فرشاد مومنی: هاشمی رفسنجانی از رادیکال ترین منتقدان سیاستهای اقتصادی دوران جنگ بود / اعترافات مخالفان سیاستهای دهه اول انقلاب درباره دستاوردهای اقتصادی آن دوران تکان دهنده است
اقتصاد ایران
بزرگنمايي:
بازار آریا - دکتر فرشاد مومنی گفت: اکنون همه تصور می کنند اگر رابطه ما با آمریکا خوب شود و به جذب سرمایه خارجی راه باز کنیم مشکلاتمان بر طرف می شود. تمام اینها به شرطی درست است که روی کل ساختار نهادی ما به سمت ارتقای بنیه فناورانه باشد و پشت آن به رباخوارها، دلالها و واردات چی ها باشد. اگر اینگونه نباشد، هیچ کدام از این اتفاقها نمی افتد.
بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان
اگر خالصانه ترین مراودات را هم با آمریکا برقرار کنید و بیشترین فرصت را هم برای جذب سرمایه خارجی ایجاد کنید، وارد کانالهایی می شود که دلالها و رباخوارها را چاق تر می کند و مردم را فقیرتر می کند.
به گزارش جماران، دکتر فرشاد مومنی، استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی که در جمع «اولین مدرسه پاییزه؛ تحریمهای بین المللی؛ منافع ملی » که از سوی انجمن علمی دانشجویی علوم سیاسی دانشگاه تربیت مدرس و با همکاری انجمن دیپلماسی ایران و اندیشکده دیپلماسی ملل با عنوان «تحریم به مثابه شوک برون زا» سخن می گفت، اظهارداشت: در اقتصاد سیاسی توسعه، گفته می شود نحوه روبرو شدن با هر مساله در نحوه حل و فصل مساله نقش تعیین کننده ای دارد. اگر تحریم را به مثابه یک شوک برون زا در نظر بگیریم، در آن صورت می دانیم که از دیدگاه اندیشه توسعه، در چارچوب پدیدار شدن یک شوک، سلسله اعصاب سیستم دچار اختلال می شود ، جهت خود را گم می کند و در مسیرهای تشدید کننده اهداف آن شوک قرار می گیرد.
وی افزود: در این چارچوب در کادر اندیشه توسعه، گفته می شود وقتی شما با شوک روبرو شدید، حیاتی ترین مساله این است که باید قدرت انعطاف نظام ملی را ارتقا دهید. پرسش این است که این قدرت انعطاف که به ارتقای آن نیاز داریم، تابع چه متغیرهایی است!؟ در کلی ترین حالت گفته می شود که قدرت انعطاف سیستم به شرطی ارتقا پیدا می کند که ظرفیتهای دانش ضمنی و سازمانی ارتقا پیدا کند. ضریب اهمیت دانش ضمنی، در کل ذخیره دانایی بشر بالغ بر 90 درصد است و دانش آشکار که کدگذاری می شود و قابل انتقال به غیر به صورت غیرقائم به شخص است، کمتر از 10درصد کل ذخیره دانایی بشر را تشکیل می دهد و مهمترین مولفه در انباشت دانش ضمنی، افتادن در مسیر آموختن از طریق انجام دادن است.
قلب راهبردهای مواجهه با شوک: باید بستر برای ارتقای بنیه تولید ملی فراهم شود این استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی با بیان اینکه در قلب راهبردهای مواجهه با شوک این است که شما باید بستر را برای ارتقای بنیه تولید ملی فراهم کنید، تاکید کرد: در غیر این صورت آنچه که در کشور ما برای مواجهه با مساله تحریم در دستور کار قرار گرفت، یعنی پشت کردن به ارتقای بنیه تولید ملی و تنظیم کل انرژی سیستم برای دور زدن تحریم ها، مسیری است که از طریق آن پنهان کاری، توجیه می شود و در هر سطحی که این پنهان کاری افزایش پیدا می کند، بستر برای تشدید مناسبات رانتی ، گسترش و تعمیق فساد مالی و افزایش معنی دار نابرابریهای ناموجه مهیا می شود.
این حرفها در زمانه خود به کلیدی ترین تصمیم گیران این حیطه گفته شد مومنی ادامه داد: ممکن است بگویید چرا این قدر دیر این حرفها زده می شود!؟ این حرفها در زمانه خود به کلیدی ترین تصمیم گیران این حیطه گفته شد، اما ترجیح این بود که مسیر دوم انتخاب شود. اکنون هم همه شواهد حکایت از این دارد که مواجهه ما با مساله تحریم، تا مدتهای نامشخص ادامه دارد، اما اکنون کل سیستم و ساختار نهادی ایران، علیه اقتضائاتی که توانمندی ملی را ارتقا می دهد، سامان پیدا کرده است.
