بازار آریا
پیروی از منفعت‏‌طلبی چگونه اقتصاد را شکل می‏‌دهد؟
در اهمیت نفع شخصی
شنبه ۶ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۰۰:۴۰:۴۶
روزنامه دنیای اقتصاد
بازار آریا - نویسنده: یوهان جی.گرافلند مترجم: کیوان حسین‏وند فرضیه پیروی از نفع شخصی در علم اقتصاد، به‌دلیل توانایی توصیفی در پیش‌بینی رفتارها و دفاع هنجاری از کارآیی اقتصادی، جایگاه ویژه‌ای دارد. اقتصاددانانی مانند آدام اسمیت استدلال می‌کنند که رفتار منفعت‌طلبانه، با هماهنگی نظام قیمتی، به تخصیص منسجم منابع و خیر عمومی منجر می‌شود.
این مفهوم با خویش‌کامگی و منفعت‌طلبی آگاهانه مرتبط است؛ اما گسترش بیش از حد آن می‌تواند وضوحش را کاهش دهد. تحقیقات تجربی نشان می‌دهد که نوع‌دوستی و رفتار متقابل، انحرافاتی از نفع شخصی خالص هستند؛ اما رفتار خودخواهانه همچنان رایج است و می‌توان آنها را در آن چارچوب نیز قرار داد. از نظر اخلاقی، نفع شخصی با فضیلت احتیاط پیوند خورده و به هماهنگی اجتماعی کمک می‌کند.
نفع شخصی یا خودگرایی به تمایل افراد به دنبال کردن اهدافی اطلاق می‌شود که به سود مستقیم خودشان منجر شود، مانند کسب ثروت، رفاه، شادمانی یا موفقیت. در علم اقتصاد، این مفهوم به‌عنوان یک اصل اساسی پذیرفته شده است که رفتار کنشگران بازار را تبیین می‌کند. به‌عنوان مثال، فرض بر این است که مصرف‌کنندگان در پی کالاهایی با کیفیت بالا و هزینه پایین هستند و تولیدکنندگان درصدد افزایش سود خود برمی‌آیند. این پیش‌فرض به تحلیل الگوهای عرضه و تقاضا و سازوکارهای قیمت‌گذاری یاری می‌رساند. با این حال، خودگرایی تنها بخشی از واقعیت رفتار انسانی را بازتاب می‌دهد؛ زیرا انسان‌ها موجوداتی چندوجهی با عواطف، ارزش‌ها و پیوندهای اجتماعی هستند و رفتارشان صرفا به محاسبات منفعت‌محور محدود نمی‌شود. اقداماتی مانند یاری ‌رساندن به دیگران، ایثار و پایبندی به عدالت اجتماعی، گواهی بر وجود انگیزه‌هایی فراتر از خودگرایی است. خودگرایی تا اندازه‌ای با واقعیت رفتار انسانی همخوانی دارد و بخش مهمی از تصمیم‌گیری‌ها را توضیح می‌دهد.
برای نمونه، افراد در زندگی روزمره هنگام خرید، گزینه‌هایی را ترجیح می‌دهند که از نظر کیفیت و قیمت بهینه باشند و در انتخاب حرفه، فرصت‌هایی را دنبال می‌کنند که درآمد و رضایت بیشتری به همراه داشته باشد. این شواهد بر نقش برجسته خودگرایی در کنش‌های روزمره دلالت دارد. با این وجود، مشاهدات اجتماعی و تجربیات نشان می‌دهند که خودگرایی به تنهایی نمی‌تواند تمامی ابعاد رفتار انسانی را دربرگیرد. در موقعیت‌هایی که افراد از منافع خود به نفع دیگران چشم‌پوشی می‌کنند یا به کمک دیگران می‌شتابند، انگیزه‌هایی چون همدلی، عدالت یا تعهد اجتماعی آشکار می‌شود. مطالعات تجربی نیز این دیدگاه را تقویت می‌کند؛ برای مثال، در آزمایش‌هایی مانند «بازی اعتماد»، افراد گاه رفتارهایی مبتنی بر همکاری و اعتماد از خود نشان می‌دهند، حتی اگر این انتخاب به سود مستقیم آنها نباشد. این امر بیانگر همزیستی انگیزه‌های اجتماعی و اخلاقی با خودگرایی است.
