آیا امکان همزیستی روسیه ساخت پوتین و غرب میسر است؟
بزرگنمايي:
بازار آریا - الکساندر گابویف* ترجمه: محمدحسین باقی بسیاری از کشورهای اروپایی میخواهند اوکراین را هنگام تدوین هرگونه استراتژی در قبال روسیه پس از پوتین دخیل سازند. برای بسیاری در کییف، یک روسیه دائما ضعیف یا حتی نابودشده ممکن است بهترین نتیجه نهایی به نظر برسد.
اما چنین نتیجهای با توجه به خطر ناشی از فروپاشی یک همسایه عظیم که قلمرو آن مملو از سلاحهای کشتارجمعی است، چندان نفعی برای اروپا نخواهد داشت. عضویت اوکراین در ناتو اکنون برای پوتین قابلپذیرش نیست و جانشینان او نیز ممکن است به همان اندازه نسبت به آن رویکردی خصمانه داشته باشند. اما رهبران عملگراتر روسیه ممکن است سرانجام درک کنند که عضویت اوکراین در ناتو تهدید کمتری برای روسیه نسبت به یک اوکراین انتقامجو و بیقیدوبند به قوانین و انضباط این اتحاد باشد.
روسیه پساپوتین
برای ارائه این دیدگاه جدید به روسها، کشورهای غربی باید فورا کانالهای ارتباطی را که در طول جنگ از بین برده بودند، احیا کنند. باید برای مردم و نخبگان روسیه روشن شود که کرملین میخواهد روسیه را از غرب منزوی کند، نه برعکس. هنرمندان، دانشمندان، روشنفکران و ورزشکارانی که تبلیغات جنگی را منتشر نکردهاند، نباید صرفا به دلیل روس بودن کنار زده شوند و اروپا باید سیاستهای ویزایی خود را که در حال حاضر سفر روسها به این قاره را تقریبا غیرممکن میکند، از نو تنظیم کند. رهبران و مقامات غربی در پیامهای عمومی باید به شکل خستگیناپذیری تاکید کنند که آنها با روسها مخالف نیستند، بلکه فقط با انتخابهای فاجعهبار سیاسی پوتین مخالفاند. آنها باید استدلال کنند که این انتخابها باعث شده که خود روسها رفاه و امنیت کمتری داشته باشند. مقامات غربی همچنین باید ارتباط پایدارتری را با بوروکراتهای کرملین و نخبگان سیاست خارجی که پس از پوتین به ستون فقرات دستگاه دولتی روسیه تبدیل خواهند شد، برقرار کنند. آنها میتوانند این کار را ابتدا در مجامع بینالمللی انجام دهند؛ جایی که بحث با طرفهای روسی در خدمت منافع مشترک موجود، مانند جلوگیری از تحریکات ناخواسته در دریا و هوا، خواهد بود. بدیهی است که بسیاری از طرفهای روسی تلاش خواهند کرد تا اطلاعات خود را جمعآوری کنند. اما این چندان یک ریسک جدید بهحساب نمیآید.
تصور روسیه پسا پوتین ممکن است بسیار دور و انتزاعی به نظر برسد، بهویژه پس از شکست تلاشها برای برکناری او؛ از جمله برجستهترین این تلاشها، شورش یوگنی پریگوژین، رهبر مزدور واگنر، در سال2023 بود. فکر کردن به راههای ارتباط مجدد با روسیه حتی میتواند تفرقهانگیز به نظر برسد. وحدتی که غرب قبل از انتخاب مجدد ترامپ در مورد اوکراین بهدست آورد، یک دستاورد بود. اکنون، با وجود یک رئیسجمهور طرفدار پوتین در کاخ سفید، وحدت اروپا ممکن است حتی ارزشمندتر به نظر برسد. اما بسیاری از کشورهای اروپایی، بهویژه کشورهای واقع در جناح شرقی ناتو، حتی پس از رفتن پوتین، به هیچ نوع تنشزدایی با کرملین فکر نمیکنند.
با اینحال، آنها باید این کار را انجام دهند. رهبران غربی باید با نگرانیهای شهروندان خود روبهرو شوند و به آنها رسیدگی کنند؛ بسیاری از آنها خواهان رویارویی پرهزینه و بیپایان با روسیه نیستند. تصور یک رابطه عملگرایانه صرفا یک تمرین فکری نخواهد بود. این میتواند ابزاری برای ترغیب روسیه به سوی گذار باشد. حتی اگر پوتین هرگز به گرمی به پیشنهادهای غرب واکنش نشان ندهد، وجود این پیشنهادها میتواند پس از رفتن او، رژیمش را از هم متلاشی سازد. پوتین جانشینی برای خود انتخاب نکرده است؛ زیرا از فرسایش قدرت خود میترسد. اگر در نهایت کسی را تعیین کند، آن شخص بسیار ضعیفتر از قبل خواهد بود و همین فضایی را برای نیروهای سیاسی رقیب ایجاد میکند تا برای نفوذ رقابت کنند. حتی اگر هیچ نبرد جانشینی تمامعیاری درنگیرد، گذار روسیه پس از پوتین ممکن است شبیه دوره دهه1950 پس از مرگ استالین باشد که در آن ظهور رهبری جمعی بالفعل، امکان چرخش به سمت لیبرالیسم و عملگرایی را فراهم میکند.
تغییر اخیر در رهبری ایالاتمتحده، اروپا را دلسرد کرد. تغییر ناگهانی «گارد» در کرملین نیز همینطور خواهد بود، مگر اینکه غرب فعالانهتر تصور کند که رابطهاش با روسیه پساپوتین چگونه میتواند باشد. جنگی ابدی که بین سرد و گرم در نوسان است، اجتنابناپذیر نیست. اما اگر رهبران غربی بحث در مورد دیدگاهی متفاوت را به تعویق بیندازند، در معرض خطر دامن زدن به تلاشهای پوتین برای تبدیل رویارویی با غرب به میراثی دائمی قرار میگیرند.
* مدیر مرکز اوراسیای کارنگی در برلین
-
سه شنبه ۲ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۰۰:۴۵:۳۵
-
۸ بازديد
-
روزنامه دنیای اقتصاد
-
بازار آریا
لینک کوتاه:
https://www.bazarearya.ir/Fa/News/1297845/