بزرگنمايي:
بازار آریا - دنیای اقتصاد : بازخوانی تاریخ گویای حرکت مستمر صنعت نفت ایران در مسیر دولتگرایی است. صنعت نفت دولتی در حالی به یک روند ثابت در اقتصاد ایران تبدیل شده که این موضوع زمینهساز حذف مشارکت مردم و بخش خصوصی در این صنعت شده و مخالف شعار صنعت نفت ملی است.
فاطمه صالحی: نشست 223 گفتوگوهای اقتصادی دنیای اقتصاد به موضوع بازخوانی ملی شدن صنعت نفت ایران اختصاص یافت. در این نشست که با حضور موسی غنینژاد اقتصاددان و یاسر میرزایی پژوهشگر و مدیر اجرایی صنعت نفت و به مدیریت مرتضی کاظمی برگزار شد، ابعاد مختلف ملی شدن صنعت نفت، پیامدهای آن و تاثیر این تصمیم تاریخی بر اقتصاد امروز ایران مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
آنچه این نشست را متمایز میکرد، نگاه متفاوت به موضوع ملی شدن نفت و بررسی انتقادی تصمیمی بود که در تاریخ معاصر کشور به عنوان یک پیروزی ملی از آن یاد میشود. سخنرانان این نشست با بررسی اسناد تاریخی و تحلیل قراردادهای نفتی پیش و پس از ملی شدن صنعت نفت، به این پرسش پرداختند که آیا این تصمیم تاریخی به اهداف اعلام شده خود دست یافت و آیا میتوانست مسیر دیگری را طی کند.
ملی شدن صنعت نفت در ایران همواره به عنوان نقطه عطفی در تاریخ اقتصادی و سیاسی کشور شناخته شده است. اما آنچه کمتر مورد توجه قرار گرفته، بررسی عملکرد و نتایج این تصمیم در طول هفت دهه گذشته است. در این نشست، سخنرانان با نگاهی متفاوت به بررسی ابعاد مختلف این رویداد تاریخی پرداختند و با تحلیل اسناد و مدارک موجود، تصویری واقعبینانه از آنچه در این مسیر رخ داده ارائه کردند.
نگاه انتقادی به یک تصمیم تاریخی
موسی غنینژاد در این نشست با نگاهی انتقادی به موضوع ملی شدن صنعت نفت پرداخت. او معتقد است روایتهای تاریخی نباید به کلیگویی محدود شود؛ زیرا میتواند گمراهکننده باشد. به باور این اقتصاددان، برای درک درست از ملی شدن صنعت نفت باید به این پرسش پاسخ داد که هدف اصلی چه بود و چه نتایجی حاصل شد.
به اعتقاد غنینژاد، پس از ملی شدن صنعت نفت و با تشکیل کنسرسیوم، در عمل همان اتفاقی افتاد که پیش از آن شرکت نفت انگلیس و ایران انجام میداد. این نشان میدهد که ایران در آن زمان توان واقعی اداره صنعت نفت را نداشت. او معتقد است در چنین شرایطی، طرح شعارهایی که امکان تحقق نداشتند، تصمیم درستی نبود.
این استاد اقتصاد با بررسی تجربه تاریخی قراردادهای نفتی بیان کرد: قرارداد نفتی یک قرارداد امتیاز است که یک طرف آن دولت و طرف دیگر شرکت است. در این میان، دولت به دلیل داشتن حاکمیت ملی، همواره دست بالا را دارد و در نهایت اراده دولت حاکم میشود. در صورت بروز اختلاف میان شرکت و دولت، این دولت است که میتواند با استناد به حقوق ملی، قرارداد را فسخ کند.
غنینژاد با اشاره به تجربه تاریخی قرارداد رویتر در دوره قاجار، به نقش میرزا حسینخان سپهسالار اشاره کرده و گفت: سپهسالار که یکی از خوشنامترین و میهندوستترین شخصیتهای سیاسی تاریخ ایران است، با هدف جذب سرمایهگذاری خارجی و توسعه کشور چنین قراردادی را منعقد کرد. هدف او این بود که با حضور سرمایهگذاران خارجی در ایران، زمینه توسعه کشور را فراهم کند.
این اقتصاددان در تحلیل قرارداد 1933، نگاه متفاوتی را مطرح کرد. او معتقد است این قرارداد باید در بستر تاریخی خود و با توجه به شرایط آن زمان تحلیل شود. در آن دوره، انگلستان در اوج قدرت بود و بزرگترین قدرت امپریالیستی دنیا محسوب میشد. نیروی نظامی انگلستان در خلیجفارس حضور داشت و تهدید جدی محسوب میشد. در چنین شرایطی، رضاشاه از درگیری نظامی احتمالی نگران بود و ترجیح داد با انعقاد این قرارداد، از هزینههای احتمالی یک رویارویی جلوگیری کند.