ارزیابی اخلاقی خودگرایی
همان‌گونه که آدام اسمیت در نظریه «دست نامرئی» استدلال کرده است، پیگیری نفع شخصی می‌تواند به سود جامعه نیز باشد. به‌عنوان نمونه، کارآفرینی که برای کسب سود شخصی تلاش می‌کند، با ارائه محصولات و خدمات باکیفیت، به رفاه مصرف‌کنندگان کمک می‌کند. از این دیدگاه، خودگرایی زمانی از نظر اخلاقی پذیرفتنی است که با مسوولیت‌پذیری اجتماعی و احترام به حقوق دیگران همراه شود. درواقع، تعادل میان منافع شخصی و جمعی ضروری است. در شرایط بحرانی مانند بلایای طبیعی، همکاری و همبستگی اجتماعی اهمیت بیشتری می‌یابد و خودگرایی افراطی می‌تواند به ناپایداری اجتماعی منجر شود. بنابراین، خودگرایی باید با ارزش‌هایی چون عدالت، همدلی و انصاف همراستا شود. در نظام‌های اقتصادی، خودگرایی به مثابه نیروی محرکه فعالیت‌ها عمل می‌کند. افراد و بنگاه‌ها با دنبال کردن منافع خود، به تولید، نوآوری و رقابت دامن می‌زنند که این امر در نهایت می‌تواند به رشد اقتصادی و ارتقای رفاه عمومی منجر شود. با این حال، بازارها همیشه بی‌نقص نیستند و ممکن است با چالش‌هایی چون عدم تقارن اطلاعات، انحصار یا اثرات خارجی مواجه شوند. در چنین شرایطی، خودگرایی به تنهایی نمی‌تواند نتایج بهینه‌ای را محقق کند و گاه به رفتارهای ناعادلانه یا استثمار دیگران می‌انجامد. تجربه نشان می‌دهد که در برخی موارد، مانند خرید از فروشندگان غیررسمی، ممکن است با کالاهای نامرغوب مواجه شویم که نتیجه پنهان‌کاری فروشنده برای سودجویی است. در این موارد، شفافیت و انصاف می‌تواند به نفع هر دو طرف باشد. از این رو، عملکرد مطلوب بازارها نیازمند پیوند خودگرایی با اصول اخلاقی مانند صداقت و اعتماد است.
آیا احتیاط برای عملکرد کارآمد بازار کافی است؟
اقتصاددانان اغلب فرض می‌کنند که احتیاط تنها فضیلت مورد نیاز برای عملکرد بازارها است. اگر فعالان اقتصادی محتاط باشند، به شهرت خود توجه می‌کنند و به دیگران خدمت می‌کنند. فضیلت‌های غیرمحتاطانه مانند خیرخواهی لازم نیستند. مطابق با اخلاق «احتیاط محض»، دلیل عادل، مهربان یا معتدل بودن دقیقا این است که محتاطانه است.
با این حال، مک‌کلاسکی (2006) استدلال می‌کند که یک اقتصاد با عملکرد خوب به فضیلت‌های دیگری از جمله اعتبار و شهرت نیز نیاز دارد. اگر شرایط مکانیزم اعتبار (اطلاعات شفاف درباره عملکرد گذشته، افق بلندمدت و تمایل طرف‌های بازار به مجازات عملکرد بد) برآورده نشود، مکانیزم اعتبار به‌طور ناکافی عمل می‌کند. در این صورت، فضیلت‌هایی مانند عدالت، صداقت، اعتمادپذیری و خیرخواهی برای ایجاد اعتماد لازم برای غلبه بر نقص‌های بازار اهمیت زیادی دارند. صداقت و اعتمادپذیری با محاسبات عقلانی انگیزه نمی‌گیرند، بلکه از فضیلت‌های دیگر ناشی می‌شوند. شرکت‌های قابل‌اعتماد از فریب شرکای قراردادی خود خودداری می‌کنند، حتی اگر انتظار داشته باشند این کار از نظر مالی سودآور باشد. 
