بازار آریا - علیرضا حیدری* صندوقهای بازنشستگی تولد، بلوغ و نزول خاص خود را دارند. در بدو تشکیل این صندوقها چون هنوز تعهدی برعهده صندوق به لحاظ اجرایی وجود ندارد، صندوقها صرفا دریافتکننده حق
بیمه از مشترکان هستند؛ بنابراین، حاصل پسانداز و سودی که از درآمدها به صندوقها واریز میشود، براساس منطق اقتصادی، سرمایهگذاری شده تا ارزشآفرین شود. این عمل به آن سبب انجام میشود که صندوق در بلندمدت، تعهدات خود را نسبت به کسانی که به آنها حق
بیمه پرداخت میکند، ایفا کند. این صندوقها بعد از چند سال، براساس تعهدات فیمابین پرداختکننده حق
بیمه و دریافتکننده، مزایای بازنشستگی را پرداخت میکنند.
برخی از مستمریهای اولیه ناشی از فوت است، چون تا شروع به کار جدیتر صندوقها، معمولا بازنشستگی معنا ندارد. نسبت مستمریبگیران ناشی از فوت یا ازکارافتادگی حدود 24 به یک است یا به عبارت دیگر 24بیمهپرداز، در این صندوق حضور داشته و یک نفر مقرریبگیر در صندوق وجود دارد. اما با افزایش سن صندوق و بلوغ آن، گروههای جدیدی به مجموعه دریافتکنندگان مزایای بازنشستگی صندوق اضافه میشوند. مثلا در سال 1993 در ماده 10 این قانون در شرایط بازنشستگی شرطی وجود داشت که سبب میشد پرداختکنندگان حق
بیمه به شرط سنی، خانمها 55 و آقایان 60سال، با داشتن 10سال سابقه پرداخت حق بیمه، بتوانند از مزایای بازنشستگی استفاده کنند.
بنابراین، اولین گروهی که میتوانستند از مزایای بازنشستگی استفاده کنند، کسانی بودند که با شرایطی که صندوق ایجاد کرده بود، وارد صندوق شده و با داشتن شرط سنی و داشتن 10سال سابقه پرداخت حق بیمه، بازنشسته میشدند، اما این گروهها به مرور بیشتر شدند.شرط بعدی، وجود دستکم 30سال سابقه و 50سال سن برای آقایان بود. در همین صندوق، طبیعتا کسانی که به سن بازنشستگی میرسیدند سریع از مزایای صندوق بهره میگرفتند. صندوق تامین اجتماعی از نوع صندوقهای باز است؛ یعنی صندوقی است که مرتب بیمهپرداز به آن اضافه میشود تا افراد با داشتن شرایط از بازنشستگی استفاده کنند. طبیعتا وقتی که عمر صندوق بیشتر میشود، بهمرور نسبت پرداختکننده حق بیمه، یعنی بیمهشدهها، به کسانی که بازنشسته و از مزایای بازنشستگی و مستمری برخوردار میشوند تغییر میکند.
شدت و ضعف این امر، در حقیقت نسبت پشتیبانی صندوق را نشان میدهد که با توجه به شرایط اجتماعی، اقتصادی، بازار کار و میزان سرمایهگذاری مشخص میشود. با بررسی صندوق تامین اجتماعی، مشخص است که در مقاطعی برخی قوانین، سرعت و نسبت پشتیبانی صندوق را کاهش دادهاند. بهطور مثال، قانون بازنشستگی پیش از موعد زنان با داشتن 20سال سابقه، بازنشستگی پیش از موعد در مشاغل سخت و زیانآور، بازنشستگی پیش از موعد کارگران نساجی و دیگر موارد اینچنینی سبب ایجاد مشوقهایی برای زودتر بازنشستهشده بیمهشدهها و کارگران میشود. در واقع قوانینی که تعهدات جدیدی به سازمان تامین اجتماعی وارد میکرد، زیاد شد.
مثلا قانونی مصوب شد که خرید سابقه با داشتن شرایط سنی و وجود یک رابطه بیمهای را امکانپذیر میکرد و فردی که تنها ششماه یا یکسال حق
بیمه پرداخت کرده بود هم میتوانست سابقه بخرد. همچنین قوانین دیگری که در قالب قانون حمایت از خانواده وضع شد، توضیح میداد زنانی که بیمهشده اصلی آنان فوت میکند، مستمری او را دریافت میکنند و حتی اگر مجددا ازدواج کنند، همچنان مستمری همسر اول برای آنها برقرار میماند. این جزو تعهداتی بود که تا قبل از قوانین حمایت از خانواده وجود نداشت.
البته این قانون با گذشت چند سال تغییر کرد و شرط ازدواج نکردن به آن اضافه شد. اینگونه قوانین، تعهدات صندوقها را سنگینتر کردند؛ به نحوی که امروز مشاهده میشود نسبت پشتیبانی صندوق تامین اجتماعی به زیر چهار رسیده است؛ در صورتی که در شرایط تعادلی، نباید چنین میشد. مورد دیگری که سبب شد صندوقها زودتر از موعد به سن پیری برسند، بخش سرمایهگذاریهاست. در گذشته صندوق تامین اجتماعی، تنها دریافتکننده وجوه حق
بیمه بوده و مجبور بود که از این ذخایر و داراییها، صرفا برای ایفای تعهدات خود استفاده کند و مدیران کلان در آن زمان، تمهیدات لازم برای حفظ ارزش این داراییها را انجام ندادند و به همین دلیل هم، مدیران ادوار مختلف به علتهای متعددی، از دارایی این صندوقها که در حسابهای بانکی متمرکز شده بود، استفاده میکردند. منابع این صندوقها هم، چون به تدریج ارزش خود را از دست میدهند، قادر نبودند خدمات لازم را به مشتریان خود ارائه دهند.
نکته بعد، بحث مسائل سنی جمعیت است. میدانیم که تامین اجتماعی علاوه بر مستمری، باید درمان بیمهشدگان را هم پوشش بدهد. هرم سنی جمعیت و همچنین افزایش تعداد مستمریبگیران و بازنشستگان صندوقها، مرتبا روند افزایشی به خودش گرفته و منابعی که تا قبل از این تصور میشد برای پوشش هزینههای درمان صندوق مشترک صندوق کافی باشد، دیگر کفاف این امر را نمیدهند. همه اینها مجموعهای از دلایلی است که صندوقهای بازنشستگی را به وضع کنونی دچار کرد. البته در همه جای دنیا ممکن است به اشکال مختلف، تغییر سن بلوغ و نزول برای صندوقها اتفاق بیفتد، اما موضوع این است که در بسیاری از این کشورها، با احساس خطر از وضع موجود، شرایط صندوقها هم عوض میشود. مساله دیگر آن است که
ایران هنوز کشوری جوان است، بنابراین آیتمهای درآمدی و هزینهای این صندوقها، باید به نحوی ایجاد شود که همچنان در مسیر پایداری حرکت کنند.
* نایبرئیس اتحادیه پیشکسوتان جامعه کارگری