ائتلاف ترانس آتلانتیک در معرض تهدید جدی قرار دارد
بزرگنمايي:
بازار آریا - دنیای اقتصاد : دیدار فاجعهبار بین ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین و دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده و جی دی ونس، معاون رئیسجمهور آمریکا در 28فوریه در کاخ سفید منجر به لحظهای ناخوشایند از حقیقت برای ائتلاف غربی شد. فارن افرز 2 مارس در تحلیلی به قلم ولفگانگ ایشینگر، رئیس سابق کنفرانس امنیتی مونیخ، در این خصوص نوشت که پیامدهای پایان حمایتها و کمکهای جنگی ایالات متحده نهتنها اوکراین را تکان داد، بلکه برخی از مفروضات زیربنایی را که از زمان جنگ جهانی دوم به بعد روابط فراآتلانتیکی را تشکیل دادهاند، زیر سوال برده است.
پایتختهای اروپایی وحشتزده شدهاند. برخی از سیاستگذاران و تحلیلگران از پایان ناتو یا پایان غرب صحبت میکنند. آنها از نیات ایالات متحده وحشت دارند: آیا واشنگتن قصد دارد به طور فعال بقای طولانیمدت اوکراین را بهعنوان یک کشور مستقل و آزاد تضعیف کند؟ آیا ترامپ سعی دارد با مجذوب کردن ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، به اتحاد نامقدس خود باشی جین پینگ رهبر چین پایان دهد؟شکاف بزرگی در اعتماد ترانس آتلانتیک گشوده شده است؛ شکافی که برای پیشبینی قدرت جهانی واشنگتن و برای تصویر آن به عنوان یک هژمون خوشخیم بد است و به طور بالقوه برای انسجام ترانس آتلانتیک و حیات ناتو فاجعهبار است.
چالش پیش روی غرب دلهرهآور است. اما این ائتلاف پیش از این نیز تردیدهای شدیدی را تحمل کرده و استدلالهای قدرتمندی - در هر دو سوی اقیانوس اطلس - وجود دارد که ممکن است اتحاد را نجات دهد و از ادامه حضور و دخالت قوی ایالات متحده در اروپا حمایت کند. خود اروپا نیز کارهای زیادی میتواند انجام دهد تا نشان دهد چرا ایالات متحده با آن بسیار قویتر از بدون آن است.
اشتباه مینسک
در اوایل دهه 1990، صداهایی برای انحلال تدریجی ناتو پس از پایان پیمان ورشو مطرح شد. بااینحال، از زمانی که روسیه در دو دهه گذشته مسیر تجدیدنظرطلبی خود را در پیش گرفت - بهویژه از سال 2014، زمانی که کریمه را تصرف کرد و به دونباس حمله کرد- ناتو نهتنها دوام آورده بلکه به رشد خود ادامه داده و از نظر انسجام، عضویت و قدرت بازدارندگی قویتر شده است. دولت ترامپ یک مشکل اساسی در اعتماد اروپا ایجاد کرده است: برای اولین بار، رهبران اروپایی مطمئن نیستند که آیا ایالات متحده به ناتو و نقش رهبری آمریکا در آن متعهد است یا خیر.
