بازار آریا
حضور نهال تجدد در برنامه «اکنون» مورد استقبال قرار گرفت
خاطرات نویسنده ایرانی از همنشینی با بزرگان
شنبه 11 اسفند 1403 - 00:20:15
روزنامه دنیای اقتصاد
بازار آریا - دنیای اقتصاد : نهال تجدد، نویسنده و پژوهشگر سرشناس ایرانی، در قسمت جدید برنامه «اکنون» حضور پیدا کرد و به سوالات سروش صحت، مجری برنامه، جواب داد. این گفت‌وگو در روزهای اخیر بازتاب زیادی در شبکه‌های مجازی پیدا کرد و توانست تصویر متفاوتی از زندگی یک نویسنده ایرانی در خارج از کشور را به نمایش بگذارد.
او در سراسر گفت‌وگو از همسر فقیدش ژان کلود کاریر، فیلم‌نامه‌نویس مشهور فرانسوی و برنده اسکار، حرف زد و از بزرگانی گفت که به واسطه دوستی با او به خانه‌شان در فرانسه رفت‌وآمد داشتند. او در ادامه گفت که روحیه همسرش شبیه فرانسوی‌ها نبود و بیشتر شرقی بود و از این رو به معاشرت با آدم‌ها خیلی علاقه داشت.گاهی دو نفر را در خیابان می‌دید و بدون انکه بشناسد آنها را به خانه دعوت می‌کرد و می‌نشستند و ساعت‌ها حرف می‌زدند. تجدد گفت اکثر چهره‌های سرشناس سینما کلید خانه ما را داشتند و هر زمان که دوست داشتند می‌آمدند.
نهال تجدد گفت ژان کلود کاریر، کیارستمی را با فیلم «خانه دوست کجاست؟» شناخت و بعد از اینکه نخل طلای کن را گرفت آنها در خانه‌شان مهمانی مفصلی گرفتند و هر کدام از سینماگران سرشناس دنیا را که دعوت کردند بدون مکث پاسخ مثبت دادند و حضور پیدا کردند. اولین بار هم کیارستمی همان‌جا ژولیت بینوش را دید. نهال تجدد در این برنامه از مادرش دکتر مهین تجدد، نمایش‌نامه‌نویس و مدرس تئاتر، حرف زد و گفت او شاگرد بزرگانی همچون بدیع‌الزمان فروزانفر، پرویز ناتل خانلری، ابراهیم پورداوود و ... بوده است.
او درباره علاقه‌اش به فرهنگ گفت: «عرفان و ادبیات فارسی، در منزل ما مثل اکسیژن بود. پدرم رضا تجدد، روزنامه‌نگار، مترجم و سیاست‌مدار بود که کتاب «الفهرست» ابن ندیم را از عربی به فارسی برگردانده است. ما خانواده‌ای با عشق به ایران و ادبیات بودیم. از کودکی به یاد دارم که مادرم تاریخ بیهقی را با صدای بلند می‌خواند و من از این محیط فرهنگی، صددرصد تاثیر گرفته‌ام. مادرم در استرآباد جایی بین ساری و دریا به دنیا آمده بود. مازنی حرف می‌زد و به مازندرانی شعر می‌گفت و پدرم فرزند شیخ العراقین مازندرانی بود و در دوره چهارم مجلس ملی نماینده بود.»
نهال تجدد افزود: «مادر بعد از ازدواج با پدر به دانشکده ادبیات رفت البته بعدها شروع به نمایش‌نامه‌نویسی کرد. پدر همواره مشوق مادر بود و به چیزهایی که در ذهن و خیال مادر می‌گذشت، هیچ وقت نه نگفت. مادر با عزت الله انتظامی و علی نصیریان به سوی تئاتر مدرن و کارگاه نمایش پیش رفت. من در 17سالگی به فرانسه رفتم و زبان چینی آموختم. دوست داشتم کار جالب‌تری نسبت به مادر انجام دهم. به دنبال فلسفه چینی رفتم و فهمیدم که تائو و عرفان شرقی ما چقدر شباهت دارند. رساله دکترای من درباره مانویت در چین بود.»او افزود: «شروع عرفان‌آموزی من از زمانی است که مادرم در حالی که مرا باردار بوده است در کلاس فروزانفر شرکت می‌کرده است. دین زرتشتی، مانوی و اسلام و یهود و بودیسم، همگی از طرف ایرانیان و آسیای مرکزی به چین رسیده است. روزی مادرم از من خواست تا یک بیوگرافی ساده از مولانا برای عموم خوانندگان فرانسه بنویسم و من برای این کار کتاب «مناقب العارفین» را مطالعه کردم.»
