بازار آریا
مختصات خاص بازار کشاورزی
پنجشنبه 25 بهمن 1403 - 00:24:14
روزنامه دنیای اقتصاد
بازار آریا - البرز نظامی* تفاوت علم با ایدئولوژی آنجایی آغاز می‌شود که علم با تکیه بر مشاهدات می‌‌‌تواند خود را بازمفصل‌‌‌بندی کند؛ اما در نقطه مقابل، ایدئولوژی پروژه خود را بدون اعتنا به مشاهدات به پیش می‌‌‌برد و به همین سبب، ارتباطش با واقعیت فیزیکی قطع می‌شود و به نظرگاه دگمی بدل می‌شود که تغییر در آن بزرگ‌ترین گناه است. درست به همین دلیل است که علم مدام خود را با واقعیت‌های جدید بازتولید می‌کند و هرگز متوقف نمی‌شود؛ اما ایدئولوژی، هرچند، چندصباحی هم بتواند به پیش تازد، در نهایت زور واقعیت آن را در هم می‌‌‌کوبد.
در میان نظرگاه‌‌‌های مختلف در علم اقتصاد نیز جریان‌‌‌هایی وجود دارند که ارتباط خود را با واقعیت از دست داده‌‌‌اند. جالب است که آنها یا از انتهای دنده چپ برخاسته‌‌‌اند یا از انتهای دنده راست. با آنکه هر دو در ستیزی تمام‌عیار با همدیگر هستند؛ اما در یک چیز با یکدیگر مشترکند؛ هر دو ایدئولوژی هستند؛ به بیانی دیگر، هر دو کاری به کار مشاهدات جدید ندارند و برای هر چیز یک پاسخ دارند. 
حال در این میان، جریان اقتصاد نئوکلاسیک کار خود را فراتر از ایدئولوژی تعریف می‌کند. اقتصاد نئوکلاسیک سعی می‌کند با رویکردی پوزیتیویستی، مشاهده را مبنای ادعاهای خود قرار دهد و به دنبال پاسخ پرسش‌‌‌های نوع بشر برآید. مطابق این رویکرد، ما همواره یک پاسخ برای تمام پرسش‌‌‌ها نداریم؛ بلکه متناسب با مختصات هر بازار، راهکاری متفاوت را انتخاب می‌‌‌کنیم. روشی که موجب می‌شود به قول آلفرد مارشال کبیر، بنیان‌گذار جریان اقتصاد نئوکلاسیک، علم اقتصاد به منطقی سرد برای پیگیری احساساتی گرم بدل شود.
چارچوب اصلی مدنظر این جریان بازار رقابت کامل است؛ بازاری که در آن بدون مداخله دولت در بهینه‌‌‌ترین شرایط قرار داریم. به بیان دیگر، مطابق قضیه اول رفاه، نقطه تعادلی بازارهای رقابتی کامل، در صورت برقراری یکسری فروض، لزوما بهینه پارتو است؛ به این معنی که ما در این نقاط در کارآمدترین شرایط قرار داریم. شهود این گزاره را می‌‌‌توان این‌گونه بیان کرد که گویا ما در این نقاط در شرایطی به سر می‌‌‌بریم که گویی تمام معاملات سودمند را انجام داده‌‌‌ایم و دیگر معامله سودمندی وجود ندارد که بخواهیم انجام دهیم. اما نکته مهم در اینجاست که اقتصاد نئوکلاسیک خود را در این یافته مهم متصلب نمی‌‌‌کند.
اقتصاد نئوکلاسیک مختصات متفاوت بازارهای خاص را درک می‌کند. درست به همین سبب، متوجه این مهم هست که گاه امکان تحقق قضیه اول رفاه وجود ندارد. در نتیجه، نقطه تعادلی برخی بازارهای رقابت کامل، بهینه پارتو نیستند. بنابراین، در این شرایط مجبور هستیم در این بازارها مداخله کنیم. درست به همین دلیل است که در اقتصاد نئوکلاسیک، در کنار بازار، دولت‌‌‌ها نیز به‌عنوان بازیگر اقتصادی به رسمیت شناخته می‌‌‌شوند. یکی از این بازارها که مطابق اقتصاد نئوکلاسیک لزوم مداخله دولت‌‌‌ها در آن می‌رود، بازار محصولات کشاورزی است.
