بازار آریا - عاطفه چوپان: دامنهنوسان در
بورس تهران از مهر سالگذشته(1403) به منفی و مثبت سهدرصد محدود شدهاست. این اتفاق که در پی مناقشات خاورمیانه و بهمنظور کنترل هیجانات منفی در
بورس تهران رقم خورد، حالا بهنظر میرسد بیش از اندازه ادامهدار شدهاست. در اولین روز معاملاتی هفته، شاخصکل
بورس موفق شد برای اولینبار قله سهمیلیونواحدی را فتح کند و روز گذشته نیز با افزایش ارتفاع بیش از دودرصدی، حضور خود بر قله جدید را استحکام بخشید؛ اتفاقی که به باور کارشناسان، با توجه به ارزندگی اکثر
سهام و صنایع، اگر سایه ریسکهای سیاسی بر بازار سنگین نبود، مدتها پیش باید رخ میداد.
اما حالا که از دور دوم مذاکرات نیز خبرهای خوشی مخابره شد و حتی شاهد گسیل نقدینگی از بازارهای موازی به
بورس هستیم، سوال اساسی اینجاست که چرا محدودیت دامنهنوسان به حالت قبلی یعنی مثبت و منفی 7درصد بازنمیگردد؟ آیا همچنان باید با احتیاطهای غیرضرور، فرصتهای رشد را به تعویق انداخت و سرمایهگذاران را از واکنش به واقعیتهای
اقتصادی محروم کرد؟
آمارها نشان میدهند که طی یک ماه گذشته، ارزش معاملات خرد در بازار
سهام بهطور میانگین از 10هزارمیلیاردتومان فراتر رفتهاست؛ اینیعنی نهتنها عطش خرید و ورود
پول افزایشیافته، بلکه ظرفیت پذیرش ریسک نیز درمیان سهامداران بالاتر رفتهاست. در چنین شرایطی، ادامهداربودن محدودیت دامنهنوسان نهتنها از بازتابپذیری سریع بازار نسبت به اخبار و اطلاعات جلوگیری میکند، بلکه بعضا باعث قفلشدن صفوف خرید و فروش و افت کارآیی بازار میشود.
سوالی که باید از نهاد ناظر پرسیداین است که چه زمانی قرار است این سیاست موقتی، پایان یابد و
بورس به روال عادی خود بازگردد؟ البته توجیه سیاستگذار برای ادامه محدودیتها، همچنان مبتنی بر کنترل هیجانات است؛ بهویژه با توجه به احتمال شکنندگی بازار در مواجهه با اخبار سیاسی، چه مثبت و چه منفی، اما باید توجه داشت که این رویکرد در بلندمدت میتواند اثر معکوس داشتهباشد؛ چراکه با از بین بردن مکانیزمهای طبیعی کشف قیمت، مسیر نقدشوندگی را ناهموار میکند و در نهایت، اعتماد سرمایهگذاران را زیر سوال میبرد. اگر بازار
سرمایه را بازاری بالغ میدانیم، باید اجازه دهیم در مواجهه با واقعیات، از ابزارهای خودش استفاده کند، نه اینکه دائما آن را با مداخلههای مقطعی در حالت مصنوعی نگه داریم.
واقعیت این است که ادامه این محدودیت، حالا دیگر نه ابزار حمایت، بلکه به مانعی برای توسعه بازار تبدیل شدهاست. بازاری که این روزها تشنه شفافیت، سرعت در واکنش به اطلاعات و ایجاد فرصتهای متنوع برای سرمایهگذاری است، نمیتواند در قالبهای محدود گذشته باقیبماند، بهخصوص در زمانیکه نگاه عمومی دوباره به
بورس برگشته و حتی صندوقهای درآمد ثابت نیز بخش بیشتری از منابع خود را روانه بازار
سهام کردهاند، این محدودیتها بیشتر از آنکه حافظ ثبات باشند، نقش ترمز را ایفا میکنند.
از سوی دیگر، حذف یا بازگشت تدریجی به دامنهنوسان متعادلتر، میتواند فضای رقابتیتری را برای بازارگردانها و معاملهگران حرفهای فراهم کند. امروز بخش بزرگی از نقدشوندگی بازار بر دوش بازارگردانهاست، اما ابزارهای در اختیار آنها برای انجام درست وظیفه، بهشدت محدود شدهاست. در غیاب امکان نوسان آزادتر، مدیریت صفوف خرید و فروش از مسیر طبیعی خود خارجشده و بعضا رفتارهای هیجانی تشدید میشود، نه تعدیل.
