بازار آریا - رئیسجمهوری جدید امریکا مناسبات
اقتصادی جهان را چگونه شکل خواهد داد و محور عملکردش در این زمینه چه خواهد بود؟
ترامپ در جامعه بینالملل علاوه بر چهره سیاسی، دارای چهره پرنمود تجاری و در بعد کلان،
اقتصادی است؛ بر همین مبنا سیاستهای اقتصادیاش قطعا با محوریت منافع امریکا و مشخصا شرکتهای خصوصی این کشور تدوین و اجرا خواهد شد؛ کما اینکه در همین آغاز کار هم دائم از منافع امریکا و ترجیح آن بر همه چیز سخن میگوید.
با این پیشزمینه میتوان انتظار داشت با شروع به کار
ترامپ دوباره شاهد نقض قوانین بینالملل در ابعاد گسترده بهویژه در حوزه بازرگانی و
اقتصادی باشیم. در یک مثال ساده او حتی به نامگذاریهای بینالمللی نیز چندان پایبند نیست و میبینیم بیمحابا نام خلیج مکزیک را به خلیج امریکا تغییر داد.
آیا این بیمبالاتی سیاسی در برخورد با همه کشورها خواهد بود؟ بله؛ همانطور که گفته شد بهرهبرداری حداکثری
اقتصاد امریکا از ظرفیتهای جهانی برای شخص
ترامپ و نزدیکان تندرواش در صدر اولویتها قرار دارد؛ بر همین مبنا همه کشورها قطعا در تیررس محدودیتها و سختگیریاش قرار خواهند گرفت و حتی اروپاییها هم از این قاعده مستثنا نخواهند بود. بهطور مثال برقراری محدودیت با ابزار «تعرفه» برای شرکتهای خودروسازی اروپا، بهویژه
آلمان گزارهای محتمل است.
یعنی شما هم معتقد به این اصل هستید که
ترامپ با ابزار
تعرفه خواستههای
اقتصادی خود را به نظام بینالملل تحمیل خواهد کرد؟ قطعا؛ حتی در پیشنهاد
ترامپ به کانادا مبنی بر اینکه تبدیل به یکی از ایالتهای امریکا شود، ابزار جذابیتش حذف
تعرفه و بخششهای مالیاتی بوده است؛ بهعبارت صریحتر «تعرفه» ابزار اصلی
ترامپ برای وارد آوردن فشار به رقبا بهویژه
چین خواهد بود و حتی از آن بهعنوان سلاحی برای پیروزی در جنگ تجاری با کشورهای دوست و متحدانش استفاده خواهد کرد.
بهاعتقاد شما در 4 سال پیش رو چه سیاستهایی که از
ترامپ انتظار میرود، میتواند مسیر
اقتصاد جهان را شکل دهد؟ پاسخ به این سوال در چند بخش قابلطرح است؛ یک موضوع مهم درباره
اقتصاد امریکا و روی کار آمدن
ترامپ مربوط به صنایع نیمههادی، ریزتراشهها و هر نوع ابزاری که میتواند مزیت فناورانه ایجاد کند، است.
ترامپ بهشدت معتقد است کالاهای حوزه یادشده باید ازسوی خود امریکا تامین شود، زیرا قطعا این مسئله خودکفایی امریکا در حوزههای امنیتی و نظامی را قطعی و تسریع خواهد کرد.
موضوع دیگری که در دولت
ترامپ تحت تاثیر قرار خواهد گرفت مربوط به اتحادها و ائتلافهاست. امریکاییها در دورههای گوناگون تحرکاتی در راستای شکلگیری اتحادیهها و نهادهای بینالمللی داشتهاند، اما برخی از این اتحادها و ائتلافها در دولتهای مختلف دموکرات و جمهوریخواه شدت و ضعفهایی داشتهاند. یکی از این اتحادها که انتظار میرود در دولت جمهوریخواه
ترامپ دچار ضعف شود، اتحادیه
اروپا و اعضای ناتو خواهد بود.