واقعیت آن است که در بازار محصولات کشاورزی به علت برقراری شرایط خاص این بازار، به جای آنکه به صورت فوری به نقطه تعادلی برسیم، در اطراف نقطه تعادلی به صورت نوسانی حرکت می‌‌‌کنیم. این همان ادعای مهمی است که در اقتصاد کشاورزی آن را با عنوان «مدل تار عنکبوتی» یا همان Cobweb Theorem می‌‌‌شناسیم. به بیانی دیگر، این مدل بیان می‌کند که به علت ذات زمان‌بر بودن امر تولید در بخش کشاورزی و همچنین، خاصیت فسادپذیری این محصولات، منحنی عرضه در این بازار شرایط خاصی دارد. در واقع، تولیدکنندگان بخش کشاورزی، هر سال میزان تولیدات یا همان عرضه خود را متناسب با قیمت سال قبل تنظیم می‌کنند. به همین سبب، ادعا می‌شود که در بازار محصولات کشاورزی، تولیدکنندگان با اطلاعات سال قبل فعالیت می‌کنند. 
درست در همین‌‌‌جاست که فرض اطلاعات کامل نقض شده و در نتیجه، امکان تحقق بهینه پارتو در بازارهای رقابتی موجود نیست. نتیجه عینی این شرایط آن است که ما در بازار محصولات کشاورزی، حتی در شرایط رقابت کامل نیز از دسترسی به قیمت تعادلی محروم هستیم. به کمک محاسبات ساده ریاضی که البته از حوصله این یادداشت خارج است، نشان می‌‌‌دهیم که مطابق مدل تار عنکبوتی، بازارهای کشاورزی اغلب الگوی واگرایی از خود نشان می‌دهند. مطابق این الگو، هرچه زمان بیشتری بگذرد، ما از نقطه تعادلی بازار محصولات کشاورزی دورتر شده و با چرخه‌‌‌های مداوم رونق و رکود مواجه می‌‌‌شویم. به علت این مختصات ذاتی بخش کشاورزی است که اقتصاد نئوکلاسیک به مداخله دولت در این بازار توصیه می‌کند. توصیه‌‌‌هایی همچون تعیین کف و سقف قیمت برای جلوگیری از تشدید نوسانات رونق و رکود یا پروژه‌‌‌هایی از این قبیل که دولت‌‌‌ها محصولات مازاد را زمانی که قیمت‌ها پایین هستند، خریداری و ذخیره کنند تا زمانی که قیمت‌ها بالا هستند، آنها را عرضه و از تشدید نوسانات پیشگیری کنند.
حال آنچه باعث می‌شود تا شرح مذکور در خصوص بازار محصولات کشاورزی بیش از پیش مهم شود، از این قرار است که در سال‌های اخیر حوادثی رخ داده‌‌‌اند که موجب شده‌اند نیاز بیشتری به مداخله دولت و طراحی سیاست‌‌‌های نوین‌‌‌تر در حوزه کشاورزی احساس شود. یکی از این موارد تغییرات اقلیمی است. با تشدید تغییرات اقلیمی، جغرافیای جهان گویی در حال تغییر است. روزهای سرد گرم شده‌‌‌اند و روزهای گرم سرد! با این دگرگونی آب‌‌‌وهوایی تولیدکننده بخش کشاورزی با نااطمینانی‌‌‌هایی روبه‌‌‌رو می‌شود که پیش از این با آن روبه‌‌‌رو نبود. این نااطمینانی‌‌‌ها موجب بروز شوک‌‌‌های عرضه در این بخش شده و باعث می‌شود که روند واگرا در این بازار تشدید شود. در نتیجه، ضرورت مداخله دولت نیز افزایش می‌‌‌یابد.
تشدید تغییرات اقلیمی در واقع به معنای تشدید نقض فرض اطلاعات کامل است. هرچه تولیدکنندگان ما در این امر به عقب بازگردند، ما نیز همان‌قدر از تحقق بهینه پارتو دور خواهیم‌‌‌ شد. به بیان دیگر، با تشدید تغییرات اقلیمی، نااطمینانی در بازار محصولات کشاورزی تشدید می‌شود و در نتیجه این امر، بدیهی است که در این شرایط سرمایه‌گذاری در این بخش نیز با کاهش جدی مواجه شود؛ مساله‌ای که می‌‌‌تواند دستاورد درخشان انسان پسا‌انقلاب صنعتی در بهبود وضعیت سلامت انسانی و بهبود امید به زندگی را به خطر اندازد.
* دانشجوی کارشناسی ارشد اقتصاد دانشگاه تهران

https://www.bazarearya.ir/fa/News/1266341/مختصات-خاص-بازار-کشاورزی
بستن   چاپ