بازار آریا
نیم نگاهی به رویکردهای احتمالی ترامپ در عرصه سیاست خارجی
يکشنبه 30 دي 1403 - 15:58:50
بازار آریا - برنا - گروه بین الملل: انتخاب دونالد ترامپ به عنوان چهل و هفتمین رییس جمهور ایالات متحده، آینده نظام بین الملل را با اما و اگرهای بسیاری مواجه کرده است.
سید علیرضا بهشتی، روزنامه نگار و استادیار دانشگاه نوشت: سیاست خارجی ترامپ در 4 سال پیشین ریاست جمهوری او نشانی از رویکرد‌های جمهوریخواهان و دموکرات‌ها نداشت و به عبارت دیگر ترامپ با رویکردی ملی گرایانه بزرگترین رقیب ایالات متحده را چین می‌دانست که این رویکرد به تقابل اقتصادی چین و ایالات متحده در زمینه تعرفه‌های تجاری کالا‌های چینی هم منجر شد.
مساله دیگر برای ترامپ افزایش بودجه نظامی ناتو برای تامین امنیت کشور‌های عضو بود که این موضوع هم به واگرایی میان ایالات متحده با آلمان، کانادا و فرانسه منجر شد.
خروج ترامپ از معاهده پاریس و خروج ایالات متحده از شورای حقوق بشر سازمان ملل در زمان او نیز در کنار موارد یاد شده نشان داد ترامپ به دنبال ایجاد نوعی سیاست خارجی متفاوت در ایالات متحده است که یکجانبه گرایی را به همراه دارد. بدون اینکه در این زمینه دکترین خاصی داشته باشد یا بر مبنای رویکرد مشخصی در حوزه سیاست خارجی عمل کند.
ریشه این موارد به نگرش اقتصادی وی به تعامل یا تقابل با بازیگران تاثیر گذار در عرصه بین الملل باز می‌گردد. اما نکته بنیادین در سیاست خارجی دوره جدید ریاست جمهوری ترامپ، (طبق سخنرانی‌ها و مصاحبه‌های وی) که مشابه دوره پیشین است، نهادینه شدن رویکرد‌های اقتصادی وی در حوزه سیاست خارجی با تمرکز بر چین است و مانند دوره پیشین گویا خاورمیانه برای او برخلاف سیاستمداران کهنه کار جمهوری خواه و دموکرات در اولویت اول نیست که البته اینکه در مقام عمل به صورت عینی نمود پیدا کند یا نه نیاز به زمان دارد.
این نگرش نشان می‌دهد خاورمیانه حتی کمتر از دور پیشین ریاست جمهوری وی برای او اهمیت دارد و البته بر خلاف رویکرد دموکرات‌ها که نگرشی هژمونیک نسبت به خاورمیانه دارند و مسائلی مانند حقوق بشر را دستاویز مداخله در این منطقه می‌کنند، بیشتر نگرانی ترامپ معطوف به مساله مهاجرین غیر قانونی، کنترل مرزها، کاهش مالیات و اصلاح اقتصادی در ایالات متحده است. مساله‌ای که البته می‌تواند میان او و برخی از راست‌ها و نو محافظه کاران و از سوی دیگر لیبرال‌ها در دو حزب جمهوری خواه و دموکرات در زمینه تعریف مفهوم قدرت در عرصه بین الملل اختلاف ایجاد کند.
این رویکرد ترامپ از یک سو ایجاد کننده فرصت‌های دیپلماتیک و حرکت به سمت همگرایی با بازیگران تاثیر گذار در عرصه بین الملل و تمرکز بر تعریف قدرت بر مبنای مؤلفه‌های اقتصادی و نظامی است و از سوی دیگر ایجاد کننده یک تهدید میان مدت برای اتحادیه اروپا و چین در زمینه کاهش تعاملات اقتصادی و نظامی است.