مومنی توضیح داد: برای نمونه یک مورد را اشاره می کنم؛ 1384، یعنی سرآغاز جهش های بزرگ در قیمت نفت، اندازه تولید ناخالص داخلی ایران کمتر از 400 میلیارد دلار بوده است. 10 سال بعد، در1393، آغاز حرکت به سمت برجام و تخلیه بی سابقه شوک آینده هراسی در اقتصاد سیاسی ایران بود. در سالهای 1391 و 1392 آمریکایی ها تحت عنوان اینکه برایشان محرز شده، بشار اسد علیه مردمش سلاحهای شیمیایی به کار می برد، اعلام جنگ کردند و گفتند متحدان اسد هم مشمول این جنگ خواهند بود. فضای بسیار ملتهبی در اقتصاد سیاسی ایران پدیدار شد، جهش های بزرگ در قیمتهای کلیدی اتفاق افتاد و در واقع آن شوک برون زا، خود نیروی محرکه شوکهای دیگری در درون نظام ملی شد. 1392 حسن روحانی بر سر کار آمد، شعار راهبردی او تنش زدایی بود. برای اینکه ببینید همین حرف چگونه در رفتارهای اقتصادی در ایران انعکاس پیدا کرد، در فاصله یک ساله، در فرایند تخلیه شوک آینده هراسی، رقمی بالغ بر 30 درصد از رشد تورم در ایران کاسته شد و نرخ ارز شروع به کاهش کرد، اما چون آرایش سیستم به سمت ارتقای بنیه تولید ملی نبود، هیچ کدام از آن اتفاقات کارکردهای انتظاری خود را به همراه نداشت.
گویی حسگرهای سیستم دیگر کار نمی کند این اقتصاددان یادآورشد: در شرایط سقوط نرخ تورم، انتظار می رود گرایش به سرمایه گذاری مولد افزایش و اشتغال بهبود و کیفیت زندگی مردم ارتقا پیدا کند؛ اما شاهد هیچ کدام از آنها نبودیم. حکمت اینکه این مسائل دیده نشد، این بود که در شرایطی که مواجهه شما با شوک ، چه درون زا و چه برون زا، بر محور ارتقای بنیه تولید فناورانه نباشد، سیستم دچار فلج شدگی و از کارکرد افتادگی سیستمی می شود . همان زمان ما بیش از 30 نشانه خطرناک از از کارکرد افتادگی خطرناک در ایران را به نمایش گذاشتیم، اما گویی حسگرهای سیستم دیگر کار نمی کند، فساد بیش از حد، نابرابریهای بیش از حد ، وابستگی های ذلت آور به دنیای خارج، حساسیت برانگیزی نمی کنند؛ در حالی که هر کدام از اینها در شرایط عادی نیروی محرکه غیرت برانگیزهای بسیار بزرگ می شود.
بلایی که ترکیب «ناپایداری رشد و گسسته بودن آن» بر سر اقتصاد آورد مومنی با بیان اینکه در اقتصاد سیاسی توسعه گفته می شود که وقتی شما این عنصر گوهری، یعنی محور قرار دادن ارتقای بنیه تولید فناورانه را در مرکز توجه قرار نمی دهد، رشد اقتصادی هم کارکردهای خود را از دست می دهد، اضافه کرد: در این شرایط، رشد بی کیفیت و گسسته می شود. یعنی ناپایدار است. ترکیب ناپایداری رشد و گسسته بودن آن، همه این عوارض را به صورت سیستمی در کشور بازتولید می کند. به همین دلیل است که ما تماما درگیر فساد هستیم و نابرابریهای ناموجه بیداد می کند، وابستگی های ذلت آور به دنیای خارج به طرز غیرمتعارفی در حال افزایش است، فقر و فلاکت به طرز غیرمتعارفی افزایش می یابد و توانایی های سیستم برای مواجهه با این مسائل هم کاهش چشمگیر پیدا می کند.
در بستر پشت کردن به بنیه تولید ملی،نهاد دولت دچار افلاس مالی می شود به گفته این استاد اقتصاد؛ در بستر پشت کردن به بنیه تولید ملی، متوجه می شوید که نهاد دولت دچار افلاس مالی می شود و بیان بسیار محترمانه این افلاس مالی، افزایش چشمگیر کسری مالی دولت است. در شرایط مواجهه نادرست با شوکها، به جای اینکه با مساله کسری مالی فزاینده به شکل اصولی ، و در چارچوب تقویت بینه تولید، برخورد شود، آنها به سمت مسئولیت گریزی از وظایف حاکمیتی می روند. بودجه عمومی دولت، بهترین بیانگر سطح مسئولیت پذیری حکومت در امور حاکمیتی است. یعنی حکومت به آموزش، تغدیه، سلامت و بهداشت مردم و زیرساختهای فیزیکی مورد نیاز برای انجام فعالیتهای تولیدی بی توجه است و روند نزولی پیدا می کند. ما اکنون از این ابعاد با شاخصهای شرم آور روبرو هستیم.