فرانک (2004) نمونه‌هایی از اهمیت فضیلت اعتماد برای عملکرد کارآمد بازارها در مواجهه با نقص‌های بازار ارائه می‌دهد. در نظریه اقتصادی کنونی، هنجارهای اجتماعی که قراردادهای ضمنی را حفظ می‌کنند، به‌عنوان سرمایه اجتماعی شناخته می‌شوند؛ زیرا برای رشد اقتصادی حیاتی هستند. مطالعات تجربی نشان می‌دهند که اعتماد تاثیر قابل‌توجه و قوی بر رشد اقتصادی دارد. در نهایت، آدام اسمیت نیز اهمیت احساسات اخلاقی غیرمحتاطانه را تصدیق کرد؛ زیرا به نظر او افراد کمی دارای فضیلت احتیاط هستند. عقلانیت فردی انسان نیز نمی‌تواند هماهنگی جامعه را تضمین کند. به گفته اسمیت، خداوند یا «خالق طبیعت» به عقل انسانی برای تحقق خوشبختی اعتماد نکرده، بلکه انسان‌ها را با غرایز فوری‌تر برای پرورش این خوشبختی مجهز کرده است. 
تحقیقات تجربی اخیر تردیدهایی درباره فرض رفتار خودگرایانه ایجاد کرده است. انسان‌ها ماشین‌حساب‌های سردی نیستند که تنها به افزایش رفاه خود بپردازند. آنها موجوداتی هنجاری-عاطفی هستند که تصمیمات و تفکراتشان عمیقا تحت تاثیر ارزش‌ها قرار دارد. از منظر اخلاقی، بی‌ضرر بودن رفتار خودگرایانه قابل‌تردید است. در بسیاری از رویکردهای اخلاقی، مانند اخلاق کانتی یا اخلاق فضیلت‌محور، رفتاری که صرفا با پیروی نفع شخصی انگیزه‌مند باشد، ارزش اخلاقی کافی یا هیچ ارزشی ندارد. حتی در اخلاق اقتصادی که کارآیی اجتماعی را تنها معیار ارزیابی رفتار بازار می‌داند، رفتار خودگرایانه در صورت وجود نقص‌های بازار، مانند اطلاعات ناقص یا اثرات خارجی ناکافی است. نفع شخصی یا خودگرایی را عنصری جدایی‌ناپذیر از رفتار انسانی باید دانست که نمی‌توان آن را نادیده انگاشت.
پیگیری منافع شخصی در حوزه‌هایی چون کار، آموزش و زندگی روزمره، افراد را در دستیابی به اهدافشان یاری می‌دهد و به بهبود کیفیت زندگی آنها کمک می‌کند. با این حال، اگر خودگرایی به عنوان تنها انگیزه پذیرفته شود و توجه به جامعه و دیگران از نظر دور بماند، پیامدهای نامطلوبی به دنبال خواهد داشت. از این رو، به تعادلی میان خودگرایی و توجه به منافع جمعی باید باور داشت. برای مثال، یک شخص در صورت دستیابی به موفقیت مالی، ترجیح می‌دهد بخشی از دارایی خود را به نیازمندان اختصاص دهد؛ زیرا این اقدام هم رضایت درونی را برای او به همراه دارد و هم به بهبود جامعه کمک می‌کند. در جهان واقعی نیز، تلفیقی از خودگرایی مسوولانه و ارزش‌های اخلاقی مانند همدلی و انصاف می‌تواند زمینه‌ساز ساخت جامعه‌ای پایدارتر و عادلانه‌تر شود.

http://www.NewsSystem.ir/Fa/News/1299868/در-اهمیت-نفع-شخصی
بستن   چاپ