بازار آریا
ترامپ: تهدید یا فرصت؟
سه شنبه 28 اسفند 1403 - 00:23:46
روزنامه دنیای اقتصاد
بازار آریا - سیدرضا درودیان* با روی کار آمدن دوباره دونالد ترامپ به‌‌‌عنوان رئیس‌‌‌جمهور ایالات‌متحده، پیش‌بینی‌‌‌ها درباره وضعیت اقتصادی و ژئوپلیتیک ایران بار دیگر به کانون تحلیل‌‌‌ها بازگشته است. تجربه گذشته، طی چهار سال اول ریاست‌جمهوری ترامپ (2021-2017)، تصویری از چالش‌‌‌ها و فرصت‌‌‌های محدود ایران در عرصه‌‌‌های اقتصادی و بین‌المللی ارائه می‌دهد؛ تصویری که بررسی آن می‌‌‌تواند پایه‌‌‌ای محکم برای تحلیل شرایط کنونی فراهم کند. دوران قبلی ریاست‌جمهوری ترامپ به‌‌‌عنوان یکی از سخت‌‌‌ترین دوران‌‌‌ها در تاریخ معاصر اقتصاد ایران ثبت شده است.
با خروج آمریکا از توافق هسته‌‌‌ای موسوم به برجام در سال 2018، ترامپ تحریم‌‌‌های اقتصادی گسترده‌‌‌ای را علیه ایران وضع کرد که به‌‌‌طور مستقیم صنایع نفت و بانکداری را هدف قرار داد. فروش نفت ایران که در سال‌های پیش از آن به حدود 2میلیون بشکه در روز رسیده بود، به کمتر از 300‌هزار بشکه کاهش یافت و دسترسی ایران به منابع مالی و سیستم بانکی جهانی تقریبا مسدود شد. این تحریم‌‌‌ها، علاوه بر کاهش شدید درآمدهای ارزی ایران، باعث اختلال در زنجیره‌‌‌های تامین صنایع مختلف کشور و افزایش شدید هزینه‌‌‌های وارداتی شدند. از سوی دیگر، محدودیت‌های بانکی باعث شد که شرکت‌ها و نهادهای مالی خارجی از همکاری با ایران خودداری کنند؛ امری که امکان دسترسی به بازارهای بین‌المللی برای تجارت و سرمایه‌گذاری را به‌شدت کاهش داد. 
در نتیجه این وضعیت، بسیاری از شرکت‌ها و کارخانه‌‌‌های داخلی ایران با مشکلات شدید مالی و کاهش تولید مواجه شدند که خود به افزایش بیکاری و فشار بیشتر بر زندگی روزمره مردم ایران منجر شد. این محدودیت‌ها به اقتصاد ایران ضربه زد؛ تورم تا مرز 50‌درصد پیش رفت و ارزش ریال به پایین‌‌‌ترین سطح تاریخی خود سقوط کرد. براساس گزارش‌‌‌های صندوق بین‌المللی پول، اقتصاد ایران در این دوره شاهد کوچک‌شدن نزدیک به 6درصد در سال 2018 و بیش از 7‌درصد در سال 2019 بود. این تحولات اقتصادی باعث افزایش فقر، گسترش نابرابری اقتصادی و کاهش چشم‌گیر رفاه عمومی شد.
وضعیت ژئوپلیتیک ایران نیز تحت‌تاثیر این فشارها تغییر کرد. سیاست «فشار حداکثری» ترامپ باعث شد موقعیت ایران در تعاملات جهانی تغییر کند. کشورهای اروپایی که به امید حفظ برجام و ادامه روابط اقتصادی با ایران بودند، در نهایت به دلیل فشارهای آمریکا، همکاری‌‌‌های خود را به حداقل رساندند. برای مثال، شرکت‌های اروپایی مانند توتال فرانسه و زیمنس آلمان که قراردادهای بزرگی با ایران داشتند، مجبور به ترک بازار ایران شدند. 
همچنین سازوکار مالی ویژه اروپا برای تجارت با ایران، موسوم به «اینستکس»، به دلیل فشارهای آمریکا به نتیجه ملموسی نرسید. این موضوع باعث نزدیکی بیشتر ایران به کشورهایی مانند چین و روسیه شد. به‌‌‌عنوان مثال، چین به یکی از شرکای اصلی تجاری و سرمایه‌گذاری ایران تبدیل شد و قرارداد بلندمدت همکاری 25ساله با ایران را امضا کرد که شامل سرمایه‌گذاری در حوزه‌‌‌های انرژی، زیرساخت و فناوری است. روسیه نیز همکاری‌‌‌های خود را در زمینه‌‌‌های نظامی و انرژی با ایران افزایش داد و در موارد متعدد از مواضع سیاسی ایران در مجامع بین‌المللی حمایت کرد. این نزدیکی‌‌‌های استراتژیک تا امروز نیز ادامه داشته و محور جدیدی از همکاری‌‌‌های بین‌المللی برای ایران ایجاد کرده است. 