تجربه جهان چه میگوید؟
نگاهی به تجارب جهانی میتواند روشنگر مسیر سیاستگذاری بازار
سرمایه در
ایران باشد. در بسیاری از بورسهای توسعهیافته مانند نیویورک، لندن یا فرانکفورت، دامنهنوسان محدود بهصورت دائمی اعمال نمیشود و تنها در شرایط بحرانی محدود میشود. حتی در بازارهای نوظهور مانند هند و ترکیه، دامنهنوسان بیشتر از بازار
ایران است و اغلب در محدوده 10 تا 15درصد تعیین میشود.
بهعلاوه، بسیاری از این بازارها بهجای محدودکردن نوسان، از ابزارهایی مانند توقف موقت معاملات(Circuit Breakers) برای کنترل هیجانات استفاده میکنند. این توقفها که معمولا برای دقایقی اجرا میشوند، به معاملهگران فرصت ارزیابی مجدد شرایط را میدهند؛ بدون اینکه اصلپویایی و کشف
قیمت در بازار خدشهدار شود.
به عبارت دیگر، در بازارهایی که شفافیت، کارآیی و نقدشوندگی بهعنوان اصول اساسی پذیرفتهشدهاند، نقش نهاد ناظر، تسهیلگرانه و تنظیمگر است، نه کنترلگر و محدودکننده. شاید وقت آن رسیده که بازار
سرمایه ایران نیز با الگوبرداری از این رویکردها، از یک بازار تحتمراقبت شدید به بازاری پویا و متکی به خودش تبدیل شود.
آزمون اعتماد
اکنون که شاخصکل در حال عبور از مقاومتهای تاریخی است، انتظارات از سازمان
بورس برای تصمیمگیری شجاعانه بیشتر شدهاست. در شرایطی که مذاکرات هستهای به مراحل امیدوارکنندهای رسیده، نرخ
ارز در مسیر تعادلی قرار دارد، بازار
طلا و
ارز از هیجانات خالی شده و دولت نیز تمایل خود به حمایت از بازار
سرمایه را بارها اعلام کرده، شاید بهترین زمان برای بازنگری در دامنهنوسان، همین حالا باشد. بیتردید، بازگشت به دامنهنوسان 7درصد یا حتی حذف تدریجی آن، میتواند نشانهای از اعتماد نهاد ناظر به پختگی بازار و فعالانش تلقی شود؛ نشانهای که بازار بیش از هر زمان دیگری به آن نیاز دارد. اکنون دیگر نمیتوان با توجیهاتی چون «فضای نااطمینانی» یا «احتمال شوک سیاسی» بازار را در فضای احتیاط نگه داشت. همانطور که سهامداران خرد در ماههای اخیر با وجود همین ابهامات تصمیم به بازگشت به بازار گرفتند، نهاد ناظر نیز باید این پیام را دریافت کردهباشد: بورس، آماده بازگشت به وضعیت طبیعی است و هر تاخیری در این مسیر، شاید به کاهش اعتماد دوباره منجر شود؛ اعتمادی که احیای آن، خود سالها زمان و هزینه میطلبد.
سازمان
بورس اکنون با یک انتخاب مهم مواجه است: ادامه محافظهکاری یا اعتماد به بلوغ بازار. هریک از این دو مسیر، پیامهای متفاوتی برای سهامداران، بازارگردانها و سرمایهگذاران نهادی در پی دارد. اگر اعتماد به سازوکارهای بازار نهادینه شود، احتمالا شاهد تقویت سرمایهگذاری بلندمدت و افزایش تنوع ابزارهای مالی خواهیم بود، اما اگر سیاست محدودیت و کنترل ادامه یابد، ممکن است بازهم شاهد کوچ بخشی از نقدینگی به بازارهای موازی، بیثباتی در روند معاملات و بازگشت سایه بیاعتمادی باشیم.
انتظار میرود سازمان بورس، بهجای تداوم نگاه محافظهکارانه، با جسارت بیشتری به اصلاح ساختاری بازار بیندیشد؛ اصلاحی که از بازنگری در دامنهنوسان آغاز شود، اما در نهایت به ارتقای کارآیی، نقدشوندگی، شفافیت و رقابتپذیری بازار ختم شود. این همان مسیری است که میتواند
بورس تهران را از یک بازار واکنشی و شکننده، به بازاری هوشمند، پیشرو و اثرگذار در
اقتصاد کلان کشور تبدیل کند.