بازار آریا
روایت خاندوزی از ریشه ناترازی‌های اقتصادی | رد پای برق در گرانی دلار!
چهارشنبه 3 ارديبهشت 1404 - 12:02:21
بازار آریا - به گزارش همشهری آنلاین، در ماه‌های اخیر یکی از موضوعات اصلی اقتصاد ایران، ناترازی‌هاست؛ چه در بخش انرژی و چه در بخش بودجه و مسائل کلان اقتصادی. دولتمردان می‌گویند برای رفع ناترازی‌ها باید تصمیمات سخت گرفت که نیازمند همراهی مردم است. اما ریشه ناترازی‌ها چیست و آیا فقط با سیاست‌های قیمتی می‌توان به جنگ ناترازی‌ها رفت؟ در همین زمینه با احسان خاندوزی، وزیر اقتصاد دولت سیزدهم گفت‌وگو کرده‌ایم.
یکی از مسائل مهم اقتصاد ایران از زمان شروع به‌کار دولت چهاردهم، مشکلات ناترازی‌هاست که از لحاظ رسانه‌ای تلاش می‌شود دولت سیزدهم مقصر جلوه داده شود. درباره علل ناترازی‌های موجود توضیح دهید .
بسم‌الله الرحمن الرحیم. به‌نظرم قبلش باید پاسخ بدهیم که با چه شاخص‌هایی دولت سیزدهم را تحویل گرفتیم؛ چون از تابستان سال 1400 این‌قدر زیاد نگذشته است. در آن مقطع واقعا مردم از جهت قطع برق کلافه شده بودند و جزو تابستان‌های با خاطره بد به جهت تحمیل خاموشی‌ها بود.
خب، همین به‌نظرم یک شاهد روشن هست. اصلا مسئله ناترازی‌ها چه در حوزه انرژی و چه در حوزه آب و سایر مقولات برای قبل از دولت سیزدهم وجود دارد؛ حتی ناترازی‌های مالی. نخستین جلسه کاری که شهیدرئیسی ما را به آن دعوت کرد برای اینکه وارد موضوع بحث اقتصادی شویم، روزی بود که ما هنوز رأی اعتماد از مجلس نگرفته بودیم؛ اواخر مردادماه 1400 و بحث تامین حقوق‌های آن‌ ماه بود. به‌علت کاهش درآمدهای مالیاتی و نفت، خزانه دولت برای پرداخت حقوق به همه کارکنان موجودی نداشت. هرطور بود منابع تامین اعتبار شد، اما دچار تأخیر شدیم و آخرین حقوقی که دولت دوازدهم پرداخت کرد با تأخیر بود.
یعنی ناترازی‌ها به دولت روحانی بازمی‌گردد ؟
نه، من نمی‌خواهم بگویم دولت آقای روحانی مقصر است. واقعا این مسائل، ریشه طولانی‌تری دارد، اما درآمدهای نفتی این ناترازی‌ها را پوشش می‌داد و به چشم نمی‌آمد. از سال 91 که تحریم‌ها درآمد نفتی کشور را دچار آسیب کرد، ناترازی‌ها به‌تدریج خودش را نشان داد.
البته فرصت خیلی درخشانی را طی سال‌های 94، 95 و 96 داشتیم که سراغ رفع این ناترازی‌ها برویم؛ چراکه در آن مقطع، اقتصاد کلان کشور دارای ثبات و تورم کاهشی شده بود. متأسفانه از آن دوره برای حل ناترازی‌ها هیچ استفاده جدی نشد و دوباره سال 1397 که تحریم‌های دور دوم برگشت، آن ناترازی‌ها خودنمایی بیشتری کرد. این بار البته دولت دوازدهم، پلن دومی هم برای اداره کشور نداشت که حالا اگر آمریکایی‌ها زیر توافق زدند، باید چه کرد.
در سال‌های 1398 و 1399 هم کرونا آمد و شرایط خیلی وخیم شد تا سال 1400 که دولت سیزدهم شروع به‌کار کرد و در آن مقطع بحران قطع برق شروع شد؛ بنابراین دولت سیزدهم میراث‌دار مجموعه انباشته ناترازی‌ها بود.