با یک مسیر انحطاطی روبرو هستیم به گزارش جماران، رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد اضافه کرد: یک اقتصاد نفتی که در دهه 1384 قیمتهای تا 140 دلار برای هر بشکه نفت را هم تجربه کرده، در همان ایام میزان مسئولیت پذیری حکومت در آموزش و سلامت ، کمتر از یک، دوم میانگین جهانی است. اکنون متوجه می شوید که ما با یک مسیر انحطاطی روبرو هستیم، این مسیر انحطاطی خانوارها را دچار افلاس کرده، بنگاه های تولید را به ورشکستگی و بحران تولید زیر ظرفیت کشانده و دولت را به معنای حکومت دچار افلاس مالی کرده است. اکنون شرایطی را تجربه می کنیم که تمام هم و غم دولت که باید مغز راهبردی و مدیر پیشبرد اهداف کشور باشد، این است که آیا در انتهای ماه می توانم حقوق کارمندانم را برسانم یا خیر!؟
نرخ بهره در کشور مدعی اسلام، 5 تا 10 برابر میانگین جهانی است مومنی یادآورشد: در این چارچوب از دریچه اقتصاد سیاسی، گفته می شود دولت به حجره دار تبدیل می شود و کل دغدغه اش هم اداره چرتکه ای نظام ملی می شود. اولویتهای راهبردی و دور مدت به طور کلی قربانی می شود و کل هم و غم دولت، درست مانند یک بنگاه داری که به صورت چرتکه ای، تنها دخل و خرج را نگاه می کند، این می شود که به هر قیمتی که بتواند باید درآمد کسب کند و به صورت مردم و تولیدکننده ها چنگ انداخته می شود و آنها که از مناسبات غیرمولد و غیرشفاف نفع می برند، این مناسبات را بازتولید می کنند. طیف غیرمولدها را ببینید! نرخ بهره در کشوری که ادعای اسلامی دارد، در طی ربع قرن گذشته، برای تولیدکنندگان ایران بین 5 تا 10 برابر میانگین جهانی است، اما از آنجا که سیستم دچار از کارکرد افتادگی شده ، این مساله اصلا غیرتی را بر نمی انگیزد. برای زلف خانمها غیرت برانگیخته می شود، اما برای مناسبات رانتی و ربوی در این سطح، هیچ غیرتی برانگیخته نمی شود و به این مناسبات خو می گیریم.
این اقتصاددان با بیان اینکه در شرایط رشد گسسته ما در معرض ضعف سیستمی قرار می گیریم، توضیح داد: چون رشد گسسته پشت به تولید دارد، در اقتصاد سیاسی و در آرای چهره هایی چون «عجم اوغلو» و «رابینسون» گفته می شود در چنین وضعیتی در مناسبات داخلی در ساختار قدرت، انگیزه های سرکوب نسبت به انگیزه های مدارای با مردم بسیار بیشتر می شود و هزینه فرصت سرکوب پایین می آید و حکومت فوری ترین راه حل در مواجهه با مردمی که تحت فشارهای غیرعادی قرار گرفته اند را در این می بیند که به سمت سرکوب برود. از سوی دیگر، در میان مردم هم چون دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند و کار به استخوانشان می رسد، هزینه فرصت دگرگونی سیستم که به آن انقلاب می گویند بسیار کاهش پیدا می کند و این وضعیت کل سیستم را در اسارت ناپایداری سیستمی قرار می دهد و در این شرایط هم افق دید بازیگران کوتاه مدت و امروز را به فردا بینداز می شود.
وی با تاکید بر اینکه راه برون رفت از این شرایط در تسخیر علم قرار دارد، خاطرنشان کرد: اگر التزام نهادمند به کاربست علم در فرایندهای تصمیم گیری و تخصیص منابع پدید آید، همه اینها قابل حل و فصل است. از سوی دیگر در اقتصاد سیاسی توسعه گفته می شود هر حکومتی رقبایی در داخل و رقبایی در بیرون دارد. با ترکیب هزینه فرصت اندک انقلاب و سرکوب، رقبای داخلی فعال می شوند و با گسست رابطه میان مردم و حکومت، رقبای خارجی فعال می شوند. سه گزینه برای فعال شدن رقبای خارجی از دریچه اقتصاد سیاسی توسعه، قابل تصور است؛ حمله نظامی مستقیم، کودتا و تحریم. عنصر گوهری هر سه اینها یکسان است. اینها شوکهای برون زایی هستند که کارکرد محوری سیستم را فلج می کند و اگر کشوری که مورد تهاجم قرار گرفته هوشمندی نداشته باشد و در ورطه پشت به تولید بیفتد، آن دور باطل مرتبا بازتولید می شود و آن بازتولید دور باطل اینگونه دیده می شود که مثلا در دهه 1380، چیزی حدود هزار میلیارد دلار به این اقتصاد تزریق شده، اما آن کارنامه شرم آور را رقم زده است. در دهه 1390، حدود 800 میلیارد دلار به این اقتصاد تزریق شده اما خود سیستم در گزارشهای رسمی که منتشر کرده، نام این دهه را دهه از دست رفته گذاشته است. این دور باطل اینگونه خود را بازتولید می کند.
