چرا هوای تمیز برای عدهای حق مسلم اما برای دیگران یک امتیاز دستنیافتنی است؟
بزرگنمايي:
بازار آریا - دنیای اقتصاد - حمید ملازاده : در عصر حاضر، رشد اقتصادی و پیشرفت فناوری در کنار تحولات اجتماعی، بسیاری از جنبههای زندگی انسانها را تحتتاثیر قرارداده؛ اما یکی از بزرگترین چالشهایی که همچنان پابرجاست، دسترسی نابرابر به محیطزیست سالم و هوای پاک است. در شهرهای بزرگ ایران مانند تهران، تفاوتهای فاحشی میان مناطق مرفه و کمبرخوردار وجود دارد.ساکنان مناطقی مانند شمال تهران با داشتن فضای سبز کافی، هوای نسبتا پاکی را استنشاق میکنند؛ درحالیکه ساکنان نقاط جنوبی شهر، بهویژه آنهایی که در مجاورت پالایشگاه تهران و کارخانه تولید سیمان قرار دارند، به دلیل تراکم صنعتی و حملونقل، در معرض آلایندههایی قرار دارند که نهتنها سلامتشان را بهخطر میاندازد، بلکه کیفیت زندگی را بهشدت کاهش میدهد.
در این مناطق، به دفعات در طول سالبهخصوص در فصل سرما، ذرات معلق، دیاکسیدگوگرد و اکسیدهای نیتروژن به سطحی فراتر از حد مجاز میرسند و ساکنان ناچارند هر روز این هوای آلوده را تنفس کنند؛ این در حالی است که امکاناتی مانند فیلترهای صنعتی پیشرفته، نبود کارخانههای آلاینده صنعتی، فضای سبز گسترده و طرحهای مبتنی بر استفاده از سیستمهای تصفیه هوا که در مناطق برخوردارتر دیده میشوند، در این نقاط یا وجود ندارند یا بهصورت محدود اجرا شدهاند. این نوشته به بررسی دادههای واقعی و نمونههای موردی از ایران و سایر نقاط جهان میپردازد تا به این سوال پاسخ دهد که آیا هوای پاک، یک حق بنیادی است یا امتیازی که تنها در اختیار طبقات مرفه قرار میگیرد.
آمار واقعی از ایران
در تهران، پژوهشهای متعددی نشاندادهاند که میانگین سطح ذرات معلق(PM2.5) در مناطق کمبرخوردار جنوب پایتخت بهمراتب بالاتر از استانداردهای سازمان جهانی بهداشت(WHO) است. بهعنوانمثال، برخی مطالعات نشان میدهند که در نواحی جنوبی تهران، سطح PM2.5 به حدود 80 میکروگرم بر مترمکعب میرسد؛ درحالیکه در مناطق شمالی، این عدد به محدوده 30 میکروگرم بر مترمکعب نیز نمیرسد. این اختلاف قابلتوجه، نشاندهنده تاثیر عوامل اقتصادی و جغرافیایی بر کیفیت هوای مصرفی شهروندان است. علاوهبر این، گزارشهای محیطزیستی از سالهای اخیر اعلام کردهاند که برخی از شهرهای ایران مانند اراک، اهواز، عسلویه و مشهد نیز از نظر آلودگی هوا در صدر فهرست قرار دارند. نابرابری در دسترسی به فناوریهای تصفیه هوا، سرمایهگذاری در فضاهای سبز و موقعیت جغرافیایی، از عوامل اصلی این اختلافها محسوب میشوند. بر اساس گزارش وزارت بهداشت، منتشرشده در تارنمای eghtesaad24.ir در سال1402، میزان مرگهای منتسب به آلودگی هوا در ایران بالغبر 31هزار نفر بودهاست؛ سهم ذرات معلق کمتر از 2.5میکرون از میزان مرگومیر کشور نیز 13درصد است، همچنین طبق گزارشهای جدید منتشرشده در rokna.net، در سال1402، هزینههای ناشی از آلودگی هوا به 11میلیارد دلار رسید و تاثیرات گستردهای بر روند اقتصادی و اجتماعی ایران برجای گذاشت.
