بازار آریا
شرق و غرب در تلاطم جنگ سرد تکنولوژی و جنگ گرم نظامی؛ خوابی که ترامپ برای جهان دیده است
سه شنبه 9 بهمن 1403 - 16:57:02
بازار آریا -

بازار آریا

پس از چهار سال که ترامپ از اتهاماتی که می‌توانست او را به زندان بیندازد جان سالم به در برد، او دوباره به کاخ سفید بازگشته است.
بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان
برای بسیاری از ناظران خارج از ایالات متحده، انتخاب دوباره یک مجرم که سعی در تغییر غیرقانونی نتیجه انتخابات داشت، گیج‌کننده است. اما پیروزی ترامپ برای بار دوم تصادفی نبود. حتی نمی‌توان گفت که این پیروزی صرفاً نتیجه مداخله روسیه یا رای‌دهندگانی با عقاید ناهنجار است. اگرچه ترامپ در سال 2021 از سیاست رسمی کناره‌گیری کرد، اما نیروهایی که او را به قدرت رساندند، همچنان در صحنه حضور داشتند. این بار او با سازماندهی بهتر، قدرت بیشتر و پایگاه سیاسی متنوع‌تری به کاخ سفید وارد می‌شود.
ترامپ تنها نیست: در سراسر غرب، پوپولیسم راست‌گرا در حال پیشرفت است، در حالی که احزاب پیشرو همچنان در موضع ضعف قرار دارند. در جهانی که به طور فزاینده‌ای ناپایدار است، افزایش قدرت راست‌گرای افراطی، چالش‌های بزرگی برای اقتصاد جهانی به همراه دارد. اگر این وضعیت کنترل نشود، می‌تواند صلح، رفاه و کره زمین را به خطر بیندازد. برای ارزیابی کامل تهدیدی که این پوپولیسم راست‌گرا ایجاد می‌کند و چگونگی مقابله با آن، باید شرایطی را که ترامپ به قدرت می‌رسد و همچنین برنامه‌های او برای اعمال آن را به دقت بررسی کنیم. مانند تمام تحولات سیاسی، بازگشت دراماتیک ترامپ در یک خلأ رخ نداده است. بلکه باید آن را در زمینه مجموعه‌ای از تغییرات عمیق سیاسی و اقتصادی که چهره سرمایه‌داری غرب را متحول می‌کند، مورد بررسی قرار داد.
اولین و مهم‌ترین تغییر، ظهور یک ابرقدرت اقتصادی رقیب است که می‌تواند تهدیدی برای برتری تکنولوژیکی باشد که مدت‌هاست اساس هژمونی ایالات متحده بوده است.
ظهور اژدهای سرخ پس از ورود چین به سیستم تجارت جهانی در سال 2001، بسیاری از اقتصاددانان در غرب فرض کردند که مدل سرمایه‌داری دولتی چین؛ یک رشد آنی را به ارمغان می‌آورد و سپس به سرعت به بن‌بست می‌خورد. نظریه آنها این بود، در حالی که سیستم‌های دولتی می‌توانند به‌سرعت منابع موجود را با خود همراه کنند، در هدایت رشد بهره‌وری و نوآوری با مشکل مواجه می‌شوند. تصور می‌شد که این امر در نهایت چین را مجبور خواهد کرد تا اقتصاد خود را باز کند و لیبرال دموکراسی را بپذیرد. با این حال، دستاوردهای چین تا به امروز چنین اظهاراتی را کاملا ساده‌لوحانه جلوه داده است.
