بزرگنمايي:
بازار آریا - دکتر کاظم بیابانی خامنه* تغییر اقلیم ناشی از فعالیتهای انسانیِ متصاعدکننده گازهای گلخانهای و مواد شیمیایی صنعتی، یکی از بزرگترین نااطمینانیهایی را که بشر با آن مواجه بوده، شکل داده و در حال حاضر چالشی با ابعاد گسترده سیاسی، اقتصادی و اجتماعی برای تمام جهان توسعهیافته و در حال توسعه شده است.
اگرچه شیمیدان سوئدی، آرنیوس در سال 1896 توانسته بود برآورد کند که دوبرابر شدن کربن دیاکسید ناشی از مصرف سوخت فسیلی در اتمسفر، تا 5درجه سلسیوس دمای زمین را افزایش میدهد، اما تقریبا 100سال بعد بود (اجلاس زمین در ریودوژانیرو، سال 1992) که جهان به طور جدی تصمیم گرفت در مقابل اثرات انسانی تغییر اقلیم، اقدامی هماهنگ انجام دهد. در واقع از سهدهه گذشته است که مساله تغییر اقلیم اهمیت روزافزونی در صحنه جهانی پیدا کرده است. اینکه چرا اهمیت مساله تغییر اقلیم از چند دهه گذشته با سرعتی فزاینده در حال رشد است، به افزایش آگاهی و دانش محققان شاخههای مختلف علم، فعالان اقتصادی و حتی افکار عمومی درباره اثرات مخرب تغییر اقلیم و البته پیامدهای اقتصادی آن برمیگردد. اکنون جوامع علمی و سیاستگذاری آگاه هستند که حتی تاخیر کنونی در اتخاذ اقدامات متناسب مقابله/تطبیق با تغییر اقلیم، بهطور تصاعدی با افزایش هزینههای اقتصادی در آینده همراه میشود.
اکنون حداقل آگاهیم که مساله تغییر اقلیم تنها به چالش افزایش دمای کرهزمین محدود نخواهد بود و نهتنها سراسر اکوسیستم کرهزمین و گونههای فعلی حیات به شکلی غیریکسان و متفاوت تحتتاثیرات تغییر اقلیم خواهند گرفت، بلکه نسلهای آتی حیات در زمین نیز تاثیر خواهند پذیرفت و البته بخش بزرگی از تغییرات و آسیبهای احتمالی را هم آنها تجربه خواهند کرد. از اینرو تغییر اقلیم و اثرات آن و راههای مقابله/تطبیق با آن به یک مساله پیچیده چندبعدی و بیننسلی تبدیل شده است.
یکی از چالشهای اصلی بشر در مواجهه با تغییر اقلیم، پدیده ناپایداری اقلیمی است. در واقع دانستههای فعلی شواهدی ارائه میکنند که تغییرات اقلیمی بیثباتی الگوهای آبوهوایی را افزایش میدهند و مهمتر آنکه از دست رفتن ثبات سیکلهای اقلیمی، دفعات و شدت (ریسک) رخدادهای شدید و خسارتبار یا فاجعهآمیز نظیر سیل، توفان، آتشسوزی جنگلها یا خشکسالی را افزایش خواهد داد. در این میان برخی اکوسیستمها و گونههای حیات نیز بیش از پیش در معرض آسیب و انقراض قرار خواهند گرفت.
چالش مهم دیگر، مساله نامتقارن بودن اثرات جغرافیایی تغییر اقلیم است. اگرچه به طور متوسط انتظار داریم دمای جهانی افزایش یابد، اما مناطق جغرافیایی مختلف به طور نامتقارنی تحولات احتمالی آتی را تجربه خواهند کرد. بهطور مثال، در حالی که برخی مناطق جغرافیایی بسیار گرم میشوند، برخی دیگر بعضا حتی ممکن است به دلیل افزایش نسبی دما وضعیت بهتری برای کشاورزی یا فعالیتهای دیگر پیدا کنند. چنین تغییرات نامتقارنی دو نکته حائز اهمیت هم دارند: نخست اینکه الگوهای بارشی و کشاورزی مناطق جغرافیایی مختلف تغییر مییابند و به تبع آن چالشهایی در حوزه امنیت غذایی مناطق مختلف ایجاد میشوند. دوم اینکه تحقیقات نشان میدهند مناطق در حال توسعه آسیبپذیری بیشتری نسبت به تغییرات اقلیم دارند. بنابراین تغییر اقلیم ممکن است حتی شکاف میان کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه را تعمیق کند و به چالشهای بعدی دامن بزند.