نمونههای موردی از جهان
در خارج از ایران، تحقیقات فراوانی بر روی مفهوم «نابرابری زیستمحیطی» انجام شدهاست.در ایالاتمتحده، مطالعات متعددی نشاندادهاند که جوامع اقلیت و مناطق فقیر، اغلب نزدیک بهکارخانههای صنعتی، زبالهدانیهای بدون مدیریت و سایر منابع آلودگی قرار دارند. بهعنوانمثال، گزارشهای سازمان حفاظت محیطزیست آمریکا(EPA) نشان میدهد؛ نرخ ابتلا به بیماریهای تنفسی در این مناطق بهطور قابلتوجهی بالاتر از میانگین ملی است. همچنین در اروپا، تحقیقات مشابهی نشان میدهد؛ مناطق کمدرآمد به دلیل نداشتن امکانات پیشرفته نظارتی و سرمایهگذاری کافی در زیرساختهای سبز، با چالشهای جدی در زمینه کیفیت هوا و محیطزیست روبهرو هستند. این موارد در کنار یکدیگر تصویر جهانی را به ما میدهند که در آن دسترسی به هوای پاک بهشدت بهقدرت خرید و سرمایهگذاری بستگی دارد. به گزارش تارنمای aa.com.tr، در چین بهعنوان بزرگترین انتشاردهنده گازهای گلخانهای، سیاستهای اقلیمی مملو از تناقض است. بدون همکاری چین، چشمانداز روشنی برای اجلاس زیستمحیطی متصور نیست. همچنین به گزارش tasnimnews.com، هند و چین 80درصد شهرهای دارای آلودگی زیستمحیطی را در خود جای دادهاند.
تحلیل شکاف طبقاتی
تفاوتهای ذکرشده در دسترسی به محیطزیست سالم تنها به دلیل موقعیت جغرافیایی نیست، بلکه ناشی از ساختارهای اجتماعی و اقتصادی نیز است. دولتها و بخشخصوصی تمایل دارند پروژههای زیستمحیطی و سرمایهگذاریهای مربوط به توسعه فضاهای سبز را در مناطقی اجرا کنند که نتایج مثبت آنها بهراحتی قابلنمایش باشد؛ درحالیکه مناطق کمبرخوردار، به دلیل هزینههای پایینتر زمین و نبود زیرساختهای لازم، اغلب نادیده گرفته میشوند. این شکاف طبقاتی نهتنها بر سلامت جسمانی افراد تاثیر میگذارد، بلکه عواقب بلندمدتی مانند کاهش بهرهوری، افزایش هزینههای درمانی و کاهش کیفیت زندگی را نیز بههمراه دارد.برای مثال، در برخی از نواحی کمبرخوردار تهران، میزان شیوع بیماریهای تنفسی و قلبی ناشی از آلودگی هوا، بهویژه درمیان کودکان و سالمندان، بهمراتب بیشتر از میانگین شهری است؛ این در حالی است که در مناطق مرفه، دسترسی به سیستمهای تصفیه هوا، پارکهای وسیع و خدمات بهداشتی پیشرفته، تاثیر منفی آلودگی را تا حد زیادی کاهش میدهد. این نابرابری نشان میدهد؛ مساله آلودگی هوا نهتنها یک معضل زیستمحیطی، بلکه یک بحران اجتماعی و اقتصادی نیز محسوب میشود.
نقش سیاستگذاری
نقش سیاستگذاری در کاهش نابرابری زیستمحیطی بسیار حائزاهمیت است و برای کاهش این شکاف، سیاستهای کلان باید به سمت توزیع عادلانهتر منابع زیستمحیطی حرکت کند. یکی از مهمترین اقدامات در این راستا، سرمایهگذاری در حملونقل عمومی پاک است، زیرا تردد وسایل نقلیه فرسوده و دیزلی در مناطق کمبرخوردار، از عوامل اصلی آلودگی هوا محسوب میشود. توسعه مترو، اتوبوسهای برقی و ارائه تسهیلات برای جایگزینی خودروهای آلاینده میتواند تاثیر بسزایی در کاهش آلودگی داشتهباشد، همچنین افزایش پوشش فضای سبز در مناطق کمتر توسعهیافته از طریق ایجاد کمربندهای سبز، پارکهای محلی و جنگلکاری میتواند به بهبود کیفیت هوا کمک کند و سیاستگذاران باید منابع بیشتری برای این مناطق تخصیص دهند.
