بزرگنمايي:
بازار آریا - اقتصادنیوز : به ادعای شورای آتلانتیک، تصور حفظ حمایت یک قدرت جهانی، حفتر را قادر ساخت تا نیروهای خود را مجدداً تحکیم، مخالفان را سرکوب و وفاداری را در صفوف متفرق خود از طریق پاکسازی و تجدید ساختار اعمال کند. این وضعیت راه را برای طرحهای جانشینی ارثی در خاندان حفتر هموار کرد.
در باب خروج روسیه از شام و استقرار بخشی از جنگندههایش در شرق لیبی ، استدلال متفاوتی مطرح است. با این همه گروهی از تحلیلگران ضمن استناد به سرنوشت شوم اسد، روسیه را شریکی غیرقابل اعتماد قلمداد میکنند؛ شریکی که در صورت ضرورت، شکنندگی اتحادها و متحدانش را برجسته ساخته و پشتشان را خالی خواهد کرد.
به گزارش اقتصادنیوز، شورای آتلانتیک با انتشار گزارشی مدعی شد: سقوط دمشق نشانگر تغییر تاریخی خاورمیانه است. سوریه که زمانی مرکز توجه روسیه در صحنه جهانی بود، اکنون به واسطه تحولات اخیر، شکنندگی اتحادهایی را که بر اساس جبر و به سادگی تعریف شدهاند را به وضوح نشان میدهد.
بشار اسد که سالها توسط نیروی هوایی روسیه، حمایت میشد، نتوانست در برابر وزن ترکیبی مخالفان داخلی و بازسنجی خارجی مقاومت کند. از منظر مسکو، فروپاشی دولت سوریه صرفاً یک عقب نشینی تاکتیکی نیست، بلکه فرصتی برای انطباق با واقعیتهاست - تلاشی که در حال انجام است زیرا نیروها و تجهیزات این کشور به سمت جنوب راهی دریای مدیترانه میشوند.-
جابجایی نیروها و سخت افزارهای روسیه به شرق لیبی نشان دهنده یک تغییر استراتژیک است و خلیفه حفتر فرمانده ارتش ملی لیبی (LNA) در سیرنائیکا منتظر است تا شروطش اجرایی شوند. امروز همه نگاهها به او دوخته شده است، زیرا کشورهای غربی از او خواستهاند تا مانع از فعال شدن نیروی دریایی روسیه در دریای مدیترانه شود.
شورای آتلانتیک در ادامه گزارش ادعاییاش آورد: تغییر قواعد زمین - از ویرانههای دمشق تا لیبی که میدان یکه تازی حفتر است - منطق عمیقتری را در سیاست خارجی روسیه آشکار میکند. آنچه گفته میشود به معنای جایگزینی یک نیروی نیابتی با نیروی نیابتی دیگری نیست، بلکه بحث در باب تداوم یک عملیات است.
عملیات مسکو در سوریه به همان اندازه که برای مقاومت در برابر تجاوزات غربی تعریف داشت به همان اندازه نیز در راستای تحقق اهدافی ملموس ترسیم شد. هنگامی که جتهای روسی در سال 2019 از پایگاه هوایی حمیمیم برای حمایت از حمله حفتر به طرابلس پرواز کردند، در حقیقت برای تغییر استراتژیک قواعد امروز تمرینی آرام و خاموش انجام دادند. بنابراین جاهطلبیها در مدیترانه گزاره تازهای نیست.
قدمت آن به قرن هجدهم باز میگردد، زمانی که روسیه ناوگان دریایی مدیترانه خود را برای به چالش کشیدن سلطه عثمانی و طرح قدرت تأسیس کرد. در حالی که نقش مسکو در سوریه ممکن است در حال تحول باشد، پویاییهای تغییر استفاده از آن به عنوان سکوی پرتاب به آفریقا تنها بر اهمیت لیبی تاکید دارد؛ پس نمیتوان گفت روسیه عقب نشینی کرد، بلکه این کشور به عنوان بخشی از یک استراتژی طولانی مدت برای گسترش جایگاه استراتژیکش در منطقه رخ تازهای را در اولویت قرار داد.
