بازار آریا - محمدعلی دستمالی* در شرایط امروز ایران، چگونه میتوانیم وضعیت حکمرانی و احوالات کلی دولت را ارزیابی و توصیف کنیم؟ آیا براساس مهمترین شاخصهها و شواهد سیاسی-امنیتی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، کشورمان دچار وضعیتی شده که بتوانیم با اطمینان خاطر، دولت را ناکارآمد و ناکام بدانیم یا هنوز در شرایط امیدبخشی هستیم و از مصداق «دولت درمانده» (failed state) فاصله داریم و نهایتا باید از حالتی همچون حکمرانی بیمار، نگران باشیم؟
اگر قرار باشد به تعاریف دقیق بینالمللی قائل باشیم، حکمرانی جمهوری اسلامی ایران، کنترل تمام مرزها، حاکمیت ملی و تمامیت ارضی خود را در دست دارد، نهادهای نظامی و امنیتی گوش به فرمان حاکمیت هستند و با آشوب و خشونت آشکار روبهرو نیست، ادارات و نهادهای دولتی کارشان را انجام میدهند، حقوق و دستمزد کارمندان دولت پرداخت میشود، ارزاق و آذوقه در دسترس است و نظم عمومی به معنای مرسوم و تساهلی آن، نمایان است. آیا باید به این صورتبندی بدیهی کفایت کنیم و به این موضوع دلخوش باشیم که حکمرانی در کشور ما، هنوز هم مصداقی از دولت درمانده و ناکام نیست؟ به گمانم خیر. ویژگیهایی که برشمردم، صرفا برای رهاندن
ایران از شمولیت معنایی و مصداقی «دولت درمانده» کفایت میکند. ولی توجه به دیگر شواهد و موضوعات، نشاندهنده این است که بسیاری از ویژگیهای حکمرانی بیمار و ناکارآمدی دیوانی و اجرایی را میتوانیم بهوضوح نظاره کنیم و اجسام در چیزی که در آینه میبینیم به ما نزدیکترند.
کجای لیست جهانی هستیم؟
اگرچه ممکن است بر سر برخی از ابعاد تعریف ناکارآمدی و درماندگی، اختلافنظر مختصری وجود داشته باشد و تفاوتهای معنادار جغرافیایی، فرهنگی و ساختاری را به مثابه ابزاری برای اثبات «تافته جدابافته بودن» به کار بگیریم؛ اما در هر حال، گریز از معیارها و ارزیابیهای جهانی نه آسان است، نه عاقلانه. از منظر رنکینگ جهانی مرتبط با ارزیابی میزان شکنندگی دولتها (Fragile States Index)،
ایران در رده آن دسته از کشورهایی قرار گرفته که در معرض هشدار قرار دارند.
در لیست سال 2024 میلادی،
ایران در انتهای لیست قرار گرفته و از بین 179کشور بررسیشده، تنها 24کشور، حال و روزی بدتر از
ایران دارند و میزان آسیبپذیری و شکنندگی ایران، یک پله بدتر از مصر و دوپله بهتر از ترکیه است. همین جا لازم است به این نکته اشاره کنم که ترکیه برخلاف ایران، صاحب منابع
نفت و
گاز طبیعی نیست، دچار بحران
اقتصادی گسترده شده و در چند سال اخیر، در رده کشورهای تورمزده قرار گرفته است و در رنکینگ جهانی، تنها یک پله بهتر از کرهشمالی است. بنابراین، هیچ سیاستمدار و مسوولی نمیتواند در توجیه وضعیت کنونی کشور، احیانا بگوید: «خدا را شکر! در هر حال، از ترکیه بهتریم!»
در کدام حوزهها مشکل داریم؟
شاید اگر طرح این پرسش به شکل معکوس باشد و بپرسیم در کدام حوزهها مشکل نداریم، دسترسی به پاسخی روشن، به مراتب آسانتر شود. ایرانِ امروز، در بسیاری از حوزهها دچار مشکل شده و نگارنده بر این باور است که بخش قابلتوجهی از دلایل و عوامل بیماری کنونی در جسم و جان حکمرانی و ساختار اجرایی، معلول تحریم بینالمللی و عاملیت خارجی نیست و اتفاقا به داخل و آسیبهای اندیشگی و نظاموارهای بازمیگردد.
