بازار آریا - ارغوان فرزینمعتمد* به گمانم، کووید- 19 با تمام آسیبهایی که به جهان زد، در عین حال یک نقطه عطف برای بشر بود؛ نقطه عطفی که بشر را برای انتقال به یک دوره جدید آماده کرد. اینکه جهت تقعر برای هر کشور و جامعه پس از این نقطه عطف به سمت بهبود باشد یا به سمت بدتر شدن، به درک حاکمان از اتفاقات در حال وقوع و میزان آمادگی آنها در مواجهه با تغییرات بستگی دارد. کووید-19 شرایطی فراهم آورد تا تمامی مردم جهان خود را ناگزیر از هماهنگ کردن با شرایط پیشآمده برای بقا ببینند.
بهناگه در تمام جهان تمامی کسبوکارها تعطیل و همه خانهنشین شدند. بهسرعت نحوه ادامه فعالیتها در فضای مجازی و با استفاده از ابزارهای
دیجیتال به یک ضرورت بدل شد و افراد بهسرعت مهارت کار در چنین فضایی را آموختند. به عبارتی بهسرعت مهارتهای موردنیاز برای ادامه حیات را آموختند. این تجربه یک شاهد جهانی بود برای اثبات اینکه انسان تا چه اندازه میتواند خود را با شرایط جدید تطبیق دهد و در عین حال گویی سنجشی بود برای آمادگی ورود انسان به عصر هوشمصنوعی؛ ورود انسان به جهانی که به تعبیر توماس فریدمن، جهانی مسطح است؛ جهانی که در آن پیوند بین انسانها تابع فاصلهها نیست؛ جهانی که در آن مفاهیمی نظیر ثروت، اشتغال، روابط اجتماعی، فقر، نابرابری، پول، استاندارد زندگی و... در حال تغییر است. جهان در حال انتقال به یک دوره جدید است و مردم جهان در حال کوچ به یک دنیای جدید و مملو از عدمقطعیت که گریزی از آن نیست.
شمشیر دولبه
بشر در طول تاریخ همواره تغییراتی ایجاد کرده است. تحولات رخداده پس از انقلاب صنعتی بهتدریج سیاره زمین را با چالشهای بسیار مواجه کرد. استفاده از سوختهای فسیلی و تولید کربن، کار سیاره را به جایی رسانده که سیارهای امن برای زندگی نیست. انواع بیماریهای مشترک بین انسان و حیوان به دنبال تغییراتی که بشر با مداخلات گسترده خود در محیط طبیعی زندگی ایجاد کرده، سبب شده است تا فشار بر سیاره افزایش یابد و اثرات آن بر زندگی انسانها در شکل انواع بیماریها و چالشهای زیستمحیطی منعکس شود. به عبارتی پیشرفتهای بشر همراه با آثار و پیامدهایی علیه بشر نیز بوده است. این نظریه مطرح است که ما اکنون در حال ورود به یک عصر جدید زمینشناسی هستیم؛ عصر آنتروپوسن یا عصر انسان؛ به این معنا که ما اولین نسلی هستیم که در عصری زندگی میکنیم که با انتخابهای انسانی تعریف میشود؛ دورهای که بزرگترین تهدید برای بقا خود ما هستیم.
به عبارتی پیشرفتهای بشر همچون شمشیری دولبه بوده است و پیشرفتهای روزافزون در دنیای
دیجیتال و هوش مصنوعی میتواند این شمشیر را تیزتر کند. تحولات در حال وقوع در دنیای
دیجیتال و هوشمصنوعی، در عین حال که همچون یک همهگیری در حال انتشار است، میتواند بر تمام ابعاد توسعه انسانی تاثیرات منفی نیز داشته باشد. به عبارتی میتوان گفت رشد بشر در این حوزه میتواند خود به بلعیده شدن بشر توسط دستساختههای بشری منجر شود. نکته مهم اینجاست که با تحولات
دیجیتال و هوشمصنوعی هوشمندانه برخورد شود و سیاستگذاریها و برنامهریزیها در جهت ایجاد رفاه و زندگی بهتر و با آیندهنگری صورت پذیرد.