شباهتهای بین اسد و حفتر عمیقتر از اتکای مشترک این دو به حمایت روسیه است. هر دو چهرههای مستبدی هستند که حاضرند برای بقایشان، حاکمیت خود را مبادله کنند. اسد میدان را در اختیار مسکو قرار داد تا کرملین از این طریق ضمن رویارویی با جناح شرقی ناتو و زمینه را برای آزمایش قابلیتهای نظامیاش هموار کند.
حفتر نیز فرصت مشابهی را در اختیار روسسه قرار داده است؛ ابزاری برای برهم زدن منافع غرب، بهرهبرداری از سیاست در هم شکسته لیبی و گسترش نفوذ مسکو در آفریقا. با این حال، هر دوی این افراد خطرات رویکرد معاملاتی روسیه را محاسبه کردند. آنها میدانند بیش از آن که متحد روسیه باشند، ابزاری هستند در دستانش. قدرت درک شده آنها آسیب پذیریهای عمیق را پنهان میکند. در دمشق، با تزلزل حمایت مسکو، نیروهای اسد عقب نشینی کردند. داستان حفتر، اگرچه هنوز نوشته نشده، اما پژواکهای شومی از همان مسیر دارد.
قدرت عاریهای حفتر
غفلت غرب از دوران گذار لیبی - که با عدم تعامل ایالات متحده و برنامه های متضاد اروپایی برجسته شده - روسیه (و ترکیه) را قادر ساخت تا تسلط خود را بر این جغرافیا حفظ کنند. با وجود این، واشنگتن اکنون در حال بازی کردن است و تلاش میکند حفتر را از چنگ مسکو در آورد. این استراتژی نشان دهنده درک نادرست پویایی حاکم و همچنین تصور نادرست در مورد توانایی ذینفعان غربی برای جایگزینی آنچه مسکو به حفتر ارائه میدهد – مراد حمایت نظامی، لجستیکی و مالی است؛- حمایتهایی که غرب نه آمادگی ارائه آن را دارد و نه مجهز به چنین تجهیزاتی است.
حفتر خودختار نیست که بتواند به میل خود بیعت کند، بیش از همه به دلیل وابستگی نظامی و لجستیکی خود به مسکو از این کشور و مزدوران گروه واگنر دستور میگیرد و به عنوان مجری، صرفا دینارهای تقلبی که در روسیه چاپ شدند را برای تأمین مالی کمپینهایش مورد استفاده قرار میدهد. قدرت حفتر مستقل نیست، بلکه عاریهای است، با شرایطی که کرملین دیکته میکند.
کرملین به حفتر به عنوان یک ببر کاغذی غیرقابل اعتماد تگاه میکند؛ گزارهای که نشان از عدم تقارن روابط میان این دو حکایت دارد. در حالی که حفتر خود را ناجی لیبی میداند، روسیه او را ابزاری برای جاهطلبیهای گستردهترش میبیند. در جریان حمله شوم حفتر به طرابلس که در سال 2019 آغاز شد، عوامل واگنر در نهایت به لحاظ تاکتیکی عقب نشینی کرده و نیروهای او را در معرض عقب نشینیهای آشفته و خسارات تحقیرآمیز قرار دادند.
اولویت مزدوران پیروزی حفتر نبود، بلکه تامین داراییهای استراتژیک بود. مسکو با تقویت حضور در پایگاههای کلیدی لیبی، اتکای حفتر به روسیه را عمیقتر کرد و در عین حال جایگاه بلندمدت خود را مستحکم. پس از شکست حفتر در طرابلس در سال 2020، وابستگیاش به مسکو به سطوح جدیدی رسید.