از دست رفتگی، شرافتمندانه ترین و آبرومندترین قسمت کارنامه نظام ملی در دهه 90 است به گزارش جماران، مومنی به دوره آموزشی که در موسسه مطالعات دین و اقتصاد با عنوان اقتصاد سیاسی دهه از دست رفته برگزار شده است اشاره کرد و ادامه داد: به ساختار قدرت مشفقانه و در نهایت خضوع گفتم نام این دهه را دهه از دست رفته گذاشتید و شاقولتان این است که اندازه تولید در پایان این دهه، با وجود تزریق بیش از 800 میلیارد دلار پول ، با اندازه تولید در آغاز دهه هیچ تغییری نداشته است. این از دست رفتگی، شرافتمندانه ترین و آبرومندانه ترین قسمت کارنامه نظام ملی در این دهه است. در این دهه، تولید سرانه بالغ بر 30درصد کاهش پیدا کرده و که حرکت به سمت یک فقر فراگیر را نشان می دهد. در واقع، سیستم در چنین شرایطی که به تولید فناورانه پشت می کند، به دلیل ناپایداری ذاتی که حاصل می شود، با پدیده خروج سرمایه های انسانی و مادی هم روبرو می شود.
این اقتصاددان با اشاره به پژوهشهای موسسه مطالعاتی مرتبط با مهاجرت، گفت: این پژوهشها نشان داد که به ازای هر شوک نرخ ارز، که در ادامه فرایند فسادزا، نابرابرساز و ضدتولید به عنوان راه حل اجتناب ناپذیر برای تامین مالی کسری دولت در دستور کار قرار می گیرد، انگیزه مهاجرت در میان تحصیل کردگان ایران تا دو برابر افزایش پیدا کرده است. بانک مرکزی گزارش کرده که فقر در دهه های 1380 و 1390 حدود 220 میلیارد دلار خروج سرمایه ثبت شده داشته ایم و البته که بخش اصلی خروج سرمایه، ثبت شده نیست. اگر این فرایند خوب و بادقت درک شود ، نشان می دهد که وقتی ما پشت به تولید فناورانه می کنیم در یک مسیر و مناسبات بهره کشانه و میان تهی ساز قرار می گیریم.
مومنی با تشریح پیامدهای بهره کشانه سیستمی شوک های ارزی که منافعش به دلالهای و رانت خوارها و رباخوارها می رسد و بخشی از آن هم از کشور خارج می شود، افزود: گزارشهای رسمی می گوید از کل جمعیت در سنین فعالیت ایران ، نزدیک به دو سوم، هیچ نقشی در تولید ملی ندارد. نزدیک به دو، سوم از کل ظرفیتهای تولید صنعتی نصب شده در کشور، بلااستفاده است. بعد در همین شرایط، در حالی که بنگاه های تولیدی ما، این گونه زیر ظرفیت تولید می کنند، پدیده مسلط در اقتصاد سیاسی، روند افزایش موجودی انبار بنگاه ها است، به این معنا که بنگاه ها با 40درصد ظرفیت کار می کنند و بخش مهمی از این تولید اندک هم مشتری ندارد. ما اکنون با بحران تقاضای موثر روبرو هستیم که ریشه در شرایطی دارد که در آن با سقوط طبقه متوسط درآمدی و گسترش و تعمیق فقر فراگیر مواجه هستیم.
این اقتصاددان با بیان اینکه برای اولین بار در نیمه دوم دهه 90 در ایران، اندازه جمعیت فقیر ظرف سه سال، دو برابر شده است، گفت: در سیستمی که ادعای تبعیت از مولا، علی ابن ابی طالب دارد، چگونه می شود که چنین فقری را ببیند و سیستمهای حمایتی خود را تقلیل دهد.
حیاتی ترین امتیازی که از ما در ترکمنچای خواستند، بی دفاع کردن تولیدکنندگان داخلی بود مومنی با بیان اینکه کارکرد حمله نظامی، کودتا و تحریم از ناحیه دشمن بیرونی فرقی ندارد و عنصر گوهری هر سه این است که کشور ناچار به پشت کردن به تولید فناورانه شود ، اظهارداشت: حیاتی ترین امتیازی که از ما در چارچوب ترکمنچای خواسته شده، بلادفاع کردن تولیدکنندگان داخلی و تحمیل آزادسازی واردات محصولات روسی است. در چارچوب اصل دولتهای «کامله الوداد» که می گفت هر امتیازی که به روسیه تعلق بگیرد به انگلیس هم تعلق می گیرد، این امتیاز به انگلیسها هم داده شد. بعد فرانسوی ها، بلژیکی ها و دیگران وارد شدند. این گونه نظام تولیدی کشور در اسارت قدرتهای بزرگ قرار گرفته و سیستم از اینکه از بنیه تولیدی اش دفاع کند، ممنوع شد.
