بازار آریا - دکتر روحاله اسلامی* جهانی شدن بهعنوان پروژهای که در دهههای پایانی قرن بیستم با محوریت بازار آزاد، نهادهای بینالمللی و تعاملات فرامرزی شکل گرفت، امروز در حال افول است. در کنار آن، اصولی مانند دموکراسی با روایت لیبرال، حقوق بشر جهانی و گسترش تفکر انتقادی که از پیامدهای گفتمان جهانیگرایی بودند، در بسیاری از کشورها به حاشیه رانده شدهاند. در عوض، مفاهیمی همچون دولت-ملت، مرزهای مستحکم، منافع ملی و کنترل بومی بر
اقتصاد و فناوری، جایگاه پررنگتری یافتهاند. این روند، نشاندهنده احیای محافظهکاری و راستگرایی در قرن بیستویکم است که بنیانهای سیاست بینالملل و
اقتصاد جهانی را دگرگون کرده است.
1. افول جهانیشدن و بازگشت دولت-ملت : جهانیشدن بهعنوان پدیدهای که با کاستن از اهمیت مرزها، افزایش
تجارت آزاد، و تقویت وابستگی متقابل میان کشورها همراه بود، اکنون در مسیر وارونهای قرار گرفته است. دولتهای ملی بهطور فزایندهای در حال بازپسگیری اختیارات خود هستند. مفاهیمی مانند حمایتگرایی
اقتصادی (Protectionism)، کاهش وابستگی به زنجیره تامین جهانی، و اولویتبخشی به تولید داخلی به سیاستهای محوری بسیاری از کشورها تبدیل شدهاند. ایالات متحده، اتحادیه اروپا، چین، و
روسیه نمونههایی از دولتهایی هستند که بر اهمیت بازارهای ملی و تقویت توان داخلی تاکید دارند. همزمان، اهمیت مرزها در نظام بینالملل افزایش یافته است. سیاستهای مهاجرتی سختگیرانه، افزایش کنترل بر ورود و خروج نیروی کار، و نظارت بر سرمایههای خارجی از جلوههای این روند جدید محسوب میشوند. بهویژه پس از بحرانهای
اقتصادی و همهگیری جهانی، بسیاری از دولتها متوجه آسیبپذیری وابستگیهای بینالمللی شده و به سمت تقویت
اقتصاد ملی حرکت کردهاند.
2. قدرت ملی و جایگاه سلسلهمراتب در سیاست جهانی: با افول روایتهای مبتنی بر برابری، حقوق بشر و تعاملات بینالمللی، مفاهیمی همچون اقتدار دولت، نظام سلسلهمراتبی و انسجام اجتماعی بار دیگر برجسته شدهاند. دولتهایی که بر امنیت ملی، کنترل اجتماعی و بازگشت به سنتهای بومی تاکید دارند، حمایت عمومی بیشتری جلب کردهاند. برای نمونه، در اروپا، احزاب راستگرا و محافظهکار که بر اهمیت ارزشهای ملی، تقویت خانواده و مقابله با
مهاجرت تاکید دارند، به قدرت بیشتری دست یافتهاند. علاوه بر این، بازگشت به سنت و تاکید بر نظم اجتماعی، نشانهای از تغییر جهت ارزشهای سیاسی در سراسر جهان است. نهادهایی مانند خانواده، مذهب و نظامهای آموزشی ملی مجددا بهعنوان سازوکارهای اساسی هویت دولت کشور مورد توجه قرار گرفتهاند. این روند با تاکید بر ارزشهای سنتی و مقابله با ارزشهای پستمدرن جهانیگرایی همراه بوده است.
3.
اقتصاد ملی در برابر بازار جهانی: یکی از مهمترین عرصههای تغییر، سیاستهای
اقتصادی است. درحالیکه در دهههای گذشته، بازارهای بینالمللی و نظام
تجارت آزاد بهعنوان موتور رشد
اقتصادی در نظر گرفته میشدند، اکنون حمایت از تولید داخلی، کاهش وابستگی به واردات، و کنترل سرمایههای خارجی در دستور کار بسیاری از دولتها قرار دارد. مداخلات دولتی در بازار، افزایش حمایت از صنایع داخلی، و سیاستهای تعرفهای برای حمایت از تولید ملی، از جمله سیاستهایی هستند که کشورهای مختلف به کار گرفتهاند. ایالات متحده با سیاست «بازگشت تولید به داخل» (Reshoring)، اتحادیه
اروپا با افزایش کنترل بر بازارهای راهبردی، و
چین با سرمایهگذاری در صنایع ملی، همگی نشانههای این تغییر جهت هستند.
4. فناوری، هوش مصنوعی و قدرت ملی: در عرصه فناوری، تاکید بر خودکفایی تکنولوژیک به یک اصل بنیادین در سیاستهای ملی تبدیل شده است. کشورها تلاش دارند با کنترل زیرساختهای
دیجیتال و توسعه فناوری بومی، وابستگی خود را به غولهای تکنولوژیک جهانی کاهش دهند. در این میان، هوش مصنوعی بهعنوان یکی از مولفههای قدرت ملی، اهمیت راهبردی یافته است. سرمایهگذاری در هوش مصنوعی ملی، تولید نیمههادیهای داخلی، و ایجاد شبکههای مستقل اینترنتی، همگی نشانگر رقابت فزاینده میان کشورها در عرصه فناوری است.
5. قدرت نظامی و بازدارندگی راهبردی: افزایش رقابتهای ژئوپلیتیک باعث شده است که اهمیت قدرت نظامی مجددا در کانون توجه قرار گیرد. کشورها به دنبال تقویت نیروهای مسلح، افزایش بودجههای دفاعی و توسعه تسلیحات بومی هستند. از
روسیه و
چین گرفته تا ایالات متحده و هند، همه دولتها در حال بازتعریف راهبردهای نظامی خود هستند تا در دنیایی که قواعد نظم جهانی در حال فروپاشی است، موقعیت برتر خود را حفظ کنند.
نتیجهگیری: محافظهکاری جدید و آینده نظام جهانی
در مجموع، آنچه امروز در حال شکلگیری است، چرخش بزرگ در سیاست و
اقتصاد جهانی است. بازگشت محافظهکاری و راستگرایی، با تاکید بر اصولی مانند اقتدار دولت،
استقلال ملی، کنترل مرزها، حمایت از تولید داخلی و تقویت قدرت نظامی، تصویری متفاوت از آینده جهان ارائه میدهد. اگرچه این روند با چالشهای متعددی روبهروست، اما بیتردید، نظم جهانی را به سمت تعادل جدیدی سوق خواهد داد؛ نظمی که در آن، دولتهای ملی نقش اساسی دارند و ایدئولوژیهای جهانیگرایانه جای خود را به واقعگرایی راهبردی خواهند داد. جهانگرایی، حقوق بشر، دموکراسی، محیطزیستگرایی و صلح و سازمان و همکاریهای بینالملل روایتی خوشبینانه و مفاهیمی بود که در برخورد با واقعیت سفت، سخت و خشن در حال دود شدن و به هوا رفتن است. در این شرایط با هر توان و هر شکل ممکن باید از دولت کشور خود دفاع کرد و از تنها میراث خود محافظت نمود.
* استادیار علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد
https://www.bazarearya.ir/fa/News/1271010/بازگشت-محافظهکاری-و-راستگرایی-در-قرن-21