پس چرا شما مثل دولت فعلی به این موضوع ناترازی‌ها هیچ اشاره‌ای نکردید ؟
خب، البته شأن آقای رئیسی این نبود که در مرعی و منظر مردم در جلسات عمومی و جایی که مخاطب عمومی ملت هستند، خیلی گلایه و شکایت کند و وضعیت را بد جلوه بدهد و گردن کسی بیندازد. آقای رئیسی در این‌باره گفته بود: خوب به مردم بگویم که چی؟ مرتبا مثلا بگویم رئیس‌جمهور یا دولت قبل؟ خوب مردم مگر مقصرند؟ ما کلا آمده‌ایم برای جمهوری اسلامی کار کنیم. می‌دانستیم شرایط بد هست. باید برویم درستش کنیم. دیگر حالا چرا باید مرتبا این را بین مردم اشاعه بدهیم؟
دولت سیزدهم برای حل ناترازی‌ها برنامه‌ای داشت ؟
بله، هم تدابیر کوتاه‌مدت و هم تدابیر اساسی پایدار بنیادین و به قول بچه‌های بازار سرمایه، فاندامنتال درنظر گرفتیم. خب تدبیرهای کوتاه‌مدت در همان شهریور، مهر و آبان سال 1400 انجام شد، اما خوب مسکن بود. ما لازم بود اصل ماجرا را چاره کنیم؛ به‌عنوان مثال ناترازی بودجه دولت، بالاخره سال‌های سال داشت فشار می‌آورد. به‌نظر ما می‌رسید که با انضباط بودجه‌ای ایجاد کردن خیلی از مسائل حل می‌شود.
خوب ما سال 1400 را برای زیرسازی آن اصلاح بنیادین بودجه صرف کردیم، ثمره‌اش را اول سال 1401 دیدیم. برای نخستین‌بار بعد از 50،40 سال در فروردین 1401 حقوق کارمندهای دولت در شرایطی پرداخت شد که یک ریال از تنخواه بانک مرکزی استفاده نکردیم. الحمدلله این روند، پایدار بود و سال 1402 هم دقیقا همین شد و سال 1403 با تکمیل کردن پروژه حساب واحد خزانه و اتفاقاتی که در حوزه خزانه‌داری افتاد، این روند ادامه پیدا کرد.
در مورد ناترازی بانک‌ها چه کارهایی انجام شد ؟
در حوزه بانک‌ها خب ما باید اول بانک‌ها را از اینکه با عملکرد جاری خودشان زیان درست کنند و مرتبا زیان انباشته‌شان بیشتر شود، می‌آوردیم روی حالتی که زیان نسازند و بروند به سمت سودآوری. بعد آن وقت در رابطه با بدهی‌های انباشته خودشان هم تدبیر می‌کردیم. در همین راستا، سال 1400 و اوایل سال 1401 صرف آن زیرساخت‌هایی شد که باید بانک‌های دولتی به سمت سودآور شدن می‌رفتند و از زیان‌دهی خارج می‌شدند. سال 1401 یک بخشی از این کار به سرانجام رسید، چون اصلاح ساختاری خیلی سختی است و تمام چندهزار شعبه در تمام استان‌ها در رشته فعالیت‌های مختلف اقتصادی درگیر بودند، اما خب سال 1402 به حمدلله اینجا هم کار تمام شد؛ یعنی تمام 13بانکی که تحت مدیریت دولت بودند، تماما از زیاندهی خارج شدند. نه‌تنها در عملیات سود و زیانشان سودآور شدند، بلکه این‌قدر سود داشتند که با مانده آن سود، افزایش سرمایه‌شان هم محقق شد و کفایت سرمایه‌های بانک‌ها هم خیلی بهتر شد. نمی‌گویم مسئله 100درصد حل شد، اما اصلا ریل عوض شد؛ یعنی وارد یک فضای جدیدی شدیم که ناترازی بانکی در حوزه بانک‌های دولت رو به حل شدن گذاشت.
اما اصل ناترازی در بانک‌های خصوصی است .
بله، بانک‌های خصوصی و به‌ویژه یکی دو تا از بانک‌های ناتراز داستان دیگری دارند که دوستان بانک مرکزی باید توضیح بدهند، اما حل‌وفصل و رفع ناترازی آنها را هم خیلی جدی پیگیری کردیم و خب، بالاخره با صرف زمان خیلی زیادی توانستیم بعد از ماه‌ها بانک مرکزی را قانع کنیم که حتما باید یک تدبیر جدی برای بانک آینده بیندیشد که به آن نآ «آآآآآـــمنجر شد که نامه‌ای مشترکا اردیبهشت 1403، من و آقای فرزین به رئیس‌جمهور زدیم برای موضوع بانک آینده که خوب متأسفانه بعد از آن حادثه بالگرد، دیگر داستان متوقف ماند. تأسف بیشتر این است که متأسفانه در دولت جدید در چندماه اخیر به همه بانک‌های ناتراز 5،4 سال مهلت داده شده که بروید خودتان مشکلاتتان را حل‌وفصل کنید؛ درحالی‌که بنا نبود این‌قدر فاصله بیفتد و قرار بود موضوع بانک‌های ناتراز به‌ویژه آنهایی که وضعیت‌های بحرانی دارند، خیلی سریع‌تر حل‌وفصل شود.