نمی خواستند اجازه صنعتی شدن را به ایران بدهند وی با یادآوری اینکه در دوره ملی شدن نفت هم، مصدق به عنوان یک رادمرد و عالم، این مناسبات را بسیار عمیق می شناخت و تدابیر و تمهیداتی برای ارتقای بنیه تولید ملی طراحی کرده بود، افزود: در این دوره ترکیب کودتا، حمله نظامی و تحریم هر سه با هم در دستور کار قرار گرفت . آن هم در زمانی که پس از جنگ جهانی دوم، ما با دو منازعه هژمونیک روبرو بودیم. در این شرایط، آمریکا و انگلیس هر کدام به تنهایی با هدف بازتولید مناسبات مطلوب خود برای کودتا تلاش کردند، اما وقتی که آن تلاشهای منفرد شکست خورد، آنها که در تمام عالم با هم درگیری سیستمی داشتند، بر اینکه ایران نباید سر بلند کند با هم توافق داشتند و نمی خواستند اجازه صنعتی شدن ایران را بدهند.
به گزارش جماران، رئیس موسسه مطالعات دین و اقتصاد به بخشهایی از «اقتصاد بدون نفت» نوشته «انور خامه ای» که در آن به سیل واردات پس از کودتا در ایران پرداخته شده اشاره کرد و گفت: فلسفه این واردات، ریشه کنی صنایع نوپایی بود که در دوره دکتر مصدق بناگذاشته شده بود. یکی از درخشان ترین این صنایع، تلاشهای استاد فقید میرمصطفی عالی نسب بود که صنایع نفت سوز و گازسوز را برای نجات دولت از تحریمهای انگلیسی دهد.
مومنی با اشاره به بخشهایی از کتاب «ریچارد نفیو» که در آن آمده است ما باید مانع ارتقای بنیه تولیدی ایران شویم، هزینه فرصت سرمایه گذاری در تولید ایران را بالا ببریم و اجازه شکل دهی به اشتغال صنعتی را ندهیم، گفت: ما اکنون در شرایطی کار می کنیم که کارگران صنعتی ما ترجیح می دهند از کارخانه بیرون بیایند و در تاکسی اینترنتی اسنپ فعال شوند. اگر سیستمی شوک زده نباشد و بتواند عادی فکر کند، بلافاصله بعد از اینکه چنین شرایطی پیش می آید باید وضعیت فوق العاده اعلام کند، اما متاسفانه ما دچار از کارکرد افتادگی سیستمی شده ایم. اصلا انگار نه انگار!
راهبرد آمریکا در قالب تحریمها تلاش برای اجرای سیاستهای تورم زا و اشتغال زدا است این عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی با بیان اینکه در دوره ای که جهش قیمت نفت داشتیم، با نگاه های کوته نگرانه و چرتکه ای به اقتصاد ملی، به جای اینکه زیرساختهای نابود شده ارتقای تولیدفناورانه را ترمیم کنند به سمت واردات جنون آمیز رفتند، اضافه کرد: در دوره احمدی نژاد و حسن روحانی، اندازه واردات متوسط سالانه بیش از سه برابر دوره آقای خاتمی است و چیزی نزدیک به شش برابر دوره آقای مهندس موسوی است. «ریچارد نفیو» می گوید به موازات اینکه سیاستهای ضد تولید فناورانه را اجرا می کنیم، باید حکومت ایران را در کادری بیندازیم که به سمت سیاستهای تورم زا و اشتغال زدا متمایل شود. با این کار درد ناشی از تحریم تا آخرین لایه های بدنه اجتماعی منتقل می شود.
دروغ بزرگی است که آمریکا می گوید ما به مردم ایران کاری نداریم آسیب پذیرها را هم در اولویت گذاشته اند مومنی با بیان اینکه دروغ بزرگی است که آمریکایی ها می گویند ما به مردم ایران کاری نداریم و حکومت را هدف قرار داده ایم، تاکید کرد: آنها دقیقا مردم را هدف قرار داده اند و در میان مردم هم بی دفاع ترین و آسیب پذیرها را در اولویت گذاشته اند. اما غم انگیز است که ساختار قدرت به دلیل آشفتگی هایی که دارد، با این مناسبات همکاری می کند و به آنها پاس گل می دهد. از نقطه عطف 1385 که وارد مدار جدیدی از تحریمها شده ایم، سیستم بانکی ایران، تعهد خود را به تامین سرمایه مالی در گردش مورد نیاز تولیدکنندگان صنعتی 50درصد کاهش داده است. همین فشار را عینا به تولیدکنندگان کشاورزی هم وارد کرده، اما خودش را دربست در اختیار واردات چی ها، دلالهای و سوداگران قرار داده است.