او به دلیل کمبود نقدینگی به قابلیتهای نظامی پیشرفته واگنر روی آورد تا ارتباط خود را حفظ کند. جتهای جنگنده میگ واگنر مستقر در پایگاه هوایی جفره و نیروهای نظامی در پایگاه هوایی غردابیه به خطوط حیاتی ارتش او تبدیل شدند.
متحدی غیرقابل اعتماد
به ادعای شورای آتلانتیک: تصور حفظ حمایت یک قدرت جهانی، حفتر را قادر ساخت تا نیروهای خود را مجدداً تحکیم، مخالفان را سرکوب و وفاداری را در صفوف متفرق خود از طریق پاکسازی و تجدید ساختار اعمال کند. این وضعیت راه را برای طرحهای جانشینی ارثی در خاندان حفتر هموار کرد.
با این وجود، وابستگی به حمایت روسیه، ماهیت متزلزل قدرت حفتر را برجسته میکند. پسران حفتر از آن زمان با چندین پایتخت خارجی، از جمله مسکو، روابط خود را تقویت کردند و از این ارتباطات برای تقویت جایگاه خانواده استفاده میکنند.
این رویکرد منعکس کننده رویکرد خاندان اسد است و نقش حیاتی حمایت خارجی در حفظ چنین سیستمهایی را برجسته میکند. تمرکز اقتدار در خانواده با هدف تحکیم قدرت است، اما تعادل ظریف میان ائتلافهای قبیلهای و ائتلافهای شبهنظامی زیربنای حکومت حفتر را برهم میزند. در حالی که دسترسی به درآمدهای نامحدود تاکنون وفاداری مشترک را حفظ کرده، اتکا به حامیان خارجی منعکس کننده آسیبپذیری است که سالهای آخر اسد را یادآور میشود؛ جایی که جزیرهگرایی و وابستگی فزاینده به مسکو باعث از بین رفتن اتحادهای گستردهتر شد.
در این میان میان، اسد و حفتر با معمر قذافی، دیکتاتور فقید لیبی شباهتهایی نیز وجود دارد؛ همین شباهتها، انزوای درونی و محاسبات نادرست قذافی منجر به فرارهای دسته جمعی حامیانش شد و در نهایت خودش را قربانی کرد.
راهبرد حفترها، در عین تحکیم اقتدار داخلی، اتکا به حامیان خارجی مانند مسکو را نیز عمیقتر کرده است. این وابستگی در سالهای 2023 و 2024 بیشتر شد، زیرا خانواده حفتر فرار از تحریمهای غرب علیه روسیه را با صادرات مجدد فرآوردههای سوخت پالایش شده روسیه با برچسب دروغین لیبی تسهیل کردند.
این طرح به نفوذ حفتر بر شرکت ملی نفت لیبی (NOC) وابسته بود، یک نهاد مستقل که توسط اختلافات داخلی و مداخلات خارجی فرسوده شده است. حفترها با همکاری دولت مستقر در طرابلس، شرکت ملی نفت لیبی را به وسیلهای برای کنترل جناحی و سود غیرقانونی تبدیل کردند. توافق سال 2022 با میانجیگری امارات با حمایت آمریکا برای جایگزینی رئیس کمیته ملی المپیک منعکس کننده فرضیات ناقص واشنگتن مبنی بر این واقعیت است که اشتراک منافع اقتصادی بین حفترها و همتایانشان در طرابلس میتواند ثبات را تقویت کند. در عوض، توافق حفتر را قادر ساخت تا از شرکت ملی برای فعالیتهای همسو با کرملین و منافع خصوصی بهرهبرداری کند، این گزاره فساد را عمیقتر کرده و شکنندگی نهادی لیبی را تشدید کرد.
حفتر را جدی نگیرید!
به طور گستردهتر، افزایش نفوذ مسکو بر عملیات خاندان حفتر بر نقش آن به عنوان یک داور کلیدی برای بقایشان به عنوان یک سلسله سیاسی تاکید میکند. روسیه با کنترل داراییهای نظامی حیاتی و شبکههای لجستیکی، اهرم قابل توجهی بر آینده ساختار تحت رهبری حفتر دارد.