در موضوع قطع برق که دولت فعلی علت آن را به دولت سیزدهم نسبت می‌دهد، چه پاسخی دارید ؟
البته عملا شهید رئیسی، 2 سال و 10‌ماه توانست دولت سیزدهم را مدیریت کند و حضور داشته باشد، اما در همان سال اول بیش از 6 هزار مگاوات به ظرفیت تولید برق کشور اضافه شد و سال دوم و سوم هم این عدد افزایش پیدا کرد که این عدد 6هزار مگاوات از متوسط افزایش ظرفیت تولید برق سال‌های قبل به شکل خیلی معناداری بیشتر بود، اما چون موضوع ناترازی‌ها موضوع انباشته شده سال‌های طولانی بود باید حتما یک برنامه 5،4 ساله وجود داشت برای اینکه کشور را از این ریل خارج کند.

بازار آریا

بحران دیگری که مطرح می‌شود، صندوق‌های بازنشستگی است. در این‌باره توضیح می‌دهید ؟
در موضوع ناترازی‌های صندوق‌های بازنشستگی که در آنجا هم دوباره انباشت خیلی جدی بود (می‌دانید در مورد صندوق‌های بازنشستگی همه نگران هستند و می‌گویند تا چند سال دیگر صندوق بازنشستگی کشوری، لشکری و تامین اجتماعی دچار شکاف‌های خیلی جدی خواهند شد)، اما هیچ‌کدام جسارت اینکه اصلاحات حوزه بازنشستگی را شروع کنند، ندارند؛ چون جامعه ممکن است نپذیرد؛ چراکه لازم است مثلا سن بازنشستگی و خیلی از این مقولات تغییر کند. اما دولت سیزدهم برای نخستین‌بار در بودجه سال 1402 زیر بار رفع این مشکل رفت و رسما گفت می‌خواهم بحران صندوق‌های بازنشستگی را حل کنم، اما مجلس در آن سال گفت که خب، مسئله صندوق‌های بازنشستگی ساده‌ نیست که ما در بودجه سنواتی مجوز قانونی بدهیم؛ دولت این را در برنامه هفتم بگنجاند که 5 سال فرصت دارد این کار را انجام دهد؛ بنابراین برای نخستین‌بار دولت سیزدهم اصلاحات خیلی جدی در ناترازی صندوق بازنشستگی را در لایحه برنامه هفتم گنجاند. جا دارد تشکر کنیم از مجلس که همکاری کرد و عقب نکشید از این اصلاح مهم که نهایتا مصوب شد.
تنها دولتی که در سنوات اخیر برای حل مسئله صندوق‌های بازنشستگی لایحه به مجلس برد، دولت سیزدهم بود که پیشقدم شد؛ چون متأسفانه قبل از آن در دهه 90 مستمرا متوسط سن بازنشستگی کاهش پیدا کرده و فشار خیلی جدی به صندوق بازنشستگی آمده بود. عملا به گونه‌ای شده بود که صندوق‌های بازنشستگی تا 90 درصد منابع خودشان را از بودجه دولت برمی‌داشتند. حالا وضعیت تامین اجتماعی یک قدری بهتر از بقیه بود، اما صندوق‌های بازنشستگی لشکری و کشوری وضعیت فاجعه‌باری داشتند. پس اینجا هم دوباره ریل اصلاح در دولت سیزدهم گذاشته شده و امیدواریم که دولت آقای پزشکیان هم این مسیر را دنبال کند. اما در دولت سیزدهم، چه در بودجه، چه در بانک، چه در برق و چه در صندوق‌های بازنشستگی واقعا هم مسیر به سمت ناترازتر شدن کامل متوقف شد و هم مسیر ریل‌گذاری به سمت کاهش ناترازی‌ها برگشت.