هدف حمله نظامی، کودتا و تحریم، جلوگیری از ارتقای بنیه تولیدی است وی با تاکید بر اینکه هدف حمله نظامی، کودتا و تحریم، جلوگیری از ارتقای بنیه تولیدی است، به دیدگاه فردریک لیست که معتقد است کشورهای صنعتی استراتژی فریب رقبای بالقوه را در دستور کار قرار دادند اشاره کرد و ادامه داد: اکنون همه دنیا جهانی شدن اقتصاد و آزادسازی و خصوصی سازی را مطرح می کنند، «فیلیپ آگیون» یکی از برجسته ترین استراتژیستهای صنعتی اروپای غربی در واکنش به برنامه «کنترل تورم و مواجهه با تغییرات آب و هوایی» بایدن مقاله ای نوشته و آورده که چرا رذالت به خرج می دهید، این برنامه سیاست صنعتی حمایتی است و نشان داده که برای اینکه آنها فقط بنیه تولیدی خودروی برقی شان را در برابر رقیب چینی افزایش دهند، تحت عنوان سیاست کنترل تورم، 370 میلیارد دلار منابع اختصاص داده اند. این رقم به اندازه تولید ناخالص داخلی یک ساله ایران است.
مومنی اضافه کرد: آقای پزشکیان را که مشهور به پاکدامنی، راستگو بودن و دلسوزی و عدالتخواهی بوده، وقتی روی صندلی ریاست جمهوری قرار می گیرد، اولین چیزی که بیان می کند این است که شوکهای جدید به قیمتهای کلیدی وارد کنیم! طنز تلخ ماجرا این است که می گوید من از عدالت کوتاه نمی آیم! در حالی که تمام دنیا این را بدیهی می دانند که شوک درمانی تورم زا است و تورم ظالمانه ترین مالیاتی است که می توان بر فقرا وضع و منافعش را به اغنیا تقدیم کرد. به همین جهت است که معتقدیم سلسله اعصاب سیستم درست کار نمی کند. نیت خوب برای پیشبرد خردورزانه امور، یکی از شروط لازم است و مطلقا شرط کافی نیست.
در بودجه 1404، پاسهای گل غیرعادی به تحریم کنندگان داده می شود این اقتصاددان با بیان اینکه در لایحه بودجه 1404، پاسهای گل غیرعادی به تحریم کنندگان داده می شود و با انواع فشارهای غیرعادی به مردم، رابطه میان آنها را بدتر می کنند، اظهارداشت: اگر مملکت ما شاقول داشت، در اقتصادسیاسی توسعه گفته می شود اولین چیزی که در ارزیابی سند لایحه بودجه باید زیر ذره بین بگذارید این است که چه اهتمامی برای برطرف کردن موانع تولید وجود دارد، و در این سند هیچ اهتمامی برای این مساله مشاهده نمی کنید، اما به اندازه پرشمار اختلالهای جدید در فرایند تولید صنعتی در این لایحه وجود دارد. تاکید می کنم که به هیچ وجه نیت کسی را در کل ساختار قدرت زیر سوال نمی برم، اما می گویم شما سوراخ دعا را گم کرده اید.
دو گذار استراتژیکی که در دستور کار دولت جنگ قرار گرفت مومنی افزود: بررسی کنید که چگونه شد که ما می توانیم شوک جنگ تحمیلی را آنچنان آبرومندانه پشت سر بگذاریم!؟ خاطرات دی ماه 1360 مرحوم هاشمی رفسنجانی را بخوانید، در آن خاطرات آمده که مهندس موسوی در ارائه برنامه اش گفت محور اصلی سیاستهای دولت من، حفظ اعتماد مردم به این حکومت است و لازمه کلیدی حفظ این اعتماد پرهیز از شوک درمانی است. در قالب برنامه عملیاتی، آقای مهندس موسوی گفت دو گذار را به عنوان گذارهای استراتژیک نسبت به آنچه از حکومت پهلوی تحویل گرفتیم دنبال خواهیم کرد، اول گذار از مصرفهای لوکس میراث گرفته شده به سمت محوریت نیازهای اساسی مردم و دیگر اینکه گذار از دلال سالاری، چه در ارتباط با تجارت داخلی و چه تجارت خارجی، به تولید محوری فناورانه. حالا ببینید در بودجه 1404 با نیازهای مصرفی مردم چه می کنید!؟ همزمان اندازه وارداتش را کاهش و نرخ ارزش را افزایش می دهید!