بازگشت ترامپ به کاخ‌سفید، سوال‌‌‌های جدیدی را درباره مسیر آینده ایران مطرح کرده است. با توجه به پیشینه سیاست‌‌‌های ترامپ، انتظار می‌رود که آمریکا بار دیگر استراتژی فشار حداکثری را در دستور کار قرار دهد. البته در شرایط فعلی، ایران نیز از تجربیات دوره قبل استفاده خواهد کرد. دولت ایران طی سال‌های اخیر تلاش کرده است وابستگی خود به درآمدهای نفتی را کاهش داده و صادرات غیرنفتی خود را افزایش دهد؛ اما این اقدامات تا چه اندازه می‌‌‌تواند مقاومت اقتصادی ایران را در برابر تحریم‌‌‌های مجدد تقویت کند؟ با بازگشت ترامپ به کاخ‌سفید، انتظار می‌رود بار دیگر تحریم‌‌‌های سخت‌‌‌گیرانه‌‌‌ای علیه ایران وضع شود که می‌‌‌تواند پیامدهای جدی برای اقتصاد کشور داشته باشد. یکی از خطرات مهم در کوتاه‌‌‌مدت، جهش دوباره نرخ ارز و افزایش مجدد تورم است. تجربه دوره گذشته ریاست‌جمهوری ترامپ نشان می‌دهد که تحریم‌‌‌ها به‌سرعت باعث نوسانات شدید در بازار ارز ایران می‌‌‌شوند. برای مثال، در سال‌های 2018 و 2019، نرخ دلار از حدود 4‌هزار تومان به بیش از 30‌هزار تومان رسید.
این نوسانات شدید ارزی باعث ایجاد عدم‌اطمینان در بازارها شده و قیمت کالاهای اساسی را به‌‌‌شدت افزایش داد. افزایش تورم به‌‌‌طور مستقیم معیشت خانوارهای ایرانی را تحت‌تاثیر قرار داده و موجب کاهش قدرت خرید مردم شده است. به‌عنوان نمونه، قیمت کالاهای اساسی مانند گوشت، برنج و دارو در دوران تحریم‌‌‌ها به‌‌‌شدت افزایش یافت که به نارضایتی گسترده اجتماعی منجر شد. این فشارهای اقتصادی به‌‌‌طور مستقیم به نارضایتی عمومی در سال‌های 2018 و 2019 منجر شد. اعتراضاتی که در این سال‌ها رخ داد، از جمله اعتراضات سراسری آبان 98، تا حد زیادی ناشی از نارضایتی اقتصادی و معیشتی بود.
در صورت بازگشت مجدد این شرایط، احتمالا فشار اقتصادی شدیدتری نسبت به قبل به جامعه وارد خواهد شد؛ زیرا اقتصاد ایران هنوز از اثرات دوره قبل به‌‌‌طور کامل بهبود نیافته است. علاوه بر این، تداوم چنین وضعیتی می‌‌‌تواند به افزایش بیکاری، بسته‌شدن کسب‌وکارهای کوچک و متوسط و گسترش فقر و نابرابری اقتصادی منجر شود که در نهایت زمینه بروز نارضایتی‌‌‌های گسترده‌‌‌تر اجتماعی را فراهم می‌کند.
بنابراین، لازم است که سیاستگذاران اقتصادی ایران با توجه به این پیش‌بینی‌‌‌ها، استراتژی‌‌‌های مقاومتی و حفاظتی موثرتری را طراحی و اجرا کنند تا از آسیب‌‌‌های اجتماعی و اقتصادی بیشتر جلوگیری شود. پیش‌بینی می‌شود که در میان‌‌‌مدت، ایران به دنبال تقویت اقتصاد داخلی و کاهش وابستگی به منابع خارجی باشد. این رویکرد مستلزم سرمایه‌گذاری گسترده در صنایع بومی، مانند صنعت خودرو، صنایع غذایی، صنایع دارویی و فناوری اطلاعات است. همچنین ایران ممکن است سیاست‌‌‌هایی مانند حمایت از صنایع کوچک و متوسط و اعطای تسهیلات بانکی برای فعال‌‌‌سازی مجدد ظرفیت‌‌‌های تولیدی را پیگیری کند. اما با توجه به محدودیت دسترسی به منابع مالی بین‌المللی، اجرای موثر این سیاست‌‌‌ها دشوار خواهد بود. در عین حال، ایران به دنبال باز کردن کانال‌‌‌های جدیدی برای تجارت بین‌المللی است تا تاثیر منفی تحریم‌‌‌ها را تعدیل کند. گسترش تجارت و تعاملات اقتصادی با کشورهای همسایه مانند ترکیه، عراق، افغانستان و همچنین کشورهای حوزه خلیج‌فارس، از جمله اقداماتی خواهند بود که می‌‌‌توانند تا حدودی تاثیر تحریم‌‌‌ها را کاهش دهند.