به‌عنوان یک تجربه عرض کنم چون خیلی از موارد را در دانشگاه و کتاب و این صحبت‌ها می‌شود گفت، اما تجربه عملی موضوع ناترازی‌ها به ما می‌گوید هرگاه از آن غفلت کنید دوباره برمی‌گردد؛ یعنی شما کافی است 6 ماه تا یک سال مسئله ناترازی‌های بانکی و بودجه را رها کنید؛ مثلاً فرض کنید در هدفمندی یارانه‌ها یک اتفاقاتی باید در رابطه با اصلاح مصرف انرژی می‌افتاد که گازوئیل و بنزین کمتری در کشور مصرف شود که انجام نشد.
خوب این تصمیم را دولت سیزدهم در اردیبهشت‌ماه 1403 در ستاد هماهنگی اقتصادی دولت مصوب کرد که به این ترتیب ناترازی‌های هدفمندی یارانه‌ها باید انجام شود. سیاست‌های غیرقیمتی داشتیم که فشاری جدی‌ای هم به مردم وارد نمی‌کرد. این مصوبه ستاد هماهنگی دولت 25 اردیبهشت 1403 یعنی 5،4 روز قبل از شهادت آقای رئیسی رسما ابلاغ شد، اما 30اردیبهشت آن اتفاق افتاد و تصمیمات مهمی از این دست همه موکول شد که آیا دولت بعد هم موافق این تصمیمات هست یا نه.
مسئولان دولت چهاردهم می‌گویند برای پول گندمکاران و پرستاران و گروه‌های دیگر در ابتدای کار پول نداشتند. چه پاسخی دارید ؟
همه این ناترازی‌ها از قبل علاج و مصوب شده و ابلاغ شده بود، اما آن 3،2 ماه پایانی دولت سیزدهم دست نگه داشتیم تا دولت جدید خودش تصمیم بگیرد؛ ضمن اینکه شهیدرئیسی هم که در سال 1400 مسئولیت را به‌عهده گرفتند در همان‌ماه اول برای حقوق کارمندهای دولت هم بودجه کافی در اختیار نداشت؛ چه برسد به پرستاران و گندمکاران و پرداخت‌هایی از این دست.
علت خاموشی‌ها در پاییز و زمستان امسال چه بود؟ آیا دولت سیزدهم در تامین سوخت نیروگاه‌ها کوتاهی کرده بود ؟
گفتم که معضل کمبود برق نیازمند اصلاحات بنیادی و طولانی‌مدت برای افزایش تولید و کاهش مصرف است، اما تدابیر موضعی و کوتاه‌مدت هم باید اتخاذ می‌شد که نشده است. مدیرانی که سال‌های سال ممارست کردند می‌دانند الآن چطوری باید با نیروگاه‌ها با پخش پالایش و پخش برای تامین نفت گاز تعامل کنند.
من این را نقل‌قول می‌کنم از رئیس سازمان پدافند غیرعامل که ایشان گفتند ما کتبا نوشته بودیم به دولت چهاردهم که در رابطه با حوزه وزارت نیرو و حوزه وزارت نفت به‌ویژه پالایش و پخش برای خیلی از تغییرات زود تصمیم نگیرید، بگذارید به‌تدریج این اتفاق بیفتد. متأسفانه حالا عمدتا یک بدبینی سیاسی هم در دولت هست نسبت به اینکه این افرادی که هستند شاید مثلاً تعلق خاطری به دولت فعلی ندارند و امثالهم. آنقدر سرعت تغییرات سریع بود که موجب شد آن دقت‌هایی که باید در شهریورماه 1403 انجام می‌شد به‌علت تلاطم تغییر تمام معاونان وزرا و مدیرکل‌ها و مدیران استان‌ها و... به فراموشی سپرده شود و مورد غفلت قرار گیرد.
یکی از مدیران عامل نیروگاه‌ها برای خود من تعریف می‌کرد و می‌گفت که در دولت سیزدهم یک فردی از سمت وزیر نیرو حداقل هفته‌ای 3 یا 4 بار تلفنی تماس می‌گرفت و می‌گفت بگویید چقدر ذخیره سوخت مایع دارید؟ و وضعیت سوخت نیروگاه‌ها را یادداشت می‌کرد و دوباره 2 روز بعد زنگ می‌زد می‌گفت که مشکلی که به من گفتید پیگیری کردیم. در تمام 365 روز سال هفته‌ای حداقل 4،3 بار از دفتر وزیر نیرو (آقای محرابیان) از مدیران نیروگاه‌ها پیگیری مستمر صورت می‌گرفت؛ چون معلوم بود گلوگاه جدی است که باید رصد شود. این تا قبل از شهریور 1403 هست. خب، بعد از تغییرات و روی کار آمدن دولت چهاردهم، مدیر نیروگاه می‌گفت که 2ماهی شد دیگر کلا این تماس‌ها قطع شد و کسی دیگر پیگیری نکرد.