هاشمی رفسنجانی یکی از رادیکالترین منتقدان سیاستهای مهندس موسوی بود اذعان منتقدان سیاستهای دوران جنگ به رکوردهای بی نظیر و تاریخی آن دوره وی ادامه داد: اینها را آقای هاشمی رفسنجانی که یکی از رادیکالترین منتقدان سیاستهای مهندس موسوی بوده است، می گوید. اگر واقعا حساب و کتابی در کار باشد، وجه امیدبخش آن این است که تمام مستندات اندیشه ای این مساله که بیانگر این است که ما باید چه کارهایی را بکنیم و از چه کارهایی اجتناب شود هم وجود دارد. شما سند پیوست برنامه اول توسعه، که بلافاصله بعد از رئیس جمهور شدن آقای هاشمی رفسنجانی توسط سازمان برنامه منتشر شده است را ببینید. این سند را رادیکال ترین منتقدان سیاستهای اقتصادی مهندس موسوی منتشر کردند و در آن آمده که الگوی مصرف ایجاد شده در دوره جنگ، یک بستر بی نظیر تاریخی برای جهش های توسعه ای در ایران فراهم کرد؛ چرا که در چارچوب مدیریت اقتصادی دوره جنگ بالاترین سطح تاریخی تخصیص منابع ارزی و ریالی به نیازهای اساسی مردم اتفاق افتاده و سهم تخصیص منابع ارزی و ریالی به نیازهای لوکس و غیرضروری نزدیک به صفر بوده است. ما این گونه توانستیم در آن مقطع کشور را اداره کنیم.
نکات کلیدی درباره سیاستهای دوره جنگ در گزارش مرکز تحقیقات جنگ سپاه به گزارش جماران، مومنی گفت: سند دوم که تکان دهنده تر است، گزارشی است که مرکز تحقیقات جنگ سپاه پاسداران با عنوان اقتصاد ایران در دوران جنگ تحمیلی منتشر کرده است. این کتاب هیچ تحلیلی ندارد و اهتمامش ثبت و ضبط داده ها بوده است. در دوره جنگ میزان تعهد حکومت به رفاه شهروندانش در مقایسه با هشت سال از دوره پهلوی در کادر میزان منابع تخصیص یافته به امور اجتماعی دو برابر شده است. یعنی تعهد حکومت در دوره جنگی نسبت به آموزش، سلامت و تغذیه و مسکن مردم نسبت به دوره مشابه در دوره پهلوی دو برابر شده و نتیجه آن این شده که رابطه مبتنی بر اعتماد میان مردم و حکومت باقی مانده، حکومت از شوک درمانی پرهیز کرده و شوک جنگ را کافی دانسته و پاس گلی به حمله کنندگان نظامی به ایران نداده است.
این استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی با اشاره به بخشهایی از کتاب «کارنامه دولت جنگ» که توسط انتشارات روزنه منتشر شده است، تصریح کرد: در دوره جنگ میزان اتکا به منابع رانتی برای اداره اقتصاد ملی، حدود 70درصد کاهش پیدا کرده. میزان اهتمام به ارتقای بنیه تولیدی به اندازه ای بوده که در بخش کشاورزی و صنعتی ما نسبت به آغاز جنگ ما با جهش روبرو شدیم چرا که ارتقای بنیه تولید ملی، نیازمند تمهیداتی است که یکی از آنها مهار آزمندی سوداگران و رباخواران و واردکنندگان و بالابردن هزینه فرصت مفت خوارگی و طراحی تمهیدات نهادی پیش گیرنده از فساد و طراحی برنامه حمایت اعتلابخش از تولیدکنندگان است. تمام اینها در دوره جنگ اجرا می شد و اینگونه شد که ما توانستیم با آبرو از آن شوک بزرگ نجات پیدا کنیم.
3 میلیارد از ارز کالاهای اساسی کم و 2 میلیاردش را به واردات خودرو اختصاص داده اند! مومنی با بیان اینکه در تمام دنیا کمترین آسیبها به اقتصاد و جامعه کشورهای کرونا زده در آنها اتفاق افتاد که یک برنامه اعتلای بنیه تولیدی داشتند، افزود: در سال 1398 رشد اقتصادی کشور منفی 7.6درصد و رشد بخش صنایع و معادن ما منفی 16.6 درصد بوده است. در حالی که همه جای دنیا، بنیه تولید فناورانه با تکیه بر انباشت دانش ضمنی و ظرفیتهای سازمانی، قابلیتهای سیستمی برای مواجهه اصولی با شوک ها پدیدار می کنند ما به دلیل اینکه بیشتر به تامین منافع مافیای واردات و دلالها و رباخوارها در مقابل تولیدکننده ها توجه داریم، شوک کرونا آسیب منفی اش به بخش صنعت دو برابر شوکی بوده که به کل اقتصاد ملی وارد شده است. شما آنچه که باید فریادرس بود را به این روز انداختید! اکنون هم به صورت نمادین به لایحه بودجه 1404 نگاه کنید، 3 میلیارد دلار از ارز کالاهای اساسی کم کرده اند و 2 میلیارد دلار آن را به واردات خودرو اختصاص داده اند!
