بازار آریا - مهدی خزعلی ضمن انتقاد تند از اغتشاشگران سال 1401 معتقد است که اصلاح طلبان در قبال رفتارهای ضد دینی این اغتشاشگران هیچ کاری نکردند.
- «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم.
بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان
هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
دشمنان رسمی مردم
ایران در همین نزدیکی!

روزنامه شرق به تازگی در گزارشی که با عنوان "در نبرد با
فقر و ناامیدی" منتشر کرد، با اشاره به مشکلات
اقتصادی روزمره در ایران؛ معترض گزارش وزیر گردشگری از افزایش میزان سفرهای نوروزی در
ایران شد و به نقل از فردی که او را جامعه شناس
اقتصادی معرفی کرد نوشت: به نظر میرسد با تغییر الگوی سفر در
ایران مواجه هستیم، یعنی سفرها محتاطانهتر شده است و همان اندک سفرهای خارجی نیز به سمت سفرهای داخلی تغییر الگو دادهاند. مصرف بودجهمحور، محتاطانه و مقرونبهصرفه در سفر هم مد نظر قرار گرفته است؛ یعنی اگرچه افراد به سفر میروند، اما در رستورانها کمتر حاضر میشوند یا مدلهای اقامتی متفاوتی را انتخاب میکنند.
فرد مذکور تصریح کرده است: نمیشود سفررفتن را تعبیر به مطلوببودن شرایط مردم تعبیر کرد. درواقع این موارد تنها نشاندهنده آن هستند که یک جامعه در تلاش است که به لحاظ فرهنگی تاب بیاورد. در واقع سفر را باید به عنوان مدلی از تابآوری و مصرفهای جبرانی تحلیل کرد. مصارف جبرانی، مصارفی برای رسیدن به رضایت در اوج نارضایتی است. وضعیت رفاه جامعه بسیار پایین است و جامعه درگیر بیثباتی و
رکود تورمی است. افراد در چنین وضعیتی دست به تصمیمگیریهای کوتاهمدت میزنند که سفر یکی از این تصمیمگیریها و برای تابآوردن در این شرایط است. از طرف دیگر سفر یا طبیعتگردی در فرهنگ
ایران جایگاه خاصی دارد.
شرق در گزارش خود همچنین به نقل از فرد دیگری که او را جامعه شناس سیاسی معرفی کرده مدعی شده است که شرایط فعلی کشور مشابه روزهای نزدیک به جنگ
ایران و
عراق است!
این فرد نیز درباره افزایش سفرهای نوروزی در
ایران گفته است: در همه روزهای سال مردم به دنبال معیشت هستند، اما وقتی در دو هفته نوروز شاهدیم که مردم به دنبال تفرج و سفر هستند، ممکن است به سمت دیگری کشیده شده و گمان کنیم این سفرها نشان از حال خوب جامعه ایرانی دارد؛ درحالیکه واقعا چنین نیست. [1]
*حتی اگر گزاره های بدبینانه را هم در قبال این گزارش کنار بگذاریم لکن باید تصریح کرد که این میزان سیاه نمایی و سیاه دیدن امیدها و پیشرفت یک ملت نیاز به تمرین روزانه و ساعتی دارد و یک فرد نرمال هرگز دارای این سطح از انکار واقعیت ها و بیماری سیاه نمایی نیست!
کسی باید جواب بدهد که مردم و حاکمیت
ایران دقیقا باید چه کار کنند که افراد قبیله سیاه نمایی اذعان کنند که ایرانی ها هم اهل تفریح، لبخند و امید هستند؟
یعنی حتی وقتی در
ایران نرخ
تورم کاهش یافته است و یا مردم رکورد سفر را هم می شکنند؛ باز هم عده ای پیدا می شوند همین نشانه های واقعی پیشرفت را هم انکار می کنند و آنها را نشانی از
فقر و نومیدی برمی شمارند.
طبعا توقع زیادی است اگر انتظار داشته باشیم متوجه باشند که مشکلات
اقتصادی در تمام کشورهای جهان وجود دارد لکن پیشرفت و عقلانیت یک حاکمیت و یک ملت آنجاست که علیرغم مشکلات
اقتصادی خود بتواند رفتارهای شادکامانه از قبیل سفر را افزایش دهد، از نرخ
تورم خود بکاهد، شاهد مالیات کمتری باشد و امنیت خود را هم تضمین کند.
دقت شود که چاره این انکارها و سیاه نمایی ها از دست حکومت هم خارج است و مردم و جوانان و نوجوانان اگر در مقابل این حماقت ها و سیاه نمایی ها قد علم نکنند و به مبارزه برنخیزند؛ حوادث بدی امکان وقوع خواهند یافت. حوادث بدی که یکی از نخستین و اصلی ترین آنها از دست رفتن مثبتات کشور و امکانات پیرامون است.
***
روایت خزعلی از کاری که اصلاحطلبان در اغتشاشات مهسا نکردند!
