بازار آریا - دنیای
اقتصاد - نیوشا شایانمهر : اگرچه تنوعبخشی به سبد سرمایهگذاری از دیرباز بهعنوان راهی برای کاهش ریسک مطرح بوده، اما به نظر میرسد این استراتژی در دنیای مالی امروز کارآیی گذشته را ندارد. افزایش همبستگی میان بازارهای جهانی و تغییر رفتار داراییها باعث شده است تا سرمایهگذاران به دنبال روشهای جایگزین برای مدیریت ریسک باشند.
مجله اکونومیست در گزارشی به بررسی اهمیت تنوعبخشی در سبد سرمایهگذاری پرداخته است. این امر اگرچه در ظاهر آسان به نظر میرسد، اما عملی کردن آن برای بسیاری از سرمایهگذاران دشوار است. ایده تنوعبخشی به سبد سرمایهگذاری قدمتی طولانی دارد، ولی امروزه با نام هری مارکوویتز گره خورده است. در اوایل قرن بیستم، با شروع نخستین موج جهانیسازی
صنعت مالی، سرمایهگذاران اروپایی اشتیاق زیادی به خرید داراییهای خارجی داشتند.
در همین راستا چارلز کونانت در سال 1908 در گزارشی اعلام کرد که یکچهارم تا نیمی از سبد سرمایهگذاری بریتانیاییها به داراییهای خارجی اختصاص دارد. سرمایهگذاران فرانسوی و آلمانی نیز یکسوم تا نیمی از سبد داراییهای خود را به سرمایهگذاریهای خارجی اختصاص داده بودند. با این حال این استراتژی در پی تحولات ویرانگری همچون جنگ جهانی، ابرتورم، محدودیتهای ارزی و
رکود بزرگ
اقتصادی شکست خورد.
امروزه تنوعبخشی به سبد سرمایهگذاری آسانتر از هر زمان دیگری است. درحال حاضر بازیگران بازار با یک کلیک در اپلیکیشنهای معاملاتی میتوانند داراییهای خارجی را بهراحتی خریداری کنند. حتی داراییهای خاصتری مانند کالاها و رمزارزها نیز برای سرمایهگذاران خرد قابل دسترستر از پیش شدهاند. با وجود این، مشکل اساسی این است که پرتفوی اغلب افراد تنها در ظاهر متنوع بوده، ولی در حقیقت با تعاریف این استراتژی همخوانی ندارد.
همبستگی در مقیاسی بین منفی یک تا مثبت یک اندازهگیری میشود. عدد منفی یک به این معنی است که دو دارایی دقیقا در جهت مخالف یکدیگر حرکت میکنند و سرمایهگذار با سبدی کاملا متنوع مواجه است.
در عین حال اگر همبستگی برابر با مثبت یک باشد، داراییها دقیقا در یک مسیر حرکت کردهاند و تنوعبخشی بیفایده است. اهمیت تنوعبخشی وقتی مشخص میشود که
قیمت همه داراییها به یک اندازه و در یک جهت تغییر نمیکند. برای مثال یک معدن
طلا در قزاقستان و یک کمپانی در سانفرانسیسکو ممکن است بازدهیهای مشابهی داشته باشند، اما دلایل تغییر
قیمت آنها کاملا متفاوت است. با سرمایهگذاری در هردوی آنها، احتمال اینکه کاهش شدید
قیمت یکی، با افزایش
قیمت دیگری جبران شود، بیشتر میشود. رعایت این اصل مستلزم آن است که داراییهای پرتفو، کمترین همبستگی را با یکدیگر داشته باشند. در این حالت در عین حال که میانگین بازدهی داراییها تقریبا ثابت باقی میماند، ریسک پرتفو نیز کاهش مییابد. امروزه، تسهیل پروسه سرمایهگذاری در اقسام داراییها موجب افزایش همبستگی میان آنها شده است. در دهه 1970، پیش از آنکه
صنعت مالی جهانی شود، میانگین همبستگی شاخص بازارهای توسعهیافته 0.37 بود. این رقم در سال 2021 به 0.75 رسید. در بازارهای نوظهور نیز میانگین همبستگی از 0.05 در دهه 1970 به 0.49رسیده است. درنتیجه به نظر میرسد بازارهایی که روزی تقریبا مستقل از یکدیگر حرکت میکردند، امروزه پا به پای هم نوسان میکنند.
این روند برای کهنهکاران بازارها پدیدهای آشنا و تکراری است. زمانی که افراد محدودی از یک استراتژی استفاده میکنند، عملکرد آن روش معمولا حیرتانگیز است. این درحالی است که با فراگیر شدن آن، مزایای استراتژی مدنظر بهتدریج کمرنگ میشود. این سرنوشتی بود که در انتظار استراتژی خرید وارن بافت نیز بود. این قاعده در زمینه تنوعبخشی نیز صدق میکند، به طوری که در نهایت به تشابه زیاد و افزایش همبستگی بین بازارهای مختلف منجر شده است. بهعنوان مثال، طی سالهای 2000 تا 2021،
سهام و اوراق قرضه در
آمریکا ترکیب مناسبی برای تنوعبخشی و درنتیجه کاهش ریسک پرتفو به شمار میرفت و همبستگی میان آن دو منفی 0.29 بود. از سال 2022، همبستگی میان آنها نهتنها از عددی منفی به مثبت تغییر جهت داد، بلکه به 0.7 رسید و موجب شد که کارآیی این روش به میزان قابلتوجهی کاهش یابد. همین مساله سرمایهگذاران را به سمت داراییهای نامتعارف و پیچیدهتر سوق داده است.