اگر خالصانه ترین مراودات را هم با آمریکا برقرار کنید، دلالها و رباخوارها را چاق تر می کند وی گفت: اکنون همه تصور می کنند اگر رابطه ما با آمریکا خوب شود و به جذب سرمایه خارجی راه باز کنیم مشکلاتمان بر طرف می شود. تمام اینها به شرطی درست است که روی کل ساختار نهادی ما به سمت ارتقای بنیه فناورانه باشد و پشت آن به رباخوارها، دلالها و واردات چی ها باشد. اگر اینگونه نباشد، هیچ کدام از این اتفاقها نمی افتد. اگر خالصانه ترین مراودات را هم با آمریکا برقرار کنید و بیشترین فرصت را هم برای جذب سرمایه خارجی ایجاد کنید، وارد کانالهایی می شود که دلالها و رباخوارها را چاق تر می کند و مردم را فقیرتر می کند.
این اقتصاددان با بررسی دوره 132 تا 1356 از دریچه جذب سرمایه خارجی، خاطرنشان کرد: این دوره از نظر سیاسی، اوج همدلی حکومت ایران و آمریکا بوده است. آمریکا در اوج جنگ سرد ایران را یکی از مهمترین متحدان استراتژیک خود در یکی از استراتژیک ترین مناطق دنیا می دانسته است. از نظر قدرت چانه زنی هم در آن دوره، ما قدرت چانه زنی داشتیم. اما در مجموع 972 شرکت خارجی در ایران به ثبت رسیده است. 371 شرکت در زمینه دلالی و بیمه ثبت شدند، 251 شرکت در زمینه بازرگانی، رستوران و هتل داری و 206 شرکت هم در زمینه ساختمان ثبت شدند. وقتی ساختار نهادی رانتی باشد و در فعالیتهای غیرمولد سودهای بزرگ ایجاد شود ، آن سرمایه گذار خارجی نه نذری برای ما دارد و نه منگول است که خود را درگیر کارهای پردردسر کند. ببینید چقدر تکان دهنده است!
مومنی با بیان این انتقاد که در شرایطی که 30درصد جمعیت زیر خط فقر و 40درصد جمعیت هم در آستانه فروافتادن به زیرخط فقر است، عزیزان وقتی می خواهند سرمایه خارجی جذب کنند می گویند چینی ها بیایند و برای ما ورزشگاه و خانه بسازند، گفت: ما یکی از صادرکنندگان خدمات فنی و مهندسی در زمینه ساختمان بودیم اما ببینید خلسه و تحیری که در اثر مواجهه غیرعالمانه با شوکها پدیدار شده با ما چه کرده است!؟
راه نجات ایران این است که ما به تولید فناورانه روی آوریم به گزارش جماران، وی تاکید کرد: راه نجات ایران این است که ما به تولید فناورانه روی آوریم. در این صورت است که گفته می شود باید تولید را به مثابه نظام حیات جمعی درنظر گرفت. اگر همراهی ساخت سیاسی نباشد و سیاستهایی که در ساخت سیاسی پخت و پز می شود، آشفتگی، بی ثباتی و ناامنی را تشدید کند امکان دارد که تولید ارتقای بنیه پیدا کند.
آنچه که نجات دهنده است، روزآمدسازی اندیشه موازنه عدمی است مومنی ابراز عقیده کرد: ببینید در ماجرای انقلاب مشروطیت، حکمت اینکه ملک المتکلمین و سید جمال الدین واعظ به سرعت اعدام شدند چه بود!؟ عین این مساله را درباره سرنوشت محمد مصدق و دولت دوره جنگ هم زیر ذره بین بگذارید. آنها کسانی بودند که رمز نجات کشور را فهمیده بودند. مساله فقط به یک فرد بر نمی گردد، بلکه منظور سیستمی است که با آنها کار می کرد. ماجرای ما این است که از دریچه سیاست خارجی، آنچه که نجات دهنده است، روزآمدسازی اندیشه موازنه عدمی است؛ آنچه که میراث زنده یاد سید حسن مدرس و زنده یاد محمد مصدق بود. موازنه عدمی این است که می گوید تو باید با عزت در دیپلماسی بین المللی شرکت کنی و این عزت منحصرا از طریق محور بودن ارتقای بنیه تولید فناورانه حاصل می شود. رمز اعدام فوری آنها در مشروطه این بود که آنها در دفاع از بنیه تولید ملی، بیشترین اهتمام را داشتند.
-
چهارشنبه ۷ آذر ۱۴۰۳ - ۱۸:۲۸:۲۷
-
۹ بازديد
-
-
بازار آریا
لینک کوتاه:
https://www.bazarearya.ir/Fa/News/1218621/