ترامپ معتقد است نباید
اقتصاد امریکا که عموما با مالیات اداره میشود، هزینه تامین امنیت سایرین را بدهد که در اصلاح از آن بهعنوان
سواری مجانی یاد میکند. بر همین مبنا وی خواستار افزایش بودجه نظامی ناتو حداقل به 5 درصد جیدیپی این منطقه شده است. (گفتنی است در حال حاضر این رقم 2 درصد است.)
مسئله بعدی که
ترامپ بهشدت آن را پیگیری میکند، بحث انتقال کارخانهها به امریکا است؛ بهویژه کارخانههایی که در حوزههای فناورانه کار میکنند، زیرا این امر سبب ایجاد شغل در مرحله اول، کاهش وابستگی در مرحله بعدی و از همه مهمتر از بین بردن برخی مزیتها برای رقبا میشود.
در نهایت اینکه با تحرکاتی که چه پیش از انتخابات و چه بعد از انتخابات ازسوی
ترامپ و طرفدارانش شاهد بودهایم بهنظر میرسد دولت جدید امریکا در پی ایجاد رویهای واحد بین دولت و بخش خصوصی این کشور است که اگر این هدف محقق شود، شاهد وارد آمدن فشار بیشتر و شوکهای غیرقابلتحملتر به
اقتصاد بینالملل خواهیم بود.
اقتصاد خاورمیانه با روی کار آمدن
ترامپ چه شرایطی را تجربه خواهد کرد؟ در حوزه خاورمیانه نگاه امریکا به برخی از کشورها همان نگاه پیشین است؛ بهویژه در ارتباط با عربستان
ترامپ بهصراحت اعلام کرد باید میزان سرمایهگذاری عربستان در صنایع امریکایی افزایش یابد. علاوه بر این، از پروژههای مهمی که امریکا در خاورمیانه در حال پیگیری است پروژه I2U2 است که هند را به رژیم صهیونیستی متصل میکند و نتانیاهو نیز از آن تحت عنوان محور سبز یا صلح یاد کرد. این پروژه دارای دو کارکرد مهم است؛ یکی مقابله با پروژه یک کمربند-یک جاده
چین که خود دارای اهداف امنیتی
اقتصادی و... است و دیگری احیا و جانگرفتن
اقتصاد رژیم صهیونیستی تا از این طریق بتواند خود را بهعنوان درگاه
اروپا به خاورمیانه و غرب
آسیا و بالعکس تثبیت کند. طبیعی است امریکا بهرهبرداریهای زیادی از این پروژه خواهد داشت و حتی «صلح ابراهیم» (Abraham Accords) را نیز میتوان به همین پروژه مرتبط دانست. صلح ابراهیم جدا از کارکردهای امنیتیاش که همان مقابله با
ایران است، از دل همین ابتکارات درمیآید. این ابتکارات وابستگی متحدین اروپایی به خلیجفارس را کم خواهد کرد و در واقع مزیت ژئوپلتیکی تنگه هرمز و تنگه بابالمندب را تضعیف و از این راه به
ایران فشار وارد میکند. البته بهنظر میرسد این پروژهها فعلا به حاشیه رانده شدهاند و
ترامپ سعی میکند اهداف اقتصادیاش را از مسیرهای دیگری دنبال کند.