در بخشی از برنامه، سروش صحت چند نقاشی از ژان کلود کاریر را نمایش داد و تجدد درباره آنها حرف زد. یکی از نقاشی‌ها تصویری از تعزیه‌ بود و نهال تجدد گفت: «پیتر بروک، نمایش‌نامه نویس بزرگ، وقتی که به ایران آمد، مسحور تعزیه شد. می‌گفت این تئاتری است که بازیگرانش حرفه‌ای نیستند و تماشاچیان، قصه را از بر دارند، با این وجود، باز هم تحت تاثیر قرار می‌گیرند و در این نمایش، زمان از میان می‌رود.»
او در ادامه در خاطره ای دیگر گفت: «روزی در بهشت‌زهرا هنگام عبور از کنار مزار شهدا، خانواده‌ای به ما شیرینی تعارف کرد. ژان کلود چند قدم عقب‌تر ایستاد و شروع به طراحی چهره شهید کرد اما جوهر خودکار تمام شد و سپس همه دنبال خودکار بودند که در نهایت همسر آن شهید خودکاری را از داخل قاب بالای قبر بیرون ‌آورد و به ژان کلود داد و بعد از سال‌ها هنوز کار می‌کرد. کلود با آن نقاشی را تمام کرد و به پسر شهید هدیه داد. آنها تصویر را کنار عکس پدر در قاب قرار دادند و موقع برگشت پسر شهید دنبالمان آمد و آن خودکار را به ژان کلود هدیه داد و او آن هدیه ارزشمند را در بهترین جای خانه‌مان گذاشت.»
تجدد در این برنامه تاکید کرد: «همه قصه‌های من در ایران می‌گذرد و در تمام سال‌های زندگی مشترک با همسرم، خانه ما پاتوق بود و همه کلید در ورودی خانه ما را داشتند. خانه ما مرکز تبادل فرهنگی بود.» او در بخشی از برنامه درباره کتاب «با آخرین نفس‌هایم» که خاطرات لوئیس بونوئل، کارگردان برجسته جهان، است گفت: این کتاب را همسرم نوشته چون بونوئل خیلی حوصله نوشتن نداشت اما کلود به دلیل دوستی دیرینه با او زیروبم زندگی‌اش را می‌دانست و به همین خاطر خاطره‌ها را نوشت و گذاشت جلوی بونوئل و او قبول کرد منتشر شود. ژان کلود به‌شدت به او علاقه داشت و هر جایی که دعوتش می‌کردند درباره بونوئل حرف بزند بی‌درنگ می‌پذیرفت.»
در بخش دیگری از برنامه صحبت به میلان کوندرا، نویسنده بزرگ چک، رسید و نهال تجدد گفت: «در ایران به اشتباه می‌گویند «بار هستی»، اما عنوان درستش «سبکی تحمل‌ناپذیر هستی» است و ژان کلود بر اساس آن فیلم‌نامه‌ای نوشت که در سال 1988 به نمایش درآمده است. دوستی آن دو نفر چنان نزدیک بود که کوندرا اعتراف کرد که آرزو داشت برخی از صحنه‌های فیلم‌نامه را خودش نوشته بود؛ از جمله آن صحنه ظریفی که با لرزش استکان شروع می‌شود و خبر از آمدن تانک‌های روس می‌داد.»
این نویسنده درباره انتشار کتاب «عارف جان‌سوخته» گفت: این کتاب را برای کسانی که در خارج زندگی می‌کنند و 25 سال پیش شناختی از مولانا نداشتند نوشته بودم. فکر نمی کردم در ایران مورد استقبال قرار بگیرد اما این کتاب ترجمه شد و مردم از آن استقبال کردند.» این نویسنده و پژوهشگر درباره چاپ کتاب «ایرانی‌تر» گفت: «این کتاب در مورد زندگی من و همسرم است. داستان عشق یک زن ایرانی و یک مرد فرانسوی که اتحاد فرهنگ شرق و تمدن غرب است. «ایرانی‌تر» حاصل 33 سال زندگی مشترک با عشق است و نشان می‌دهد چگونه نگاه زیبای همسرم به ایران، مرا ایرانی‌تر کرد. از عشقی که همسرم به ایران داشت، من به جوهر ایران بیشتر پی بردم و ایرانی‌تر شدم.»

https://www.bazarearya.ir/fa/News/1273649/خاطرات-نویسنده-ایرانی-از-همنشینی-با-بزرگان
بستن   چاپ