قدرت در برابر قدرت
به دنبال همهگیری کووید-19، آنچه بهسرعت مشاهده شد، وقوع جنگها و درگیریها در نقاط مختلف جهان بود. درگیریها در اوکراین، سودان، غزه و سوریه، همگی به دنبال عصر پرتنش کووید، دوره تنشزای دیگری را رقم زده است؛ دورهای که در آن نهتنها سهم بیشتری از مردم در ابعاد گسترده و حتی جدیدتری از
فقر قرار میگیرند، بلکه قدرتها در پی استفاده از تکنولوژیهای نوین برای پیروزی در درگیریها میتوانند خود مغلوب تکنولوژی شوند. هشدارهایی که اخیرا و مکررا در خصوص حکمرانی
دیجیتال داده میشود از همینروست. در واقع گسترش استفاده از هوشمصنوعی بدون حکمرانی و هوشمندی میتواند تهدیدی جدی برای بشر باشد؛ چرا که هوش مصنوعی تنها دستسازه بشر است که میتواند فراتر از کنترل بشر تصمیمگیری کند و تهدیدهای جدی در صورت استفاده در جنگها به بار آورد. به دام افتادن قدرتها در دامی که دستساخته آنهاست نهتنها قدرتها بلکه تمامی مردم جهان را تهدید میکند. به عبارتی لبه تیز شمشیر دولبه ابزار
دیجیتال زمانی تیزتر میشود که بهعنوان ابزار جنگی مورد استفاده قرار گیرد. ابعاد تخریب انسانی این نوع جنگها میتواند بسیار فراتر از جنگهایی باشد که بشر تحت عناوین جنگهای جهانی به خود دیده است.
جنگهایی که میتواند در تمامی ابعاد انسانی و حتی بهآرامی و با تاثیر بر جنبههای ادراکی و وجودی انسان به تخریب بشر بپردازد. تحلیلهای سازمان ملل که با استفاده از دادههای «نظرسنجی ارزشهای جهانی» انجام شده است نشان میدهد که تنها نیمی از جمعیت جهان احساس میکنند کنترل زندگی خود را در دست دارند و تنها یکسوم مردم معتقدند که صدایشان در نظامهای سیاسی شنیده میشود. این شواهد خود نشاندهنده بیثباتی فزاینده در دنیای پیشروست؛ تعبیری که گزارش جدید توسعه انسانی از آن با مجموعهای از پیچیدگیهای جدید با نام «عدمقطعیتهای نوظهور» یاد میکند؛ پیچیدگیهایی که دربرگیرنده افزایش قطببندی، بیثباتی سیستمهای سیارهای و تحول گسترده اجتماعی تحتتاثیر دیجیتالی شدن جهان است که کاربردهای هوش مصنوعی در شکل گسترده از جمله آن است.
فراگیری مهارتی در عصر هوش مصنوعی
یکی از مسائلی که بشر رو به گذار در عصر هوش مصنوعی با آن مواجه است، مهارتآموزیهای جدید است. این مهارتآموزی برای تمامی گروههای سنی و گروههای اجتماعی ضروری است. کودکان، نوجوانان، جوانان، کمتوانان، سالمندان، افراد تحصیلکرده و افرادی که از تحصیلات آکادمیک و حتی سواد برخوردار نیستند، همگی نیازمند دریافت آموزشهای مهارتی در شکل یک کالای عمومی در دنیای رو به گذار هستند. این مهارتها میتواند ابعاد مختلفی داشته باشد؛ از آگاهیبخشی در خصوص هوش مصنوعی تا نحوه استفاده از این ابزار و درجه اعتماد و وابستگی به آن همگی از جنبههایی است که باید به عنوان مهارتهای عمومی در اختیار تمامی مردم قرار گیرد. به عبارتی آموزش در عصر رو به گذار فراتر از آموزشهای کلاسیک به معنای سواد خواندن و نوشتن است، بلکه داشتن آگاهی از مختصات، ابعاد و اشکال عصری که در حال گذار به آن هستیم، در کنار یافتن مهارت لازم برای استفاده درست از این ابزار میتواند زمینه مواجهه کمخطرتر و بهرهمندتر از منافع این عصر را در ابعاد مختلف اعم از اجتماعی و
اقتصادی فراهم آورد.