مهدی خزعلی، فعال اصلاح طلب و از بازداشتی های فتنه 88 در بخشی از یک مصاحبه با انصافنیوز ضمن دفاع از گفتمان دینی؛ درباره اغتشاشات سال 1401 و پروژه مهسا امینی گفته است: در شورش مهسا در برابر چشمانم در میدان توحید پرچم -منقش به اسم مقدس- را باز کردند و آتش زدند و همه هم کف زدند و یک نفر مخالفت نکرد. حرف من این بود که اگر میگویید این افراد نفوذی هستند این کار را محکوم کنید. به انجمن خودمان و اصلاحطلبان گفتم که شما حداقل اهانت به دین را محکوم کنید و بگویید از ما نیستند. این کار را هم نکردند.
او تصریح می کند: معتقدم که حرکت مهسا یک شورش است زیرا نه سندیکایی پشت آن بوده و نه رهبری داشت. یک التهاب عجیب جامعه را گرفته بود و دنبال یک جرقه بود و جرقه را آن طرف آب زدند و هیچ کس را هم در جایگاه رهبری این حرکت قرار ندادند. رکوردهای اینترنتی را شکاندند و ترند شد و تنها میخواستند کشور را به هم بریزند.
خزعلی همچنین در پاسخ به خبرنگاران انصاف نیوز که فرض تغییر را درباره شخصیت او مطرح کرده اند، گفته است: آنجایی که میگویید من عوض شدم جایی بود که پرچم امام حسین را آتش زدند. در «جنبش مهسا» که من به آن «شورش» میگویم و تعارفی هم ندارم و به آن میگویم «شورش برهنگان دینستیز»؛ پرچم حسین(ع) را آتش زدند، در برابر چشم من پرچم رسولا...(ع) را در میدان توحید آتش زدند، یک کلام دینی نداشت و یک «الله اکبر» نداشت بلکه شعار ضد دینی داشت. هتاکی داشت، ما با هتاکی مخالفیم.
او می افزاید: در دانشگاه شریف ما الفاظ رکیک ناموسی بیان شد. آیا شما میخواهید که ما در همه حال همراه باشیم!؟ اگر خواستند شعار «باقالی پلو با ماهی» بدهند هم همراه هستیم!؟ نه نیستیم. یا دربارهی کشف حجاب. من ممکن است بگویم که با تحمیل حجاب و حجاب اجباری مخالفم اما نمیتوانم در جبههی کشف حجاب باشم. [2]
*اگرچه آقای خزعلی دیدگاه های خاص خود را دارد و هنوز هم بر تعدادی از تحلیل های سیاسی ناصحیحش استوار است لکن این دفاع او از ساحت دین و روایت دست اول او به عنوان یک عنصر ستادی اصلاح طلب از رفتار چپ ها در قبال اغتشاشات مهسا امینی؛ مغتنم و قابل تأمل است.
برخی چپ های ستادی اگرچه تقلا می کنند خود را در چارچوب نظام و سیاست های قانونی نشان دهند اما در وادی ایما و اشاره از هیچ رفتاری که معارض با نظام اسلامی و مبانی دینی باشد اِبا و امتناعی ندارند.
این قضیه و شهادتی که خزعلی بر آن الصاق کرده است باید مد نظر همه کسانی باشد که قصد پژوهش تاریخی و یا کار سیاسی دارند.
شناخت دقیق جریانات سیاسی و تصمیمات آنها در بزنگاه ها یکی از رهیافت های اصلی در مسیر "بصیرت نافذ" است.
***
تنها مسیر پیش روی
آمریکا پس از مذاکرات عمان

حمیدرضا آصفی، سخنگوی پیشین وزارت خارجه کشورمان و از چهره های دیپلماتیک
ایران در بخشی از یک مصاحبه با جماران پیرامون مذاکره اخیر
ایران و
آمریکا گفته است:
"بین ما و
آمریکا بیاعتمادیهای زیادی وجود دارد و مقصر هم آمریکاست، زیرا به وعدههایی که میدهد پایبند نیست. حتی در مورد برجام هم درست است که
ترامپ از آن خارج شد، اما در دو سالی که اوباما داخل برجام بود هم هیچ همکاری خاصی با
ایران نکرد. اکنون
ترامپ میگوید من تنها میخواهم
ایران سلاح هستهای نداشته باشم. خب! این که همین حالا هم محققشده است و از طریق مراجع رسمی و بینالمللی هم کاملا قابل ارزیابی است. باید ببینیم آیا آمریکاییها پایبند به این گفته خود میمانند یا در طول مذاکرات، صحبتهای دیگری را مطرح میکنند. "
او با بیان اینکه اظهارات بسیار خوشبینانه و اظهارات بسیار بدبینانه در داخل، دو آفت برای مذاکرات هستند، تصریح می کند: هر دوی این مدل اظهارات، تأثیر منفی روی تیم مذاکرهکننده
ایران میگذارد. باید اجازه دهیم این تیم که نماینده نظام است، کار خود را به پیش ببرد. بهتر است تنها کسانی در مورد مذاکرات اظهارنظر کنند که هم در عرصه دیپلماسی سابقه داشته باشند، هم دارای تجربه مذاکره باشند و هم
ایران و دنیا را بشناسند. متأسفانه برخی از اظهارات به قدری ناپخته است که آدم تعجب میکند.