بهطور خلاصه، در نمودار مخاطرات بالقوه گرمایش جهانی به ازای درجات مختلف افزایش نسبی دما ارائه شده است.
اما اثرات مخرب زیستمحیطی تغییر اقلیم تنها دلیل اهمیت تغییرہہ اقلیم برای افراد، محققان و سیاستگذاران نیست. بنابر آنچه تاکنون گفته شد، تغییر اقلیم در نگاه نخست اثرات فیزیکی بر محیطزیست و در نتیجه شهرها و داراییهای فیزیکی افراد و بنگاهها خواهد داشت (بهطور مثال تخریب شهرها ناشی از سیلاب). در ادبیات
اقتصاد تغییر اقلیم، به پیامدها، مخاطرات و تبعات
اقتصادی اثرات فیزیکی (مشهود) تغییر اقلیم، «ریسک فیزیکی» گفته میشود: «احتمال بروز زیان ناشی از تحقق اثرات فیزیکی تغییر اقلیم.» بنابراین اقتصادها در اولین گام به دنبال پاسخی برای ریسک فیزیکی تغییر اقلیم هستند تا از زیانهای
اقتصادی محتملی که با آن مواجه خواهند شد بکاهند.
علاوهبر ریسک فیزیکی، تغییر اقلیم دو نوع ریسک دیگر برای اقتصادها دارد که نامشهود هستند. از آنجا که کشورها به شکل فردی، چندجانبه یا همهجانبه با همکاری یکدیگر اقداماتی انجام دادهاند تا ریسک فیزیکی تغییر اقلیم را مدیریت کنند، محدودیتها، ممنوعیتها یا جرائمی بر فعالیتهای انسانی محرک تغییر اقلیم وضع کردهاند که اینها علاوه بر محدودسازی برخی فعالیتها، مشوقی برای رشد فعالیتهای جایگزین (نظیر تولید انرژیهای تجدیدپذیر) میشوند. به طور خلاصه مجموعه اقدامات کشوری یا جهانی اتخاذشده برای مدیریت ریسک فیزیکی، نااطمینانیهایی را برای آینده
اقتصاد جهانی ایجاد میکند که از آن با عنوان «ریسک گذار» یاد میشود: «احتمال بروز زیان ناشی از وضع/تغییر قوانین، مقررات و هرگونه اقدامی در راستای گذار به
اقتصاد کمکربن و مقابله/تطبیق با تغییر اقلیم.» به طور مثال، ممکن است پس از عرضه یک تکنولوژی جدید، محصولات قدیمی کاملا از بازار خارج شوند.
نهایتا با توجه به اینکه جهان با دو نوع ریسک فیزیکی و ریسک گذار ناشی از تغییر اقلیم مواجه است، ریسک سومی ایجاد میشود که «ریسک مسوولیت» نامیده میشود: «مسوولیتهای مربوط به بیمهنامههایی که به نحوی با تغییرات اقلیم مرتبط هستند» و «مسوولیتهای قانونی در قبال ناتوانی در مدیریت ریسکهای تغییر اقلیم».
بنابراین و با عنایت به آنچه تاکنون مرور شد، تغییر اقلیم در کنار اثرات قابلتوجهی که به صورت فیزیکی بر مناطق جغرافیایی مختلف زمین میگذارد، از منظر
اقتصادی تبعات مالی و رفاهی قابلتوجهی نیز برای کشورهای مختلف در حال توسعه و توسعهیافته خواهد داشت. در واقع اگرچه اثرات فیزیکی تغییر اقلیم در دورههای زمانی بلندمدتتری تحقق خواهند یافت، اما اقدامات فعلی جهانی نیز تبعات
اقتصادی قابلتوجهی برای سیاستگذاران و فعالان
اقتصادی بهویژه سرمایهگذاران داشته و خواهد داشت. در نتیجه، اهمیت تغییر اقلیم برای
اقتصاد جهان، نه فقط شامل اثرات فیزیکی آن، بلکه شامل ریسکهای مالی که تغییرات اقلیم پدید آورده است نیز میشود.
* پژوهشگر اقتصادی
منابع: 1. اسمیت، ا. (1402).
اقتصاد محیطزیست. ترجمه کاظم بیابانی خامنه. نشر آماره.
2. Sachs, J. D. (2015). The age of sustainable development. Columbia University Press.