ایران در سال‌های اخیر تلاش کرده است روابط اقتصادی با کشورهایی نظیر ترکیه و عراق را توسعه داده و مبادلات تجاری را به سطح بالاتری ارتقا دهد. برای مثال، صادرات ایران به عراق در سال‌های اخیر به‌‌‌شدت افزایش یافته و به منبع مهمی برای تامین درآمدهای ارزی تبدیل شده است. با این حال، گسترش این روابط نیز با چالش‌‌‌هایی همراه خواهد بود. رقابت منطقه‌‌‌ای و تنش‌‌‌های سیاسی موجود میان ایران و کشورهای همسایه مانند عربستان‌سعودی و امارات متحده عربی می‌‌‌تواند باعث کاهش اعتماد و تمایل کشورهای منطقه به همکاری اقتصادی گسترده‌‌‌تر با ایران شود. از طرف دیگر، کشورهای منطقه نیز ممکن است تحت فشار آمریکا برای قطع روابط اقتصادی با ایران قرار گیرند و نگران عواقب نقض تحریم‌‌‌های آمریکا باشند. به همین‌دلیل، ایران مجبور خواهد بود برای حل این مشکلات، دیپلماسی فعال‌‌‌تر و پیچیده‌‌‌تری را دنبال کند. 
در نتیجه، موفقیت استراتژی اقتصادی ایران به دیپلماسی فعال و همچنین توانایی ایجاد مکانیزم‌‌‌های مالی جایگزین و موثر بستگی زیادی دارد تا بتواند آسیب‌‌‌پذیری خود در برابر تحریم‌‌‌های بین‌المللی را به حداقل رسانده و روابط اقتصادی پایدار و قابل اعتمادی را در منطقه ایجاد کند. از سوی دیگر، وضعیت جهانی نیز نسبت به گذشته دچار تحولاتی شده است. جنگ اوکراین و افزایش تنش‌‌‌ها میان آمریکا و چین شرایط جدیدی را به وجود آورده که ممکن است سیاست‌‌‌های ترامپ را در قبال ایران تعدیل کند. برای مثال، آمریکا ممکن است به‌جای تقابل مستقیم با ایران، به دنبال ائتلاف با متحدان منطقه‌‌‌ای برای مهار نفوذ ایران باشد. کمااینکه مشاهده می‌شود ترامپ به دنبال متحد جدیدی به نام روسیه است که بتواند با خیال راحت به مهار رقیب جدید ایالات‌متحده یعنی چین بپردازد. این تغییر استراتژی می‌‌‌تواند پیامدهای جدی برای ایران داشته باشد؛ چراکه نزدیکی احتمالی روسیه به آمریکا می‌‌‌تواند حمایت‌‌‌های مسکو از ایران را محدودتر کند، بنابراین ایران باید استراتژی‌‌‌های دیپلماتیک خود را متناسب با این تغییرات در روابط قدرت‌‌‌های بزرگ بازنگری کند و همزمان به دنبال راه‌‌‌حل‌‌‌های نوآورانه برای حفظ منافع ملی و اقتصادی خود باشد.
در مجموع، پیش‌بینی می‌شود دوره جدید ریاست‌جمهوری ترامپ برای ایران ترکیبی از فشارهای اقتصادی بیشتر و چالش‌‌‌های ژئوپلیتیک پیچیده‌‌‌تر باشد. ایران ناچار خواهد بود سیاست‌‌‌های اقتصادی خود را در جهت مقاومت حداکثری تقویت کرده و روابط بین‌المللی خود را بیش از پیش به سمت قدرت‌‌‌های شرقی متمایل کند. سرنوشت اقتصاد ایران در آینده، به توانایی تطبیق با این شرایط دشوار بستگی زیادی خواهد داشت.
* پژوهشگر اقتصادی دانشگاه کارولینای شمالی

https://www.bazarearya.ir/fa/News/1281074/ترامپ--تهدید-یا-فرصت؟
بستن   چاپ