بازار آریا - مریم رحیمی در گفتوگو با امیرحسین خالقی، پژوهشگر و تحلیلگر اقتصاد، شیوع و گسترش فرهنگ ریاکاری در بنگاهها را بررسی و تحلیل کرده است.
به گزارش گروه آنلاین روزنامه دنیای اقتصاد؛ مانند دومینو که هر قطعه، قطعه دیگر را روی زمین میاندازد و سبب سقوط دومینوی بعدی و بعدی میشود، اولین فرد ریاکار، سبب گسترش رفتار ریاکارانه و تسری آن در سازمان میشود.
پیشتر و در پروندههای قبلی توضیح دادیم که «نوچهپروری» چه بلایی بر سر بنگاههای
اقتصادی خواهد آورد.
ریاکاری نیز مانند نوچهپروری، مدام بازتولید میشود تا جایی که سازمان از افراد کارآمد و نخبه خالی شده و تنها کسانی که توانستهاند خود را با خردهفرهنگ ریاکاری و تملق در سازمان همسو کنند، در آن باقی میمانند و رشد خواهند کرد.
ویژگی یک سازمان خوب این است که منفعت شخصی افراد در تعارض با منفعت دیگران قرار نمیگیرد و تعامل افراد، همسو با ماموریت اصلی سازمان است.
با توجه به نظریه انتخاب عقلانی هم میدانیم که این به اصطلاح منفعتجویی افراد در تصمیمگیریها یک قاعده است و عجیب نیست که آنها سود خود را بر دیگران برتری دهند.
اگر ساختار مشوقها به گونهای باشد که میان منافع فردی با مصلحت یک سازمان همسویی وجود نداشته باشد، نباید تعجب کرد که انسان
اقتصادی به دنبال ریاکاری برود و راهنمای راست بزند و به چپ بپیچد.
قضیه بیشتر به نبود معیار مناسب و شفاف برای ارزیابی عملکرد برمیگردد. درجاتی از «خودشیرینی» برای بالادست، جزو مهارتهای کارمند خوب است، ولی کار جایی خراب میشود که تملق جای شایستگی را میگیرد.
اهل فن در روانشناسی از ماکیاولیگری (Machiavellianism) میگویند و اینکه این ویژگی در برخی از افراد شدید است و میل دارند با بازی های روانی با بقیه و ترفندهای غیراخلاقی، از نردبان پیشرفت بالا بروند.
وقتی افراد در سازمان چاپلوسپرور، میفهمند که کوتاهترین مسیر رسیدن به خواستههایشان چیست، دیگر کار تمام است؛ همان سازوکار مشهور محرک و پاسخ عمل میکند و تجربه موفق قبلی دوباره در آینده تکرار میشود.
بوروکراسیهای دولتی معمولاً بیشتر مستعد شیوع چنین فرهنگی هستند که البته میتوان گفت این حکم فقط به
ایران هم اختصاص ندارد.
در کتاب بوروکراسی فون میزس، اقتصاددان نامدار اتریشی، میخوانیم که بوروکراسیهای دولتی نمیتوانند با منطق سود و زیان پیش بروند و اندازهگیری درست عملکرد آنها بسیار دشوار است.
هیچ سازمانی جدا از محیط کلان بیرونیاش نیست و آنچه در فضای بزرگتر بیرون در جریان است، به درون آن هم نفوذ میکند.
اگر کارکنان به روشنی بدانند که معیارها و اهداف سازمان چیست و سازمان چگونه به ارزیابی آنها میپردازد، احتمال رواج رفتارهای ریاکارانه کاهش مییابد.
پیشنهاد شده است که به جای سخنرانیهای طولانی با هدف اخلاق درمانی، به سراغ سناریوهای واقعی برویم و سعی کنیم رفتار مناسب مورد انتظار را با توجه به تجربه زیسته افراد به آنها انتقال دهیم.
تغییر و بهبود نظام پاداش و تنبیه به منظور کاهش سیاسیکاری نقش مهمی در تثبیت رفتارهای درست در سازمان و نزد ذینفعان آن خواهد داشت.
شیوع ریاکاری و چاپلوسی در سازمانها خبر از این میدهد که مشکلات ساختاری داریم و برای بهبود آن هم باید به سراغ اصلاحات ساختاری برویم. اما بیش و پیش از هر چیزی شاید نقش مدیران ارشد یک سازمان پررنگ باشد.//
منبع:
تجارت فردا، شماره 579//