شما اگر نمودارهای ذخیره سوخت نیروگاه‌های کشور را نگاه کنید روز 31 مرداد 1403 همانقدر ذخیره سوخت مایع در نیروگاه‌های کشور وجود داشت که روز مشابه سال 1400؛ زمانی که دولت به ما تحویل شد و دولت سیزدهم را شروع کردیم؛ یک قدری هم تازه بیشتر از آن سال بود. اما آن زمان طلایی که باید در پایان تابستان و ‌ماه اول پاییز صرف ذخیره سوخت نیروگاه‌ها می‌شد، از دست رفت و متوسط سوخت تحویل شده کاهش پیدا کرد؛ یعنی 2‌ماه پشت سر هم به جای اینکه سوخت بیشتری ذخیره کنند که آذر و دی از سوخت مایع استفاده شود، دقیقا در شهریور و مهر کاهش پیدا کرد. نتیجه این وضعیت هم اتفاق خیلی بدی شد؛ قطعی‌های برق فراگیر و آن حس نارضایتی که در عامه مردم ایجاد شد و من مطمئن هستم که خود دولت چهاردهم هم از این وضعیت راضی نبود.
تقریبا همه یا اکثر کشورهای دنیا غیراز تعدادی که کلا مازاد تولید برق دارند، هیچ‌گاه به اندازه روزهای گرم و مصرف پیک، برق تولید نمی‌کنند. همیشه یک شکاف و ناترازی وجود دارد و آن ناترازی‌های موقت را مدیریت می‌کنند، اما در ایران غفلت شده و مشکل، بنیادین شده است. باید علاوه بر افزایش تولید، در زمینه کنترل مصرف با استفاده از تکنولوژی‌های بهینه‌سازی مصرف، جذاب کردن گواهی‌های صرفه‌جویی انرژی و موارد مشابه، سرمایه‌گذاری می‌کردیم که این کار را نکردیم. اما در دوره دولت سیزدهم برای نخستین‌بار گواهی صرفه‌جویی بورس سبز برای خرید و فروش انرژی برق سبز کلید خورد؛ یعنی ریل‌گذاری‌هایی شروع شد که به‌واقع اگر ادامه پیدا می‌کرد مسیرهای اصلاح ناترازی برق بهتر می‌شد.
یکی از مصادیق فرمایش رهبری که فرمودند اگر دولت سیزدهم ادامه پیدا می‌کرد خیلی از مشکلات که عمدتا هم اقتصادی بود، مرتفع می‌شد و به سرانجام می‌رسید، همین ریل‌گذاری‌هایی است که به سمت بهبود و کاهش مدیریت مصرف انرژی کلید خورده بود. امیدوارم با توجه به اینکه دولت چهاردهم چندماه ابتدایی خود را پشت سر گذاشته از این پس شاهد سیاست‌های خیلی منسجم‌تر و جدی‌تری باشیم و مسیر مدیریت ناترازی‌ها را در بخش‌های مختلف کشور شروع کنند.
علت گرانی ارز در دولت چهاردهم چیست ؟
یک بحران مهم که در همین 6‌ماه دولت چهاردهم با آن مواجه بودیم نوسان نرخ ارز در بازار آزاد بود. دوستانی که در رابطه با بحران ارزی امسال اظهارنظر می‌کنند دقیق صحبت نمی‌کنند و مسئله را به یک عامل خارجی و مثلا تغییر دولت در آمریکا و آمدن ترامپ ربط می‌دهند؛ درحالی‌که تا بهمن 1403 نه تحریم‌های جدیدی اعمال شده، نه کاهش صادرات نفتی واقعا رخ داده و نه کاهش درآمدهای ارزی صادراتی دولت عدد قابل توجهی است که توجیه‌کننده این رشد شدید قیمت ارز باشد.
