بازار آریا - جنگ تجاری بین
چین و امریکا یکی از برجستهترین رویدادهای
اقتصادی دهه گذشته است که پیامدهای گستردهای برای
اقتصاد جهانی به همراه داشت. این جنگ که با اعمال تعرفههای تجاری از سوی دو کشور آغاز شد، بهدلیل رقابتهای سیاسی و
اقتصادی و اختلافات عمیق درباره قواعد
تجارت جهانی شکل گرفت. امریکا که از کسری تجاری بالا با
چین و سیاستهای
اقتصادی این کشور نگران بود، در سال 2018 دولت
ترامپ را وادار به اعمال تعرفههایی سنگین بر واردات کالاهای چینی کرد.
دولت
ترامپ چین را به سرقت مالکیت فکری و رفتارهای غیرمنصفانه در
تجارت متهم کرد. در واکنش،
چین نیز تعرفههای متقابلی بر کالاهای امریکایی وضع کرد و این روند به یک جنگ
اقتصادی تمامعیار تبدیل شد.
تعرفههای اعمالشده از سوی امریکا، ابتدا کالاهایی به ارزش 50 میلیارد
دلار را هدف قرار داد و بهتدریج به بخشهای بیشتری از
تجارت دوجانبه گسترش یافت.
چین نیز در پاسخ، تعرفههای گستردهای بر کالاهای وارداتی از امریکا، بهویژه محصولات
کشاورزی و انرژی، اعمال کرد. این تعرفهها تأثیرات عمیقی بر
اقتصاد هر دو کشور داشت. در امریکا، نرخ کالاهای
مصرفی افزایش یافت و کشاورزان، بهویژه تولیدکنندگان سویا، بهشدت آسیب دیدند. از سوی دیگر،
اقتصاد چین نیز که پیشتر رشدهای چشمگیری را تجربه کرده بود، به دلیل کاهش صادرات به بازار امریکا تحت فشار قرار گرفت.
این جنگ تجاری نهتنها به
اقتصاد دو کشور بلکه به زنجیره تأمین جهانی نیز آسیب رساند. بسیاری از شرکتهای چندملیتی مجبور شدند زنجیره تأمین خود را تغییر دهند یا فعالیتهای خود را به کشورهای دیگر منتقل کنند. همچنین کاهش اعتماد در بازارهای جهانی و افت رشد
تجارت بینالمللی از دیگر پیامدهای این تنش بود.
اقتصاد جهان در این دوره شاهد افزایش بیثباتی و کاهش رشد بود، چرا که دو
اقتصاد بزرگ دنیا در یک رقابت بیپایان گرفتار شده بودند.
در سال 2020، دو کشور به توافقی موسوم به فاز اول دست یافتند که طی آن
چین تعهد کرد حجم بیشتری از کالاها و خدمات امریکایی را خریداری کند و در مقابل، امریکا بخشی از تعرفهها را کاهش داد. اما این توافق تنها بخش کوچکی از اختلافات را حل کرد و مسائل اصلی مانند مالکیت فکری و حمایتهای دولتی
چین همچنان به قوت خود باقی ماند.
این جنگ تجاری نشان داد که روابط
اقتصادی بینالمللی تا چه اندازه به سیاستهای داخلی و رقابتهای ژئوپلیتیکی وابسته است. پیامدهای آن زنگ خطری برای سایر کشورها بود که وابستگی بیشازحد به اقتصادهای بزرگ میتواند چه آسیبهایی به دنبال داشته باشد. با وجود کاهش تنشها در سالهای اخیر، این رقابت
اقتصادی همچنان ادامه دارد و به یکی از عوامل تعیینکننده در شکلدهی به نظم
اقتصادی جهان تبدیل شده است. حال ورود دوباره
ترامپ به کاخ سفید نگرانیها را نه تنها در مورد شدت گرفتن جنگ تجاری با چین، بلکه در مورد وقوع یک جنگ جهانی تجاری افزایش داده است.
جنگ تجاری، شمشیر دو لبه
ترامپ برای همه
حتی پیش از ورود به کاخ سفید، دونالد
ترامپ نخستین گامهای یک جنگ تجاری جدید را برداشته است. در 25 نوامبر، رئیسجمهور منتخب امریکا در شبکههای اجتماعی اعلام کرد که تعرفهای اضافی به میزان 10 درصد بر کالاهای چینی اعمال خواهد کرد. اما شوک بزرگتر اعلام تعرفههای 25 درصدی بر کالاهای کانادا و مکزیک بود که پس از بازگشت
ترامپ به کاخ سفید اجرایی میشد.
ترامپ با لحنی محکم تأکید کرد این تعرفهها تا زمانی که این دو کشور مانع ورود غیرقانونی مواد مخدر و مهاجران به امریکا نشوند، باقی خواهد ماند. در واقع
ترامپ همانند گذشته از تعرفههای تجاری به عنوان یک سلاح برای اعمال قدرت سیاسی استفاده میکند. البته باید توجه داشت این بار
ترامپ از قبل قدرت بیشتری در امریکا دارد که این مسئله خطرات بیشتری هم برای امریکاییها دارد و هم برای سایر کشورهای دنیا خطرناک است.
