بازار آریا
«دنیای‌اقتصاد» اثر معروف جان مینارد کینز را به فارسی منتشر کرد (قسمت سوم)
پایان لسه‌فر
شنبه 13 بهمن 1403 - 00:16:41
روزنامه دنیای اقتصاد
بازار آریا - ترجمه و تنظیم: رسول قنبری این مقاله که به‌صورت جزوه‌ای به‌همت هوگارث پرس (Hogarth Press) در ژوئیه1926 به چاپ رسید، مبتنی است بر کلاس درس سیدنی بال (Sidney Ball Lecture) در آکسفورد در نوامبر1924 و کلاس‌های درس ژوئن1926 در دانشگاه برلین. بخش‌های چهارم و پنجم این متن در کتاب مقالاتی در باب متقاعدسازی (Essays in Persuasion) استفاده شده است.
اقتصاددانان نیز مثل سایر دانشمندان، فرضیه‌ای را از آنچه پیش گذاشته‌اند و آن را به مبتدیان پیشنهاد می‌دهند بیرون می‌کشند، نه چون نزدیک‌ترین مسیر به واقعیت است، بلکه چون ساده‌ترین است. قبول دارم که علاوه بر این دلیل، بخشی هم به این دلیل است که اقتصاددانان به‌خاطر سنت‌های موضوع [باورها، شیوه‌ها، مفروضات و روش‌های دیرین - مترجم] جانبدارانه عمل می‌کنند، یعنی با فرض برقراری شرایطی آغاز کرده‌اند که طی آن توزیع ایده‌آل منابع مولد می‌تواند به‌واسطه افرادی صورت پذیرد که مستقلا و به شیوه آزمون و خطا عمل می‌کنند، چنان‌که افرادی که مسیر درست را می‌پیمایند، به‌واسطه رقابت، آنهایی را که به‌خطا پیش می‌روند از رده خارج خواهند کرد. این یعنی برای کسانی که سرمایه یا نیروی کار خود را به‌خطا به‌کار می‌گیرند، شفقت و حمایتی در کار نیست.
شیوه‌ای است برای ارتقای سودآورترین‌ها و بی‌رحمانه‌ترین مجاهدت‌ها برای بقا که کارآمدترین را به‌هزینه ورشکسته‌سازی ناکارآمدترین انتخاب می‌کند. در این بین، هزینه مجاهدت‌ها محاسبه نمی‌شود، بلکه توجهات صرفا معطوف منافع نتیجه نهایی است که فرض می‌شود همیشگی است. اگر هدف زندگی این است که برگ‌ها را از بوته‌ها بچینیم و بر بلندترین درختان قرار دهیم، محتمل‌ترین راه برای دستیابی به این هدف آن است که بلندترین گردن را به زرافه‌ها بدهیم تا آنها که گردنشان کوتاه‌تر است از گرسنگی بمیرند. همراستای با این روشِ دستیابی به توزیع ابزار تولید میان اهداف گوناگون، فرض مشابهی درباره چگونگی دستیابی به توزیع ایده‌ال کالاهای مصرفی در دسترس وجود دارد. هر فرد در وهله اول با روش آزمون و خطا «در مارژین‌ها» (margins) کشف خواهد کرد که از میان کالاهای احتمالی مصرفی بیشتر کدام را می‌خواهد و با این روش نه‌تنها هر مصرف‌کننده‌ای کالاها را به بهترین شیوه میان مصارف خود توزیع خواهد کرد، بلکه هر کالای مصرفی راه خود را به دهان هر مصرف‌کننده‌ای که لذت مصرفش در مقایسه با دیگران بیشتر است پیدا خواهد کرد؛ زیرا این مصرف‌کننده بیشترین قیمت را پیشنهاد خواهد داد.