علت گرانی ارز پس چه بود ؟
همزمان با اعلام سیاست‌های ارزی جدید توسط بانک مرکزی و به‌ویژه وزارت اقتصاد که در این دوره خیلی نسبت به سیاست‌های ارزی فعال شد، کسری در تراز ارزی کشور رخ داد. علت آن هم این بود که به جهت سوء‌تدبیرهایی که در موضوع گاز و برق رخ داد بسیاری از صنایع صادراتی که عمده ارز غیرنفتی را تامین می‌کنند، به‌علت قطع برق و گاز مدت‌ها تعطیل شدند؛ بنابراین صادراتشان کاهش یافت و ارز صادراتی آنها هم کمتر شد؛ از این رو ارزهای صادراتی کمتری به کشور برگشت.
ضمن اینکه دولت چهاردهم سیاست‌هایی را در پیش گرفت که این سیاست‌ها مصارف ارزی کشور را بالا برد؛ مثل تسهیل افزایش واردات خودرو، گوشی آیفون و... که همه اینها سبب افزایش مصرف ارز شد. خوب اینها مصارف ارزی کشور را یعنی تقاضای بازار ارز که یک بخش آن هم تقاضای غیررسمی و قاچاق هست، تحریک کرد. از آن طرف به جهت اینکه نتوانستیم مسئله سوخت را حل کنیم وزارت نفت به شکل محسوسی بیش از سال‌های قبل ناچار شده که بنزین و گازوئیل وارد کند؛ یعنی بخشی از درآمد ارزی هم صرف واردات سوخت شد.
در این شرایط کمبود منابع ارزی، دولت چهاردهم به شکل نسنجیده‌ای سیاست جدید ارزی (بازار توافقی ارز) را اجرا کرد. شاید خود آن سیاست به‌تنهایی سیاست معیوبی نبود، اما در زمان نسنجیده اعلام شد.
هدف دولت از بازار توافقی، حرکت به سمت تک‌نرخی شدن ارز بود.
در شرایط فعلی اقتصاد ایران تک‌نرخی شدن ارز از منظر بنده شدنی نیست، اما آقایان ادعایی می‌کردند و این سیگنال و علامت را هم به بازار دادند که اگر مدتی ارزشان را نگه دارند و به بانک مرکزی ندهند، با قیمت بالاتری می‌توانند بفروشند. نتیجه این سیاست افزایش قیمت ارز بود.
خوب یک عده‌ای از صادرکنندگان که متأسفانه تسلط دولت هم بر آنها زیاد نبود و اقتصاد سیاسی دولت چهاردهم یک قدری گرفتاری دارد با این بخش، دست نگه داشتند و ارزشان را عرضه نکردند تا با قیمت بالاتری بفروشند. این نسنجیده بودن زمانبندی‌ها را درنظر داشته باشید؛ ضمن اینکه به‌طور طبیعی هر سال نزدیک دی‌ماه که پایان سال میلادی است و بعدش بهمن‌ماه که سال نوی چینی است، تسویه‌های ارزی شرکت‌ها با شرکای خارجی انجام می‌شود و آن تسویه‌ها سبب افزایش فشار تقاضای ارز می‌شود.
این در حالی است که در دولت سیزدهم ما می‌دانستیم که در این مقطع از سال نباید با ارز بازی کرد؛ چون به‌شدت به تغییرات سیاست‌ها حساس است؛ بنابراین شما دیدید که در طول کل سال 1402 قیمت ارز شاید حدود 10 درصد بالا رفت و در نیمه اول سال 1403 که ما سر کار بودیم با همه شرایط بدون رئیس‌جمهور و حملات اسرائیل و جواب ما به اسرائیل و شهادت شهید هنیه، نرخ ارز کاملا در کنترل بود. این نشان می‌دهد در دولت سیزدهم، الگوریتم مدیریت بازار ارز کاملا دست بانک مرکزی بود و محکم و قابل اعتماد کار می‌کرد. چه بسا اگر سیاست‌های به ظاهر درست اما با زمانبندی‌های کاملا غلط در دولت چهاردهم اجرا نمی‌شد، امروز نباید قیمت دلار به 95 هزار تومان می‌رسید. امیدوار هستم که واقعا آقای دکتر پزشکیان و تیم اقتصادی دولت برای سال 1404 یک تجربه کم‌هزینه خیلی سنجیده‌تری را بتوانند در پیش بگیرند.
کد خبر 940026 منبع: روزنامه همشهری برچسب‌ها قطعی برق احسان خاندوزی- وزیر اقتصاد

https://www.bazarearya.ir/fa/News/1298759/روایت-خاندوزی-از-ریشه-ناترازی‌های-اقتصادی-|-رد-پای-برق-در-گرانی-دلار!
بستن   چاپ