غنینژاد افزود: قرارداد 1933 در مجموع قرارداد بدی نبود و تنها مدت آن طولانی بود، اما در تحلیل رویدادهای تاریخی باید به رابطه قدرت و شرایط زمانی توجه کرد. به باور این اقتصاددان، این طور نیست که خارجیها صرفا به دنبال کلاه گذاشتن بر سر ایران بودند، بلکه روابط بینالمللی همواره بر اساس موازنه قدرت شکل میگیرد.
به اعتقاد غنینژاد، هدف نهایی در قراردادهای نفتی باید تامین منافع ملی باشد. او با اشاره به تحولات پس از انقلاب اسلامی گفت: ساختار شرکت نفت ایران و انگلیس تا امروز باقی مانده و اگر نکات مثبتی در سیستم بوروکراسی و مدیریت نفت وجود دارد، میراث همان دوران است.
چالشهای تاریخی
صنعت نفت در ایران
یاسر میرزایی، پژوهشگر و مدیر اجرایی
صنعت نفت در این نشست با بررسی اسناد تاریخی به تحلیل فرآیند ملی شدن
صنعت نفت پرداخت. او گفت: بعد از قانون ملیشدن
صنعت نفت، در واقع
نفت دولتی شد و این مهمترین ادعایی است که مطرح است.
میرزایی در تشریح روششناسی تاریخی خود بیان کرد: ما هیچ گریزی از وضعیت کنونی نداریم. همواره وقتی به گذشته نگاه میکنیم از دریچه امروز مینگریم و گذشته را بر اساس مسائل امروزمان میسنجیم.
وی با اشاره به قانون ملی شدن
صنعت نفت افزود: در تاریخ 9 اسفند 1329 تعدادی از نمایندگان
مجلس پیشنهادی ارائه کردند که بعدا مورد پذیرش کمیسیون مربوطه و صحن
مجلس قرار گرفت. این قانون تصریح میکرد که
صنعت نفت ایران در تمام مناطق کشور بدون استثنا ملی اعلام شود.
به گفته میرزایی، منظور از ملی کردن برای نویسندگان این بود که همه عملیات در دست دولت قرار بگیرد. نکته جالب اینجاست که در ابتدای متن درباره ملت
ایران و ملی صحبت میشود، اما جمعبندی به دست دولت میرسد، انگار دولت بدون توضیح مساوی ملت گرفته میشود. این پژوهشگر
صنعت نفت گفت: در 9 اردیبهشت 1330 طرح قانونی دایر به طرز اجرای اصل ملی شدن
صنعت نفت در سراسر کشور تصویب شد. در این قانون دولت مکلف شد بلافاصله از شرکت سابق
نفت انگلیس و
ایران خلعید کند.
او با اشاره به اساسنامه شرکت ملی
نفت ایران عنوان کرد: در 5 آذر 31 لایحه قانونی اساسنامه شرکت ملی
نفت ایران به
مجلس رفت. در این اساسنامه آمده بود که کلیه عملیات شرکت باید با رعایت اصل ملی شدن
صنعت نفت باشد، اما معنای دقیق آن همچنان مبهم بود.
او با اشاره به قرارداد کنسرسیوم افزود: در 6 آبان 33، تقریبا دو سال بعد و پس از پایان دولت مصدق، لایحه قانونی راجع به اجازه مبادله قرارداد فروش
نفت و
گاز و طرز اداره عملیات آن تصویب شد که در واقع مقدمه قرارداد با کنسرسیوم بود.
این مدیر اجرایی
صنعت نفت در جمعبندی نظرات خود گفت: ما باید همواره از خودمان سوال کنیم که آیا فارغ از ادعاهای تاریخی، آن ادعا به هر معنایی که میفهمیم در اتفاق واقعی که رخ داد شکل گرفت یا نه، چه اتفاقی رخ داد و چرا اینطور شد.
نقش مدیریت دولتی در
صنعت نفت
مرتضی کاظمی، مدیر نشست در جمعبندی مباحث مطرح شده به نکات مهمی اشاره کرد. به گفته او، در
ایران چیزی به نام وزارت
نفت تا پیش از انقلاب اسلامی وجود نداشت.