بنابراین، اگر ما زرافه‌ها را به حال خود بگذاریم، 1) بیشترین مقدار برگ‌ها توسط زرافه‌ها خورده خواهد شد؛ زیرا زرافه‌هایی با گردن‌های بلندتر به هزینۀ از بین بردن آنانی که از گرسنگی می‌میرند، به درختان نزدیک‌تر می‌شوند. 2) هر زرافه از خوشمزه‌ترینِ برگ‌های در دسترس خود غذا می‌خورد. 3) زرافه‌ای که از خوردن برگ بیشتر لذت می‌برد، خود را بیشتر برای خوردن آن بالا خواهد کشید. به این طریق، تازه‌ترین و آبدارترین برگ‌ها خورده خواهند شد و هر برگ به درون گلویی می‌رود که فکر می‌کند لایق بیشترین تلاش‌هاست. با این ‌حال، این فرض درباره شرایطی که طی آن انتخاب طبیعی بدون هیچ ‌نوع مانعی منجر به پیشرفت می‌شود، فقط یکی از دو فرض مشروطی است که به‌عنوان حقیقتی محض، تبدیل به پشتوانه دوگانه لسه‌فر شده است. دیگری، اثرگذاری و درواقع ضرورت فرصت برای پول‌سازی خصوصی نامحدود به‌عنوان انگیزه‌ای برای صرف بیشینه تلاش است. تحت نظام لسه‌فر، سود نصیب فردی می‌شود که با مهارت یا به‌واسطه بخت، منابع مولد خود را در مکان و زمان صحیح استفاده کند. نظامی که به فرد بامهارت یا خوش‌اقبال اجازه می‌دهد تا ثمره این تلاقی حوادث را درو کند، آشکارا انگیزه‌ای عظیم برای هنر در مکان و زمان صحیح قرار گرفتن فراهم می‌کند. بنابراین یکی از قدرتمندترین انگیزه‌های انسانی، یعنی عشق به پول، به‌واسطه توزیع منابع اقتصادی به‌مثابه بهترین روش لازم برای افزایش ثروت، مهار می‌شود.
اکنون دیگر همان‌طور که هربرت اسپنسر از پیش تشخیص داده بود، همسانی میان لسه‌فر اقتصادی و داروینیسم که پیش‌تر مختصرا به آن اشاره شد بسیار به هم نزدیک دیده می‌شوند. همان‌طور که داروین عشق جنسی را مطرح ساخت (عشقی که به‌واسطه انتخاب جنسی به‌مثابه عامل کمکی برای انتخاب طبیعی و از طریق رقابت عمل می‌کرد تا تکامل را همراستا با خطوطی که باید مطلوب و نیز موثر باشد هدایت کند)، فردگرایان نیز عشق به پول را مطرح ساختند، عشقی که از طریق پیجویی سود و به‌عنوان نیرویی کمکی برای انتخاب طبیعی عمل می‌کرد تا تولید را به بالاترین حد ممکن آنچه بر اساس ارزش مبادله مطلوب‌ترین است، برساند.
زیبایی و سادگی چنین نظریه‌ای چنان زیاد است که به‌سادگی می‌توان فراموش کرد نه نتیجه واقعیت‌های راستین، بلکه نتیجه فرضیه ناقصی است که صرفا به‌خاطر سادگی ارائه شده است. فارغ از سایر اعتراضاتی که بعدا ذکر خواهد شد، این نتیجه که اگر افراد مستقلا برای منافع خود تلاش کنند بیشترین مجموع ثروت را تولید خواهد کرد، به فروض غیرواقعی بسیاری بستگی دارد: فرآیندهای تولید و مصرف به‌هیچ‌وجه اندام‌وار (organic) نیستند، شناخت پیشینی کافی درباره شرایط و الزامات و فرصت کافی برای کسب این آگاهی پیشینی وجود دارد؛ چراکه اقتصاددانان عموما پیچیدگی‌هایی را برای مراحل بعدی استدلالات خود که در موارد زیر بروز می‌کند، حفظ می‌کنند: 1) وقتی واحدهای پربازده تولیدی نسبت به واحدهای مصرف بزرگ‌تر باشند. 2) هنگامی که هزینه سربار یا هزینه‌های مشترک وجود داشته باشد.
3) هنگامی که صرفه‌های داخلی گرایش به تجمیع تولید دارند. 4) هنگامی که زمان مورد نیاز برای تعدیل طولانی باشد. 5) هنگامی که جهل بر دانش غلبه کند و 6) وقتی انحصارات یک‌جانبه و شرکت‌های متحد در چانه‌زنی منصفانه دخالت کنند. آنها تحلیل خود را از واقعیات برای مرحله بعدی حفظ می‌کنند. علاوه ‌بر این، بسیاری از کسانی که متوجه می‌شوند فرضیه‌های ساده‌سازی‌شده کاملا منطبق بر حقیقت نیستند، با وجود این نتیجه می‌گیرند که فرضیه آنچه را که «طبیعی» و بنابراین ایده‌ال است، نشان می‌دهد. آنان فرضیه ساده‌سازی‌شده را سالم و عوارض بعدی را بیماری می‌دانند.