در کنار این اقدامات، استقرار قوانین سختگیرانه برای صنایع آلاینده ضروری است، بهگونهای که شرکتهای صنعتی ملزم شوند در نزدیکی مناطق مسکونی از فیلترهای پیشرفته و فناوریهای کاهش آلایندگی استفاده کنند. علاوهبر این، ایجاد مناطق صنعتی جدید در خارج از محدوده شهری و انتقال صنایع آلاینده به نقاط کمجمعیت نیز راهکاری موثر برای کاهش آلودگی محسوب میشود. از سوی دیگر، ایجاد انگیزههای اقتصادی برای ساکنان مناطق آلوده میتواند مشارکت عمومی را در کاهش آلودگی افزایش دهد، بهطوریکه دولت با ارائه تسهیلاتی مانند وامهای کمبهره برای تعویض وسایل گرمایشی آلاینده، نصب فیلترهای تصفیه هوا و تشویق به استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر، نقش بسزایی در بهبود وضعیت زیستمحیطی این مناطق ایفا کند. در نهایت، شفافیت در انتشار دادههای محیطزیستی نیز یکی از اقدامات اساسی برای مقابله با نابرابری زیستمحیطی است. انتشار عمومی اطلاعات مرتبط باکیفیت هوا، میزان انتشار آلایندهها و اثرات آنها بر سلامت عمومی میتواند باعث افزایش فشار افکار عمومی بر دولتها و صنایع شده و منجر به اصلاح سیاستهای زیستمحیطی شود.
هوای پاک، یک حق بنیادین انسانی است که نباید به امتیازی برای طبقات مرفه تبدیل شود، درحالیکه طبقات مرفه میتوانند با هزینههای گزاف، محیطی سالم و آرام برای خود فراهم کنند، افراد فقیر درمیان آلودگی و خطرات محیطی بهسر میبرند. این نابرابری، نهتنها به سلامت جامعه آسیب میزند، بلکه توسعه و پیشرفت اقتصادی را نیز بهخطر میاندازد. اکنون زمان آن فرارسیده که با همکاری دولت، بخشخصوصی و جامعه مدنی، تغییراتی جدی در سیاستهای محیطزیستی ایجاد کنیم تا عدالت زیستمحیطی برای همه تضمین شود. تنها از طریق تدوین سیاستهای همسو با اصول عدالت اجتماعی میتوانیم آیندهای نویدبخش را برای نسلهای آینده رقم بزنیم؛ جاییکه دسترسی به هوای پاک یک حق همهگیر و نه امتیازی انتخابی باشد.
آیا هوای پاک یک امتیاز است؟
آنچه از تحلیل دادههای داخلی و بینالمللی بهدست میآید، این است که هوای پاک در بسیاری از نقاط جهان به یک امتیاز طبقاتی تبدیل شدهاست، درحالیکه ساکنان مناطق برخوردار از سیاستهای زیستمحیطی سود میبرند، جوامع کمدرآمد همچنان با عواقب ناگوار آلودگی هوا دستوپنجه نرم میکنند. این نابرابری نهتنها پیامدهای بهداشتی و اجتماعی دارد، بلکه در بلندمدت موجب تشدید شکافهای اقتصادی و طبقاتی نیز میشود. درنهایت، دستیابی به عدالت زیستمحیطی نیازمند بازنگری اساسی در سیاستگذاریها، افزایش شفافیت اطلاعات و تخصیص عادلانه منابع است. هوای پاک نباید یک امتیاز برای اقلیت ثروتمند باشد، بلکه باید بهعنوان یک حق بنیادی برای همه شهروندان درنظر گرفته شود.
-
پنجشنبه ۲۵ بهمن ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۵:۴۲
-
۱۲ بازديد
-
روزنامه دنیای اقتصاد
-
بازار آریا
لینک کوتاه:
https://www.bazarearya.ir/Fa/News/1266335/