نشریه اکونومیست ادعا میکند که اگر تعرفههای مورد نظر
ترامپ اعمال شوند، بیشترین آسیب را مصرفکنندگان امریکایی خواهند دید. زنجیره تأمین در امریکای شمالی یکپارچه است و سال گذشته کالاهایی به ارزش نزدیک به یک تریلیون
دلار از مرزهای شمالی و جنوبی ایالات متحده عبور کردند. نیمی از میوهها و سبزیجات
مصرفی امریکا از دو کشور همسایه تأمین میشود. همچنین، بیش از نیمی از وانتهای فروختهشده توسط جنرال موتورز و استلانتیس در امریکا در کانادا یا مکزیک تولید میشوند؛ همین موضوع باعث شد نرخ
سهام این دو شرکت به ترتیب 9 درصد و 5 درصد کاهش یابد. (استلانتیس بزرگترین سهامدار شرکت مادر نشریه اکونومیست است.) گلدمن ساکس پیشبینی میکند که این تعرفهها میتوانند قیمتهای
مصرفی اساسی (بهجز مواد غذایی و انرژی) را تا 0.9 درصد افزایش دهند. تمام اینها مواردی هستند که دست و پای
ترامپ را برای برافروختن آتش جنگهای تجاری در دور اول ریاست جمهوری بسته بود. با این حال، با توجه به قدرت بیشتری که
ترامپ در امریکا دارد، ممکن است از عواقب داخلی تصمیمات خود صرفهنظر کرده و تعرفههای مورد نظر خود را بدون توجه به هشدارهای اقتصاددانان اعمال کند.
هیچکس دقیقاً نمیداند
ترامپ تا چه حد تعرفهها را بهعنوان ابزار مذاکره میبیند یا تا چه حد قصد دارد از
تجارت دوری کند. شاید با توجه به عواقب
اقتصادی بسیار بالای تعرفهها برای
اقتصاد امریکا، بتوان تهدیدات
ترامپ را صرفاً بهعنوان یک نمایش برای کسب اهرم فشار تلقی کرد. او قبلا برخوردهای مشابهی داشته است که در آن از تعرفهها تنها به عنوان تهدید استفاده کرده است. به عنوان مثال، در سال 2019، او تهدید کرد که بر تمام کالاهای مکزیکی
تعرفه 25 درصدی اعمال میکند، اما وقتی مکزیک و امریکا به توافقی در زمینه مرزها رسیدند، هیچ اقدامی نکرد. در طول دوره اول ریاستجمهوریاش، کابینه او و بازار
سهام که
ترامپ آن را بهعنوان سنجهای از تأیید عمومی میدید، تمایلات حمایتگرایانهاش را کنترل کردند.
این بار نیز ممکن است
ترامپ شور و اشتیاق مرکانتیلیستی خود را مهار کند. او ظاهراً در انتخاب تیم سیاستگذاری اقتصادیاش دقت زیادی به خرج داده تا از آسیب به بازار
سهام پس از انتخابات جلوگیری کند. اسکات بسنِت، مدیر یک صندوق سرمایهگذاری که گزینه
ترامپ برای وزارت خزانهداری است، و هاوارد لوتنیک، دیگر سرمایهگذاری که بهعنوان وزیر بازرگانی انتخاب شده، اعلام کردهاند که تعرفهها ابزاری برای مذاکره هستند، خلاف برخی از افراد نزدیک به
ترامپ که از نظر ایدئولوژیکی با
تجارت مخالفاند.
یک عامل بازدارنده دیگر میتواند ترس از
تورم ناشی از تعرفهها باشد. تجربه امریکاییها از بیشترین افزایش نرخ در 40 سال اخیر به شکست کارزار انتخاباتی کامالا هریس کمک کرد.
ترامپ ممکن است نخواهد بهعنوان معمار افزایش قیمتها، از آووکادوی صبحانه امریکاییها گرفته تا وانتهای جدیدشان، دیده شود.
با این حال، مشکل اینجاست که نمیتوان روی این کنترل حساب کرد.
ترامپ ممکن است همچنان به دنبال بازطراحی نظام
تجارت جهانی از طریق تعرفههای سنگینتر و گستردهتر باشد. بسنِت و لوتنیک به همراه جیمیسون گریر، نماینده تجاری جدید
ترامپ که دیدگاهی سختگیرانهتر دارد، به این تیم پیوستهاند. اگرچه
ترامپ در دوره اول خود محدودیتهایی داشت، او همچنان موفق شد برخی تعرفهها را بر کالاهای
چین و
اروپا اعمال کند.
علاوه بر این، اگر
ترامپ به طور مداوم از تهدید تعرفهها برای وادار کردن کشورها به انجام خواستههایش استفاده کند، این تهدیدها میتوانند از کنترل خارج شوند. مکزیک نسبت به تلافی هشدار داده است. هرچه تهدید تعرفهها بیشتر تکرار شود، خطر اشتباه محاسباتی افزایش مییابد. اگر این تهدیدها هرگز عملی نشوند، قدرت خود را از دست خواهند داد و در نهایت،
ترامپ مجبور خواهد شد ثابت کند که به گفتههایش عمل میکند.
در تهدیدی دیگر،
ترامپ اعلام کرده است که ممکن است تعرفههایی صد در صدی روی کالاهای کشورهای عضو بریکس وضع کند. این مسئله تنشهای تجاری در سرتاسر دنیا را تا حد بسیار زیادی افزایش میدهد. در صورتی که بخش قابل توجهی از رقبای تجاری
ترامپ با هم تبانی کرده و اقدامات تلافی جویانه انجام دهند، ممکن است شاهد یک جنگ جهانی تجاری باشیم. البته باید توجه داشت وقوع این اتفاق میتواند عواقب بسیار بدی برای تمام مصرفکنندگان و کشورها در سرتاسر دنیا داشته باشد. چراکه تعرفههای تجاری در نهایت به افزایش قیمتها برای مصرفکنندگان منجر میشود. همچنین شرکتهای فعال در حوزه صادرات بسیاری از بازارهای خود را از دست میدهند که این مسئله میتواند تولید محصولات مرتبط را تهدید کرده و به صورت کلی منجر به کاهش رشد
اقتصادی در سرتاسر دنیا شود.