اما در کنار این به‌چالش‌کشیدن واقعیت، ملاحظات بسیار آشنای دیگری نیز وجود دارد که به‌درستی هزینه و ویژگی خود جنگ رقابتی و تمایل به بازتوزیع ثروت را در جاهایی که این عمل چندان مطلوب نیست، وارد محاسبات می‌کند. اگر رفاه زرافه را قلب مساله بپنداریم، نباید از رنج زرافه‌هایی با گردن کوتاه که از گرسنگی می‌میرند یا برگ‌های خوشمزه‌ای که بر زمین می‌افتند زیر پا لگدکوب می‌شوند یا تغذیه بیش‌ازاندازه زرافه‌هایی با گردن دراز، یا نگاه شیطانی اضطراب یا حرص و آز ستیزه‌جو که بر چهره ملایم گله سایه انداخته است غافل شویم. اما اصول لسه‌فر علاوه بر درس‌نامه‌های اقتصادی، متحدان دیگری نیز داشته است. باید اعتراف کرد که این اصول به‌دلیل کیفیت پایین پیشنهادهای مخالفان در اذهان اندیشمندان سالم و مردم معقول تایید شده‌اند: حمایت‌گرایی از یکسو و سوسیالیسم مارکسی از سوی دیگر. با این ‌حال، ویژگی هر دو آموزه نه صرفا و عمدتا نقض پیش‌فرض عمومی طرفدار لسه‌فر که صرفا مغلطه منطقی محض است. هر دو نمونه‌ای‌اند از اندیشه‌ورزی ضعیف، ناتوانی تحلیل فرآیند و پیگیری آن تا رسیدن به نتیجه. استدلالات علیه آنها اگرچه با اصل لسه‌فر تقویت می‌شوند، اما چندان به آن نیاز ندارد.
از این دو، حمایت‌گرایی دست‌کم قابل قبول است و نیروهایی که موجب محبوبیت آن شده‌اند چندان هم جای تعجب ندارند. اما سوسیالیسم مارکسی باید همیشه لکه ننگی بر تاریخ‌نگاران اندیشه باقی بماند؛ اینکه چگونه آموزه‌ای چنان غیرمنطقی و احمقانه تاثیری تا این اندازه قدرتمند و پایدار بر ذهن بشر و به این‌وسیله بر رخدادهای تاریخ داشته باشد. به ‌هر حال، کمبودهای علمی آشکار این دو مکتب، تا حد زیادی به اعتبار و اقتدار لسه‌فرِ قرن نوزدهم کمک کرد.
همچنین چشمگیرترین واگرایی در کنش اجتماعی متمرکز در مقیاس کلان (هدایت جنگ اخیر [جنگ جهانی اول]) نه اصلاح‌گران را تشویق کرد و نه تعصبات سنتی را از بین برد. درست است که هر دو طرف استدلالات محکمی دارند. تجربه جنگ در سامان تولید اجتماعی‌شده، ناظرانی را بر جای گذاشت که خوش‌بینانه مشتاق بودند آن را در شرایط صلح تکرار کنند. سوسیالیسم جنگی بی‌تردید به چنان مقیاسی از تولید ثروت دست یافت که پیش از این هرگز در دوران صلح شاهدش نبودیم؛ زیرا اگرچه کالاها و خدمات ارائه‌شده ناگزیر سریعا و بلافاصله نابود می‌شدند، با وجود این می‌شد آنها را ثروت محسوب کرد. با وجود این، هدررفت تلاش نیز حیرت‌آور بود و فضای اتلاف و در نظر نگرفتن هزینه‌ها، برای هر روحیه صرفه‌جو یا عاقبت‌اندیش، منزجرکننده بود.