این وابستگی پارادوکس جاهطلبیهای حفتر را برجسته میکند. تحکیم قدرت از طریق پیوندهای خانوادگی، او را به مسکو وابستهتر کرده است؛ بازیگری که میتواند حمایت خود را بر اساس منافع استراتژیک گستردهتر تنظیم کند. حفترها برای تداوم قدرتشان، کنترل روسیه بر لیبی را سختتر کردهاند و تلاش برای خودمختاری را به لایه دیگری از وابستگی تبدیل ساختند.
حماقت غرب این است که اهرم حفتر را بیش از آنچه هست ارزیابی میکند. فرض واشنگتن مبنی بر اینکه حفتر میتواند با مسکو مقابله کند، اتکای اساسی او به حامیان خارجی را نادیده میگیرد. حتی متحدانش، مانند امارات متحده عربی و مصر، اکنون او را عملگراتر میبینند و تنها تا زمانی که منافعشان را تامین میکند، از او حمایت میکنند.
برای روسیه، سودمندی حفتر ناشی از وابستگی است، نه وفاداری. نیروهای حفتر به هواپیماهای روسی، تخصص گروه واگنر (که اکنون به عنوان سپاه آفریقا فعال است) و قدرت نرم مسکو متکی هستند. حمایت نظامی روسیه از میان برود، قدرت ورم کرده حفتر در زمین سقوط خواهد کرد - سرابی که یادآور عدم قطعیتهایی است که اسد نیز با آن روبرو بود.-
اگر غرب میخواهد به طور مؤثر با مسکو مقابله کند، باید از تلاشهای واکنشی خود برای «حذف کردن» چهرههای با نفوذ روسیه دست بردارد و محدودیتهای نفوذ خود را در منطقهای که بهطور مداوم در آن مانور میدهد بپذیرد. به جای تعقیب ائتلافهای زودگذر با شخصیتهایی مانند حفتر، غرب باید بر روی رفع ضعفهای ساختاری تمرکز کند که لیبی را مستعد استثمار خارجی میکند.
به همین ترتیب، حمایت بیقید و شرط از یک دولت ضعیف و فاسد در طرابلس، حاکمیت این کشور را تضعیف میکند و خلأهای بیشتری را برای بازیگرانی مانند روسیه ایجاد مینماید تا از آنها بهرهبرداری کنند. تقویت حکمرانی، تقویت انعطافپذیری اقتصادی و حمایت از راهحلهای سیاسی فراگیر از اهمیت بالایی برخوردار است.
به ویژه، ایالات متحده باید با شرکای بینالمللی برای تقویت نهادهای نظارتی قضایی و مالی لیبی، ایجاد پاسخگویی و کاهش فرصتهای استثمار توسط بازیگران خارجی همکاری کند.خواه روسیه در محور مدیترانهای خود موفق شود یا نه، درسی که رویکرد این کشور برای غرب دارد واضح است؛ بازی کردن در یک بازی از دست رفته به نفع کسی نیست. شکستها در سوریه و لیبی بر خطرات ناشی از غفلت از مداخله زودهنگام و استراتژی منسجم تأکید میکند. برای پرهیز از تکرار این اشتباهات، غرب باید یاد بگیرد که نه تنها قاطعانه عمل کند، بلکه میبایست ثبات را بر اپورتونیسم در اولویت قرار دهد. این صرفاً یک موضوع منطقهای نیست، بلکه نمادی از یک رقابت گستردهتر بر سر اصولی است که نظم جهانی را در سالهای آینده تعریف میکند.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
-
پنجشنبه ۴ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۵:۳۹:۳۲
-
۱۴ بازديد
-
روزنامه دنیای اقتصاد
-
بازار آریا
لینک کوتاه:
https://www.bazarearya.ir/Fa/News/1253593/