آصفی می افزاید: -این مذاکرات- برای ما یک ارزیابی از طرف مقابل است که ببینیم چه قدر صداقت و علاقه برای رسیدن به نتیجه دارد. کما اینکه
آمریکا نیز میخواهد امروز به همین ارزیابی برسد. البته که ما پیشتر هم به کرات اعلام کردهایم که در مذاکره جدی و خواهان حصول نتیجه هستیم. امام(ره) پس از پذیرش قطعنامه گفتند ما همان طور که در جنگ جدی بودیم، در صلح هم جدی هستیم. امروز نیز باید گفت ما همان طور که در مورد اصول خود جدی هستیم، برای رسیدن به یک تفاهم نیز جدیت داریم. امیدواریم آمریکاییها این را درک و طوری عمل کنند که از شدت بدبینی ما کاسته شود.
او با اشاره به احتمال همکاری
اقتصادی در صورت حصول توافق گفت: این یک زمینه خوبی برای همکاری است، اما ارقامی مانند هزار میلیارد
دلار که مطرح شده، خیلی عجیب و غریب و نجومی است. پس از امضای توافق،
آمریکا نیز مانند سایر کشورها میتواند در
ایران سرمایهگذاری کند، اما باید در ارائه ارقام دقت داشته باشیم و با منطق ریاضی حرف بزنیم. [3]
*نتیجه معقول و ریاضی سخنان آقای آصفی آنست که توپ مذاکرات کاملا در زمین آمریکاست و اکنون باید دید
آمریکا چقدر در رفتارها و مذاکرات خود صادق است؟
البته انتظار صداقت از
آمریکا تا حد زیادی ساده لوحانه است و عبرت هایی مثل برجام نیز سند این مدعا هستند. لکن تحلیل و تفرّس (پیش بینی مدقانه آینده) هرگز به معنی تن ندادن به عقلانیت مذاکره نیست. خاصه وقتی که
ترامپ چندین مرتبه از
ایران تقاضای مذاکره کرده است.
در بحث
سرمایه گذاری های احتمالی
آمریکا نیز اگرچه مشخص نیست که منبع دقیق این خبر و میزان سندیت آن چقدر است لکن در این زمینه باز هم باید به تجربه برجام توجه کرد که چگونه مشتی هیئت خارجی حتی از کشورهای ورشکسته اروپایی به
ایران آمدند اما هیچ
سرمایه گذاری خاصی در
ایران شکل نگرفت!
جالب آنکه عده ای از ملتمسان مذاکره و توافق به هر قیمتی مدعی هستند که بی خاصیتی سفر هیئات مذکور به دلیل رفتار سیاسی برخی گروه ها در داخل
ایران و رخدادهایی مثل حمله خودسرها به سفارت عربستان بود!
این حرف نه به لحاظ تاریخی و نه به لحاظ منطق دیپلماسی و
اقتصاد صحیح نیست. زیرا آن هیئتها در واقع از ابتدا هم به فرموده
آمریکا عزمی برای
سرمایه گذاری در
ایران نداشتند. چه اینکه ما با تجربه قتل سفیر
آمریکا و چند دیپلمات این کشور در لیبی هم مواجهیم که
آمریکا در پی آن هرگز از لیبی خارج نشد و بلکه در این کشور ماند چون به
نفت لیبی چشم داشت.
از طرفی مقامات و اقتصادیون خارجی هم کودک نیستند که با چند رفتار سیاسی و مثلا فلان مقاله یک روزنامه؛ از منافعی که در دیپلماسی و
اقتصاد می جویند دست بردارند.
طرفه آنکه در بحث آورده های
اقتصادی مذاکرات برای
ایران باید منتظر ماند و میزان عزم
آمریکا برای کاهش تحریم ها را عینا ملاحظه کرد.
البته مجددا تأکید می شود که تصور هرگونه رخداد مثبت از مذاکره با
آمریکا نهایت خوشبینی است. خاصّه اینکه باید بدانیم دانلد
ترامپ در دوره جدید دولتش در
آمریکا به دنبال برندسازی از خود و نمایش هایی است که نام خود را در سطح جهان فراگیر کند. ورود
ترامپ به پرونده هایی مثل اوکراین، پاناما، کانادا و البته ایران؛ نشانی از همین تحلیل است.
به نظر می رسد بهترین جمله را در قبال مذاکرات عمان؛ آقای آصفی مطرح کرده است: اینکه آیا
آمریکا طوری عمل خواهد کرد تا از شدت بدبینی
ایران کاسته شود یا خیر!؟
این تنها راه معقول
آمریکا پس از مذاکرات عمان است.
***
1_https://www.sharghdaily.com/fa/tiny/news-991639
2_https://ensafnews.com/582262
3_https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1664831
https://www.bazarearya.ir/fa/News/1292023/تنها-مسیر-پیش-روی-آمریکا-پس-از-مذاکرات-عمان--دشمنان-رسمی-مردم-ایران-در-همین-نزدیکی!