از دیدگاه این کارشناس، واژه «ملی» آنقدر قدرتمند است که حتی در صدور کارت شناسایی برای مردم
ایران هم از آن استفاده میشود. به باور او، هر جا کم میآورند این کلمه را میچسبانند؛ شرکت ملی نفت، شرکت ملی
گاز و کارت ملی از این دست هستند. کاظمی در تحلیل این موضوع بیان کرد: از این کلمه انواع و اقسام سوءاستفادهها را میشود کرد و شاید اینجا هم یک سوءاستفاده شده است. مدیر نشست با نگاهی به مباحث مطرحشده توسط سخنرانان گفت: این توضیحات دقیق نشان داد که چقدر پرداختن به کلیات میتواند گمراهکننده باشد. به عقیده او، وقتی به اهداف ملی شدن
نفت مینگریم، میبینیم که در نهایت همان کاری انجام شد که قبلا هم در حال انجام بود.
کاظمی در پایان افزود: این موضوع نشان میدهد که
ایران واقعا توان این کار را نداشت و شعارهایی داده شد که تحققناپذیر بودند.
نفت از نگاه کارشناسان
در بخش پرسش و پاسخ این نشست، موضوعات متنوعی از سوی حضار مطرح شد. یکی از مهمترین محورهای بحث، وضعیت
نفت شمال
ایران بود. حاضران به این نکته اشاره کردند که
ایران در شمال کشور ذخایر نفتی و گازی قابلتوجهی در حوزه خزر دارد، اما این منابع همچنان دست نخورده باقی ماندهاند. موضوع عملکرد شرکت ملی
نفت ایران نیز از دیگر محورهای بحث بود. برخی از حاضران به آمارهایی اشاره کردند که نشان میدهد از سال 2000 تا 2023، شرکت ملی
نفت ایران با 4 میلیون و 150هزار بشکه افزایش ظرفیت تولید، رتبه اول منطقه را داشته است. به گفته یکی از شرکتکنندگان، در حالی که شرکتهایی مانند آرامکوی عربستان گزارشهای مالی خود را به صورت منظم منتشر میکنند، شرکت ملی
نفت ایران در این زمینه شفافیت لازم را ندارد.
نقش تحریمها در عملکرد
صنعت نفت ایران نیز مورد بحث قرار گرفت. برخی معتقد بودند که تحریمها مهمترین عامل محدودکننده توسعه
صنعت نفت بودهاند، در حالی که دیگران بر این باور بودند که مشکلات مدیریتی و ساختاری نقش مهمتری در این زمینه داشتهاند.
طبق آمار ارائه شده در جلسه، وزارت
نفت در حال حاضر 210هزار نفر پرسنل دارد، در حالی که به گفته مدیران پیشین این وزارتخانه، 70هزار نفر برای اداره آن کفایت میکند. حاضران به موضوع فلرینگ (سوزاندن گازهای همراه نفت) اشاره کردند و اینکه
ایران یکی از بالاترین میزانهای فلرینگ را در جهان دارد.
بازخوانی انتقادی تاریخ
صنعت نفت
نشست 223 گفتوگوهای
اقتصادی دنیای اقتصاد، نگاهی متفاوت به پدیده ملی شدن
صنعت نفت ارائه کرد. بررسیهای این نشست نشان داد که برخلاف روایت رایج تاریخی، ملی شدن
صنعت نفت در عمل به معنای دولتی شدن آن بود و بسیاری از اهداف اولیه این تصمیم تاریخی محقق نشد.
دیدگاههای مطرح شده در این نشست نشان میدهد که چگونه قرارداد کنسرسیوم در نهایت به الگویی مشابه با قرارداد شرکت
نفت ایران و
انگلیس منجر شد. این موضوع حاکی از آن است که شاید میشد با اصلاح قراردادهای قبلی، به نتایج بهتری دست یافت. نکته مهم دیگری که در این نشست مورد توجه قرار گرفت، مساله توانمندیهای فنی و مدیریتی در
صنعت نفت بود. تجربه تاریخی نشان میدهد که صرف ملی یا دولتی کردن یک صنعت، بدون داشتن زیرساختهای لازم و توانمندیهای فنی و مدیریتی، نمیتواند به نتایج مطلوب برسد.
این نشست همچنین نشان داد که برای بهبود وضعیت کنونی
صنعت نفت، نیاز به بازنگری جدی در ساختارها و سیاستهای موجود است. افزایش شفافیت، کاهش تصدیگری دولتی، و بهرهگیری از تجربیات موفق جهانی میتواند راهگشای مشکلات کنونی باشد.