نه تنها لیبرال دموکراسی به جمهوری خلق چین نرسیده است، بلکه حزب کمونیست یک مدل اقتصادی متمایز را توسعه داده که نزدیک به یک میلیارد نفر را از فقر خارج کرده و چین را به یکی از بزرگ‌ترین و پویاترین اقتصادهای جهان تبدیل کرده است. حتی می‌توان گفت این دولت‌های غربی بودند که مجبور شدند خود را با مدل چین وفق دهند. در سال‌های اخیر، موفقیت‌های چین دولت‌های غربی را مجبور کرده است تا از اصول بازار آزاد فاصله بگیرند و سیاست صنعتی قوی‌تری را احیا کنند که مدت‌ها از سیاست غرب کنار گذاشته شده بود.
اهمیت موفقیت‌های چشم‌گیر چین را در پیروزی ترامپ در سال 2016، نمی‌توان نادیده گرفت. در زمانی که اکثر آمریکایی‌ها احساس می‌کردند اقتصادشان دیگر کار نمی‌کند، ترامپ تفسیر واضح اما نادرستی را از مشکلات ارائه و چین و مهاجران را مقصر جلوه داد. او سپس یک استراتژی تهاجمی برای مقابله با آن‌ها ارائه کرد. این در حالی بود که دموکرات‌ها هیچ‌کدام از این کارها را انجام نمی‌دادند.
هدف ترامپ ایستادگی در برابر چین، بازگرداندن مشاغل و قرار دادن آمریکا در اولویت بود. سلاح انتخابی او یعنی افزایش تعرفه‌ها، یک شکاف عمده با اجماع نئولیبرالی چند دهه اخیر را نشان داد. در واقع، جنگ تجاری ترامپ هرگز درباره تجارت یا مشاغل نبود. این جنگ عمدتا پاسخی به نگرانی‌های ایالات متحده درباره از دست دادن برتری از نظر تکنولوژی در برابر سیاست صنعتی موفق چین بود. از همان ابتدا، جنگ تجاری بیشتر درباره محدود کردن توسعه چین و جلوگیری از ظهور آن به عنوان یک قدرت تکنولوژیکی رقیب به‌نظر می‌آمد. از زمان خروج ترامپ از کاخ سفید در سال 2021، این تغییر دولت در اقتصادهای غربی شتاب گرفته است و دو نیروی دیگر هم چنین دیدگاهی را تقویت کرده‌اند. اولین نیروی مؤثر، افزایش اقدامات جهانی برای مقابله با بحران اقلیمی بوده است. بسیاری از کشورها سیاست‌های صنعتی جدیدی را برای تقویت قابلیت‌های خود در رقابت با زنجیره‌های تأمین سبز نوظهور اجرا کرده‌اند. عامل دوم، پاندمی کووید-19 بود که باعث شد تا شاهد دخالت بی‌سابقه دولت‌ها در اقتصاد باشیم. برای کنترل پیامدهای اقتصادی پاندمی، کشورهای غربی برنامه‌های نئولیبرالی را کنار گذاشتند و به سمت برنامه‌ریزی دولتی گسترده رفتند. هرچند وعده‌ها برای بازسازی بهتر اقتصاد، به طور حتم توخالی به نظر می‌رسید، بسیاری از دولت‌ها و کسب‌وکارها اقداماتی برای تقویت زنجیره‌های تأمین داخلی انجام دادند تا به کمبود تاب‌آوری که پاندمی آن را آشکار کرد، رسیدگی کنند.