این مساله بهویژه در شرایطی که فراگیری دسترسی به ابزار
دیجیتال و
اینترنت به عنوان یک کالای عمومی در تمام جهان در حال برنامهریزی توسط قدرتهاست از اهمیت ویژهای برخوردار است. در دسترس قرار دادن ابزارهای
دیجیتال پیش از مهارتآموزی همانقدر خطرناک است که فردی بدون آموزش شنا در آب انداخته شود. بنابراین در سطح حکمرانی و سیاستگذاری، سیاستگذاری و برنامهریزی برای ارائه آموزشهای مهارتی
دیجیتال به عنوان یک کالای عمومی و حتی با استفاده از ابزارهایی نظیر پرداختهای مشروط به آموزش همگانی یک ضرورت است.
همانطور که در همهگیری کووید-19 یکی از اتفاقاتی که به هماهنگ شدن جامعه برای مواجهه با این همهگیری کمک کرد، آموزشهای همگانی در خصوص بیماری و نوع مواجهه با بیماری بود. البته در این زمینه هم با استناد به گزارشهای سازمان ملل نمیتوان گفت برابری در دسترسی به خدمات آموزشی، پیشگیری و درمان یکسان بوده است، اما آنچه مهم است، ضرورت برنامهریزی برای آموزش در مواجهه با پدیدههای نوظهور در راستای کمک به توسعه انسانی و در خدمت گرفتن تکنولوژی و عصر جدید برای زندگی بهتر همه انسانهاست.
تنگنای تحریم در فضای گذار به عصر هوش مصنوعی
ایران در این تصویر جهانی، کشوری است با ظرفیتهای منحصربهفرد و در عین حال محدودیتهای بسیار در استفاده از این ظرفیتها. بررسی روند شاخصهای
اقتصادی و اجتماعی در
ایران نشان میدهد که بهویژه پس از تحریمهای دهه اخیر،
اقتصاد ایران شکنندهتر شده است.
فقر با توجه به شاخصهای
فقر درآمدی و چندبعدی در این بازه زمانی گسترش یافته و تشدید شده است. روند شاخصهای کلان
اقتصادی نظیر رشد
اقتصادی و
تورم در این دهه همبستهای از مذاکرات بوده است. سیاستها و برنامههای دولتها در کمک به اشتغال شایسته، افزایش مشارکت اقتصادی، فقرزدایی، رشد اقتصادی، ثبات نرخ ارز، بهبود معیشت و استانداردهای زندگی مردم، تامین انرژی، تامین
مسکن و... چندان موفق نبوده است. به عبارتی بیش از آنکه در مسیر توسعه در حرکت بوده باشیم، در مسیر بقا در حرکت بودهایم.
این در حالی است که
ایران در تنگنای تحریم در مواجهه با همهگیری
دیجیتال و هوش مصنوعی نیز قرار دارد. در مواجهه با دنیایی که در آن مفهوم توسعه ابعاد جدیدتری به خود میگیرد و گریزی از آشنایی با این دنیای جدید برای سلامت ماندن در آن و بهرهمندی مفید از آن نیست، چه باید کرد؟ سیاستهای فیلترینگ و محدود کردن استفاده از فضای مجازی، اگرچه برای سلامت ماندن گروههای مختلف سنی مهم است، ولی آیا در
ایران این سیاستها درست اعمال میشود یا تبدیل به مانعی شده است که برای رفع آن، کسبوکارها یا بهتر است بگوییم رانتهای جدیدی رشد کرده است. سیاستگذاری این حوزه تا چه اندازه با واقعیت دنیای در حالگذار انطباق دارد؟ تا چه حد تضمینکننده سلامت ماندن در این دریای بیکران است؟
در شرایطی که تحریمها شدیدتر میشود و فشار حداکثر میگردد، آیا میتوان بدون توجه به تغییرات گسترده در حال وقوع در جهان سیاستگذاری و برنامهریزی کرد؟ سناریوهایی که برای مقابله با فشار حداکثری و در دنیای در حالگذار باید مدنظر قرار گیرد چیست؟
پرسه در تدبیر آینده
در حال حاضر کشور با مساله جدی فشار حداکثری از سوی ایالات متحده
آمریکا مواجه است. از سوی دیگر همچون تمامی کشورها در مسیرگذار به عصر هوشمندسازی است. در چنین شرایطی تابآور کردن جامعه و
اقتصاد در کنار آمادگی برای عبور سلامت به عصر هوشمندسازی از پیچیدگیهای بسیار برخوردار است. برخی تدابیری که میتوان در چنین شرایطی به کار بست به شرح زیر است:
- آموزشهای همگانی؛ اگرچه در فضای
دیجیتال امروزی دسترسی به آموزش امری سهل است، اما الزاما مبتنی بر یک استاندارد و با توجه به جامعه هدف نیست.
