیاری از ایالتها را برانگیخت.
عقبگرد اقتصادی
پیام توقف پروژهای به این وسعت، فراتر از یک شکست برای یک شرکت است. این اقدام ضربهای روانی به کل صنعت انرژیهای نو در آمریکا واردکرده و سرمایهگذاران داخلی و خارجی این سیگنال را دریافت کردهاند که حتی پروژهای کاملا قانونی، تامینشده و مجوزدار نیز میتواند قربانی سیاستهای کوتاهنگرانه شود. لیز برداک، مدیرعامل گروه Oceantic Network، در واکنشی تند گفت: «این پیام واضح است: در آمریکای تحتسیاستهای ترامپ، سرمایهتان در امان نیست.» بهگفته انجمن قدرت پاک آمریکا(ACPA)، صنعت بادی دریایی تا سال2030 میتوانست بالغبر 65میلیارد دلار سرمایه جذب کند اما عقبنشینیهای فدرال و بیثباتی تصمیمگیری، این فرصتها را بهخطر انداخت. سازمانهای محیطزیستی، از جمله League of Conservation Voters، هشدار دادهاند که بازگشت به عقب، اعتماد به سیاستگذاری محیطزیستی را بهطور کلی نابود میکند.
حتی برخی نهادهای صنعتی مثل سازمان صنایع دریایی ملی(NOIA) که معمولا در کنار صنایع نفتی هستند، از این سیاستها انتقاد و خواستار ثبات تصمیمگیری شدند. زیر سایه سیاستهای واپسگرایانه ترامپ در حوزه انرژی، ایالاتمتحده نهتنها مسیر توسعه انرژی پاک را رها، بلکه بهنوعی پرچمدار بازگشت به گذشته شدهاست؛ گذشتهای که در آن نفت و زغالسنگ بر همه ارکان اقتصادی و سیاسی سلطه داشتند. بهعبارت ساده، در دورهای که جهان بهطور فزایندهای به سمت کربنزدایی و انرژیهای تجدیدپذیر حرکت میکند، ترامپ با نادیدهگرفتن واقعیتهای زیستمحیطی و علمی، فرمان عقبگرد صادر کردهاست.
بازندهای بهنام نفت
سیاستهای ترامپ در حوزه انرژی، بیش از آنکه ریشه در محاسبات اقتصادی داشته باشند، ناشی از یک نگاه واپسگرایانه و ایدئولوژیک به مسائل زیستمحیطی است. او از همان ابتدا علم اقلیمشناسی را انکار کرد، دانشمندان را «دروغپرداز» خواند و بارها ادعا کرد؛ گرمایش جهانی «افسانهای ساختگی» است. ترامپ؛ در واقع با هر آنچه بوی علم، نوآوری و آیندهنگری میدهد، زاویه دارد. سیاست او در حمایت از نفت و زغالسنگ، بیشتر شبیه نوعی انتقامجویی سیاسی از علم و آینده بود تا برنامهای برای توسعه کشور، در حالیکه بسیاری از کشورها با ایجاد اشتغال سبز، تقویت زنجیرههای تولید فناوری پاک و ایجاد بازارهای جدید صادراتی، به سمت اقتصاد پایدار حرکت میکردند، ترامپ با اصرار بر تداوم وابستگی به نفت و گاز، نهتنها فرصتهای اقتصادی را از بین برد، بلکهمیلیونها شغل احتمالی در حوزه انرژیهای پاک را نیز به مخاطره انداخت.
اشتغال در صنعت انرژیهای تجدیدپذیر در آمریکا در حال رشد بود، اما با کاهش حمایتهای فدرال و فضای بیثبات سیاسی، بسیاری از پروژهها متوقف یا نیمهتمام ماندهاند. در این میان، صنعت نفت هم آنطور که ترامپ تصور میکرد برنده واقعی نبود. قیمتهای ناپایدار، افت تقاضای جهانی، فشار نهادهای بینالمللی و اعتراضات زیستمحیطی، همه دستبهدست دادند تا صنعت نفت آمریکا با بحرانهای متعدد روبهرو شود. تکیه افراطی بر نفت در جهانی که در مسیر انرژی پاک حرکت میکند، نه نشانه قدرت، بلکه علامت عقبماندگی است. آمریکا بهجای تبدیلشدن به رهبر بازار جهانی انرژیهای نو، جایگاه خود را به رقبا واگذار کرد.
آمریکا، آینده یا گذشته؟
آنچه دوران ترامپ به ما میآموزد، تنها یک تجربه سیاسی نیست؛ بلکه نوعی هشدار تاریخی درباره بهای مقاومت دربرابر تغییر است. جهان امروز، بیش از هر زمان دیگری در حال حرکت به سمت اقتصاد سبز است. از پیمانهای بینالمللی گرفته تا ابتکارات بخش خصوصی، همهچیز در جهت کاهش انتشار گازهای گلخانهای و افزایش بهرهوری انرژی در حال حرکت است. آمریکا میتواند دوباره به پیشتاز این تحول بدل شود؛ کشوری که نهفقط مصرفکننده انرژیهای پاک، بلکه صادرکننده فناوریها، مدلها و استانداردهای جهانی در این حوزه است، اما این تنها زمانی ممکن است که رهبرانش، بهجای انکار علم و واقعیت، چشم به افق آینده بدوزند. رهبرانی که گوش بر هشدار دانشمندان نبندند، پشت به فناوری نکنند و از انرژی نه بهعنوان ابزار سیاسی، بلکه بهعنوان سکوی پرش برای توسعه پایدار استفاده کنند. تجربه دوران ترامپ باید به حافظه تاریخی آمریکا و جهان اضافه شود؛ دورهای که در آن یک کشور قدرتمند، تنها بهخاطر لجاجت و نادانی سیاسی، از مسیر جهانی آینده منحرف شدهاست.
-
شنبه ۳۰ فروردين ۱۴۰۴ - ۱۴:۵۳:۵۵
-
۱۰ بازديد
-
روزنامه دنیای اقتصاد
-
بازار آریا
لینک کوتاه:
https://www.bazarearya.ir/Fa/News/1296143/