پایگاه قطری میدل ایست آی بررسی کرد
بزرگنمايي:
بازار آریا - دنیای اقتصاد : جنگ غزه و پیامدهای آن نظم منطقهای را تحتتاثیر قرار داده، اما تغییرات بنیادینی ایجاد نکرده است. اسرائیل در تلاش برای تثبیت برتری نظامی، با محدودیتهایی روبهرو ست، ایران باوجود فشارها همچنان نفوذ دارد و ترکیه بهتدریج موقعیت خود را تقویت میکند.
بازگشت ترامپ، حمایت آمریکا از اسرائیل را تشدید کرده، اما سیاست کلی واشنگتن دگرگون نشده است. در نهایت، روندهای کنونی به جای شروع نظمی کاملا جدید، بیشتر استمرار رقابتهای گذشته را تداعی می کند. کریستوفر فیلیپس، استاد روابط بین الملل دانشگاه کوئین مری لندن و نویسنده کتاب «نبرد برای سوریه» در پایگاه خبری میدل ایست آی نوشت: پیامدهای جنگ اخیر اسرائیل در غزه بسیاری از تحلیلگران را به این باور رسانده که نظم منطقهای خاورمیانه دستخوش تغییرات عمیقی شده است. این ادعاها بر پایه چند تحول کلیدی استوار است: اسرائیل اعلام کرده که حماس و حزبالله را تضعیف کرده، مناطق جدیدی در لبنان و سوریه را تحت کنترل خود درآورده است، ایران تا حدودی از این میدانها عقبنشینی کرده و سقوط بشار اسد در سوریه به بهبود موقعیت ترکیه انجامیده است.
محدودیتهای برتری نظامی اسرائیل
بازگشت دونالد ترامپ به قدرت و تغییر رویکرد واشنگتن، بار دیگر بحثها درباره شکلگیری نظمی تازه در خاورمیانه را داغ کرده است. اما آیا این تحولات واقعا از دگرگونی عمیقی خبر میدهند؟ بخش زیادی از پیشرویهای اخیر اسرائیل به حوادث گذشته برمیگردد. با وجود آنکه شدت خسارتها و تلفات انسانی در غزه و لبنان بیسابقه بوده، اما تاکتیکهای نظامی اسرائیل تفاوت چشمگیری با گذشته ندارند. در واقع، حماس و حزبالله از جهاتی یادآور سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) در دهههای 1970 و 1980 هستند، زمانی که اسرائیل از طریق مداخلات نظامی و اشغالگری بهدنبال تضعیف این گروهها و ایجاد مناطق حائل بود. اهداف امروز اسرائیل نیز در اصل تفاوت چندانی با آن زمان ندارد.
با این حال، هرچند اسرائیل موفق شد سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) را از لبنان بیرون براند، اما جنگ 1982 موجب ظهور دشمنی جدید به نام حزبالله شد. این تحول نه تنها امنیت اسرائیل را تقویت نکرد، بلکه به بهبود موقعیت آن در منطقه شامات نیز منجر نشد. در حقیقت، به جای آغاز دورهای از برتری منطقهای، دهه 1980 اسرائیل را درگیر اشغالی فرسایشی کرد که در نهایت به عقبنشینی و مصالحه ختم شد. اگرچه شرایط امروز تغییر کرده، اما این ناکامیها نشانگر محدودیتهای اسرائیل بهویژه در عرصه نظامی هستند و این پرسش را مطرح میکنند که آیا اسرائیل قادر است برتری نظامی خود را به هژمونی منطقهای تبدیل کند.
نگاه رایج به ایران نیازمند بازنگری است. اگرچه ایران متحمل آسیبهایی شده، اما این به معنای شکست آن نیست. این کشور همچنان نفوذ قابل توجهی در عراق دارد و متحدان یمنیاش با دست بالا از درگیریها بیرون آمدهاند. حتی اگر برخی تصور کنند حماس و حزبالله تضعیف شدهاند، این گروهها همچنان فعال هستند.
نفوذ ترکیه در شامات؛ آغاز یک اتحاد استراتژیک با دمشق؟
موضع منطقهای ایالات متحده همچنان به اصول گذشته پایبند است و تغییر بنیادینی در آن دیده نمیشود. دو محور اصلی سیاست ترامپ، یعنی حمایت قاطع از اسرائیل و افزایش تحریمها علیه ایران، درواقع ادامه سیاست بسیاری از روسای جمهور پیشین محسوب میشود. البته تمایل ترامپ برای «در اختیار گرفتن» غزه، جنبهای نو دارد، اما هنوز مشخص نیست که این پیشنهاد تا چه حد جدی است یا صرفا ابزاری برای فشار بر حماس و رهبران عرب به شمار میآید. در خارج از چارچوب اسرائیل و ایران، تمرکز اصلی ترامپ بر مسائل فراتر از خاورمیانه است. با این حال، برخی تغییرات اخیر پتانسیل ایجاد تحولات بزرگی را دارند. سقوط حکومت اسد میتواند رویدادی بزرگ باشد، شبیه به سرنگونی صدام حسین در سال 2003 که نظم داخلی و بینالمللی عراق را به کلی تغییر داد.
