بازار آریا - تیم ملی جوانان
ایران روز گذشته پس از تساوی یک-یک برابر ژاپن، در ضربات پنالتی با نتیجه 4بر3 مغلوب شد و شانس رسیدن به جام جهانی شیلی را از دست داد. آن هم در دیداری که اگر عدالت فوتبال رعایت میشد، اصلا کار به وقت اضافه و پنالتی نمیرسید و یک بار دیگر مشخص شد پروژههای فوتبال پایه در
ایران تا چه اندازه دارای ضعف و ایراد است.
آیا کسی توقع داشت تیمی که حسین عبدی با خود به
چین برده، قهرمانی در
آسیا را به دست بیاورد و با مدال به وطن برگردد؟ چنین اتفاقی موفقیت بزرگی محسوب میشود، اما واقعا تا چه اندازه اهمیت دارد؟ نکته اصلی تشکیل تیمهای مختلف ردههای سنی، پرورش آنها به عنوان سرمایههای فوتبال یک کشور است و جام بردن در آن از درجه اهمیت بسیار کمتری برخوردار است. با این حال نمایشی که از جوانان
ایران در جدال دیروز برابر
ژاپن دیدیم، یک تلاش حداکثری برای کسب نتیجه در ردهای بود که افتخارات آن در دوران بازی کمتر فوتبالیستی به عنوان نقطه عطف محسوب میشود.
شیوه بازی
ایران مقابل
ژاپن دقیقا در این راستا بود که بازیکنان با چنگ و دندان از تساویشان برابر حریف دفاع کنند تا شاید در ضربات پنالتی بتوانند به جایی برسند؛ ماراتنی که مشخص بود حتی برای آن برنامه خاصی هم از سوی کادرفنی تیم ملی تدارک دیده نشده بود و دست آخر هم که به شکست منتج شد. سالهاست از نقش کمرنگ لژیونرهای ایرانی در باشگاههای بزرگ دنیا گلایه داریم و کار به جایی رسیده که حتی لیگهای درجه دوم هم پذیرای بازیکنان ایرانی نیستند. قطعا یکی از اصلیترین دلایل این موضوع هم نگرش غیرحرفهای به استعدادها و تلاش صرف برای ثبت نتیجه است. یعنی در کنار اینکه اهمیت چندانی به تیمهای پایه داده نمیشود و
فقر امکانات و توجه در آن موج میزند، رویکرد کسب برد به هر قیمتی آنهم در تورنمنتهای بینالمللی باعث میشود ذهنیت بازیکنان نوجوان و جوان تحت تاثیر قرار بگیرد؛ تازه همان قهرمانی و کامیابی هم به دست نمیآید! تصور کنید استعدادیابهای باشگاههای بزرگ دنیا که قطعا همین جام ملتهای
آسیا در
چین را زیرنظر داشتهاند، با تماشای بازی
ایران و
ژاپن چه نظری در خصوص بازیکنان سفیدپوش میدان دارند؟
نفراتی که مدام زمین میافتادند، زیرتوپ میزدند، موقعیت حریف را از روی خط برمیگرداندند و هیچ مجالی برای خودنمایی نداشتند. شاید به همین دلیل هم هست که در سالهای اخیر کره و
ژاپن کلی لژیونر در تیمهای مختلف داشته و دارند، اما اینجا هنوز منتظر به میدان رفتن مهدی طارمی 32 ساله به عنوان بازیکن تعویضی تیم باشگاهیاش هستیم تا شاید بتواند در کنار قیچی برگردانهای بیسرانجامش، یک پاس گل هم بدهد! تا وقتی شیوه کار با جوانان و انتظاراتی که از آنها میرود را خود دستاندرکاران، مدیران و مربیان نمیدانند، نباید توقع آیندهای روشن برای فوتبال
ایران داشت. بگذارید این بچهها از فوتبال بازی کردن لذت ببرند و خودشان باشند؛ همین.