بازار آریا

در سال 2021 دولت تازه وارد جو بایدن با آگاهی کامل از این چالش‌ها، تلاش کرد تا از اجماع اقتصادی پیشینیان دموکرات خود فاصله بگیرد. بایدن نه تنها بیشتر تعرفه‌های ترامپ بر چین را حفظ کرد، بلکه آن‌ها را افزایش داد. آنچه که به‌عنوان بایدنومیکس شناخته می‌شود، قانون کاهش تورم بود. البته این قانون برخلاف نامی که داشت؛ عمدتا درباره کاهش تورم نبود. بلکه این برنامه بزرگ‌ترین برنامه سرمایه‌گذاری در تاریخ مدرن آمریکا را برای احیای اقتصاد، افزایش امنیت انرژی و مقابله با بحران اقلیمی محسوب می‌شد. این بسته شامل معافیت‌های مالیاتی و پرداخت یارانه‌های فراوان برای تقویت ظرفیت تولید داخلی ایالات متحده و کاهش وابستگی به واردات چینی بود. در عمل، قانون کاهش تورم؛ نسخه‌ای به‌طور قابل توجهی تعدیل‌شده از برنامه اولیه بازسازی بهتر بایدن بود که علاوه بر هزینه‌های بلندپروازانه اقلیمی، پیشنهاداتی برای صرف تریلیون‌ها دلار اضافی در زمینه‌های اجتماعی مانند مسکن، مراقبت از کودکان و بهداشت و درمان، و همچنین افزایش مالیات‌های پیشرفته‌تر را ارائه می‌کرد. این برنامه توسط جمهوری‌خواهان و سناتورهای دموکرات محافظه‌کار مسدود شد و آنها تخفیف‌های زیاد به صنعت سوخت فسیلی را تضمین کردند. با این حال، این قانون نمایانگر یک تغییر قابل‌توجه در چشم‌انداز ایدئولوژیک بزرگ‌ترین اقتصاد جهان بود. بایدنومیکس چالش‌های جدیدی برای چین ایجاد کرد، به‌ویژه اینکه برخی از سیاست‌ها به‌طور صریح طراحی شده بودند تا شرکت‌ها را از استفاده از قطعات چینی منصرف خواهند کرد. در ماه می 2024 چین علیه ایالات متحده در سازمان جهانی تجارت شکایتی تنظیم و ادعا کرد که یارانه‌هایی که دولت بایدن ارائه می‌دهد؛ رقابت عادلانه را غیرممکن می‌کند.
بر اساس معیارهای اقتصادی متداول، به نظر می‌رسید که سیاست‌های اقتصادی دولت بایدن در حال کار کردن است. پس از پاندمی، رشد اقتصادی ایالات متحده از کشورهای همتای خود پیشی گرفت، سرمایه‌گذاری‌های تجاری افزایش پیدا کرد و نرخ بیکاری پایین ماند. مشکل این بود که آمریکایی‌ها در زندگی شخصی خود این احساس را نداشتند. یکی از دلایل بزرگ این مسئله، تورم بود که در سراسر جهان پدیدار شده بود. نهادهای اقتصادی پس از پاندمی دوباره باز شدند و روسیه به اوکراین حمله کرد. درآمریکای تحت رهبری بایدن، درآمد واقعی کاهش داشته و رضایت از وضعیت اقتصادی افت کرده بود. بر اساس گزارشی که گاردین ارائه داده، چند ماه قبل از انتخابات ریاست‌جمهوری، بیش از نیمی از آمریکایی‌ها به اشتباه باور داشتند که ایالات متحده در حال تجربه یک رکود است. پیامدهای این فاصله بین آمارهای اقتصادی امیدوارکننده و تجربیات واقعی مردم کشنده بود. همان‌طور که اقتصاددان ایزابل وبرو در نیویورک تایمز بیان کرد: درصد بالای بیکاری دولت‌ها را تضعیف می‌کند و تورم آن‌ها را از بین می‌برد.
ترامپ؛ نسخه دوم در حالی که بایدنومیکس نتوانست خود بایدن را دوباره به مقام ریاست جمهوری آمریکا برساند، اما توانست نقش حیاتی در بازگرداندن سیاست صنعتی به دستور کار کشورها ایفا کند. اشتباه است که فکر کنیم یک دولت مداخله‌گر همیشه سیاست‌ها را طوری انتخاب می‌کند که کشور را به سمت پیشرفت سوق می‌دهد. آنچه واقعاً اهمیت دارد این است که چه کسی از این مداخلات سود می‌برد و چه کسی متضرر می‌شود. به عبارت دیگر: این مداخلات واقعاً برای خدمت به چه کسانی طراحی شده‌اند؟ از این نظر، دیدگاه ترامپ درباره نقش دولت به طور قابل‌توجهی متفاوت از بایدن به نظر می‌رسد. او قبلاً وعده داده که اقدامات مرتبط با تغییرات اقلیمی را از قانون کاهش تورم بایدن، لغو کند و این قانون را بزرگ‌ترین کلاهبرداری در تاریخ هر کشوری توصیف کرده است. به جای آن، ترامپ برنامه جدیدی برای سیاست صنعتی دارد که بر پایه حفاری بنیان‌گذاشته شده است. ترامپ وعده داده است که بزرگ‌ترین عملیات اخراج در تاریخ آمریکا را اجرایی کرده و میلیون‌ها مهاجر غیرقانونی را هدف قرار دهد. ترامپ که معتقد است این مهاجران خود ایالات‌متحده را ناخالص می‌کنند و در صورت لزوم از ارتش برای این کار استفاده خواهد کرد. تأثیر اقتصادی بلندمدت چنین حرکتی شدید خواهد بود و برخی تحلیل‌ها برآورد می‌کنند که ممکن است تولید ناخالص داخلی سالانه ایالات متحده را تا 7 درصد یا حدود 1.7 تریلیون دلار کاهش دهد . .به عنوان ابزاری برای نشان دادن قدرت اقتصادی آمریکا در سطح جهانی، ترامپ همچنین وعده داده است که بر تعرفه‌ها تأکید کند و متعهد شده است که تعرفه‌های 10 تا 20درصدی بر تمام واردات ایالات متحده و 60 درصدی را بر کالاهای چینی اعمال کند. او اخیراً تهدید کرده است که تعرفه‌های 100 درصدی بر 10کشوری که بلوک بریکس را تشکیل می‌دهند و شامل برزیل، روسیه، هند، چین، آفریقای جنوبی، مصر، اتیوپی، اندونزی، ایران و امارات متحده عربی می‌شود ایجاد کند.