اما داستان پیچیدهتر است. بسیار مهم است که به یاد داشته باشیم ترامپ نقشی حیاتی در دفاع از اوکراین ایفا کرده است. اوکراین توانست از تهاجم تمامعیار روسیه در فوریه 2022 دفاع کند و جان سالم به در ببرد، زیرا ایالات متحده در دوره اول ریاستجمهوری ترامپ، تسلیحات مرگباری مانند موشکهای ضد تانک جاولین را به اوکراین عرضه کرده بود. بدون جاولینها، نیروهای روسی ممکن بود طبق برنامهریزی اولیه ظرف چند روز موفق به تصرف کییف شوند. بنابراین دور از ذهن نیست که بگوییم اوکراین بقای خود در روزهای حساس اوایل بهار 2022را مدیون حمایتهای کاخ سفید ترامپ قبلی است. اما چرا واشنگتن اکنون میخواهد این داستان موفقیت چشمگیر را رها کند؟ داستانی از عزم و اراده ترکیبی ایالات متحده و اوکراین برای حمایت و دفاع از حقوق حاکمیت یک کشور آزاد؟
ایالات متحده نیز بهخوبی میداند ترک اروپا برای مقابله با روسیه چه خطراتی دارد. پس از الحاق کریمه به روسیه و تهاجم روسیه به شرق اوکراین در سال 2014، واشنگتن تصمیم گرفت تا حد زیادی رویارویی با مسکو را به اروپاییها واگذار کند. ابزارهای کلیدی برای این امر فرآیند مینسک نامیده میشود؛ مذاکرات با هدف حلوفصل برای شرق اوکراین و به اصطلاح نرماندی چهار، گروه تماس فرانسه، آلمان، روسیه و اوکراین که بین سالهای 2014 تا 2022 ملاقات کردند. متاسفانه، روند مینسک و نرماندی با شکست مواجه شد و خلأ رهبری آمریکا تنها طرف روسی را تشویق کرد که روند خود را تشدید کند و در تهاجم فوریه 2022 به اوج خود رسید.
این وقایع به طرز مرگباری یادآور رویدادهای 30 سال پیش است، زمانی که جنگ خونین در بوسنی باعث شد اروپا «ساعت اروپا» را اعلام کند، که به جایی نرسید. تنها از طریق مداخله فعال سیاسی و نظامی ایالات متحده بود که سرانجام این جنگ پایان یافت و صلح از طریق پیمان دیتون در سال 1995 حاصل شد.
نه دولت اول ترامپ و نه دولت بایدن اشتباه کاخ سفید اوباما در سال 2014 را تکرار نکردند: آنها حلوفصل جنگ اوکراین را به اروپاییها واگذار نکردند، بلکه تصمیم گرفتند یک تلاش بینالمللی قابلتوجه برای حمایت از اوکراین را رهبری کنند. دولت جدید ترامپ تصمیم گرفته است که بار دیگر نقش رهبری را ایفا کند، تا این بار جنگ را پس از 11سال درگیری و الحاق و سه سال تهاجم تمامعیار به پایان برساند.
به نفع اروپاست که از این تعامل استراتژیک ایالات متحده استقبال کند، که در واقع مانع تغییر بیشتر واشنگتن از اروپا و به سمت چین است. اما برای موفقیت، دو طرف اقیانوس اطلس باید بهسرعت شکاف اعتماد را ببندند. اگر بتوان این کار را انجام داد، چالش اساسی یافتن راهی برای تضمین و اجرای یک توافق با اوکراین است. اول از همه، اوکراین باید مشارکت کند و باید مطمئن شود که نتیجه منصفانه است. بدون مشارکت فعال اوکراین و اروپا، تلاشهای صلح دولت ترامپ ممکن است قبل از شروع جدی از بین برود. به همین دلیل است که پس از رویارویی کاخ سفید در 28 فوریه، به نفع ایالات متحده خواهد بود که روابط با زلنسکی و رهبری اوکراین را بهسرعت اصلاح کند.
آیا آمریکا همچنان یک قدرت اروپایی است؟
نقش اروپا در معادله امنیتی، پشت تنش بین واشنگتن و کییف است. حضور نظامی ایالات متحده در اروپا در سالهای اخیر تقویت شده است، اما با صدها هزار سرباز روسی در اوکراین و مناطق نظامی غربی روسیه برابری نمیکند و واشنگتن قاطعانه حضور چکمههای آمریکا در اوکراین را رد کرده است. بنابراین، دولت ترامپ به شرکای اروپایی خود نیاز دارد و علنا با درخواست از نیروهای اروپایی برای تضمین یا اجرای توافق احتمالی اوکراین، همین را گفته است. در مقابل، اروپاییها باید به اندازه کافی مصمم باشند تا با خواستههای خود با واشنگتن مقابله کنند: با انطباق شعار جنگ انقلابی آمریکا «بدون اخذ مالیات بدون نمایندگی»، آنها باید روشن کنند که بدون شرکت در مذاکرات صلح، هیچ استقرار نظامی وجود نخواهد داشت. اروپا یک چیز را میداند: توافق، اگر اتفاق بیفتد، صرفا در مورد تجزیه اوکراین یا تضمین آتشبس سریع نیست. این در مورد یک ترتیبات صلح پایدار و امن است، در مورد مسائل امنیتی وجودی برای تمام اروپا.