بهعنوان مثال، در شرایط عادی و طبیعی، یک حکمرانی سالم و کارآمد، در چند گستره همچون امکان پدیدآوردن دسترسی شهروندان به خدمات بهداشتی، آموزشی و امنیت، نقش خود را بدون چانهزنی و بحث اضافی ایفا میکند. امکان تامین
مسکن نیز در همان وادی مقدمات است و در گامهای بعدی، مشارکت سیاسی، برخورداری از حقوق شهروندی اعم از آزادی بیان و حق تمثیل و نمایندگی، اشتغال، سبک زندگی و نشو و نمای فرهنگی نیز در همین دایره میگنجد. نگاهی اجمالی به وضعیت امروز زیست ایرانیان، نشاندهنده این است که وضعیت دسترسی به امکانات آموزشی و بهداشتی سال به سال سختتر و بیکیفیتتر میشود، با نوع بیسابقهای از محرومیت و نابرابری در تامین امکان فضای آموزشی و بهداشتی و تفاوت محسوس مدارس و بیمارستانهای دولتی و خصوصی مواجه هستیم، امکان خرید و اجاره
مسکن برای بخش اعظم جامعه به هراس تبدیل شده و در ساختار دیوانی و اجرایی نیز مشکلات بزرگی نمایان است که غالبا، الگویی دارند شبیه گلوله برفِ قرارگرفته بر شیب که هر آن، امکان بهمن شدن و آوار شدن دارد. بگذارید به چند نمونه و مصداق دیگر اشاره کنیم که نشان میدهد در حکمرانی ایران، چه نوع بیماریهای نگرانکنندهای وجود دارد و چرا برخلاف برخی تصورات، نمیتوان غدههای موجود را خوشخیم دانست. به این چند نمونه بنگریم:
-فقدان برخی از بدیهیترین پارامترهای «حکمرانی خوب» (Good governance) همچون پاسخگویی، اثربخشی، مشارکت و شفافیت در حاکمیت و دولت؛
-مشکلات بزرگ ساختار سیاسی و اجرایی، از عدمتعریف سازوکار حزبی گرفته تا مشکلات مرتبط با نظام انتخاباتی و چند و چون پرورش مدیران سیاسی و تداوم سنت برکشیدن خلقالساعه، خاندانسالاری و «کیفکشی» به جای «لیدرسازی» و «بوروکراتپروری»؛
-منطق حاکم بر بودجهریزی کشور و رشد بدون حساب و کتاب بودجه و اعتبارات سالانه بسیاری از نهادهای حاکمیتی که بیرون از چتر نظارت دولتی هستند و سنجه و متر معقول و مرسومی برای اندازهگیری شکستها و موفقیتهای آنان وجود ندارد؛
-بیماریها و آسیبهای ریشهدوانده در سیاست پولی و نظام بانکی و پدیدآمدن رانتهای بزرگ، از شیوه تخصیص تسهیلات گرفته تا فساد گسترده ناشی از
ارز چندنرخی و فقدان شایستهسالاری و
استقلال در تصمیمسازی؛
-افزایش میزان
فقر و نابرابری ناشی از توزیع بیحساب و کتاب رانت، سهمیه و امتیازات و رویکرد تبعیضآمیز در استخدام و توزیع منابع و درآمد؛
-گستردگی فساد مالی و ریشهدواندن مصادیق فساد در نهادهای رسمی؛
-وضعیت نگرانکننده در بخش
انرژی و قرار گرفتن شبکههای
برق و
گاز بر گسلهای بزرگی همچون کمبود، فرسودگی و عدمالنفع چندهمتی ناشی از قطع
برق و
گاز و تعطیلیهای مکرر؛
-بحران آبی ایران، هدررفت و وضعیت اسفناک راندمان پایین کشاورزی؛
-مشکلات بزرگ در حوزه آزادی بیان، رسانه و دسترسی به
اینترنت سریع و آزاد؛
-انزوا در فضای علم و فناوری روز جهان و عدمانطباق خروجی نظام آموزش عالی با ظرفیت بازار کار در هر دو بخش دولتی و خصوصی؛
-رکود
تورمی و اثرگذاری مشهود آن بر افزایش بزهکاری،
فقر و نزاع؛
-اطاله دادرسی و مشکلات بزرگ در قوه قضائیه و به چالش کشیده شدن اصل مهم و حیاتی تفکیک قوا؛
-آسیبپذیری بیسابقه
ایران در برابر پدیدههایی همچون تغییرات اقلیمی و مهاجرت؛
-ابهام در مورد وضعیت اقامت میلیونها اتباع بیگانه در کشور؛
-کاهش معنادار آمار ازدواج و افزایش آمار طلاق؛
-عدماتصال به شبکههای مالی و تجاری بینالمللی و فراهم شدن دهها رانت عظیم در حوزههای قاچاق، واردات و گمرک.
شاید بتوان برای لیست بالا، چند نمونه دیگر هم پیدا کرد. اما شخصا فضیلتی در تدوین سیاهه دردنامه و رنجنامه نمیبینم. چیزی که اهمیت دارد، درک این واقعیت است که هیچکدام از این آسیبها و خطرات بزرگ، کمخطرتر از مصادیق دولت درمانده و ناکام نیست و روند بزرگ شدن غدههایی که برشمرده شد، روزبهروز نگرانکنندهتر میشود.
* پژوهشگر حکمرانی
https://www.bazarearya.ir/fa/News/1270948/دولت--و-طیف-مفهومی-بیماری،-ناکامی-و-درماندگی