بازار آریا

اول آمریکا یک هدف است برای جمع‌آوری میلیاردها دلار درآمد پیش‌بینی‌شده از تعرفه‌ها، رئیس‌جمهور جدید ایالات متخده؛ اخیراً از ایجاد یک سازمان درآمد خارجی جدید خبر داد و گفت: از طریق توافقات تجاری نرم و به طرز مضحکی ضعیف، اقتصاد آمریکا رشد و رفاه را به جهان ارائه داده است. زمان تغییر این وضعیت فرا رسیده است. اینکه آیا این تعرفه‌های به شدت بالاتر نمایانگر تعهد جدی ترامپ برای تغییر وضعیت فعالی است یا صرفا یک تاکتیک مذاکره، هنوز مشخص نیست. با این حال، واضح است که ترامپ قصد دارد از قدرت اقتصادی ایالات متحده برای فشار به متحدان و دشمنان به طور همزمان استفاده کند. به نظر می‌رسد آمریکا در اولویت هدف است، در حالی که جنگ اقتصادی بازی یا وسیله است. این امر بدون هزینه اقتصادی هم برای ایالات متحده و هم برای شرکای تجاری‌اش نخواهد بود.
با وجود اینکه افزایش تعرفه‌ها در راس وعده‌های ترامپ قرار دراد، هنوز مشخص نیست که آیا او واقعاً می‌داند تعرفه‌ها چگونه کار می‌کنند یا نه. ترامپ بارها تأکید کرده که این تعرفه‌ها توسط “کشورهای دیگر” پرداخت می‌شوند، در حالی که در واقع آن‌ها مالیاتی بر شرکت‌های آمریکایی هستند که هنگام ورود کالاهای ساخته‌شده خارجی به مرز ایالات متحده پرداخت می‌شوند.
شاید نگران‌کننده‌ترین نکته این است که ترامپ مداخله‌گری دولتی را به سطحی کاملا جدید رسانده و تهدید کرده است که سرزمین‌های متعلق به کشورهای دیگر را تصرف کند. یکی از اهداف اصلی گرینلند است، جایی که هدف؛ کنترل منابع طبیعی آن برای تضمین امنیت اقتصادی ایالات متحده با تمرکز خاص بر فلزات نادر است. هدف دیگر کانال پاناما است که ایالات متحده در سال 1977 تحت ریاست‌جمهوری جیمی کارتر کنترل آن را به پاناما واگذار کرده. شاید بلندپروازانه‌ترین ایده ترامپ الحاق کانادا باشد، جایی که او مرز مشترک دو کشور را خطی مصنوعی خوانده و وعده داده تا از نیروی اقتصادی برای تبدیل کانادا یکی ایالات‌های آمریکا استفاده کند. گسترش قدرت ایالات متحده در خارج از کشور برای تأمین منافع اقتصادی‌اش چندان جدید نیست. اما به ندرت یک رئیس‌جمهور تا این حد مستقیم و صریح درباره آن صحبت کرده است.