آینده سوریه همچنان در هالهای از ابهام باقی مانده است. رویدادهای اخیر که با خشونتهای گسترده همراه بوده، احتمال کشیده شدن این کشور به دور تازهای از درگیری را افزایش داده و امیدها برای برقراری ثبات و اتحاد در سوریه را به خطر انداخته است. هرچند تبدیل سوریه به متحد ترکیه و امکان استقرار پایگاههای نظامی در خاک آن تغییری مهم به نظر میرسد، این روند یک تحول ناگهانی نیست.
از زمان به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه در سال 2002، ترکیه بهطور پیوسته نفوذ منطقهای خود را گسترش داده و در مناطقی مانند قطر، لیبی، سومالی، شمال عراق و شمال سوریه حضور نظامی داشته است. اکنون اگر دمشق به جایگاه یک متحد آنکارا تغییر یابد، میتواند نفوذ ترکیه در منطقه شامات را تعمیق ببخشد و تنشها با اسرائیل را افزایش دهد. با این حال، این تغییر در چارچوب الگوی موجود سیاست خارجی ترکیه رخ میدهد و یک دگرگونی بنیادین محسوب نمیشود.
توافق میان نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) و احمد الشرع، رئیسجمهور جدید دمشق، بر سر ادغام نیروهای کرد در ارتش ملی سوریه، در کنار فراخوان عبدالله اوجالان، رهبر زندانی پکک برای پایان دادن به جنگ چهار دههای با ترکیه میتواند تحولی تاریخی قلمداد شود. اما هنوز نمیتوان با اطمینان گفت که این تحولات از سطح اعلامیهها فراتر خواهند رفت یا نه. آیا این روندها نویدبخش شکلگیری نظمی جدید در خاورمیانه هستند؟ همانطور که فرد هالیدی زمانی گفته بود، گویا هر دهه رویدادهایی در منطقه رخ میدهد که زمینۀ ژئوپلیتیکی خاورمیانه را به لرزه میاندازد و بسیاری را وادار میکند تا از آغاز عصری تازه سخن بگویند.
بهار عربی در سال 2011، جنگ علیه تروریسم از 2001 و جنگ خلیج فارس در 1991 همگی در ابتدا تغییرات بنیادینی را برای منطقه وعده میدادند. اما همانطور که فرد هالیدی هشدار داده بود، با گذشت زمان، الگوی تداوم بر هرگونه تغییر اساسی غالب شده است. به نظر میرسد این مساله در مورد تحولات اخیر نیز صدق کند. نمیتوان میزان تغییرات واقعی در مقایسه با گذشته را بیش از حد بزرگ جلوه داد. بسیاری از قدرتهای منطقهای، مانند کشورهای خلیج فارس و مصر، به شرایط جدید واکنش نشان داده و خود را تطبیق دادهاند، اما این تغییرات در مواضع سیاستیشان بنیادین نبوده است.
اسرائیل همچنان در تلاش برای تبدیل برتری نظامی به نفوذ سیاسی منطقهای با چالشهایی روبهروست. روند گسترش نفوذ ترکیه تدریجی بوده و نه یک تحول ناگهانی. همچنین، اگرچه ایران تحت فشار قرار گرفته، همچنان از عرصه رقابت منطقهای کنار نرفته است. این واقعیت که منطقه دچار تحولات قابلتوجهی شده، انکارناپذیر است، اما اینکه این تحولات بهواقع آغاز یک «نظم جدید» باشد، هنوز مشخص نیست. در بلندمدت، عوامل خارجی ممکن است تاثیرات بیشتری بر آینده منطقه داشته باشند: واکنش جهانی به ریاستجمهوری ترامپ، تغییرات احتمالی در ائتلافهای ایالات متحده و اروپا و احیای نقش بینالمللی روسیه میتواند پیامدهایی غیرمنتظره و تاثیرگذار برای خاورمیانه به همراه داشته باشد.
-
سه شنبه ۲۸ اسفند ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۹:۴۱
-
۱۸ بازديد
-
روزنامه دنیای اقتصاد
-
بازار آریا
لینک کوتاه:
https://www.bazarearya.ir/Fa/News/1281060/