سوال بزرگتر این است که چگونه با روسیه برخورد کنیم. تاکنون هیچ سیگنال معناداری از مسکو در مورد امتیازات احتمالی دریافت نشده است. قابل پیش بینی است که کرملین خواستههای حداکثری را مطرح کرده است. این یک توهم است که باور کنیم یک صلح پایدار با روسیه صرفا با حفظ خط تماس در شرق اوکراین رخ خواهد داد. روسیه با مطالبات پیچیده و گسترده جدید در خصوص مسائل ثبات استراتژیک و تاسیسات نظامی ایالات متحده در شرق اروپا پیش خواهد آمد و تبدیل به یک شریک گرانقیمت و غیرقابل اعتماد خواهد شد. اروپا و ایالات متحده باید خود را برای یک روند طولانی و دردناک استوار و آماده کنند.
مهمتر از همه، نیاز فوری به نوع جدیدی از رهبری اروپایی است. قدرتهای اروپایی برای دفاع از منافع امنیتی استراتژیک خود و بازسازی ائتلاف بههمریخته باید نشان دهند که میتوانند بار مهمتری را به دوش بکشند که قدرت جمعی اتحاد را افزایش میدهد. فرانسه، آلمان، لهستان و سایر همسایگان همفکر خود باید یک ابتکار دفاعی بزرگ را آغاز کنند که حول محور گروهی از قدرتها شکل گرفته است که آماده صحبت با یک صدا در مورد مسائل امنیتی هستند. این اتحادیه دفاعی اروپا - EDU - روی تصمیمگیری اکثریت توافق خواهد کرد و تا حد امکان مشارکت نزدیک بریتانیا را شامل میشود. اهداف اصلی شامل ایجاد یک بازار دفاعی و زنجیره تامین یکپارچه است. فرانسه و بریتانیا به عنوان قدرتهای هستهای تشویق خواهند شد تا گزینههایی را برای افزایش سهم EDU در بازدارندگی گسترده بررسی کنند.
بهترین و زیباترین راه برای دولت ترامپ با هدف گنجاندن اروپا و اوکراین - و همچنین شرکای اروپایی مانند ترکیه - در توافق صلح، برقراری مجدد قالب آزمایششده و اثباتشده گروه تماس است که در دهه 1990 برای ایجاد حس وحدت و هدف مشترک تحت رهبری ایالات متحده معرفی شد. ممکن است به واشنگتن یادآوری کنیم که باید به آن فرمت دیپلماتیک نوآورانه و موفق - یک اختراع ایالات متحده - افتخار کند. این روند در اوکراین، میتواند عناصر حیاتی مورد نیاز برای اطمینان از پایان واقعی جنگ را فراهم کند.
سی سال پیش، ریچارد هالبروک، دیپلمات، مقالهای در مجله فارن افرز منتشر کرد با عنوان «آمریکا، یک قدرت اروپایی» بدون علامت سوال. هالبروک پیشبینی کرد که «در قرن بیستویکم، اروپا همچنان به مشارکت فعال آمریکا که برای نیم قرن جزء ضروری تعادل قارهای بوده است، نیاز خواهد داشت». این متن با یک ادعا به پایان میرسد: «وظیفه پیش رو به همان اندازه دلهرهآور است که ضرورت آن مشهود است. دور شدن از چالش فقط به معنای پرداخت هزینه بالاتر در آینده خواهد بود.» بله، اروپا برای پایان دائمی جنگ در اوکراین به ایالات متحده نیاز دارد. اما ایالات متحده هم برای انجام موفقیتآمیز این وظیفه به اروپا نیاز دارد. بیایید امیدوار باشیم که کاخ سفید ترامپ به این واقعیت پی ببرد.
-
دوشنبه ۱۳ اسفند ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۳:۰۸
-
۱۱ بازديد
-
روزنامه دنیای اقتصاد
-
بازار آریا
لینک کوتاه:
https://www.bazarearya.ir/Fa/News/1274448/