بازار آریا

تمرکز بر فلزات نادر گرینلند تصادفی نیست. چین در حال حاضر بر تولید جهانی فلزات نادر تسلط دارد و به تازگی صادرات مواد معدنی حیاتی و فناوری‌های مرتبط را پیش از دوره دوم ریاست‌جمهوری ترامپ محدود کرده است. این عناصر که نقش حیاتی در تولید باتری‌ها و محصولات فناوری پیشرفته دارند، به سرعت به یکی از مهم‌ترین میدان‌های نبرد ژئوپلیتیکی تبدیل می‌شوند.
با اتخاذ تدابیر تهاجمی‌تر از سوی چین و ایالات متحده برای محدود کردن تجارت منابع و فلزات کلیدی، به نظر می‌رسد که روند حرکت به سمت یک جنگ سرد تکنولوژیکی جدید و همچنین یک جنگ گرم نظامی؛ بین شرق و غرب تحت سلطه ترامپ سرعت خواهد گرفت. جدایی جزئی اکوسیستم‌های فناوری ایالات متحده و چین هم‌اکنون با فشار شدید ایالات متحده بر دولت بریتانیا در سال 2020 برای ممنوعیت هوآوی از شبکه 5G بریتانیا در حال انجام است. امروز بریتانیا یکی از بدترین عملکردها را در سیگنال 5G در اروپا دارد. محدودیت‌های اخیر ایالات متحده بر اپلیکیشن رسانه اجتماعی چینی تیک‌تاک هم نمونه دیگری است، با این حال، پیش از ورود به کاخ سفید، ترامپ که قبلا از ممنوعیت تیک‌تاک حمایت کرده بود؛ وعده داد که اجرای قانون را به تأخیر بیندازد تا زمان بیشتری برای توافق برای حفاظت از امنیت ملی کشورش فراهم کند. اگر این روندها ادامه داشته باشد، ممکن است جهانی را تصور کنیم که به دو منطقه متفاوت تقسیم شده است. در این سناریو، کشورها قادر خواهند بود تنها از فناوری ایالات متحده یا فناوری چین استفاده کنند و هر کشور باید سمت و سوی خود را مشخص کند.
اروپا در میان چین و ایالات متحده اروپا در میانه تیراندازی بین چین و ایالات متحده، در یک نقطه بحرانی قرار دارد. با کمبود پویایی تکنولوژیکی برای رقابت با دو ابرقدرت اقتصادی جهان و کاهش بسیاری از صنایع کلیدی، رهبران اروپایی در پاسخ به این چالش‌ها با مشکل مواجه شده‌اند. تا به امروز، استراتژی آن‌ها به یک ورود سرد به سیاست صنعتی از طریق برنامه صنعتی سبز محدود شده است که هدف آن مقابله با وابستگی اتحادیه اروپا به واردات کالاها و فناوری‌های کلیدی است. کمیسیون اروپا همچنین قوانین کمک‌های دولتی را تسهیل کرده و به دولت‌ها اجازه داده است تا یارانه‌های بیشتری برای صنایع سبز ارائه دهند. هرچند این اصلاحات ضروری برای بازار واحد مدت‌هاست که به تأخیر افتاده، اما عدم موفقیت مداوم در اصلاح ساختار مالی منطقه یورو باعث می‌شود تصور اینکه اتحادیه اروپا به زودی تهدید جدی برای برتری تکنولوژیکی ایالات متحده و چین دشوار به نظر برسد. برای رهبران اتحادیه اروپا، مهم‌ترین مسئله، چشم‌انداز تعرفه‌های جدید و تهدیدات علیه سرزمین‌های مستقل اروپایی است.
در حالی که اروپا نمی‌تواند از نظر تکنولوژیکی یا نظامی با ایالات متحده رقابت کند، به عنوان بزرگ‌ترین بلوک تجاری جهان می‌تواند در زمینه تجارت با هر دو کشور دست به رقابت بزند. گزارش‌ها نشان می‌دهند که کمیسیون اروپا در حال بررسی رویکرد چماق و هویج است. یعنی به‌دنبال اجرای تعرفه‌های تلافی‌جویانه خود و در عین حال وعده خرید بیشتر کالاهای آمریکایی خواهد بود. جنگ تجاری بین ایالات متحده و اروپا احتمالاً برای هیچ‌یک از طرفین خوب تمام نخواهد شد، اما برای اروپا بدردناک خواهد بود.
چالش‌های حاد با بریتانیا چالش‌های پیش روی بریتانیا شاید حتی حادتر از اتحادیه اروپا باشد. برگزیت قرار بود بریتانیا را به عنوان یک ملت تجاری بزرگ و جسور دوباره به صحنه بازگرداند. اما این خیال همیشه ریشه در عدم پذیرش کاهش قدرت بریتانیا در جهان داشت. در حالی که اتحادیه اروپا از رهبری تکنولوژیکی برخوردار نیست اما قدرت تجاری قابل توجهی دارد، بریتانیا هیچ‌کدام از این امکانات را ندارد. در زمانی که تنش‌های ژئوپلیتیکی بر سر فناوری و تجارت در حال افزایش است، بریتانیا به راحتی هدف قرار می‌گیرد. در صورتی که ترامپ جنگ تجاری جهانی را تشدید کند، دولت استارمر احتمالاً مجبور خواهد ش درد اقتصادی قابل توجهی را تحمل کند. این همیشه یک پارادوکس درباره برگزیت بود.

