رجزخوانی های ترامپ، جهان را به کدام سمت و سو می برد؟
بزرگنمايي:
بازار آریا - فایننشال تایمز در تحلیلی نوشت: توسعهطلبی سرزمینی، تهدید همسایگان و متحدان آمریکا زنگ خطری برای تمام جهانیان است.
به گزارش گروه آنلاین روزنامه دنیای اقتصاد؛ گیدئون راچمن، ستوننویس ارشد روابط خارجی فایننشال تایمز، در یادداشتی از خطر «شوخی» خواندن زیاده خواهیهای ترامپ و تاثیر آن بر روابط بینالملل نوشته است.
چنانچه سفیر کانادا در واشنگتن در واکنش به پیشنهاد دونالد ترامپ مبنی بر تبدیل شدن کشورش به پنجاه و یکمین ایالت آمریکا گفته بود: «فکر میکنم رئیسجمهور منتخب شوخی میکند»؛ «شوخی» تهدیدآمیز یکی از روشهای موردعلاقه ترامپ در گفتوگو است. تا امروز رئیسجمهور منتخب آنقدر در مورد جاهطلبیاش برای الحاق کانادا به ایالات متحده صحبت کرده است که دیگر سیاستمداران کانادایی مجبورند جاهطلبیهای او را جدی بگیرند و به صورت رسمی رد کنند.
شاید تنها دلخوشی کاناداییها این باشد که ترامپ احتمال حمله به کشورشان را رد کرده و تهدیدات خود را در سطح فشار اقتصادی نگه داشته است؛ اما تا به اینجا خبری از «رد اقدام نظامی» برای بازپسگیری کانال پاناما و تصرف گرینلند، نیست.
البته دیگر سیاستمداران بر خلاف سفیر کانادا تهدیدات ترامپ را شوخی نمیدانند، به عنوان مثال صدراعظم آلمان و وزیر امور خارجه فرانسه تهدیدهای ترامپ را به اندازهای جدی گرفتهاند که هشدار دادند گرینلند مشمول بند دفاع متقابل اتحادیه اروپا است. به عبارت دیگر (حداقل در تئوری) ممکن است اتحادیه اروپا و ایالات متحده بر سر گرینلند وارد جنگ شوند.
مدافعان و طرفداران ترامپ با همه چیز به عنوان یک شوخی بزرگ برخورد میکنند. به عنوان مثال براندون گیل، نماینده جمهوریخواه کنگره، با پوزخندی بر لب گفت کاناداییها، پاناماییها و گرینلندیها باید حتی از فکر آمریکایی شدن به خود ببالند.
راچمن اما مینویسد: حقوق ملتها هر چند کوچک شوخی نیست. تصرف اجباری یا تجاوز به خاک یک کشور توسط همسایه بزرگتر، بزرگترین زنگ خطر در سیاست جهانی است و این پیام را با خود دارد که قدرتی سرکش در راه است.
برای جلوگیری از بروز چنین قلدریهایی در منطقه بود که ائتلاف غربی تمام قد از مقاومت اوکراین در برابر روسیه حمایت کرد و دقیقا به همین دلیل بود که در اوایل دهه نود میلادی، ایالات متحده اتحاد بینالمللی برای بیرون راندن عراق از کویت را شکل داد.
حملات به کشورهای کوچک باعث آغاز جنگ جهانی اول و دوم شد. هنگامی که کابینه بریتانیا در سال 1914 در مورد جنگ با آلمان مردد به نظر میرسید، دیوید لوید جورج که بعداً نخست وزیر شد، به همسرش نوشت: «من سخت برای صلح جنگیدهام ... اکنون میدانم که اگر ملیت کوچک بلژیک مورد حمله آلمان قرار گیرد، تمام تلاشهای من برای صلح در معرض حمله قرار گرفته است.»
بدنامی زمانی گریبانگیر بریتانیا و فرانسه شد که آنها در سال 1938 از محافظت از چکسلواکی در برابر آلمان نازی سر باز زدند. اما در عرض یک سال، آنها اشتباه خود را تشخیص دادند و لهستان؛ همسایه کوچک بعدی را که بر سر راه آلمان قرار داشت، تحت حمایت خود قرار دادند.
این روزها حامیان ترامپ به شدت از هرگونه مقایسه بین لفاظیهای او و مستبدان کشورگشای گذشته خشمگین هستند. آنها میگویند ترامپ در واقع در راستای تقویت جهان آزاد، برای مبارزه علیه چین خودکامه و احتمالاً روسیه قدم برمیدارد. آنها همچنین جاهطلبیهای توسعهطلبانه او در مورد کانادا، گرینلند و پاناما را به بهانه امنیت ملی توجیه کردهاند.
ادعای دیگرشان این است که سخنان ترامپ فقط شکلی از انواع تاکتیکهای مذاکره است. حامیان او ادعا میکنند که ترامپ اگر هم به متحدانش چیزی را تحمیل میکند به خاطر اهداف بزرگتر است و در نهایت آنها میگویند، مگر بسیاری از 55 هزار نفر ساکن گرینلند به دنبال استقلال از دانمارک نبودند؟ مگر خود کاناداییها از نخبگان بیکفایتی که کشورشان را اداره میکنند خسته نشدهاند؟
راچمن اینها را استدلالهای ضعیفی برای توجیه اعمال ترامپ میخواند. در نگاه کلانتر، واقعیت این است که تهدیدهای ترامپ علیه گرینلند، پاناما و کانادا هدیهای بزرگ به روسیه و چین است. اگر ترامپ میتواند ادعا کند که تسلط بر گرینلند یا کانال پاناما برای آمریکا یک ضرورت استراتژیک است، چرا پوتین نگوید که کنترل اوکراین برای روسیه یک ضرورت استراتژیک است؟
اگر گیل بتواند ادعا کند که در سرنوشت آمریکا آمده است که مرزهایش گسترش یابد، چه کسی میتواند مخالفت کند وقتی شی جین پینگ اصرار کند سرنوشت تایوان و چین بههم گره خورده است؟
هم روسیه و هم چین از مدتها پیش رویای تجزیه اتحاد غرب را در سر میپرورانند و اکنون ترامپ با کمال میل کار آنها را برای آنها انجام میدهد.
همین چند هفته پیش، فراتر از رویاهای کرملین بود که مجله خبری اصلی کانادا یادداشتی را با عنوان «چرا آمریکا نمیتواند کانادا را فتح کند؟» منتشر کند. حتی فکر استناد رهبران اروپایی به بند دفاع متقابل اتحادیه اروپا در برابر ایالات متحده و نه در برابر روسیه، نیز پیش از این محال به نظر میرسید اما اکنون اینها همه به واقعیت پیوستهاند.
حتی اگر ترامپ هرگز تهدیدهای خود را عملی نکند، او قبلاً به جایگاه جهانی آمریکا و متحدان آن، آسیب زیادی وارد کرده است و جالب اینکه او حتی هنوز در مقام ریاستجمهوری نیست. البته بعید به نظر میرسد که ترامپ دستور حمله به گرینلند را بدهد اما واقعیت این است که که رئیسجمهور آینده در حال زیر پا گذاشتن هنجارهای بینالمللی است.
هرگونه «شوخی» خواندن حرفهایی که ترامپ میزند نابهجاست، آنچه جهان با آن روبهروست یک تراژدی است نه کمدی.
-
شنبه ۲۹ دي ۱۴۰۳ - ۱۲:۲۸:۰۶
-
۱۰ بازديد
-
روزنامه دنیای اقتصاد
-
بازار آریا
لینک کوتاه:
https://www.bazarearya.ir/Fa/News/1249864/