در نهایت اگر به‌خاطر سازگاری فردگرایی و لسه‌فر با نیازها و خواسته‌های دنیای کسب‌وکار آن روزها نبود، این دو با وجود ریشه‌های عمیق خود در فلسفه‌های سیاسی و اخلاقی اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم نمی‌توانستند سیطره دیرپای خود بر امور عمومی را حفظ کنند. آنها به قهرمانان سابق ما، یعنی کاسبکاران بزرگ، دامنه عمل کامل دادند. آلفرد مارشال می‌گفت: «دست‌کم نیمی از بهترین توانایی‌های جهان غرب، در کسب‌وکار است.» بنابراین بخش بزرگی از «تخیل والای» عصر ما مورد استفاده قرار گرفت. امید پیشرفت ما بر فعالیت چنین اشخاصی متمرکز بود.
مارشال در امکانات اجتماعی دلیری اقتصادی می‌نویسد 1 :
افراد این طبقه، در چشم‌اندازهای دائما در حال تغییری زندگی می‌کنند که در مغزشان شکل گرفته و از مسیرهای مختلف به هدف مطلوب آنها می‌رسد؛ از مشکلاتی که طبیعت در هر مسیر بر سر راه آنها قرار خواهد داد و از تمهیداتی که امیدوارند از مخالفت‌های طبیعت قوت گیرد. این تخیل چندان اعتباری نزد مردم ندارد، چرا که مجاز به شورش نیست؛ قدرت آن توسط اراده‌ای قوی کنترل می‌شود و بالاترین افتخارش این است که با ساده‌ترین ابزاری که کسی از آن اطلاع ندارد و هیچ‌کس جز متخصصان نمی‌توانند آن را حدس بزنند به اهدافی بزرگ دست یافته است و چگونه ده‌ها مصلحت دیگر که هر کدام در نظرِ ناظر عجول درخششی به همان اندازه دارد، به‌نفع آن کنار گذاشته شده‌اند. تخیل چنین شخصی، درست مثل شطرنج‌باز ماهری، برای پیش‌بینی موانعی به‌کار گرفته می‌شود که شاید در مقابل مسائل موفقیت‌آمیز پروژه‌های گسترده او قرار گیرد و مدام پیشنهادهای درخشان را رد می‌کند؛ چراکه ضربات حریف را که موفقیت وی را به چالش خواهد کشید، پیش‌تر در ذهن خود تصور کرده است. نیروی عصبی قوی و کنترل‌شده وی در نقطه مقابل ماهیت بشری (که مشخصه‌اش بی‌مسوولیتی عصبی است و طرح‌واره‌های شتابزده آرمانی را تصور می‌کند) قرار دارد و درعوض باید با امکانات برجسته بازیکن ضعیف‌تر مقایسه شود که به سرعت مشکل‌ترین مسائل شطرنج را با به حرکت درآوردن مهره‌های سیاه و سفید حل می‌کند.
این نوشته، تصویری درخور از ناخدای صنعت به دست می‌دهد، استاد فردگرایی که درست مثل هر هنرمند دیگری، با خدمت به ما درواقع به خود خدمت می‌کند. با این ‌حال، او نیز به‌نوبه خود، به بُتی لکه‌دار تبدیل می‌شود و ما بیشتر شک می‌کنیم که آیا اوست که ما را با دست خود هدایت می‌کند؟
این عناصر متعدد به جانبداری فکری کنونی، آرایش ذهنی و راست‌کیشیِ روز کمک کرده است. نیروی اقناع‌گر بسیاری از دلایل اصلی ناپدید شده‌اند؛ اما طبق معمول اهمیت نتایج همچنان باقی مانده‌اند. پیشنهاد کنش اجتماعی برای تولید کالای عمومی به مرکز مالی لندن (City of London)، درست مثل این است که 60سال پیش با کشیشی درباره منشأ انواع داروین صحبت می‌کردیم. اولین واکنش نه فکری که اخلاقی است. ارتدوکس بودن، به چالش کشیده شده و هرچه استدلال قانع‌کننده‌تر باشد، حملات سهمگین‌تر است. با وجود این، به‌هرروی من با وارد شدن به لانه هیولای نیمه‌جان، ادعاها و شجره‌نامه وی را دنبال کرده‌ام تا نشان دهم که او بیشتر نه بر اساس شایستگی شخصی که بر اساس حق وراثت بر ما حکم رانده است.
1. ‘The Socia! Possibilities of Economic Chivalry’, Economic Journal, XVii (1907), 9.

https://www.bazarearya.ir/fa/News/1258657/پایان-لسه‌فر
بستن   چاپ