اگر از مسأله حمایت از اسرائیل که نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم ایالات متحده با هر رییس جمهوری نسبت به آن منفعل باشد بگذریم، چرخش سیاست خارجی ایالات متحده در خاورمیانه از سوی ترامپ، نسبت دوره ریاست جمهوری بایدن در چهار سال پیش رو، می‌تواند فرصتی برای کاهش واگرایی میان بازیگران اصلی منطقه مانند ایران، ترکیه و عربستان فراهم کند.
اینکه ترامپ خود را متعهد به حل بخران‌های اقتصاید ایالات متحده می‌داند و در قالب ترامپیسم که زاییده اندیشه‌های خود اوست، رویکرد‌های ایدئولوژیک نسبت به خاورمیانه را بر مبنای مولفه قدرت که هم در دیدگاه دموکرات‌ها و هم جهموری خواهان، مؤلفه مشترک رویکرد‌های رئالیستی و نئو رئالیستی است، در برابر اصلاح ساختار‌های اقتصادی ایالات متحده در قالب توجه به سیاست داخلی دولت فدرال، کنار می‌گذارد، می‌تواند بستری باشد برای افزایش تقویت همگرایی میان بازیگران یاد شده در منطقه؛ چرا که هر سه کشور یاد شده در زمینه تعامل با چین و روسیه دارای اشتراکات زیادی هستند و از سوی دیگر از نظر سیاست خارجی منطقه‌ای بیش از پیش به هم نزدیک شده‌اند. اشتراکات دینی و فرهنگی نیز که میان این کشور‌های تاریخی کهن دارد. البته نمی‌توانیم در کنار این بازیگران، نامی از قطر و مصر نبریم. شاید دو نمونه بارز در زمینه افزایش تقویت روابط دیپلماتیک میان ایران، مصر و عربستان دیدار رییس جمهور در اجلاس بریکس با «السیسی» و محکوم کردن تجاوز اسرائیل به ایران از سوی عربستان به عنوان یکی از اولین دولت‌های منطقه‌ای در این زمینه باشد. در حوزه روابط با ترکیه و قطر هم که با همه فراز و فرودها، چالش مهم و عمیقی را در تاریخ روابط دو کشور نمی‌بینیم.
کوتاه اینکه، شاید در رویکرد سیاست خارجی ترامپ نوعی واقع گرایی ساختاری تدافعی را مشاهده کنیم که مؤلفه قدرت و بر مبنای آنارشی در نظام بین الملل در آن مشاهده می‌شود، اما همانطوری که پیشتر ذکر شد، حداقل آنگونه بر مبنای سخنان و دیدگاه‌های وی در دوره جدید ریاست جمهوری اش نمایان است، نمی‌توانیم او را یک نئو رئالیسمی بدانیم که تامین قدرت را به عنون مولفه‌ای سخت و تاثیر گذار در عرصه بین الملل بر مینای آنارشی موجود در نظام بین الملل (آنگونه که کنت والتز مطرح کرده است) می‌داند، حتی وی را نمی‌توانیم نئو لیبرالیسمی بدانیم که متکی بر همگرایی میان سازمان‌ها و نهاد‌ها در حوزه‌های اقتصادی است. ترامپ را می‌توانیم زاینده یک رویکرد جدید به نام «ترامپیسم» بدانیم که فارق از هر تقسیم بندی در حوزه نظریه‌های عرصه سیاست خارجی و روابط بین الملل بدون ایدئولوژی تعریف شده‌ای در سیاست خارجی، متفاوت‌تر از هر رییس جمهور ایالات متحده تا کنون، تقویت ایالات متحده را در اصلاح مشکلات اقتصادی و تقویت نیروی نظامی ایالات متحده با نگاه به ظرفیت‌های درونی کشور و بدون توجه به همکاری یا نبود همکاری بازیگران تاثیر گذار عرصه بین الملل دانست.

https://www.bazarearya.ir/fa/News/1250710/نیم-نگاهی-به-رویکردهای-احتمالی-ترامپ-در-عرصه-سیاست-خارجی
بستن   چاپ