بازار آریا

در حالی که قرار بود برگزیت درباره بازپس‌گیری کنترل از سوی لندن باشد، بریتانیا همیشه مجبور بود با تصمیمات یکی از بلوک‌های قدرت بزرگ جهان هم‌راستا شود. این واقعیت به تازگی به‌طور صریح توسط استیون مور، یکی از نزدیک‌ترین مشاوران اقتصادی ترامپ بیان شد. او به بی‌بی‌سی گفت: بریتانیا واقعاً باید بین مدل اقتصادی اروپایی که بیشتر سوسیالیستی است و مدل آمریکایی که بیشتر بر اساس سیستم آزادسازی اقتصادی است، انتخاب کند. مور افزود که حرکت به سمت مدل آمریکایی آزادی اقتصادی احتمال دستیابی به توافق تجاری با ایالات متحده را به طور قابل توجهی افزایش می‌دهد. با این حال، این پیشنهاد احتمالا شامل تسلیم شدن به خواسته‌های ایالات متحده برای باز کردن بازارهای کلیدی بریتانیا مانند کشاورزی و داروسازی برای رقبا آمریکایی خواهد بود. با توجه به فاصله قدرت چانه‌زنی و شیوه معامله‌گری معروف ترامپ، می‌توان مطمئن بود که این نوع عملکرد؛ برای بریتانیا نتیجه خوبی نخواهد داشت.
مترجم: مهسا مژدهی
311312
منبع خبر: خبر آنلاین
آخرین اخبار ورزشی را در سایت خبری-تحلیلی رسانه 7 بخوانید.

https://www.bazarearya.ir/fa/News/1256709/شرق-و-غرب-در-تلاطم-جنگ-سرد-تکنولوژی-و-جنگ-گرم-نظامی؛-خوابی-که-ترامپ-برای-جهان-دیده-است
بستن   چاپ