- آموزش در مدارس و دانشگاهها: به عنوان یک اقدام ضروری باید زمینه برای آموزش همگانی در ارتباط با هوش مصنوعی، منطق هوش مصنوعی، ضریب اعتماد به هوش مصنوعی و نحوه استفاده از هوش مصنوعی در شکل آموزشهای پایه و تخصصی در تمامی مدارس و دانشگاههای کشور برنامهریزی شود.
- آموزش در رسانههای عمومی: باید زمینه آموزش همگانی برای گروههای سنی مختلف اعم از گروههای سنی جوان و سالمند در برنامههای آموزشی کشور قرار گیرد. این امر میتواند از طریق برنامههای آموزشی پایه و تخصصی و در فضای رسانههای عمومی نظیر تلویزیون، برنامهریزی شود تا ضریب آگاهسازی مردم در تمامی گروههای سنی افزایش یابد.
- آموزش گروههای اجتماعی ویژه: برنامههای آموزشی برای والدین، معلمان، اساتید دانشگاه، روستاییان، گروههای کمدرآمد جامعه، صنفهای مختلف کاری از دیگر اقدامات ضروری در ارائه امر آموزش است. این امر میتواند از طریق اتاقهای بازرگانی، پژوهشکدهها، و سایر نهادهای آموزشی و در همکاری با دولت در شکل آموزشهای رایگان و کم هزینه برنامهریزی شود.
- رفع فیلتر؛ فیلترینگ به شیوهای که در حال حاضر انجام میشود، نه تنها کمکی به حل مساله سلامت در فضای مجازی نمیکند، بلکه به دلیل کسب و کارهای مربوط به
تجارت فیلترشکن، فضای رانت
اقتصادی را نیز فراهم کرده است. به عبارتی دسترسی آزاد به مطالب
اینترنت با پرداخت هزینه ممکن است. این در حالی است که در صورت آموزش درست مردم جامعه اعم از کودکان، نوجوانان، سالمندان، والدین، معلمان و سایر گروههای اجتماعی، به دلیل افزایش آگاهی در خصوص این دنیای جدید زمینه تامین سلامت در فضای
دیجیتال با احتمال بیشتری فراهم میآید، ضمن آنکه زمینه رونق بخشی به کسب و کارهای
دیجیتال نیز با کمترین هزینه ممکن میشود که خود یکی از راهکارها برای مقابله با فشار حداکثری است.
- سیاستگذاری سلامت در امر دیجیتالسازی؛ بر اساس گزارشهای اخیر توسعه انسانی ملل متحد، دیجیتالی شدن حوزههای کلیدی توسعه انسانی اعم از حوزه سلامت، آموزش، هنجارهای اجتماعی، روابط و توانمندسازی انسانی را دگرگون میکند. این تغییرات نه تنها بر نحوه عملکرد جوامع تاثیر میگذارد، بلکه بر نحوه عملکرد انسانها نیز اثرگذار است. برای مثال بر اساس گزارش توسعه انسانی اخیر بر موارد زیر در مواجهه با عصر
دیجیتال و هوش مصنوعی تاکید شده است:
- تاثیر فناوری بر کودکی: کودکی مرحلهای حساس از زندگی است که در آن فناوریهای
دیجیتال بر مغزها و بدنهای در حال رشد تاثیر میگذارند. علاوه بر این و اگرچه فناوریهای
دیجیتال میتواند فرصتهای هیجانانگیزی برای یادگیری در مدرسه و
خانه فراهم آورند، اما در عین حال میتواند خطراتی نیز ایجاد کند که به نظر میرسد با کاهش رفاه و آسایش در میان جوانان مرتبط باشد.