اقتصاد ایران در 4 سال پیش رو چه شرایطی خواهد داشت و آیا می توان امیدوار به کاهش فشارها بود؟ ما در دوره گذشته ریاستجمهوری
ترامپ شاهد اجرای سیاست فشار حداکثریاش علیه
ایران بودهایم و در قالب این سیاست در فروش
نفت و کشتیرانی و بانکی محدودیتهای بیشماری برقرار شد، اما در دورههای اخیر اهداف تحریمی امریکا تغییر کرده و
صنعت محور قرار گرفته تا از این طریق خودکفایی ما در حوزه های گوناگون غیرممکن یا دستکم سخت شود. تحریمهایی که در حوزههای خودروسازی، ماهوارهای، صداوسیما و... اجرا شده را میتوان در این دسته جای داد، اما اینکه چقدر در دستیابی به اهدافش موفق بوده بحثی جداگانه است. در هر حال احتمال تکرار و تداوم این سناریو کم نیست و اتفاقا بعد از پیروزی
ترامپ در انتخابات امریکا نیز
اقتصاد ما واکنشهایی متاثر از این پیشبینی نشان داده است.
در سناریوی دیگر میتوان روحیه سیاسی و فکری
ترامپ را محور قرار داد و برمبنای آن برآورد داشت. توضیح اینکه
ترامپ فردی علاقهمند به مقوله «میراث» است و باتوجه به این روحیه شاید بتوان اینگونه پیشبینی کرد که تلاش کند پای مذاکره با
ایران بیاید و دستیابی به توافق با
ایران را به نام خود ثبت کند. البته این مسئله به شروط طرفین و خواستههایشان بسیار وابسته است و باتوجه به افزایش قدرت
ایران ممکن است کار برای امریکا سختتر از قبل شده باشد.
ساختارهای قدرت
اقتصادی و حتی سیاسی در جهان بر چند قطب گوناگون چین، امریکا، اروپا،
روسیه و... بنا شدهاند؛ در 4 سال پیش رو چه تحولاتی در این بخش رقم خواهد خورد؟ موضوع قابل انتظار این است که در دوره
ترامپ قطببندیهای جهان تشدید شود؛ بر همین مبنا شاهدیم ائتلافهایی چون آکوس (امریکا، استرالیا و انگلیس) یا شبکه نقطههای آبی در چند مسیر پیش میروند؛ یک مرزبندیها را شفافتر میکنند؛ دو استانداردسازی انجام میدهند که این استانداردسازی و قطبیتها در دوره
ترامپ در جهت تامین منافع امریکا بیشتر خواهد شد. در هر حال گفتمانی که اکنون وجود دارد این است که نظم فعلی جهان در حال گذار است و ممکن است نظمی چندشکلی یا دوشکلی یا حتی نظمی واحد با شاخههای فرعی شکل بگیرد. اما موضوع مسلم که در سند امنیت ملی امریکا نیز به آن اشاره شده این است که در دهه پیش رو که 4 سال آن در اختیار
ترامپ است، قواعد نظم جهانی پیش رو نگاشته خواهد شود؛ بنابراین تشدید اختلافها و تنشها و رقابتها حتی میان متحدان با روحیاتی که از
ترامپ انتظار میرود، دور از انتظار نیست.
در دوره ریاستجمهوری
ترامپ چه صنایعی را میتوان برنده روحیه حداکثریخواهی وی دانست؟
سخن پایانی
ترامپ در امریکا به قدرت رسیده و حدود دو هفتهای میشود که قدرت را در دست گرفته و بلافاصله بعد از به قدرت رسیدن فرمانهایی را صادر کرده که بهاصطلاح تن
اقتصاد جهان را لرزانده است. فرمانهایی که براساس برآورد صاحبنظران منافع امریکا حتی به
قیمت وارد آمدن آسیب به اقتصادهای دیگر کشورهای جهان در صدر اهداف آن قرار دارد. در هر حال
ترامپ در اظهارنظرهایش نیز بهصراحت اعلام کرده تغییر و تحولاتی در راستای منافع امریکا در مناسبات با کشورهای دیگر لحاظ خواهد کرد و آنگونه که بهنظر میرسد در این مسئله کشورهای دوست و دشمن تفاوتی نخواهند داشت؛ پس باید منتظر بمانیم و ببینیم
اقتصاد جهان در 4 سال پیش رو به کدام سمت خواهد رفت.