بازار آریا - محمد حبوطن * صنایع فولادی بهعنوان یکی از مهمترین بخشهای صنعتی کشور، همواره با چالشهای متعددی در زمینه تامین منابع آبی مواجه بودهاند، چرا که این صنایع ذاتا جزو صنایع آببر محسوب میشوند و میزان مصرف آب در آنها قابلتوجه است؛ این موضوع در شرایط اقلیمی
ایران که با محدودیت منابع آبی مواجه است، اهمیتی دوچندان مییابد و ضرورت بازنگری در سیاستهای استقرار و توسعه این صنایع را بیش از پیش نمایان میکند.
در این راستا، منطق حاکم بر توسعه صنعتی کشور و وضعیت منابع آبی ایجاب میکند که صنایع فولادی در مجاورت پیکرههای آبی، بهویژه در نوار ساحلی جنوب کشور مستقر شوند، جایی که امکان بهرهبرداری از آب دریا از طریق شیرینسازی وجود دارد و مطالعات
اقتصادی نیز نشان میدهد که هزینههای مرتبط با شیرینسازی آب دریا در این مناطق، برای واحدهای صنعتی قابل پرداخت و توجیهپذیر است.
در مورد صنایع جدید، منطقیترین راهکار، استقرار مجتمعهای بزرگ فولادی در چند نقطه از سواحل جنوبی کشور است، بهگونهای که این مجتمعها بتوانند با استفاده از ظرفیتهای موجود و سرمایهگذاری در تاسیسات آبشیرینکن، نیازهای آبی خود را تامین کنند؛ این رویکرد نهتنها از نظر زیستمحیطی پایدارتر است، بلکه میتواند به توسعه متوازن مناطق ساحلی نیز کمک کند و زمینهساز شکلگیری قطبهای صنعتی جدید در این مناطق شود. اما چالش اصلی در خصوص صنایع فولادی موجود است که در دهههای گذشته با جانمایی نادرست در مناطق مرکزی کشور، بهویژه در منطقه اصفهان، مستقر شدهاند و اکنون با مشکلات جدی در تامین آب مواجه هستند؛ در این خصوص، اگرچه گاهی پیشنهاد انتقال این صنایع به مناطق ساحلی مطرح میشود، اما واقعیت این است که چنین انتقالی با توجه به حجم سرمایهگذاریهای انجامشده و زیرساختهای موجود، عملا امکانپذیر نیست و باید راهکارهای جایگزین برای این واحدها در نظر گرفت.
در این راستا، میتوان دو رویکرد اصلی را مورد توجه قرار داد؛ نخست، برای صنایعی که در فاصله معقول (حدود 200 کیلومتری) از سواحل جنوبی قرار دارند، میتوان از طرحهای انتقال و شیرینسازی آب دریا استفاده کرد، اما برای واحدهای صنعتی که در فواصل دورتر قرار دارند، این گزینه از نظر
اقتصادی و پایداری بلندمدت چندان منطقی به نظر نمیرسد. راهکار دوم که برای صنایع مستقر در مناطق مرکزی کشور مناسبتر به نظر میرسد، استفاده از منابع آب نامتعارف، بهویژه پسابهای تصفیهشده شهری است؛ این رویکرد که در برخی موارد مانند صنایع مستقر در حوضه زایندهرود نیز تجربه شده، میتواند به عنوان یک راهحل پایدار مورد توجه قرار گیرد، به این صورت که صنایع، حقآبههای متعارف خود از منابع آب زیرزمینی یا سطحی را واگذار کرده و در مقابل از پسابهای تصفیهشده استفاده کنند.
خوشبختانه، این رویکرد در چارچوب قانونی کشور نیز مورد توجه قرار گرفته است و در قوانین مختلف از جمله قانون برنامه هفتم و قانون بودجه سال 1401، تمهیداتی برای توسعه بازار آبهای نامتعارف و تشویق صنایع به استفاده از این منابع در نظر گرفته شده است؛ این موضوع نشان میدهد که سیاستگذاران به اهمیت موضوع واقف هستند و تلاش میکنند با ایجاد چارچوبهای قانونی مناسب، زمینه را برای حرکت صنایع به سمت استفاده از منابع آب پایدار فراهم کنند.
بنابراین، میتوان گفت مساله تامین آب صنایع فولادی را باید با رویکردی دوگانه مورد توجه قرار داد. برای صنایع جدید، اولویت باید بر استقرار در نوار ساحلی جنوب کشور و استفاده از آب شیرینشده دریا باشد و برای صنایع موجود، بسته به موقعیت جغرافیایی آنها، میتوان از راهکارهای متنوعی همچون انتقال آب دریا (برای واحدهای نزدیک به ساحل) یا استفاده از منابع آب نامتعارف (برای واحدهای مستقر در مناطق مرکزی) بهره گرفت؛ این رویکرد میتواند ضمن حفظ توان تولیدی صنایع فولادی کشور، به پایداری منابع آب نیز کمک کند و زمینه را برای توسعه متوازنتر این
صنعت در آینده فراهم سازد.
در نهایت باید تاکید کرد که موفقیت در اجرای این راهکارها، مستلزم همکاری همهجانبه بخشهای مختلف از جمله وزارتخانههای
صنعت و نیرو، سازمان حفاظت محیطزیست، بخش خصوصی و نهادهای قانونگذار است و تنها در صورت وجود یک عزم ملی و برنامهریزی دقیق میتوان به دستیابی به اهداف مورد نظر در این زمینه امیدوار بود؛ همچنین، لازم است که در تدوین و اجرای این راهکارها، به مسائلی همچون محدودیتهای انرژی، هزینههای
اقتصادی و ملاحظات زیستمحیطی نیز توجه ویژه شود تا بتوان به راهحلهایی پایدار و قابل اجرا دست یافت.
* کارشناس ارشد حکمرانی و مدیریت منابع آب