- تاثیر فناوری در دوران بزرگسالی: در دوران بزرگسالی، دیجیتالیشدن میتواند به طور ریشهای فعالیتهای روزمره کاری، مراقبتی و تعاملات اجتماعی درون خانوادهها و در بین دوستان را تغییر دهد.
- تاثیر فناوری در دوران سالمندی: افراد مسن نیز اغلب به فناوریهای
دیجیتال دسترسی دارند، اما این سوال مطرح میشود که این فناوریها چگونه توسط جمعیت سالمند در کشورهای مختلف استفاده شده و شکل میگیرد؟
موارد فوق همگی موید این مطلب است که سیاستگذاری برای عبور سلامت به دنیای هوش مصنوعی یک ضرورت اجتنابناپذیر است. در صورتیکه سیاستگذاریهای مبتنی بر سلامت افراد جامعه در این امر صورت نپذیرد، صدمات جبرانناپذیری بر افراد جامعه رخ میدهدکه توسعه و توسعه انسانی را مختل و جامعه را با افراد نا سالم مواجه میسازد. بنابراین حوزه سلامت و بهداشت در کنار حوزههای مرتبط با فناوری ارتباطات و اطلاعات، باید نسبت به سیاستگذاری و برنامهریزی برای کاهش اثرات منفی انتقال به دوره هوش مصنوعی اقدام کنند. این سیاستها و برنامهها فراتر از فیلترینگ و باید در مسیر آگاهسازی جامعه و مردم صورت پذیرد تا امکان مدیریت رفتار صحیح و زندگی سالم در دنیای هوش مصنوعی را برای همگان فراهم آورد.
- گسترش پهنای باند و افزایش دسترسی کسب و کارهای خرد در همه مناطق به اینترنت؛ موارد مورد اشاره قبلی همگی زمینههای استفاده درست از فضای
دیجیتال را فراهم میآورد. در عین حال برای رونق بخشی به کسب و کارهای خرد که خود زمینهای برای افزایش تابآوری جامعه و
اقتصاد در برابر فشار حداکثری است، ضروری است تا دسترسی به
اینترنت بدون فیلتر برای این کسب و کارها در تمام نقاط کشور فراهم آید.
- شناسایی کسب و کارهای نوظهور و طراحی برنامههای مهارتافزایی؛ در گزارشهای بینالمللی اخیر تخمین زده میشود که تا 5 سال آینده بیش از 92 میلیون شغل از بین برود و بیش از 170 میلیون شغل جدید ایجاد شود. این آمارها به معنای بیکار شدن عده بسیاری از مردم و نیز نیاز به آموزش مهارتهای نوظهور است. در دنیایی که به سمت مسطح شدن میرود، و چه بسا در آیندهای نزدیک مسالهای به نام فیلتر کردن – به دلیل فراهم آمدن دسترسی جهانی به اینترنت- هم معنایی نخواهد داشت، سیاستگذاران و برنامهریزان باید با نگاه به آینده برای شناسایی مهارتهای جدید و ارائه آموزشهای مرتبط اقدام کنند. اگر فشارهای حداکثری بر کشور
ایران وارد آید، راه مقابله با آن آگاهی و استفاده درست از ابزارهایی است که منشأ تولید و گسترش آن ابرقدرتها بودهاند. شناسایی فرصتهای جدید شغلی در دنیای بیمرز و فراهم آوردن زمینههای آموزش مهارتهای نوظهور در کسب و کارهای نوظهور بهویژه توسط سازمان فنی و حرفهای کشور در اولویت بسیار بالا قرار دارد.
موارد فوق تنها بخشی از مواردی است که باید مدنظر سیاستگذاران و برنامهریزان قرار گیرد. پیشبینی میشود که سال 1404، سال سختی باشد. سالی که در آن تهدید فشار حداکثری بر
اقتصاد کشور وجود دارد. سال پایانی چشماندازی است که بیشتر اهداف آن به وقوع نپیوسته است. سالی است که باید به بررسی ریشههای عدمموفقیت در دستیابی به اهداف چشمانداز 1404 پرداخت و با توجه به عصر آنتروپوسن (انسان محوری) و گذار به دنیای هوش مصنوعی، در مسیر کاهش نابرابریهای کلاسیک و جدید، و حرکت در مسیرگذار سلامت به عصر هوشمندسازی اقدام کرد.
* پژوهشگر اقتصاد